با سلام
لطفا در مورد موضوعی که میخوام مطرح کنم دیدگاه و راهنمایی اصولی خودتونو از من دریغ نکنید.
من حدودا دو سال با دختر دایی خودم نامزد بودم و الان حدود 7 ماهی است که عروسی کردیم و رفتیم سر خونه و زندگی.
از اول روز خواستگاری این دخالتهای داماد و خواهرم گریبانگیر ما شد جوری که کار به دعوا و زد و خورد کشید(لازم به ذکر که بگم خواهرم با پسر داییم ازدواج کرده که برادر زن بنده میشه)در هر صورت اهمیت پدر و مادرم به خواهرم نسبت به من خیلی بیشتر یعنی خیلی تابلو میشه فهمید.الان هرجا و هر مجلسی که میریم اگه خواهرم اونجا باشه به زنم انقدر بی اعتنایی و افاده میکنه که بعد از مجلس با ناراحتی و گریه برمیگردیم خونه.خداییش نمیدونم چکار کنم حتی پدر و مادرم هم با عروسشون درست صحبت نمیکنن.وقتی میرم خونشون دو ساعت اصلا حرفی با این عروس نمیزنن.هر موقع هم بحثی با زنم میکنم خداییش فقط به خاطر همین موضوعه.انقدر تکراری شده دیگه امو نمو بریده.این اختلافو عین پتک میکوبه به سرم.بابا یکی نیست بگه مرد نمیتونه مثل زن گریه کنه که بفهمی چی تو دلشه.من تمام و کمال حقو به همسرم میدم ولی این موضوع و اختلافات داره از تو مثل خوره میخوردم.چکار کنم؟مشاور حرفه ای تو این موضوع کیه؟