با سلام خدمت مشاورین محترم
خانواده همسر من دارای ۵ عضو است که همسر من فرزند ارشد خانواده است پدر و مادرش ازدواجی فامیلی داشته اند دختر دایی و پسر عمه بوده اند که مادرشوهر خود من هم بخاطر ازدواج فامیلی پدر و مادر خودش دچار شب کوری شده است همسرم لیسانسه و کارمند است و غیر از خودش دو برادر دیگر هم دارد که من یک سال و نیم از عقدمان میگذرد هنوز آنها را ندیده و کلامی با آنها سخن نگفته ام موقع خواستگاری و مراسمات قبل از عقد خانواده ی همسرم هیج سخنی درمورد وضعیت آنها به من و خانواده ام نگفتند با توجه به اینکه همسرم مردی منطقی و از هرنظر موجه است ولی او هم در این مورد قبل از مراسم عقد به من چیزی نگفت و هربار که ما سراغ دو برادر دیگر او را از خانواده اش میگرفتیم مادرشوهرم فقط میگفت انشاالله در مراسمات بعدی می آیند با علم به اینکه آنها هرگز در مراسمات بعدی هم شرکت نمیکنند حتی در جشن عقد ما هم شرکت نکردند رفته رفته بعد از عقد متوجه شدیم که به قول خانواده ی همسرم این دو برادر بسیار خجالتی هستند و از قرار گرفتن در جمع معذوریت دارند و هیچگونه مشکل جسمی ندارند بعد از مدتی متوجه شدم که وضع یکی از این دو برادر وخیم تر است و به گونه ای افسردگی شدید گرفته است که البته خانواده اش این را کتمان میکنند و بر این باورند که آنها فقط خجالتی اند!! من چندباری گفتم که آنهارا پیش مشاور ببرید که انها گفتند دو برادر کلا از خانه بیرون نمی آیند و تنها سرگرمی و علاقه ی آنها تماشای تلویزیون است و هیچگونه هدفی را دنبال نمیکنند من الان با این وضعیت خانواده ی همسرم چه کنم؟!!! من همسرم را دوست دارم و هیچگونه مشکلی با هم نداریم ولی از وضعیت خانواده آنها ناراحتم