انتخاب واکنش مناسب

با سلام من خانمی هستم که 8 ساله ازدواج کردم دختری 7 ساله دارم کلاس اولیه.تنها یک خواهرشوهرمجرد 45 ساله دارم.بدلیل دیستانی شدن دخترم رفت و آمد ما به خانه مادر همسرم هفته ای یک بار شده. اتفاق عجیب اینه که خواهرشوهرم با اینکه میدونه روزای تعطیل مثل جمعه دخترم خیلی درس داره و بهش هم گفتم شما بیای شیطون و بازیگوش میشه ولی اهمیت نمیده به شوهرم میگه میام چون میدونه شوهرم راجع خانواده اش خیلی افراطی حساسه و من اینجوری در مقابل عمل انجام شده ام و باید بچه رو ول کنم از ایشون پذیرایی کنم.
شوهرم عالیه و دلم نمیاد اذیتش کنم اما رفتار این خانم مخل ارامش من میشه و تنش زاست چه راهکاری انتخاب کنم؟
سپاس از لطف بی مثال شما.

این خانم مگه عمه بچتون نمیشه؟؟؟

خب چه اشکالی داره بیاد خونتون؟؟؟؟؟؟

تا شما پذیرایی میکنید ایشون هم میتونه به فرزندتون تکالیفش رو بگه...

واقعا بهشون گفتین اگه بیای شیطون میشه؟؟؟؟ ناراحت و دلگیر نشدن؟؟؟؟؟

ممنون ار پاسختون والا چرا عمه اش میشه اما هر روز تعطیل بدون کسب اجاره و دعوت میان.منم شاغلم همه کارهای خانه و رسیدگی به دخترم و همسرم بصورت کامل در جمعه است حتی ساعت و زمانم خودشون انتخاب میکنن من همچین چیزی در خانواده خودم ندیدم.همیشه از قبل هماهنگی میشه با خانم که در صدر امور منزله و بعدهم شرایط کار و خستگی طرف رو درنظر میگیرن..میدونید یه جور لج بازیه انگار آخه پنجشنبه ها یکی در میان الیته میریم خونشون.

سلام
ی مدت خودتون را بیخیال نشون بدین
یجوری عادی رفتار کنین ک انگار ایشون تو روز جمعه میاد خونتون واستون بهتر هست و چه عالی ک تو روز جمعه میاد خونتون
اینطوری اگه قصدش حرص دادن شما باشه ک بیخیال میشه
به دخترتون بگین ک تکالیفش را شروع کنه به انجام دادن و اگه سوالی داشت عمه اومد ازش بمرسه اینجوری خودش کلافه میشه...

یا علی مدد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fateme.68

سلام
ی مدت خودتون را بیخیال نشون بدین
یجوری عادی رفتار کنین ک انگار ایشون تو روز جمعه میاد خونتون واستون بهتر هست و چه عالی ک تو روز جمعه میاد خونتون
اینطوری اگه قصدش حرص دادن شما باشه ک بیخیال میشه
به دخترتون بگین ک تکالیفش را شروع کنه به انجام دادن و اگه سوالی داشت عمه اومد ازش بمرسه اینجوری خودش کلافه میشه...

یا علی مدد

---

----------------------------------------------------------------------------------------------------

مرسی دوست عزیز...اما اگه عادت شد و ادامه دار که احتمال هم داره چون نه درس میخونن نه سرکار میرن نه ازدواج کردن ..اونوفت کارم سخت تر نمیشه؟؟

خوب بچه ات را بفرس سراغش
چرا از این فرصت استفاده نمیکنی
به دخترت بگو درسایی ک مشکل داری یا تکلیف داری عمه ات ک اومد برو کنارش انجام بده و ازش بپرس.
اینجوری از فرصتی ک قرار بود به ضررت باشه به نفعت استفاده میکنی

یا علی مدد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fateme.68

خوب بچه ات را بفرس سراغش
چرا از این فرصت استفاده نمیکنی
به دخترت بگو درسایی ک مشکل داری یا تکلیف داری عمه ات ک اومد برو کنارش انجام بده و ازش بپرس.
اینجوری از فرصتی ک قرار بود به ضررت باشه به نفعت استفاده میکنی

یا علی مدد

---

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ممنون مرسی از پیشنهادتون بهش عمل میکنم....یکم خشمم آروم شد|smilingsmiley|

کلا ایشون تو همه چیز خیلی دخالت میکنن و مدام به شوهرم میگن من بیچاره با یه پدر مادر پیر هستم که باید بهشون برسم و اینقدر سختی دارم...ولی پدر و مادر همسرم 60 ساله هستن و سرپا فقط با این روش میخوان احساس عذاب وجدان به همسرم بدن که توباید به ما برسی .همسرم خودش خیلی وابسته و افراط کاره تو روابط با حانوتدش از صبح ساعت 7 تماس مادرشوهرم به شوهرم شروع میشه تا شب 12 تا 14 تماس|mad| حتی سرکار مدام...
تمام زندگی ما در طول روز زیر نظرشونه

تا وقتی دخالت تو زندگیتون نمیکنن خطری نیست و به شما آسیبی نمیزنه و جای نگرانی نیست.

یا علی مدد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fateme.68

تا وقتی دخالت تو زندگیتون نمیکنن خطری نیست و به شما آسیبی نمیزنه و جای نگرانی نیست.

یا علی مدد

---

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
درسته دخالتی نیست..ممنونم ازتون....|heart|

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khatereh807

سلام.اینجا مقصر نوع رفتار شماست .شما طبق حساسیت رفتار ایشون دوتا راهکار دارید .
اول اینکه انقد بش بی محل کنید که دیگه دوس نداشته باشه بیاد (که فک‌نکنم راه خوبی باشه و حتی ممکنه ب لجاجت بکس
شه)
دوم اینکه وقتی ک میاد خونتون با کمال احترام میوه و چایتونو بزارید جلوش و برید ب دخترتون برسید و توجهتون ب دخترتون باسه تا ببینه که شما راست میگید ب خاطر اینکه اون نیاد بش نمیگید ک نیاد.و بهش بگید که واقعا من نمیرسم پذیرایی کنم ببخش خودت زحمت بکش.
این ک دیگه غصه نداره
درمورد زنگهای مادرهمسرتونم باید بگم که ایشون دیگه پیره نمیشه کادیش کرد فقط شما ب همسرتون محبت کنید و حسابی ب زندگیتون برسید که اگه مادرشون فشاری رو روش تحمیل کرد با کارای شما جبران شه و زباد خودتونو تو این ماجرا دخالت ندید و بی خیال باشید .

---

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

چقدر خوب بررسی فرمودید من راه دوم رو انتخاب میکنم.ممنونم از لطفتون|heart|

حالا چرا برنامه بچه ت رو تغییر نمیدی
اون که مجرده بچه دوست داره و شاید برای اینکه جمعه ست و فکر میکنه بچه درس نداره میاد باهاش بازی کنه انقدر حساس نباش و سعی کن برنامه بچه رو تغییر بدی

فرستاده شده از LG-H960ِ من با Tapatalk

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط leila_s

با سلام من خانمی هستم که 8 ساله ازدواج کردم دختری 7 ساله دارم کلاس اولیه.تنها یک خواهرشوهرمجرد 45 ساله دارم.بدلیل دیستانی شدن دخترم رفت و آمد ما به خانه مادر همسرم هفته ای یک بار شده. اتفاق عجیب اینه که خواهرشوهرم با اینکه میدونه روزای تعطیل مثل جمعه دخترم خیلی درس داره و بهش هم گفتم شما بیای شیطون و بازیگوش میشه ولی اهمیت نمیده به شوهرم میگه میام چون میدونه شوهرم راجع خانواده اش خیلی افراطی حساسه و من اینجوری در مقابل عمل انجام شده ام و باید بچه رو ول کنم از ایشون پذیرایی کنم.
شوهرم عالیه و دلم نمیاد اذیتش کنم اما رفتار این خانم مخل ارامش من میشه و تنش زاست چه راهکاری انتخاب کنم؟
سپاس از لطف بی مثال شما.

---

دوست عزیز باید بپذیرید وارد زندگی مشترک شدید و تمام این اتفاقاتی که ازش به بدی اسم میبرید جزء جداناشدنی در زندگی شماست

میتونید با کمی صبر و حوصله از تمام این مسایل عبور کرد و پذیرایی از ایشون رو به تابویی برای خودتون تبدیل نکنید