نمایش نتایج: از 1 به 45 از 45

موضوع: باجناق بزرگتر

4338
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    باجناق بزرگتر

    با سلام
    من و همسرم به لطف خدا زندگی مشترک خوبی داریم
    متاسفانه خواهر خانم ام که 28 سالشه و از ما 7 سال کوچکتره شیش ماه از همسرش جدا شده ( بعد از یکسال و نیم زندگی)
    ایشون به تازگی رفته سر کار و از وقتی رفته سر کار من دچار نگرانی شدیدی شدم که چه بسا در آینده
    با کسی مجددا ازدواج کنه که از خودش خیلی بزرگتر باشه مثلا 17 سال
    جدا از اینکه آیا اصلا این اتفاق بیوفته در آینده یا نه و با فرض اینکه باجناق جدید فرد محترمی باشه
    من به اینکه باجناق جایگزین مثلا 14 سال از من بزرگتر باشه حس خیلی بدی دارم
    و بدون توجه به اینکه کیه اصلا نمی تونم بپذیرم که باهاش حرف بزنم چه برسه به اینکه رفت باهاش رفت و آمد کنم
    حتی خجالت می کشم در صورتی که این اتفاق بیوفته به خانواده ام معرفیش کنم
    لطفا من رو راهنمایی کنید.
    با تشکر

  2. کاربران زیر از alireza_bg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    یعنی الان شما نگران این هستید که نکنه باجناق آینده از شما بزرگتر باشه ?!?!?!?!?!?!

    اگه بزرگتر بود اشکالش چیه ?!?! به شما چه ضرری میرسه ?!?! یا معایبش چیه ?!?!

  4. 3 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    واااای خداااا مردم به چه چیزهاییییی فکر میکنن ..
    ول کن بابا گرفتین مارو ....
    ینی تا این حد خیالپردازی کردین یا واقعا خبرهاییه !!!!

  6. 3 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    سلام
    حالا نه به داره نه به باره
    بزار ازدواج کنن اونقت نگران سن باجناق تون باشید
    بعدش هم مگه قراره با باجناقتون جاست فرند بشین ؟! یا دوستای گرما به ؟

    ( اگه به فکر هم صحبت یا دوست آینده هستین بزرگتر باشن بازم مشکلی نیست ، میتونید از تجربه هاشون استفاده کنید ! )

    یا شاید نگران اعتبار اجتماعیتون اونم تو خانواده همسرتون هستین !!! که نکنه فرد مقابل شخصیت بزرگتری نسبت به شما داشته باشه !

    وگرنه چه دلیلی داره که آدم نگران سن باجناق آینده باشه و برا خودش دغدغه ذهنی بسازه ؟

    سعی کنی به این فکرا بها ندین ، چون اهمیتی نداره که بخواین برا خودتون بزرگش کنین !

  8. 3 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    یعنی الان شما نگران این هستید که نکنه باجناق آینده از شما بزرگتر باشه ?!?!?!?!?!?!

    اگه بزرگتر بود اشکالش چیه ?!?! به شما چه ضرری میرسه ?!?! یا معایبش چیه ?!?!
    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    یعنی الان شما نگران این هستید که نکنه باجناق آینده از شما بزرگتر باشه ?!?!?!?!?!?!

    اگه بزرگتر بود اشکالش چیه ?!?! به شما چه ضرری میرسه ?!?! یا معایبش چیه ?!?!
    سلام
    با تشکر از پاسخ شما

    بله نگرانم
    یعنی اصلا نمی تونم قبول کنم
    چون من با باجناق قبلی رابطه خوبی داشتم و حالا با یه نفر خیلی بزرگتر احساس سرخوددگی بهم دست میده
    بااخره ادم با اطرافیانی که زیاد میبینه می خواد رفت و امد کنه باید حس مثبتی بهشون داشته باشه

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza_bg نمایش پست ها
    سلام
    با تشکر از پاسخ شما

    بله نگرانم
    یعنی اصلا نمی تونم قبول کنم
    چون من با باجناق قبلی رابطه خوبی داشتم و حالا با یه نفر خیلی بزرگتر احساس سرخوددگی بهم دست میده
    بااخره ادم با اطرافیانی که زیاد میبینه می خواد رفت و امد کنه باید حس مثبتی بهشون داشته باشه


    پس یه جورایی کسر شأن میدونی بزرگتر بودن باجناق کوچیکه رو ?!?!?!

    بله درست میگید آدم باید حسه خوبی داشته باشه به کسایی که باشون رفتو آمد میکنه ولی به نظر من حساسیت زیاد داشتن هم خوب نیست .

    اصلا شاید آدم خاکی بود و احساس صمیمیت و خودمونی میکرد با شما !!

    به نظرم بهتره رو خودتون کار کنید که حساسیت این موضوع رو برای خودتون کم کنید چون هرچیزی امکان داره اتفاق بیفته ( بزرگ بودنه باجناقت ) پس تنها کسی که عذاب میکشه خودتون هستید .

  11. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    واااای خداااا مردم به چه چیزهاییییی فکر میکنن ..
    ول کن بابا گرفتین مارو ....
    ینی تا این حد خیالپردازی کردین یا واقعا خبرهاییه !!!!
    با تشکر از پاسخ شما
    تغییرات محسوسی هست که من رک بعد از این مدت به فکر انداخته
    و گرنه نگرانی گه خود بخود ایجاد نمیشه ؛)

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    سلام
    حالا نه به داره نه به باره
    بزار ازدواج کنن اونقت نگران سن باجناق تون باشید
    بعدش هم مگه قراره با باجناقتون جاست فرند بشین ؟! یا دوستای گرما به ؟

    ( اگه به فکر هم صحبت یا دوست آینده هستین بزرگتر باشن بازم مشکلی نیست ، میتونید از تجربه هاشون استفاده کنید ! )

    یا شاید نگران اعتبار اجتماعیتون اونم تو خانواده همسرتون هستین !!! که نکنه فرد مقابل شخصیت بزرگتری نسبت به شما داشته باشه !

    وگرنه چه دلیلی داره که آدم نگران سن باجناق آینده باشه و برا خودش دغدغه ذهنی بسازه ؟

    سعی کنی به این فکرا بها ندین ، چون اهمیتی نداره که بخواین برا خودتون بزرگش کنین !
    با تشکر از پاسخ تون
    بالاخره یه مشکلی با خودم دارم که درخواست کمک کردم؛)
    چون این دک خواهر خیلی با هم هستن من با باجناق قبلی هم خیلی رفت و امد داشتم

  14. کاربران زیر از alireza_bg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    پس یه جورایی کسر شأن میدونی بزرگتر بودن باجناق کوچیکه رو ?!?!?!

    بله درست میگید آدم باید حسه خوبی داشته باشه به کسایی که باشون رفتو آمد میکنه ولی به نظر من حساسیت زیاد داشتن هم خوب نیست .

    اصلا شاید آدم خاکی بود و احساس صمیمیت و خودمونی میکرد با شما !!

    به نظرم بهتره رو خودتون کار کنید که حساسیت این موضوع رو برای خودتون کم کنید چون هرچیزی امکان داره اتفاق بیفته ( بزرگ بودنه باجناقت ) پس تنها کسی که عذاب میکشه خودتون هستید .
    با تشکر ار پاسختون
    این حس چون جدیده واقعا نمی دونم کسر شان یا شایدم خجالت
    خجالت حتی از حانواده خودم که بگم خواهرش رفت با یکی با این اختلاف سن ازدواج کرده
    من حتی وقتی به این فک می کنم که خوب و گرم و .... باشه ولی باز نمی دونم هیچ حس مثبتی برای ارتباط باهاش داشته باشم
    اخه چرا باید یکی تو سن 28 بره با یکی مثلا تو سن 46 ازدواج کنه؟

  16. کاربران زیر از alireza_bg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza_bg نمایش پست ها
    با تشکر ار پاسختون
    این حس چون جدیده واقعا نمی دونم کسر شان یا شایدم خجالت
    خجالت حتی از حانواده خودم که بگم خواهرش رفت با یکی با این اختلاف سن ازدواج کرده
    من حتی وقتی به این فک می کنم که خوب و گرم و .... باشه ولی باز نمی دونم هیچ حس مثبتی برای ارتباط باهاش داشته باشم
    اخه چرا باید یکی تو سن 28 بره با یکی مثلا تو سن 46 ازدواج کنه؟
    حالا مکه قراره همچین اتفاقی بیفته ؟؟؟
    اگر قراره که پس بجای اینکه بفکر رابطه با باجناق باشین باید جلوی این ازدواجو بخاطر خواهرزنتونبگیرین ..چون مطمینا اون تو اوج جوونیه و با کسی که داره پا به میانسالی میزاره خوشبخت نمیشه ..حداقل بعد چند سال این مشکلات خودشونو نشون میدن ...
    شمام بجای حس و رابطه با باجناق به فکر بهتر بودن و موندن زندگی خودتون باشین برادر چکار به باجناق دارین ..با جناق که فامیل نمیشه ب

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    حالا مکه قراره همچین اتفاقی بیفته ؟؟؟
    اگر قراره که پس بجای اینکه بفکر رابطه با باجناق باشین باید جلوی این ازدواجو بخاطر خواهرزنتونبگیرین ..چون مطمینا اون تو اوج جوونیه و با کسی که داره پا به میانسالی میزاره خوشبخت نمیشه ..حداقل بعد چند سال این مشکلات خودشونو نشون میدن ...
    شمام بجای حس و رابطه با باجناق به فکر بهتر بودن و موندن زندگی خودتون باشین برادر چکار به باجناق دارین ..با جناق که فامیل نمیشه ب

    باز هم ممنون
    یعنی شما می فرمایید اگه خودش و خانواده اش راضی باشن من باید مخالفت کنم
    چون یه حسی بهم میگه بدلیل شکست اول و شرایط ممکنه موافقت کنن
    و حالا من باید مخالفت کنم!!!
    و اگه نه باید خودم رو راضی و خوشحال نشون بدم؟
    به هر حال اطرافیان نزدیک تاثیر مثبت و منفی تو زندگی ما دارن و نمیشه به راحتی از احوال و حواشی انها دور موند

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza_bg نمایش پست ها
    باز هم ممنون
    یعنی شما می فرمایید اگه خودش و خانواده اش راضی باشن من باید مخالفت کنم
    چون یه حسی بهم میگه بدلیل شکست اول و شرایط ممکنه موافقت کنن
    و حالا من باید مخالفت کنم!!!
    و اگه نه باید خودم رو راضی و خوشحال نشون بدم؟
    به هر حال اطرافیان نزدیک تاثیر مثبت و منفی تو زندگی ما دارن و نمیشه به راحتی از احوال و حواشی انها دور موند

    بهرحال ازدواج درستی به نظرنمیرسه ..ایشون فقط 28 سالشونه و بعد دوسال زندگی طلاق گرفتن ..عیب بزرگی ندارن که بخوان تن به ازدواج اینچنینی بدن ..یا حتما طرف مقابل از لحاظ مالی در سطح بالاییه و فکر میکنن پول خوشبختی میاره ..تیشون میتونن ازدواج بهتری با فردی مثل خودشون ولی حداقل تفاوت سنی مناسب داشته باشن ..شما نمیتونین دخالت یا مخالفت علنی کنین ولی میتونین نصیحت های لازم رو به عمل بیارین و آگاهشون کنین .ن

  20. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza_bg نمایش پست ها
    با تشکر از پاسخ تون
    بالاخره یه مشکلی با خودم دارم که درخواست کمک کردم؛)
    چون این دک خواهر خیلی با هم هستن من با باجناق قبلی هم خیلی رفت و امد داشتم
    خواهش میکنم
    خب شما با هنوزم میتونی با همسر گذشته ایشون رفت امد کنی ، خواهر زنتون طلاقش داده شما که دوستیتون رو طلاق ندادی
    اگه هم رفت آمدی و یا صمیمیتی هم بینتون بوده به قول معروق گروه خونتون باهم میخونده ، دلیلش سنو سال که نبوده . ( من خودم دوستانی دارم که 20 سالی از خودم بزرگتر هستن ، مشکلی هم نداریم )

    همینطور در مورد همسر آینده ایشون ، سنش مهم نیست ، اگه قراره شما رفتو آمدی باهم داشته باشن اگه گروه خونیتون و جنستون یکی نباشه ، مطمعنن این رفتو آمد در آینده کمرنگ میشه ، ربطی به سن نداره
    پس نه بهش فکر کنین نه سعی کنید که دخالتی داشته باشین ،
    بجاش به زندگی خودتو و همسرتون فکر کنید .

  22. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Neo_110 نمایش پست ها
    این ازدواج شکل نگیره بهتره کلا.

    فاصله سنی تا این حد خوب نیست.


    کودوم ازدواج برادر ؟
    همش خیاله ، توهم

    رویا پردازی میکنن که یک وقت نکنه باجناقم سنش بالا نباشه

    بعدش هم ، زندگی خواهر زن ایشونه اختیار داره با هر کس که بخواد ازدواج کنه ، قرار نیست بقیه براش برنامه ریزی کنن .

  24. 3 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Neo_110 نمایش پست ها
    خواهرش که میتونه باهاش صحبت کنه و بگه این نوع ازدواج در اینده مشکل ساز میشه.

    قرار نیست چون هر کسی اختیار زندگیشو داره اجازه بدیم آدما با کله برن تو دیوار بتون.

    هر کاری یه اصولی داره و نباید از اصول خارج شد.
    حالا بزار یکی پیدا بشه بیاد خواستگاری ، بعد در مورد اونم میشه فکر کرد
    فعلاً که نه به داره نه به باره

  26. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    بهرحال ازدواج درستی به نظرنمیرسه ..ایشون فقط 28 سالشونه و بعد دوسال زندگی طلاق گرفتن ..عیب بزرگی ندارن که بخوان تن به ازدواج اینچنینی بدن ..یا حتما طرف مقابل از لحاظ مالی در سطح بالاییه و فکر میکنن پول خوشبختی میاره ..تیشون میتونن ازدواج بهتری با فردی مثل خودشون ولی حداقل تفاوت سنی مناسب داشته باشن ..شما نمیتونین دخالت یا مخالفت علنی کنین ولی میتونین نصیحت های لازم رو به عمل بیارین و آگاهشون کنین .ن
    بله از نظر من هم ازدواج درستی نخواهد بود ولی تجربه گذشته این مورد نشون میده که اگه شرایطی که در حال حاضر هست همینطوری پیش بره
    این ازدواج اتفاق میوفته و همونطور که شما گفتین از جانب من تنها می تونه نصیحت ابراز بشه
    اما من به این فکر می کنم که وقتی از همین الان مسیر مناسب نیست و من هم حس بسیار منفی به همچنین فردی دارم بهتر نیست در فرصتی مناسب حداقل به همرسم اعلام کنم
    که اگه این مسیر پیش بره من حاضر به هیچگونه معاشرت با ایشون نخواهم بود؟

  28. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها


    کودوم ازدواج برادر ؟
    همش خیاله ، توهم

    رویا پردازی میکنن که یک وقت نکنه باجناقم سنش بالا نباشه

    بعدش هم ، زندگی خواهر زن ایشونه اختیار داره با هر کس که بخواد ازدواج کنه ، قرار نیست بقیه براش برنامه ریزی کنن .
    رویا نیست
    با توجه به شرایط و اطلاعات ممکنه تا شش ماه دیگه اتفاق بیوفته
    یعنی زمزمه هاش شروع بشه

  29. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Neo_110 نمایش پست ها
    فکر کردن باید قبل از هر کاری انجام بشه.
    ممنون
    منم دقیقا همین نظر رو دارم
    و چون شرایط اطراف رو طوری می بینم که احتمال این اتفاق محتمل میشه
    نتونستم حس منفی خودم رو فراموش کنم و برعکس احساس می کنم اگه الان تکلیفم با خودم معلوم نشه
    بعدا باید علی رغم میل باطنی شاید تا مدت طولانی این حس رو تو خودم بریزم و جلوی بقیه بروز ندم

  30. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    با سلام و تشکر از دوستانی که زحمت کشیدن و پاسخ دادن
    من هنوز در مورد مشکل خودم راهی پیدا نکردم
    اینکه این ازدواج مشکلاتی داره قبول
    اینکه من نمی تونم مستقیم مخالفتی کنم قبول
    اینکه باید راهنمایی کنم و ... قبول
    ولی مشکل من اینه که اگه این اتفاق بیوفته من حاضر نیستم با چنین فردی ارتباط داشته باشه
    چه نزدیک چه دور
    آیا من این حق رو دارم که نخوام ا چنین فردی ارتباط خانوادگی داشته باشم
    اینکه صبر کنم صحبت کنم شاید ادم موجهی باشه اصلا تو فکر من نمی گنجه
    عرض کردم چه بیکار چه دانشجو چه دکتر چه ساده چه پول دار
    من اساسا دلم نمی خواد با فردی با این سن ارتباط فامیلی بعنوان باجناق داشته باشم
    آیا باید به زور خودمو راضی کنم؟
    لطفا در این مورد بند رو راهنمایی کنید
    با تشکر از شما و سایر دوستان

  31. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,746 بار در 2,687 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    به نظرم شما دوست داری در مقام داماد بزرگتر بمونی .

    این که این همه مشکل نداره بگو تو خانواده ما بزرگی به اولویت زمانیه نه سنی .من چندین ساله که داماد این خانواده ام پس داماد بزرگترم .

    گذشته از شوخی اقای محترم شما از زندگی اروم وبی دغدغه برای خودت مشکل ساختی .خیلی داری سخت میگیری .

    فقط کافیه یک نگاه به مشکلات خانوادگی کاربرای محترم اینجا بندازید وسجده شکر به جا بیارید که زندگی سرشار از ارامش دارید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  32. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    به نظرم شما دوست داری در مقام داماد بزرگتر بمونی .

    این که این همه مشکل نداره بگو تو خانواده ما بزرگی به اولویت زمانیه نه سنی .من چندین ساله که داماد این خانواده ام پس داماد بزرگترم .

    گذشته از شوخی اقای محترم شما از زندگی اروم وبی دغدغه برای خودت مشکل ساختی .خیلی داری سخت میگیری .

    فقط کافیه یک نگاه به مشکلات خانوادگی کاربرای محترم اینجا بندازید وسجده شکر به جا بیارید که زندگی سرشار از ارامش دارید .

    سلام
    با تشکر از شما
    حق با شماست این موضوع نه بزرگه نه مهم
    البته باید قبل ه ایتکه موضوع کم اهمیتی دردسر ساز بشه در موردش فک کرد
    ولی بالاخره هر کسی باید با افراد مطلع تر از خودش مشاوره کنه
    تا یاد بگیره و درست برخورد کنه
    ولی هر موضوعی برای خود طرف قابل تامله
    قطعا این جواب که بی هیال بشم برای من جواب و راه حل نیست
    شاید بهتره با یه روان شناس مذاکره کنم
    ؛)

  34. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    سلام
    لطفا دوستان جدیدی که از اینجا عبور می کنن ارائه نظر کنند
    با تشکر

  35. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    سلام و خسته نباشید
    دوستان عزیز مشاور من با این مشکل کوچیک تنها گذاشتید!
    بالاخره یا کسر شان یا هر اسم دیگه
    راه حلش چیه؟

  36. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza_bg نمایش پست ها
    سلام و خسته نباشید
    دوستان عزیز مشاور من با این مشکل کوچیک تنها گذاشتید!
    بالاخره یا کسر شان یا هر اسم دیگه
    راه حلش چیه؟
    آقا علیرضا شما چاره ای نداری و باید بپذیریش ، میگید کسی با همچین شرایط اسمش هست پس چاره ای نداری ، فکر نمیکنم این تو حوزه ی شما باشه که نظر بدیدو مخالفت کنید که اونا منصرف بشن ، پس چاره ای نیست جز دستو پنجه نرم کردن با این قضیه ، یا رفتو آمدتون رو کمتر کن که نبینیش ، اگه هم جایی بودید که دوتاتون حضور داشتید تصور کن که وجود نداره ، با افراد دیگه صحبت کن .

    البته این چیزایی که گفتم درست نیستن که با یه نفر که هیچ گناهی نداره اینطور برخورد بشه ولی چون شما نمیتونید حالا به دلایلی این شخص رو بپذیرید چاره ای نیست جز این رفتارا ) البته بدونه اینکه احساس کنه دارید بهش توهین میکنید )

    ولی سعی کن اگه دیدی میتونی باش رابطه ی خوب برقرار کنی ، رابطه داشته باشو دیدتو خوب کن بهش ، چون بازم میگم خودتون اینجوری فقط عذاب میکشید .
    ویرایش توسط love : 12-31-2015 در ساعت 01:12 PM

  37. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    آقا علیرضا شما چاره ای نداری و باید بپذیریش ، میگید کسی با همچین شرایط اسمش هست پس چاره ای نداری ، فکر نمیکنم این تو حوزه ی شما باشه که نظر بدیدو مخالفت کنید که اونا منصرف بشن ، پس چاره ای نیست جز دستو پنجه نرم کردن با این قضیه ، یا رفتو آمدتون رو کمتر کن که نبینیش ، اگه هم جایی بودید که دوتاتون حضور داشتید تصور کن که وجود نداره ، با افراد دیگه صحبت کن .

    البته این چیزایی که گفتم درست نیستن که با یه نفر که هیچ گناهی نداره اینطور برخورد بشه ولی چون شما نمیتونید حالا به دلایلی این شخص رو بپذیرید چاره ای نیست جز این رفتارا ) البته بدونه اینکه احساس کنه دارید بهش توهین میکنید )

    ولی سعی کن اگه دیدی میتونی باش رابطه ی خوب برقرار کنی ، رابطه داشته باشو دیدتو خوب کن بهش ، چون بازم میگم خودتون اینجوری فقط عذاب میکشید .
    سلام خیلی ممنون
    با مطالعه پاسخ دوستان هر کسی می تونه جنبه های مختلف رو بشناسه
    من حرف شما رو قبول دارم که من نمی تونم منصرفشون کنم و در حقیقت به من ربطی نداره
    ولی اینکه می فرمایید اون طرف گناهی نداره رو قبول ندارم
    انفاقا یه مرد تو این سن و سال باید بفهمه که ازدواج با یکی با اختلاف سن زیاد تا این حد مضراتش بیش تر ار فوایده شه!!!
    و اینکه من به شخصه خجالت می کشم مثلا به خانواده خودم بگم
    و حتی اگه یک فرد ایده ال از نظر اخلاق و رفتار هم باشه من بازم نمی تونم هیچ جوره خودم رو راضی کنم
    این موضوه به حدی فکرم رو مشغول کرده که دارم تصمیم میگیرم با یه روان شناس مطرحش کنم

    لطفا اگه بازهم نظری بود بفرمایید

  39. کاربران زیر از alireza_bg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza_bg نمایش پست ها
    با سلام
    من و همسرم به لطف خدا زندگی مشترک خوبی داریم
    متاسفانه خواهر خانم ام که 28 سالشه و از ما 7 سال کوچکتره شیش ماه از همسرش جدا شده ( بعد از یکسال و نیم زندگی)
    ایشون به تازگی رفته سر کار و از وقتی رفته سر کار من دچار نگرانی شدیدی شدم که چه بسا در آینده
    با کسی مجددا ازدواج کنه که از خودش خیلی بزرگتر باشه مثلا 17 سال
    جدا از اینکه آیا اصلا این اتفاق بیوفته در آینده یا نه و با فرض اینکه باجناق جدید فرد محترمی باشه
    من به اینکه باجناق جایگزین مثلا 14 سال از من بزرگتر باشه حس خیلی بدی دارم
    و بدون توجه به اینکه کیه اصلا نمی تونم بپذیرم که باهاش حرف بزنم چه برسه به اینکه رفت باهاش رفت و آمد کنم
    حتی خجالت می کشم در صورتی که این اتفاق بیوفته به خانواده ام معرفیش کنم
    لطفا من رو راهنمایی کنید.
    با تشکر

    وسواس فکری ...

    اگر به این روال درگیر موضوعات شده باشید باید با مشاوری مجرب مشورت کنید

    و گرنه هر کسی در زندگی پیشگویی هایی داره ولی وقتی به این سمت کشیده بشه و شکل وسواس و اضطراب بگیره

    حتما" نیاز به راهنمایی و مشاوره است

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  41. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    سلام و خسته نباشید
    ضمن تشکر از همه دوستان و بزرگواران
    طی چند روز گذشته و بطور تصادفی مطمن شدم که خواهر خانم با فردی (از همکارانش) که قبلا خدمتتون عرض کردم ارتباطی فراتر از ارتباط کاری برقرار کرده (البته در حد پیغام و...)
    الان مطمن شدم که موضوعی که بهش فکر می کردم توهم و خیال نبوده و قطعا در آینده نزدیک جدی تر هم میشه
    با توجه به این موضوع حالا دیگه مطمن هستم که دیر یا زود موضوع به طور مستقیم یا غیر مستقیم به من خواهد رسید
    لطفا من رو راهنمایی کنید
    با تشکر

  42. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    جالبه ! شما چجوری سر از کاراشون در میاریو فهمیدی که با کسی پیامکی در ارتباطه ?!?!

    تمامه نکته ها و راه حلها رو هم من هم دوستان بهتون گفتن ... ظاهرا نمیتونید باهاش کنار بیاید تنها راهی که میمونه :

    کات کردن و قطع رابطع با خواهر خانمتون و همسرشونه !!

    جایی که هستن شما نباشید ، با هم خونه ی پدرخانمتون نرید یا تو مجالسو جشنا و مهمونیا جایی که اون هست نرید ... اصلا هم بهش فکر نکنید ... تصور کنید اصلا وجود ندارن .

    این راهی که گفتم اصلا راه درستی نیست ، ولی وقتی انقدر حساسیت بی مورد داریدو فکرتونو درگیرش کردید پس باید مثل موش و گربه از هم فرار کنید .


    بازم توصیه ی آخر ، تلاشتو کن باهاش کنار بیای و بپذیریش درغیر اینصورت مثل الان خودتون عذاب میکشید .

  43. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,746 بار در 2,687 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    سلام
    ایشون همون اقایی هستند که ۱۷ سال بزرگتر بودن .
    شما کلا با باجناق مشکل داری یا با سنش ؟
    اگر با با جناق مشکل داشته باشی که این یه حس طبیعیه .
    به مطلقه بودن ویا نبودن خواهر خانمتون هم بستگی نداره .
    درست مثل دو تا جاری وقتی که عروس جدیدی وارد خانواده میشه .
    جاری بزرگتر همواره این حس رو داره که نکنه جاری کوچکتر از نظر زیبایی وموقعیت اجتماعی و....از ایشون برتری داشته باشه .
    در مورد با جناق ها این نگرانی وجود داره .
    اگر در مورد سنشون نگرانی .بدونید که بزرگی به سن وسال نیست .هستند اقایونی که سن بالایی دارن ولی رفتارشون بچه گانه است .
    شما بهتره به جای این فکر ها خودتون رو در همه زمینه ها تقویت کنید تا همچنان داماد محبوب خانواده باقی بمونید.
    بالاخره خواهر خانمتون هم که نمیتونه مجرد بمونه .اگر در مورد اشناییشون نگرانید .
    به ایشون بگین که نگرانشید ودوست ندارید دوباره تو زندگیش شکست بخوره .
    اصلا برادرانه وارد ماجرا بشید وخودتون یه باجناق خوب تو دوستان واشنایان انتخاب کتید وبه خواستگاری ایشون ببرید .
    ویرایش توسط ستیلا : 01-10-2016 در ساعت 01:35 PM
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  45. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    جالبه ! شما چجوری سر از کاراشون در میاریو فهمیدی که با کسی پیامکی در ارتباطه ?!?!

    تمامه نکته ها و راه حلها رو هم من هم دوستان بهتون گفتن ... ظاهرا نمیتونید باهاش کنار بیاید تنها راهی که میمونه :

    کات کردن و قطع رابطع با خواهر خانمتون و همسرشونه !!

    جایی که هستن شما نباشید ، با هم خونه ی پدرخانمتون نرید یا تو مجالسو جشنا و مهمونیا جایی که اون هست نرید ... اصلا هم بهش فکر نکنید ... تصور کنید اصلا وجود ندارن .

    این راهی که گفتم اصلا راه درستی نیست ، ولی وقتی انقدر حساسیت بی مورد داریدو فکرتونو درگیرش کردید پس باید مثل موش و گربه از هم فرار کنید .


    بازم توصیه ی آخر ، تلاشتو کن باهاش کنار بیای و بپذیریش درغیر اینصورت مثل الان خودتون عذاب میکشید .

    با تشکر
    تو این مدت برخی از دوستان و خودم به این فکر می کردم که دچار وسواس فکری شدم
    در خصوص موضوعی که در حد احتمال هستش فک و خیال می کنم
    سوال مجدد بنده به خاطر رفع این احتمال بود

    یه سوال ازتون بپرسم:
    به نظر شما من الان این موضوع یعنی تمایل به قطع ارتباط رو به همسرم بگم یا صبر کنم هر وقت علنی شد بگم؟
    از پاسخ و وقتی که لطف می کنید می زارید ممنون

  47. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza_bg نمایش پست ها
    با تشکر
    تو این مدت برخی از دوستان و خودم به این فکر می کردم که دچار وسواس فکری شدم
    در خصوص موضوعی که در حد احتمال هستش فک و خیال می کنم
    سوال مجدد بنده به خاطر رفع این احتمال بود

    یه سوال ازتون بپرسم:
    به نظر شما من الان این موضوع یعنی تمایل به قطع ارتباط رو به همسرم بگم یا صبر کنم هر وقت علنی شد بگم؟
    از پاسخ و وقتی که لطف می کنید می زارید ممنون
    نه نه ... فعلا نگید ... بزارید همه چیز قطعی و رسمی بشه ... حتی یه مدت هم بگذره ، اگه دیدید خیلی اذیت هستید اونوقت به همسرتون بگید .

    ولی من فکر نمیکنم همسرتون خوشحال بشه از این پیشنهاد و واکنشی نشون نده ، به هرحال خانواده و خواهرشه ، برای هیچکس خوشایند نیست شنیدنه قطع رابطه . امکان داره باهاتون برخورد هم بکنه .

  48. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سلام
    ایشون همون اقایی هستند که ۱۷ سال بزرگتر بودن .
    شما کلا با باجناق مشکل داری یا با سنش ؟
    اگر با با جناق مشکل داشته باشی که این یه حس طبیعیه .
    به مطلقه بودن ویا نبودن خواهر خانمتون هم بستگی نداره .
    درست مثل دو تا جاری وقتی که عروس جدیدی وارد خانواده میشه .
    جاری بزرگتر همواره این حس رو داره که نکنه جاری کوچکتر از نظر زیبایی وموقعیت اجتماعی و....از ایشون برتری داشته باشه .
    در مورد با جناق ها این نگرانی وجود داره .
    اگر در مورد سنشون نگرانی .بدونید که بزرگی به سن وسال نیست .هستند اقایونی که سن بالایی دارن ولی رفتارشون بچه گانه است .
    شما بهتره به جای این فکر ها خودتون رو در همه زمینه ها تقویت کنید تا همچنان داماد محبوب خانواده باقی بمونید.
    بالاخره خواهر خانمتون هم که نمیتونه مجرد بمونه .اگر در مورد اشناییشون نگرانید .
    به ایشون بگین که نگرانشید ودوست ندارید دوباره تو زندگیش شکست بخوره .
    اصلا برادرانه وارد ماجرا بشید وخودتون یه باجناق خوب تو دوستان واشنایان انتخاب کتید وبه خواستگاری ایشون ببرید .
    بله ایشون همون آقا هستن
    خواهر خانم من متعلقه هست و من با باجناق قبلی مشکلی اصلا نداشتم
    مشکل من به قول یکی از دوستان کسر شان از این موضوعه که خواهر خانم از من 5 سال کوچیکتر باشه
    و باجناقم مثلا 12 سال بزرگتر!! یعنی خجالت می کشم به خانواده خودم بگم این اتفاق رو!!
    خودم هم بدون اینکه طرف چه کسی هست کلا نمی تونم قبول کنم این ازدواج معیار صحیحی داشته باشه
    لذا ترجیح می دم از اول کلا قطع رابطه خودم رو اعلام کنم
    اتفاقا برادرانه سعی می کنم اگه موردی پیدا بشه برای ازدواج مجد مناسب به ایشون پیشنهاد بدیم
    ولی بین پیشنهاد ها یهو اینطوری!
    البته هنوز مدت زیادی از طلاق نمی گذرد ولی این نوع باب آشنایی کلا روشهای مناسب دیگه رو کلا تعطیل می کنه!

  50. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    نه نه ... فعلا نگید ... بزارید همه چیز قطعی و رسمی بشه ... حتی یه مدت هم بگذره ، اگه دیدید خیلی اذیت هستید اونوقت به همسرتون بگید .

    ولی من فکر نمیکنم همسرتون خوشحال بشه از این پیشنهاد و واکنشی نشون نده ، به هرحال خانواده و خواهرشه ، برای هیچکس خوشایند نیست شنیدنه قطع رابطه . امکان داره باهاتون برخورد هم بکنه .
    بله حق با شماست این تصمیم به عدم رابطه عواقب خودش رو هم داره
    ولی به این فکر می کنم شاید این اعلام در مقطع اولیه شاید بتونه کلا به قطع غیر مستقیم این رابطه برسه!!!

  51. کاربران زیر از alireza_bg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    وسواس فکری ...

    اگر به این روال درگیر موضوعات شده باشید باید با مشاوری مجرب مشورت کنید

    و گرنه هر کسی در زندگی پیشگویی هایی داره ولی وقتی به این سمت کشیده بشه و شکل وسواس و اضطراب بگیره

    حتما" نیاز به راهنمایی و مشاوره است

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
    خیلی خیلی از پاسخ و وقتی که گذاشتید ممنونم
    با دفاتر هم تماس گرفتم برای راهنمایی
    راستش الان دیگه پیشگویی نیست و گذر زمان کم کم داره نشون میده یا ازدواج یا خدایی نکرده سو استفاده!

  53. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,746 بار در 2,687 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    چرا با این که هنوز شناختی از باجناق اینده ندارید میخواهید موضوع قطع ارتباط رو مطرح کنید .
    اینجوری همسرتون هم جبهه میگیره .
    اجازه بدین چنانچه وصلتی صورت گرفت وشما باجناقتون رو از هر نظر نپسندید .دلیل این کار رو برای خانمتون توضیح بدین .
    ایشون هم متقاعد میشه .
    خانم ها معمولا روی خواهر والبته شوهر خواهرشون حساسیت دارن .شاید خودتون بیشتر از همسرتون خواستار رابطه خانوادگی با
    ایشون وهمسرش شدید .
    شما نهایتا میتونید رفت وامد نداشته باشید .یا منزل پدرخانمتون نرید .ولی دو تا خواهر به مناسب مختلف ممکنه خونه پدرشون همیگه رو ببینند .
    خواسته شما برای قطع ارتباط به رابطه خودتون وخانمتون هم اسیب میزنه .عجله نکنید .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  54. 2 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    چرا با این که هنوز شناختی از باجناق اینده ندارید میخواهید موضوع قطع ارتباط رو مطرح کنید .
    اینجوری همسرتون هم جبهه میگیره .
    اجازه بدین چنانچه وصلتی صورت گرفت وشما باجناقتون رو از هر نظر نپسندید .دلیل این کار رو برای خانمتون توضیح بدین .
    ایشون هم متقاعد میشه .
    خانم ها معمولا روی خواهر والبته شوهر خواهرشون حساسیت دارن .شاید خودتون بیشتر از همسرتون خواستار رابطه خانوادگی با
    ایشون وهمسرش شدید .
    شما نهایتا میتونید رفت وامد نداشته باشید .یا منزل پدرخانمتون نرید .ولی دو تا خواهر به مناسب مختلف ممکنه خونه پدرشون همیگه رو ببینند .
    خواسته شما برای قطع ارتباط به رابطه خودتون وخانمتون هم اسیب میزنه .عجله نکنید .
    اشتباه نکنید مشکل من با باجناق نیست اصلا مشکل من شاید دو مورد کمی جدا از هم باشه
    مورد اول ازدواج خواهر زنم با فردی با اختلاف سن زیاد که البته ممکنه خدایی نکرده قبل از ازدواج معلوم بشه سو استفاده بوده ولی با فرض اینکه به ازدواج هم برسه من احساس می کنم مضراتش بیشتر از فوایده اونه و احساس می کنم قبل از اینکه این رابطه جدی بشه بهتر با همسرم در این ارتباط صحبت کنم ولی از یه طرف دیگه با خودم می گم اگه پدر و مادر و خواهرش راضی باشن به من چه ربطی داره مخالفتم رو با ازدواج نشون بدم
    مورد دوم احساس خود من نسبت به این اختلاف سن هستش، این فرد هرچه قدر موجه و مودب و .... اصولا من با این موضوع که به اطرافیان خودم یعنی پدر و مادرم و سایرین به جز خانواده همسرم معرفی بشه حس خجالت دارم!! (به قول یکی از دوستان کسر شان) شاید اگه خواهر زن از من بزرگتر بود باز هم میشد یه توجیه براش پیدا کنم!!! و تو این حالت چون می دونم دو خواهر با هم ارتباط رفت و امد خواهند داشت مثل باجناق قبلی پس نمی تونم خودم رو گول بزنم که صبر کنم و تحمل کنم و رابطه داشته باشم

    شاید اگه یکی از برادرای بزرگترم هم روزی یه زن با این اختلاف سن و از من کوچیک تر بگیره هم همین حس رو داشته باشم و باهاش قطع رابطه کنم!
    من با کسی که به سن پدرم چه ارتباطی داشته باشه وقتی زنش از من کوچیکتره !!! حالا طرف مدیر عامل و مودب و پولدار!!!

  56. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    یه سوال شما چند سالتونه ؟
    واقعا برام عجیبه چرا بخاطر یه دلیل مسخره میخواین باخواهر خانومتون قطع رابطه کنید ؟
    بهتره بجای قطع رابطه رفتار و اخلاق خودتونو اصلاح کنید به احتمال زیاد شما اعتماد به نفس فوق العاده پایینی دارید .
    اخه ازدواج مجدد خواهر خانومتون چه ربطی به خونواده ی پدری شما داره.
    میدونید این کارتون چه صدمه ای به همسرتون میزنه؟بجای این رفتارای خاله زنکی به فکر زندگی خودتون باشین به فکر اسایش همسرتون باشین .

    واقعا از بعضی دوستان تعجب میکنم چطور میتونن به شما پیشنهاد بدن با خواهر خانومتون قطع رابطه کنید.!!

    بخدا کار درستی نیس.
    پس همسرتون چی میشه
    عزیزم اولا خون خودتو کثیف نکن !!

    دوما

    اگه این چهار صفحه رو خونده باشی ، همه و از جمله بعضی از دوستان ( خودم ) بهشون گفتیم که بیمورده حساسیتشون و الکی عذاب دادنه خودشونه !! یعنی تمامه این حرفایی که شما تو پستت گفتیو تو این چهار صفحه همه گفتن !!

    ولی این آقا نمیتونن !! با اینکه دلیله منطقی ندارن ولی نمیتونن بحتی مشاوره هم میتونن برن ولی چون اشکال نمیبینن تو تصمیمشون نمیخوان برن !!

    همین بعضی دوستان هم ( خودم ) که پیشنهاد کات دادن ، چون تمامه حرفای شمارو توی این چهارصفحه به استارتر گفتن و نپذیرفته !!

    بعضی دوستان هم ( خودم ) فکر میکنم ذکر کردن که کار درستی نیستو عواقب داره خود استارتر هم همینطور که دیدی متوجه عواقبش هستن ولی بازم نمیتونن قبولش کنن .

    با چوب و چماق که نمیتونیم بشینیم بالاسر استارتر !!

    امیدوارم تعجب نکنید دیگه از بعضی پیشنهادات .
    ویرایش توسط love : 01-10-2016 در ساعت 09:06 PM

  57. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,096 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    جالبه خودتونم میدونید حرفاشون واقعا بی منطقه بازم پیشنهاد به قطع رابطه میدین؟
    من کل نظراتو خوندم اما ترجیح دادم دوباره حرفارو تکرار کنم شاید متوجه اشتباهشون بشن. وقتی میدونیم استارتر کارش درست نیس بهتره بهش تذکر بدیم یه بار دوبار صد بار مطمئن باشید به فکر فرو میره اگرم پیشنهاد قابل قبولی نداریم بهتره سکوت کنیم نه اینکه راهنماییش کنیم دقیقا چه موقع قط رابطه کنه با این حرفا پیش خودش میگه یکی بهم حق داده پس کارم زیادم بد نیس بهتر به فکر همسر استارترم باشیم که قراره از خواهرش جدا بشه فقط وفقط بخاطر یه مشکل مسخره
    آره عزیزم میدونیم همه که حرفاشون بی منطقه و حساسیته بی جاست که فقط آرامش خودشو بهم زده .

    هیچکس بهشون حق نداده که کارش درسته اگه پیشنهاد کات هم داده شده کنارش هم گفته شده ولی درست نیست !!

    همسر استارتر هم نیازی نیست قط رابطه کته ، میتونه همچنان با خواهرش درارتباط باشه و فقط استارتر دیدار نداشته باشن .

    در هر صورت امیدواریم استارتر با خوندن حرفای شما به فکر فرو برن و متوجه اشتباهشون بشن .

  59. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    یه سوال شما چند سالتونه ؟
    واقعا برام عجیبه چرا بخاطر یه دلیل مسخره میخواین باخواهر خانومتون قطع رابطه کنید ؟
    بهتره بجای قطع رابطه رفتار و اخلاق خودتونو اصلاح کنید به احتمال زیاد شما اعتماد به نفس فوق العاده پایینی دارید .
    اخه ازدواج مجدد خواهر خانومتون چه ربطی به خونواده ی پدری شما داره.
    میدونید این کارتون چه صدمه ای به همسرتون میزنه؟بجای این رفتارای خاله زنکی به فکر زندگی خودتون باشین به فکر اسایش همسرتون باشین .
    واقعا از بعضی دوستان تعجب میکنم چطور میتونن به شما پیشنهاد بدن با خواهر خانومتون قطع رابطه کنید.!!
    بخدا کار درستی نیس.
    پس همسرتون چی میشه
    با سلام و تشکر پاسخ شما و رو چند پست پایین تر ارسال کردم
    لطفا مطالعه کنید

  61. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    آره عزیزم میدونیم همه که حرفاشون بی منطقه و حساسیته بی جاست که فقط آرامش خودشو بهم زده .

    هیچکس بهشون حق نداده که کارش درسته اگه پیشنهاد کات هم داده شده کنارش هم گفته شده ولی درست نیست !!

    همسر استارتر هم نیازی نیست قط رابطه کته ، میتونه همچنان با خواهرش درارتباط باشه و فقط استارتر دیدار نداشته باشن .

    در هر صورت امیدواریم استارتر با خوندن حرفای شما به فکر فرو برن و متوجه اشتباهشون بشن .

    با سلام و تشکر پاسخ شما رو چند پست پایین تر ارسال کردم لطفا مطالعه کنید ممنون

  62. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    - با تشکر از مجادله علمی بزرگواران
    - در حال حاضر من با هیچ کس حرفی نزدم و هنوز تصمیمی نگرفته ام و الان هدفم کمک گرفتن قبل اقدام هستش
    - اتفاقا دارم با کمک اطلاعات دوستان فکر و حرف هامو می سنجم و با نوشتن انها در اینجا به اونها دقیق تر میشم
    - در خصوص مشاور حضوری هم در حال اقدام هستم ایشالا هفته بعد
    - اینکه فرمودین رابطه دو خواهر قطع میشه من برای همسرم نمی خوام محدودیت بزارم تا قطع رابطه کنه
    - اینکه کلا من بی منطقم و این موضوع از ریشه فکر اشتباهیه و باید فراموشش کنم رو قبول ندارم من سفره دلم رو اینجا باز کردم تا منطق شما رو در برابر احساس و منطق خودم بزازم نمیشه بگین حرفت غیر منطقی دیگه نگو پاشو برو بهش فکرم نکن!!!
    - سوال من از شما اینه آیا ما باید با همه اطرافیانمون ارتباط و معاشرت برقرار کنیم؟ ایا غیر از اینه که انسانها برای ارتباط باید باهم وجه مشترک داشته باشن
    من از ارتباط با کسی لذت میبرم و در مورد فرد دیگری خیر و همه همینطورن
    دوست داشتن که منطق نمی خواهد؟
    بله ما با ازدواج به افزایش ارتباطات بله میگیم ولی ممکنه برخی ارتباطات برای کسی خوش آیند نباشه ایا راهش اینه که به زور خودش رو هل بده؟!
    من نمی تونم با هر مدل باجناقی کنار بیام این حرف غیر منطقیه؟ یعنی من مجبورم تحمل کنم؟ به زور رفت و امد کنم؟ بزور بخندم و ...
    حالا که طرف دلچسب من نیست چیکار کنم که این عدم ارتباط زندگیم رو متشنج نکنه!
    با تشکر
    استارتر

  63. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25476
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    چون مجبوربه!!! بعدشم فک کنید برادر شما بره ی زن بگیره از خودش بزرگتر! یا ی زن ک خیییلی کلاس میذاره یا هر چی ک همسرتون با جاریش حس نزدیکی و صمیمیت نداشته باشه! خوب الان تکلیف چیه؟
    نظر منو بخوایید خود به خود وقتی همسرتون ببینه شما با باجناق جدید رابطه میتوانید برقرار کنید! یا حتی وقتی باهاش هستید راحت نیستید روابطتون کمتر میشه! دوتا خواهر میتونن هرررررچقدر دوست دارن دونفری این ور اون ور برن! ب شما کاری نیست! فقط ب خاطر همچین چیزی با همسرتون بحث نکنید!
    ویرایش توسط مامان عسل : 01-20-2016 در ساعت 09:14 AM

  64. کاربران زیر از مامان عسل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25476
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    چون مجبوربه!!! بعدشم فک کنید برادر شما بره ی زن بگیره از خودش بزرگتر! یا ی زن ک خیییلی کلاس میذاره یا هر چی ک همسرتون با جاریش حس نزدیکی و صمیمیت نداشته باشه! خوب الان تکلیف چیه؟

  66. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مامان عسل نمایش پست ها
    چون مجبوربه!!! بعدشم فک کنید برادر شما بره ی زن بگیره از خودش بزرگتر! یا ی زن ک خیییلی کلاس میذاره یا هر چی ک همسرتون با جاریش حس نزدیکی و صمیمیت نداشته باشه! خوب الان تکلیف چیه؟
    نظر منو بخوایید خود به خود وقتی همسرتون ببینه شما با باجناق جدید رابطه میتوانید برقرار کنید! یا حتی وقتی باهاش هستید راحت نیستید روابطتون کمتر میشه! دوتا خواهر میتونن هرررررچقدر دوست دارن دونفری این ور اون ور برن! ب شما کاری نیست! فقط ب خاطر همچین چیزی با همسرتون بحث نکنید!
    ممنون از پاسختون
    در خصوص مثالی که زدید دقیقا اگه دو تا جاری با هم خوب نباشن باعث کم شدن روابط خانوادگی میشن
    تو این مورد هم صحبت شما رو قبول دارم یعنی بحث کردن در حال حاضر خیلی مفید نیست!
    البته بعدا بالاخره دردسر خودش رو خواهد داشت یعنی سردی روابط بالاخره محل سوال و بحث و اختلاف میشه
    ولی متاسفانه فعلا بهترین انتخاب این که: "فکر شو نکن، حرفی نزن، تا بعدا ببین جی میشه"

  67. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25307
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    17
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : باجناق بزرگتر

    سلام مجدد به همه دوستان گرامی
    تو این مدت خیلی فکر کردم، حتی مطالعه و مشورت
    برخی از نکات منفی حرف هام رو تو توضیه دوستان خوبی مثل شما و ... پیدا کردم
    ولی تو کل این مدت به موضوع ازدواج دو نفر با اختلاف سن زیاد (در حد 20 سال) زیاد فکر کردم
    بخش زیادی از دغدغه فکری من در حقیقت همین موضوعه:
    جدا از اینکه در خصوص این ازدواج ها موارد خیلی زیادی تو اینترنت هست ولی باید قبول کنیم در شرایط کنونی جامعه
    که افراد اکثرا با بررسی های سطحی و نادقیق برای زندگی تصمیم می گیرن
    ازدواج ها با حالت های خاص بیشتر و بیشتر در معرض آسیب هستند علی الخصوص در شرایط ازدواج مجدد
    وقتی تو مبحث این تاپیک می بینم آقایی با اختلاف سن زیاد به خانمی ابراز علاقه می کنه قبل از اینکه به صحت ابراز علاقه مرد فکر کنم
    اصولا این فکر میاد سراغم که چرا یه مرد با سن نزدیک 50 که تا حالا ازدواج نکرده تو یه مدت کوتاه به یه خانم 30 ساله علاقه مند میشه؟
    آیا غیر منطقیه که اول به این موضوع فکر کنیم که هدف این نوع پیوند چیه؟
    حتی ایده آل ترین نوع اتفاق که زندگی بلند مدت و بچه و... می تونه باشه تو این ازدواج دارای ریسک های بسیار بزرگی هستش
    و در حالت های دیگه که شناخت از فرد کمتر حتی می تونه یه نوع سو استفاده باشه ولی در لفافه ازدواج!!!
    خلاصه تو این مملکت به این راحتی نمیشه اهداف افراد رو تو حرف ها و رفتار و مدارک تحصیلیشون پیدا کرد شاید دیرتر زندگی مشترک پیدا کنیم ولی بهتره بستجیم چه چیزهایی رو در برابر زندگی مشترک از دست می دیم و بدست می آوریم
    تنهایی خیلی وقت ها بهترین انتخاب هستش

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد