نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: از خانواده شوهرم بدم میاد

13943
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4303
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    7
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question از خانواده شوهرم بدم میاد

    سلام دوستان قبلا یکی از مشکلاتمو گفتم اما من مشکلات زیادی با همسرم دارم یکیش اینه که همیشه حرف مامانش تو اولویته هرجا میخوایم بریم مادرش و خواهرشام با ما میان هیجا نمیتونم باهاش تنها برم تا حرفیم میزنم میگه دوسشون دارم خسته شدم تا کی باید تحمل کنم اصن تحمل دیدن خواهر شوهرامو ندارم اونا بچه دبیرستانین به بهونه اینکه بچن گناه دارن هرجا میبرتشون شوهرم تک پسره پدر شوهرم کارش تو ی شهر دیگست و اصلا نمیتونه بیاد خونه اونام هرجا میخان برن شوهرم باید اونارو ببره از اولم از خانوادش خوشم نیومد یکی از خواهراش عقب موندست و هرجا میاد واسه ما دردسر میکنه قیافشم انقد زشته که اصن نمیتونم نگاش کنم مادر شوهرمم خیلی آدم مذهبی هست اما من تو ی خانواده راحت و آزاد بزرگ شدم ازین لحاظم خیلی اذیت میشم چیکار کنم ؟؟بین اونا من فقط پدر شوهرمو دوس دارم از بقیه واقع متنفرم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4303
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    7
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از خانواده شوهرم بدم میاد

    یکی جواب بده

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از خانواده شوهرم بدم میاد

    به غیر ازینکه اونا باهاتون بیرون میان دلیله دیگه ام دارین؟
    خواهر شوهرتون عقب موندگیه ذهنی داره؟
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4303
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    7
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از خانواده شوهرم بدم میاد

    اصلا نمیزارن من آرامش داشته باشم انتظار دارن همش اونارو بگردونیم بله عقب موندگی ذهنی داره و رفتاراش شبیه بچه هاست و عادی نیس

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از خانواده شوهرم بدم میاد

    سلام عزيزم . اينكه خواهر شوهرت عقب مانده ذهني هست اين خواست خدا بوده نبايد به ديد تحقير بهش نگاه كني . اون بيچاره چه گناهي داره .
    هميشه به اين فكر كن كه شايد اين اتفاق خداي نكرده واسه خودت ميفتاد . اونوقت چي ميشد . پس در مورد انسانها با ديد مثبت نگاه كن .
    اين كه همسرت هميشه مادرشوهر و خواهراش رو ميبره بيرون يا همگي با هم ميرين بيرون اين مشكل تك پسر بودن هست .
    به نظرم بايد با اين موضوع كنار بياي و خودت بگذار جاي شوهرت كه اگه پسر اين خانواده بودي ميتونستي خانوادت رو تنها بگذاري !!!!؟؟؟؟؟
    ببخشيد يه جاهايي رك حرف زدم

  6. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    5007
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    1
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از خانواده شوهرم بدم میاد

    ببین نازگلم این مشکل خیلی از عروسهاست. برای شما این جوری برای من یه جور دیگه. پدر همسر من فوت کرده و راست و ریس کردن امورات و این ور اون ور رفتن مادرشوهرم حتی مادربزرگش پای شوهر منه. منم خیلی سعی کردم بهش بفهمونم که الان زمان متاهلی با زمان تجردش فرق داره و این رو هم باید خودش بفهمه هم خانوادش. ولی الان که تقریبا 10 ماه از ازدواجمون میکذره هنوز رد پای رفتارهای بیجای اونا توی زندگیم پیداست. پس این تقریبا توی بیشتر خانواده ها وجود داره و باید سعی کنیم یه سری چیزا رو بپذیریم هرچند میدونم سخته و فاجعه باره.
    متاسفانه خیلی از پسرهای جامعه ما ،تاهل رو فقط زن داشتن میدونن در صورتیکه این همسر داشتن یه سری آموزش میخواد که فقدانش حداقل توی یک سال اول زندگی حس میشه.
    پس باید یکم صبر کرد و اروم اروم شرایط رو به نفع زندگیتون تغییر بدید.
    این کاریه که من هم انجامش میدم و با کلی کلنجار رفتن با خودم سعی کردم از راه درستش به شوهرم بفهمونم.
    هرچند این هم بگم داشتن یک فرد معلول در خانواده خیلی مشکلات داره ولی واقعا این مورد دست هیچ کس نیست و فقط و فقط کار خداست. پس روی مشکلات دیگه تمرکز کنید.
    موفق باشید...

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از خانواده شوهرم بدم میاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط shima k نمایش پست ها
    سلام دوستان قبلا یکی از مشکلاتمو گفتم اما من مشکلات زیادی با همسرم دارم یکیش اینه که همیشه حرف مامانش تو اولویته هرجا میخوایم بریم مادرش و خواهرشام با ما میان هیجا نمیتونم باهاش تنها برم تا حرفیم میزنم میگه دوسشون دارم خسته شدم تا کی باید تحمل کنم اصن تحمل دیدن خواهر شوهرامو ندارم اونا بچه دبیرستانین به بهونه اینکه بچن گناه دارن هرجا میبرتشون شوهرم تک پسره پدر شوهرم کارش تو ی شهر دیگست و اصلا نمیتونه بیاد خونه اونام هرجا میخان برن شوهرم باید اونارو ببره از اولم از خانوادش خوشم نیومد یکی از خواهراش عقب موندست و هرجا میاد واسه ما دردسر میکنه قیافشم انقد زشته که اصن نمیتونم نگاش کنم مادر شوهرمم خیلی آدم مذهبی هست اما من تو ی خانواده راحت و آزاد بزرگ شدم ازین لحاظم خیلی اذیت میشم چیکار کنم ؟؟بین اونا من فقط پدر شوهرمو دوس دارم از بقیه واقع متنفرم
    شما سعي كن اونا رو مثل خانواده خودت بدوني شما قبلا ميدونستي انتخابتم كردي خب اون موقع اگه خحالت ميكشيدي باهاشون بيرون بري چطور خواستي باهاش ازدواج كني خب خانوادش بودن تو مراسم عروسي و مهموني و... خب حضور داشتن اون موقع باعث ازارو اذيتت نبودن؟؟ سعي كن دوسشون داشته باشي خود شما فكركن مادر پدرت ميخان برن جايي از همسر شما ميخان اونوقتم ناراحت ميشي يا شما مادرتو خانوادتو دوست نداري كه توقع داري شوهرتم دوسشون نداشته باشه و اوناروكنار بذاره خودت بودي ميكردي همچين كاري؟خب نميكردي ميدونم بيش از حدش خب ادمو خسته ميكنه خيلي راحتو صميمي به مادر شوهر ت بگو اگه مثلا ميگه مارو ببر بيرون بهش بگو آخه ما قراربود باهم بريم خريد يا ميخاستيم شام بريم مهموني خونه ما يجور كه مادر شوهر ت بفهمه شما زندگي جدايي داريد يكم فاصله بگير بگو من نميام با شما تو با اونا خوشي پس برو من خونه راحتترم برو اما نه با عصبانيت و تنش خيلي اروم و مهربون اصلا سعي نكن باعث جرو بحث بشين خيلي آروم بگو من ميخام بمونم كار خونه رو انجام بدم گرد گيري كنم يا خستم شما بريد اما زيا د نشون نده تنفرتو چون بعدا ممكنه لجبازي كنه و شما روهم محدودتر كنه در مقابل خانوادتون يكمم منطقي فكر كنيد اوناا هم گناهي ندارن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد