برخورد مناسب با خانواده همسر
من همه جا دنبال راه حلی برا این مشکلم گشتم اما بی نتیجه بوده.پس لطفا تا اونجایی که میتونید منو راهنمایی کنید.با شوهری که پسر کوچکتر خانوادشه و خودشو مسئول همه کارو احساس خانوادش میدونه بطوریکه لحظه ای حاضر به دیدن زحمت یکی از اعضای خانوادش نیست و بسیار مقید به دین و حرف خداست و تا میتونه در بدست آوردن دل پدر و مادرشه چطور باید رفتار کرد؟منظورم این نیست که رابطشو قطع کنه یا بدجنس و...بشه.اون چشم بگوی خانوادشه و نمیخواد دل کسی رو بشکنه حتی مادرش اوایل ازدواج بارها در مواقعی که اون نبود به خونه من اومد(در یک ساختمان ساکنیم)و بسیار حرفهای زشتی به من زد(بی حیا،بی صفت،سرت تو کیسه خودته،خانوادت همشون بی شعورن،دروغگو،بهترین شوهر گیرت اومده...) و اینو بگم که ما با هم فامیلیم.اما بارها پدرشوهرو شوهرم رفتارشو توجیه کردن.در حالیکه با جاری من به هیچ عنوان کانتکت نداشتن.یعنی جراتشو نداشتن.اینو هم بگم که برادر شوهرم زندگیشو محکم حفظ کرده.مشاور هم به شوهرم گفت که انتظار صمیمیت از زنت نداشته باش و حتی مسافرت هم جدا برید.اما بعد از گذشت مدت ها شوهرم باز شروع کرده به اینکه گذشته ها گذشته تو باید دوباره خودت بری بیای و غذا ببری توجه کنی و....(این تقاضا رو هر چند ماهی بعد از یه ناسزا شنیدن از من داشته و ما همیشه خودمون شروع کننده رابطه بودیم)اینم بگم که اعضای خانوادش از لحاظ ظاهری با هم خوبن و بسار محافظه کارند و سیاست مدار اما شوهر من مدام میخواد جای خالی کارهای خانوادشو ما پر کنیم.من این وسط خیلی روح و روانم آسیب دیده اما اون نمیخواد بپذیره که من باید رابطمو کنترل شده با خانوادش حفظ کنم.لطفا بگید چطور باید باهاش رفتار کنم تا حق و حقوق روحی و شخصیتیمونو درک کنه.تا حریم زندگیمونو حفظ کنه.حتی زمانیکه من با مادرشوهرمبگو بخند میکردم به چشم زبون باز نگام میکردن.این وسط نمیدونم چطور باید شوهرمو با خودم همرا کنم.
پاسخ : برخورد مناسب با خانواده همسر
درود - باتوجه به تعاریف شما و تسلط خانواده همسرتون روی اعمال همسرتون وهم احترام وعقایدش دارند- میطلبیه محتاط تر عمل کرده وخودتون رو با شرایط مذکور وفق بدید.
اگر گله کنید متعاقبا همسرتون متعاقبا اگرم مطرح و جویا باز قضیه رد وبدل وهمیشه تبدیل به یک عادت میشه ویک تنش ایجاد میشه .
پس با همسرتون ازاین حیث زیاد گله نکنید ودرحفظ ظاهر عاقلانه برخورد وهم باهم توافق کنید راز دار هم باشید .
درکمال ارامش نه گله با تکنیکهای ارامش ومهربانی دل همسر رابدست اوردی وباخود همراه کنید
اگر اونها محتاط وسیاست شما هم همچین عمل کنید و درحفظ ظاهر احترام و باشون کنار بیاین اینجوری وجودتون مثبت تر میشه.
اجازه دهیدمادر شوهرتون بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقاید ایشون احترام قائلید.
در نزد شوهرتون از مادروخانواده بدگوئی نکنید که طبعا پیامدهایی خواهد داشت . باید جایااین بانظر خواستن وراهکار بهتر بتونید مطرح کنید مثال چطور وچ کنم روابط بهتر وایده ال مادر باشم ووووو.
حتی المقدور طوری برخورد کنید که نه مادر شوهرتان ناراحت شود و نه شوهرتان، به این شکل که وظائف خود را نسبت به آنها به طور کامل انجام داده و نیکی خود را در حقشان بیشتر و کامل تر کنید و باید توجه داشت که این خداوند است که قلب ها را به یک دیگر نزدیک می کند پس از او بسیار کمک بخواهید.
برخوردهای مادرشوهرتون رو خود شما درچه میبینید ؟ آیا بی دلیل اون حرفها روبه شما نسبت دادن؟
توجه داشته باشید همه ما طالب آزادی هستیم و دوست نداریم از کسی اطاعت محض کنیم. اما احترام گذاشتن، مدارا کردن و توجه کردن به خواسته های مادر همسر ، اطاعت و بردگی نیست.
آگاهی پیدا کردن نسبت به خلق و خوها، خواسته ها ونیازهای مادر همسر از بروز بسیاری از مشکلات نه تنها جلوگیری می کند بلکه رعایت کردن هرکدام از این موارد می تواند به شکل گیری یک رابطه مثبت نیز بیانجامد.
رابطه میان عروس و مادر شوهر در بسیاری از اوقات آغشته به پیش داوری است.
برای اینکه درست قضاوت کنیم هردفعه که قرار است مادر همسرمان را ببینیم باید ذهنمان را از رفتارها و حرفهای آنها پاک کنیم، فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنهارا می بینیم . گذشته با تمام خوبی ها و بدی هایش تمام شده است.
باشد که با تعقل وتعهد وسیاست های زنانه ودرست هم استقلا ل حریم خصوصی تون روفراهم وهم ارتباطی بهتر با خانواده ایجاد کنید گاها ما رفتار و واکنشهارویکطرفه میبینم ولی موقعیت وتاکتیک روفراموش میکنیم ....
الانم بهتون حق میدم نه محکوم ولی دریابید علت این رفتارهاشون ریشه درچه بوده اون نقطه ضعف تون رو برطرف کنید به امید موفقیت وخوشبختیون .
موردی بود درخدمتتونم یاحق
پاسخ : برخورد مناسب با خانواده همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hana...
من همه جا دنبال راه حلی برا این مشکلم گشتم اما بی نتیجه بوده.پس لطفا تا اونجایی که میتونید منو راهنمایی کنید.با شوهری که پسر کوچکتر خانوادشه و خودشو مسئول همه کارو احساس خانوادش میدونه بطوریکه لحظه ای حاضر به دیدن زحمت یکی از اعضای خانوادش نیست و بسیار مقید به دین و حرف خداست و تا میتونه در بدست آوردن دل پدر و مادرشه چطور باید رفتار کرد؟منظورم این نیست که رابطشو قطع کنه یا بدجنس و...بشه.اون چشم بگوی خانوادشه و نمیخواد دل کسی رو بشکنه حتی مادرش اوایل ازدواج بارها در مواقعی که اون نبود به خونه من اومد(در یک ساختمان ساکنیم)و بسیار حرفهای زشتی به من زد(بی حیا،بی صفت،سرت تو کیسه خودته،خانوادت همشون بی شعورن،دروغگو،بهترین شوهر گیرت اومده...) و اینو بگم که ما با هم فامیلیم.اما بارها پدرشوهرو شوهرم رفتارشو توجیه کردن.در حالیکه با جاری من به هیچ عنوان کانتکت نداشتن.یعنی جراتشو نداشتن.اینو هم بگم که برادر شوهرم زندگیشو محکم حفظ کرده.مشاور هم به شوهرم گفت که انتظار صمیمیت از زنت نداشته باش و حتی مسافرت هم جدا برید.اما بعد از گذشت مدت ها شوهرم باز شروع کرده به اینکه گذشته ها گذشته تو باید دوباره خودت بری بیای و غذا ببری توجه کنی و....(این تقاضا رو هر چند ماهی بعد از یه ناسزا شنیدن از من داشته و ما همیشه خودمون شروع کننده رابطه بودیم)اینم بگم که اعضای خانوادش از لحاظ ظاهری با هم خوبن و بسار محافظه کارند و سیاست مدار اما شوهر من مدام میخواد جای خالی کارهای خانوادشو ما پر کنیم.من این وسط خیلی روح و روانم آسیب دیده اما اون نمیخواد بپذیره که من باید رابطمو کنترل شده با خانوادش حفظ کنم.لطفا بگید چطور باید باهاش رفتار کنم تا حق و حقوق روحی و شخصیتیمونو درک کنه.تا حریم زندگیمونو حفظ کنه.حتی زمانیکه من با مادرشوهرمبگو بخند میکردم به چشم زبون باز نگام میکردن.این وسط نمیدونم چطور باید شوهرمو با خودم همرا کنم.
بهتره نگرش خودتون رو عوض کنید و از این پس درصد زیادی از محبت خودتون رو به مادرشوهر و خانواده اش اختصاص بدید
این کار شما شاید سخت باشه ولی مزیت های زیادی داره
یکی اینکه خیال شوهرتون از این بابت راحت میشه و دیگه اینکه تونستید توجه مادرشوهرتون رو به خودتون جلب کنید
و یکی دیگه اینکه از طریق مادرشوهرتون میتونید روی همسرتون تسلط پیدا کنید ...
پس بهتره کمی سیاست زنانه به خرج بدید تا از این احساسهای افسردگی رها بشید ... شاید سخت باشه ولی نتیجه بخشه
پاسخ : برخورد مناسب با خانواده همسر
من تجربه شو دارم. با محبت بیشتر به خونواده همسرت کاری از پیش نمیبری عزیزم، فقط پررو ترشون میکنی. تنها راهش اینه که به شوهرت بیشتر برسی و اعتمادشو جلب کنی. اگه شوهرتو بکشونی طرف خودت، کم کم خود همسرتون حد و حدود خونواده شو براشون روشن میکنه بدون اینکه شما بخوای مستقیما باهاشوت درگیر بشی.
تنها راهش جذب همسرتونه. تا میتونی بهش محبت کن. من با همین روش مادرشوهرمو نشوندم سرجاش. تازه عروس خوبه هم شدم. چون وقتی بدترین حرفهارو از زبون پسرشون بشنون، بازهم نهایتا میگن پسرمونه و فراموش میکنن.
اما کوچکترین حرفی از طرف عروس، خیلی براشون سنگینه.
خودتو کنار بکش، اول رو همسرت کار کن، بعد بفرستش جلو.
این روش امتحان شو پس داده.