پاسخ : رفتار با خانواده همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فلانک
با سلام و خسته نباشید.من الان پنج ساله ک ازدواج کردم و در اول ازدواج قرار شد چندماهی با خانواده همسرم زندگی کنم تا برامون خودشون خونه تهیه کنن.ولی ب قولشون وفا نکردن و چون شوهرم بچه آخربود و وابسته خانواده بود دوست نداشت جدا بشه و خانواده هم بخاطر هزینه نکردن اقدامی نکردن و من مجبور شدم تو خونه اونها بمونم در صورتیکه برادرشوهرم هم ک ازدواج کرده اونجا بود.تو این سالها خیلی بدی ها و رفتارهای بدی ازشون دیدم ک هیچ وقت این بدی هارو با جاری نداشتن من تو این چند سال مشکل نازایی داشتم و باردار نمیشم و کلی کنایه طعنه شنیدم.کلا دخالت زیادی تو زندگیمون دارن تا این حد ک سراینکه چرا من و شوهرم باهم بیرون میریم جنجال راه میندازه گذشت تا اینکه من باردار شدم تو این مدت بارداری من دوباره چندبار با من بحث های بیخود کردن.شرایط مالی شوهرم هم جوری بود ک اصلا نمیتونستیم بدون کمک پدرشوهر از این خونه بریم.اینقدر تو این مدت ب من استرس وارد کردن ک بخاطر این استرسا بچم دچار نقص شد و اینو دکتر تو سونو تشخیص داد و مجبور شدم بچه ای ک بعد چندسال انتظار بدست آورده بودم از دست بدم.خیلی لحظات و روزای سختی داشتم و خونه پدرم بودم.ولی تو این شرایط هیچ کس از خانواده شوهرم نه اومدن سراغم و نه تماس گرفتن باهام.هیچ کس.و حتی پدرشوهر و مادر شوهرم نیومدن منو برگردونن سر زندگیم.ولی بعد از یک ماه بخاطر شوهرم برگشتم ب اون خونه چون راهی نداشتم.شوهرمو داشتن ازم دور میکردم.الان دیگه نمیخوام مثل قبل ساده باشم و دوست دارم زندگیم تغیر کنه و مثل قبل نباشه و حدود خودشون رو بدونن و دخالت تو زندگیم نکنن ولی نمی دونم چطور چون شرایط روحی هم خوب نیست باخاطر از دست دادن بچم.و ب کمکتون واقعا نیاز دارم.خواهشا کمکم کنید
سلام فلانک عزیز، خوش اومدی
خانومی به نظر من دو تا تغییر اساسی باید تو زندگیت ایجاد کنی
اول از همه اینکه باید سعی کنی روحیه تو قوی تر کنی ، و از فضای تنش زایی که این مدت درگیرش بودی فاصله بگیری
وقتی روحیه ت برگرده حساسیتت به حرفای بقیه هم کمتر میشه،
گرچه میدونم واقعا سخته آدم بخواد با افرادی حرفای آزاردهنده میزنن زندگی کنه، اما میتونی تاثیرپذیریت را از محیط کمتر از الان کنی
هم چنین اگه امکانش برات هست که با همسرت یه مسافرت چند روزه بری عالیه، هم حال و هوات عوض میشه هم میتونی رابطه تو با شوهرت ترمیم کنی
درکل خودت و ارتباطاتت رو به فضای خونه مادرشوهرت محدود نکن که درگیریت زیاد بشه،
مخصوصا زمانیکه همسرت خونه نیست، وقت بیشتری برای خودت و کارایی که بهت انرژی میده و ارتباط با افرادی که بهت انرژی میدن بذار
مرحله دوم اینه که شما واقعا نیاز دارید محل زندگیتون را مستقل کنید، گفتی شرایط شوهرت جوری نیست که بتونید خونه تهیه کنید
به نظر من وقتی اینقدر زندگیت تحت تاثیر قرار گرفته، حتی اگه بشه یه مدتی به یه خونه اجاره ای کوچیک پایین شهر قناعت کنید هم خوبه
نمیدونم شما شرایطت چجوریه... ولی خودم به شخصه اگه در چنین موقعیتی بودم پابه پای شوهرم کار میکردم که زودتر هزینه شو بتونیم باهم جور کنیم
پاسخ : رفتار با خانواده همسر
دوست عزیز شما سعی کن زیاد دم خور مادرشوهرت نشی درسته یه جا زندگی میکنید ولی اگه میتونی برو سرکار یه تایمی بیرون از خونه باش و کمتر تو خونه می مونی هم کمک خرج میشی یا باشگاهی کلاسی چیزی برو یه جوری وقت تو پربکن تا کمتر مجبور باشی خانوادشو ببینی اگه هم حرفی زدن شما اصلا در مقابلشون عصبانی نشو و با لبخند جواب بده سخته هاا خیلی هم سخته آدم بتونه تو این شرایط خودشو کنترل کنه ولی عصبانیت شما و جواب دادن بهشون فضا رو بدتر میکنه و اونام میدونن نقطه ضعفتونو بیشتر ممکنه این کارو بکنن در ظاهر حرفشونو قبول کن در عمل کار خودتو بکن سعی کن خیلی از قبل حواست به همسرت باشه و بیشتر بهش برسی یه جوری اونو برای خودت داشته باشی تا جایی میتونی حتی هزار تومن بزار کنار پس انداز کن شاید کم باشه ولی کم کم زیاد میشه یه جای کوچیک برای خودتون مستقل بگیرید اینطوری آرامش تون بیشتر میشه.
پاسخ : رفتار با خانواده همسر