نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: تبعیض های خانواده شوهرم

2349
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2062
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    1
    تشکر شده 22 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy تبعیض های خانواده شوهرم

    با سلام من 22 سالمه و 7 ساله عروسی کردم من در گذشته مشکلات زیادی داشتم که در بالا خدمت تون عرض کردم و حالا تا حدودی مشکلاتم حل شده و و با برخی هم کنار اومده ام عاشق همسر و زندگیم شده ام و کلاس های مختلف میرم و پیگیر دکتر همسرمم هستم(همسرم دیابت دارندو سلول های جنسی شون تا حدودی از بین رفته و بچه دار نمی شود) و حال مشکلی که آزارم میدهد این است که من عروس بزرگ خانواده همسرم هستم و به نوعی میشه گفت موش آزمایشگاهی خیلی اذیتم کردند و کلی برام سخت گیری کردندو در عوض من همیشه احترامشان را نگه می دارم و هرگز جواب سر بالا به آنها ندادهام و در طول 7 سال هم من و هم خانواده ام را آزار دادند و الان که پسر دیگرشان عروسی کرده و عروسه هم از این جو.اب بده ها هستش ولی خیلی تبعیض قایل می شن به من می گفتند تو خونه جلو مهمون باید چادر سر کنی ولی الان عروس دومی آستین 3ربع و لباس های کوتاه می پوشه و لی کسی کاری به کارش نداره و چون جواب میده خیلی هم عزیز هستش تنهایی تا تهران و قزوین میره ولی به من اجازه نمی دادند باشگاه یا بیرون برم اون شاغله ولی مون ونذاشتند کار کنم همی آزادی ها رو داره من چون دختر شهرستان بودم خیلی اذیتم کردند ولی جاریم بچه تهرانه الان من بیشتر از هر کسی هوای خانواده همسرم رو دارم و همیشه در کارهاشون کمک حال هستم ولی توجه اینها به جز خواهر شوهرم سمت جاریم هستش من آدم حسودی نیستم ولی وقتی تبعیض قائل می شن حس بدی دارم همه محدودیت ها برا من وتنها خواهرشوهرم هست ولی برا عروس جدیده نیست میشه راهنماییم کنید که من چیکار باید بکنم؟گوشی منو چک میکردند می اومدند خونه ام اگه نبودم کلید می نداختند و می رفتند داخل خونه تعقیب می کردند و می گفتند ما به بچه هامون اعتماد داریم جامعه خرابه البته ما فامیل هم هستیم شوهرم پسر داییم هست

  2. کاربران زیر از sogand بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4915
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    5
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    سلام دوست عزیز.بعدازهفت سال زندگی تازه به فکراین افتادی که مشکلت روحل کنی؟حالاکه دیگه کار ازکارگذشته؟توباید ازهمون هفت سال پیش بهشون اجازه نمی دادی که تو زندگیت دخالت کنن وبهت امرونهی کنن باید بهشون یاد می دادی که رفتارهای تو طرز لباس پوشیدنت بیرون رفتنت به خودت مربوط میشه نه کس دیگه ای.
    امضای ایشان
    توراباغیرمی بینم ،صدایم درنمی آیددلم میسوزد وکاری زدستم برنمی آید.......

  4. کاربران زیر از khaste del.... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sogand نمایش پست ها
    با سلام من 22 سالمه و 7 ساله عروسی کردم من در گذشته مشکلات زیادی داشتم که در بالا خدمت تون عرض کردم و حالا تا حدودی مشکلاتم حل شده و و با برخی هم کنار اومده ام عاشق همسر و زندگیم شده ام و کلاس های مختلف میرم و پیگیر دکتر همسرمم هستم(همسرم دیابت دارندو سلول های جنسی شون تا حدودی از بین رفته و بچه دار نمی شود) و حال مشکلی که آزارم میدهد این است که من عروس بزرگ خانواده همسرم هستم و به نوعی میشه گفت موش آزمایشگاهی خیلی اذیتم کردند و کلی برام سخت گیری کردندو در عوض من همیشه احترامشان را نگه می دارم و هرگز جواب سر بالا به آنها ندادهام و در طول 7 سال هم من و هم خانواده ام را آزار دادند و الان که پسر دیگرشان عروسی کرده و عروسه هم از این جو.اب بده ها هستش ولی خیلی تبعیض قایل می شن به من می گفتند تو خونه جلو مهمون باید چادر سر کنی ولی الان عروس دومی آستین 3ربع و لباس های کوتاه می پوشه و لی کسی کاری به کارش نداره و چون جواب میده خیلی هم عزیز هستش تنهایی تا تهران و قزوین میره ولی به من اجازه نمی دادند باشگاه یا بیرون برم اون شاغله ولی مون ونذاشتند کار کنم همی آزادی ها رو داره من چون دختر شهرستان بودم خیلی اذیتم کردند ولی جاریم بچه تهرانه الان من بیشتر از هر کسی هوای خانواده همسرم رو دارم و همیشه در کارهاشون کمک حال هستم ولی توجه اینها به جز خواهر شوهرم سمت جاریم هستش من آدم حسودی نیستم ولی وقتی تبعیض قائل می شن حس بدی دارم همه محدودیت ها برا من وتنها خواهرشوهرم هست ولی برا عروس جدیده نیست میشه راهنماییم کنید که من چیکار باید بکنم؟گوشی منو چک میکردند می اومدند خونه ام اگه نبودم کلید می نداختند و می رفتند داخل خونه تعقیب می کردند و می گفتند ما به بچه هامون اعتماد داریم جامعه خرابه البته ما فامیل هم هستیم شوهرم پسر داییم هست
    عزيزم دير نشده همه اينا رو به شوهرت به آرومي بگو كه ميخاي رويه ات رو تو زندگي تغيير بدي ميخاي آدم ديگه اي باشي يه جور ديگه اي باشي از اين وضعيت خسته شدي ازهمون اول بايد ميگفتي كه من اينكار كه مامان گفتو دوست نداشتم انجام بدم اما به خاطر تو انجام دادمش يا بگو مادرت ميگه اين كارو بكن چيكار كنم ميگه اينطوري لباس بپوش آخه مگه من بچه ام يا مگه اطرافيان غريبه ان كه من با چادر بگردم تو خونه يا همچين چيزاي به نظر من شوهرتم بدونه تحت فشاراي اين رفتارايي بهتره يطوري بهش بگو كه درك كنه

  6. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    دقیقا" شرایط سختیه ولی نه به سختیه روزهایی که گذروندید ...

    شما شرایط سخترو از رد کردید و الان خونواده ای داری که با سختی نگهش داشتی ....

    والا اینکه بعضیا اخلاق خاص خودشون رو دارن بحثی نیست ...

    راستش در دنیا برای هر دردی یه درمانی هست ولی برای اخلاق بد بقول امامای ما هیچ درمانی نیست ...

    اینکه فامیلم هستید و اینجوری رفتار میکنن دیگه نمیشه حرفی زد ... چون هر چی آدم میکشه از دوست و آشناست ...

    اگه تمام مشکل شما در مورد اینه که چرا در گذشته اینکارو با شما میکردن باید بگم الان هیچ راهی نیست جزء فراموشی ...

    گاهی انسان در موقعیتی بد در زمانی بد قرار میگیره و چاره ای جز صبرم نداره ...

    تنها راه حل شما بیخیال بودنه .... همین بهترین سلاح برای شماست ... یک مبارزه منفی به سبک گاندی
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    عزیزم واقعا" میخوای چه راه حلی رو یادبگیری که بتونی زن دایی محترم خوب تا کنی ...

    اون ظاهرا" از اینکه پسرش با شما ازدواج کرده ناراحته و الان مثلا داره تلافی میکنه ...

    اگه یه خورده انصاف داشت میدونست که شما در چه شرایطی با پسرش دارید زندگی میکنید ...

    با همه مریضی و عقیم بودنش ساختی ... اینا کارای کمی نیستن و بندرت پیش میاد تو این روزگار کسی اینجوری گذشت کنه ...

    حالا واقعا" این عروسش میتونست به جای شما تمام این مشکلات رو قبول کنه و صبوری کنه

    اگه خونه و زندگیتون ازشون دوره که مشکلی نیست ... اگرم گاهی در مهمونی حرفی زده میشه به نشنیدن بگیرو بگذر...

    اون الان منتظره تو حرفی بزنی و همه چی رو داغون کنه ...

    خب دیگه دنیا به همه جور موجودی نیاز داره و این افراد با رفتارشون دیگران رو قویتر میکنن ... ولی خودشون هر روز که میگذره تنهاتر میشن

    روزی میاد که همین شما براش بمونید ... من نمونشو دیدم ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  10. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2062
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    1
    تشکر شده 22 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    مادر همسر من زنی مهربان ولی زورگو هستش و با همه فامیل شوهر و اکثر فامیل های خودش به خصوص تنها برادرش که در نزدیکی هم زندگی می کنند قهره و با اکثر فامیل قطع رابطه کرده من وقتی عروس این خانواده شدم دختری کم رو و کم سن و سال بودم من فقط15 سالم بود و چون مادرم ناراحتی قلبی داشت و اگر مشکلی پیش می اومد مادر شوهرم سریع به شهرستان زنگ میزد و حال مامانم بدتر می شد در طول این همه سال فقط به خاطر مادر پیر و مریضم سکوت کردم همسرم اوایل خیلی طرف مادرش رو می گرفت و همیشه چند نفری می ریختند سرم و دعوام می کردند سر چیزهای بی ارزش مثلا چرا کیف شخصی من داخلش کثیف شدهچون مادر شوهرم کیف مو می گشت یا گوشیم رو مادر شوهر و برادر شوهرم چک می کردند و اگه خدایی نکرده اس ام اسی از دوستام می دیدند تحت فشار می ذاشتند که با دوستام قطع رابطه کنم و با همسایه رفت و آمد نکنم و به فامیلام شماره ندم و هر وقت کس و کارم از شهرستان میان همیشه خدا خانواده شوهرم یه دعوایی راه می ندازند شوهرم دیگه ازشون بریده و کم کم داره بهشون بی احترامی میکنه ولی من اجازه نمی دم آخه دوست ندارم نفرین پدر و مادرش پشت زندگی ما باشه پدر مادرش یه خونه هم در اختیارمون گذاشتند برا همین همیشه زبونم بسته بود علت قند بالای شوهرم استرس و حرس و جوش هستش ولی مادرشون میگن دلیلی نداره که ما بهتون گیر ندیم قند داره که داره خیلی ها هم دارند از روزی که فهمید پسرش بچه دار نمی شه من و بیشتر آزارم داد می گفت اگه سفت نگیرم میزاره میره خلاصه همیشه اون بدی کرده و من با کادو رفتم پیششچون تو این شهر غریبم و کسی رو ندارم الانم از پسرش متنفر شده چون طرف من و گرفته گاهی اوقات کم میارم همه فامیل ازش حساب می برند پدر شوهرم فرهنگیه ولی چون از زنش می ترسه مجبوره طرف حق رو نگیره خودش و دخترش مانتویی هستند ولی من باید چادری می شدم همش زور و تحقیر دیگه اعتماد به نفس و شادابی ام کم شده وقتی می بینمش استرس می گیرم و قلبم به تپش می افته با این شرایط چیکار باید بکنم؟؟؟؟؟

  12. کاربران زیر از sogand بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    راستش بهترین راه برای در امان بودن از خطر ، دوری کردن از اونه ...

    حالا یا با کم رفتن و یا با بی خیال شدن و رد کردن حرفاش از بغل گوش ...

    چیزیکه الان برای شما مهمه اینه که شوهرتون از این رفتار مادرش باخبره و این برای شما امتیاز خوبیه ...

    اینکه نمیخوایت بینشون کدورتی به وجود بیاد ، خودش لطف بزرگیه که خداوند به هر کسی نمیده ...

    به هر حال خداوند میگه که : با صابران هست و بلاخره با صبر به پیروزی میرسید ...

    ولی اگه مشکلی در مورد درآمد مالی ندارید ، با همسرتون صحبت کنید و سرپرستی فرزندی رو به عهده بگیرید ...

    میتونه به زندگیتون رنگ تازه ای ببخشه ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    خب این نشون میده که مادرشوهرت در جوانی همین رفتارهای بد از طرف مادرشوهرش شده ...

    در خانواده های قدیمی این وجود داره و چون دختر در سن پایین به خونه شوهر میرفت ،

    پس با خلق و خوی اون خونه و رفتارهاش خو میگرفت و اونم این اخلاق بد رو ادامه میداد و این چرخه دایم در چرخش بود

    حالا یه عروسی مثل شما مهربون در میومد که این رفتار رو ادامه نمیداد خودش معجزه ای بود ..

    منم فکر میکنم بهترین راه برای گزیده نشدن اینه که سر راه یه مار قرار نگیری ...

    پس خودت بهتر میدونی که چیکار باید بکنی ... چون الان تو خیلی خوب میدونی که چه چیزی رگ خواب مادرشوهرت هست

    راستی حرف جالبی زدن و گفتن بچه !

    خب چرا که نه ! میتونی در موردش فکر کنی و شاید موردی بود که تونستید قبولش کنید
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2062
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    1
    تشکر شده 22 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    مادر شوهرم من یه مادر شوهر مهربان و ساکتی داشتند که مادر بزرگ من می شد اتفاقا برعکس مادر شوهرم با اون بنده خدا هم خوب تا نمی کرد
    در مورد بچه هم باید بگم من هنوز نا امید نشده ام و دکتر های مختلف می برم شوهرم رو چون اصلا نمی تونم به این فکر کنم که هرگز لذت بارداری رو تجربه نکنم برام سخت نیست که یه بچه دیگه رو بزرگ کنم ولی سخته برام که مثل بقیه باردار نشم و لحظه لحظه های تشکیل بچه ام رو حس نکنم هر وقت به بچه پرورشگاهی فکر می کنم یا اسمش میاد بغض می کنم و کلی گریه میکنم با همه شرایط کنار میام ولی با مادر نشدن نه من هنوز امید دارم کلی آزمایش و دوا و دکتر رقتم حتی اتاق عمل هم رفتم و خیلی زجر کشیدم مادرم از شهرستان اومدند ازم مراقبت کردند چون استراحت مطلق بودم ولی مادر شوهرم که نزدیکم بود نیومد و گذاشت 2 هفته بعد اومد من نمی تونم کینه به دل بگیرم با این همه کارهای مادر شوهرم من دنبال کادوی تولدش هستم 12 تولدشه هر سال براش تولد می گرفتم ولی پارسال قهر بودیم و بازم کادو خریدم دادم شوهرم برد گفتم مادره خب چشمش به در نباشه ولی تولد من خیلی براشون مهم نیس ماه پیش یه تولد توپ برا جاریم گرفتند ولی هرگز برا من تولدی نگرفتند چون تولد کم1/1 و من همیشه این روز رو در کنار خانواده ام هستنم هر چند خانواده همسرم دنبال ما تشریف شون رو میارن ولی هرگز تولدی برام نگرفتند

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    سوگند جان چرا همش دنبال احساس مادر شوهرت به خودت هستي !!!!! چرا همش دوست داري نظر اون رو نسبت به خودت جلب كني !!!!

  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sogand نمایش پست ها
    مادر شوهرم من یه مادر شوهر مهربان و ساکتی داشتند که مادر بزرگ من می شد اتفاقا برعکس مادر شوهرم با اون بنده خدا هم خوب تا نمی کرد
    در مورد بچه هم باید بگم من هنوز نا امید نشده ام و دکتر های مختلف می برم شوهرم رو چون اصلا نمی تونم به این فکر کنم که هرگز لذت بارداری رو تجربه نکنم برام سخت نیست که یه بچه دیگه رو بزرگ کنم ولی سخته برام که مثل بقیه باردار نشم و لحظه لحظه های تشکیل بچه ام رو حس نکنم هر وقت به بچه پرورشگاهی فکر می کنم یا اسمش میاد بغض می کنم و کلی گریه میکنم با همه شرایط کنار میام ولی با مادر نشدن نه من هنوز امید دارم کلی آزمایش و دوا و دکتر رقتم حتی اتاق عمل هم رفتم و خیلی زجر کشیدم مادرم از شهرستان اومدند ازم مراقبت کردند چون استراحت مطلق بودم ولی مادر شوهرم که نزدیکم بود نیومد و گذاشت 2 هفته بعد اومد من نمی تونم کینه به دل بگیرم با این همه کارهای مادر شوهرم من دنبال کادوی تولدش هستم 12 تولدشه هر سال براش تولد می گرفتم ولی پارسال قهر بودیم و بازم کادو خریدم دادم شوهرم برد گفتم مادره خب چشمش به در نباشه ولی تولد من خیلی براشون مهم نیس ماه پیش یه تولد توپ برا جاریم گرفتند ولی هرگز برا من تولدی نگرفتند چون تولد کم1/1 و من همیشه این روز رو در کنار خانواده ام هستنم هر چند خانواده همسرم دنبال ما تشریف شون رو میارن ولی هرگز تولدی برام نگرفتند
    خب پس ایشون ذاتا" مشکل خلقی دارن و به قول امام معصوم برای اخلاق بد در دنیا دوا و درمانی نیست ...

    در واقع اخلاق بد یه جور درد بی درمانه ...

    خب اینکه امیدواری بچه دار بشی و به زندگیت رنگ و رویی بدی ، خودش خیلی خوبه و به زندگیت انگیزه میده ...

    خب خداروشکر خداوند در درون شما حسی از صبر گذاشته که تونستید با همه این مشکلات کنار بیای و تحملش کنی ...

    همینکه براش کادو میخری و هر سال به یادش هستی ، خودش خیلی لطفه و کار هر کسی نیست که بخواد اینطوری رفتار کنه

    ولی خب منم سوال بهارخانم رو میپرسم که چرا اینطوری رفتار میکنی و دنبال کسب رضایت مادرشوهرت هستی ...؟

    فکر میکنم وقتی زیاد دیده میشی براشون تکراری میشی و لذت دور از دسترس بودن رو نداری ...

    چون کلا" آدما دوس دارن افراد پیچیده رو کشف بکنن ... واسه همینه که جذب افرادی با چنین خصوصیات میشن ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب پس ایشون ذاتا" مشکل خلقی دارن و به قول امام معصوم برای اخلاق بد در دنیا دوا و درمانی نیست ...

    در واقع اخلاق بد یه جور درد بی درمانه ...

    خب اینکه امیدواری بچه دار بشی و به زندگیت رنگ و رویی بدی ، خودش خیلی خوبه و به زندگیت انگیزه میده ...

    خب خداروشکر خداوند در درون شما حسی از صبر گذاشته که تونستید با همه این مشکلات کنار بیای و تحملش کنی ...

    همینکه براش کادو میخری و هر سال به یادش هستی ، خودش خیلی لطفه و کار هر کسی نیست که بخواد اینطوری رفتار کنه

    ولی خب منم سوال بهارخانم رو میپرسم که چرا اینطوری رفتار میکنی و دنبال کسب رضایت مادرشوهرت هستی ...؟

    فکر میکنم وقتی زیاد دیده میشی براشون تکراری میشی و لذت دور از دسترس بودن رو نداری ...

    چون کلا" آدما دوس دارن افراد پیچیده رو کشف بکنن ... واسه همینه که جذب افرادی با چنین خصوصیات میشن ....

    با حرفاتون موافقم .
    به نظرم يه كم ازشون دوري كن . بذار دلشون واست تنگ بشه و نبودت رو حس كنن .
    در حد و اندازه اي كه دوست داري بهشون محبت كن نه بيشتر . چون وقتي بيشتر بشه انتظار قدرداني ازشون داري و وقتي ازت قدرداني نشي سرخورده ميشي

  19. کاربران زیر از بهار شريف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2062
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    1
    تشکر شده 22 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تبعیض های خانواده شوهرم

    مرسی بچه ها از همگی تون سپاسگذارم واقعا خیلی خیلی کمکم کردید پس سعی می کنم که یه شخصیت جدیدی از خودم رو کنم شماها بهم یاد دادید که ارزشم بیشتر از این هاست که محبت رو از همچین زنی گدایی کنم بابت داشتن تک تک تون خدا رو شکر می کنم تو این روزهای عزیز خیلی خیلی برام دعا کنید 4 این ماه وقت دکتر داریم که قراره همه چی روشن بشه دعا کنید که نا امید نشم.
    من خودم رو خیلی دست کم گرفته بودم و خیلی راحت با حرف زور کنار می اومدم و دوباره محبت می کردم همیشه عذاب وجدان داشتم که نکنه کسی از دستم ناراحت شه من همه غرور و خواسته هام رو نادیده گرفتم ولی به قول شماها آدم خوبه نشدم که هیچ بدتر آدم بده شدم و رنج کشیدم و غرورم له شد و کسی قدر خوبی های من و ندونست شماها راه جدیدی تو زندگی نشونم داید از همگی تون ممنونم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سرماخوردگی کودکان در ایام عید
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-18-2014, 08:11 PM
  2. شب عیدی خوش با همسرتان داشته باشید!
    توسط Artin در انجمن دوست داشتن همسر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-16-2014, 10:59 PM
  3. دید و بازدیدهای عید و کاهش مشکلات قلبی
    توسط Artin در انجمن رویکـردها و درمان های روانشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-05-2014, 12:31 PM
  4. تشدید اختلافات خانوادگی قبل از عید!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-26-2014, 10:56 AM
  5. معیارهای یک منزل مناسب برای سالمندان
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی میانسالی و سالمندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-12-2013, 02:53 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد