تازه بدتر از این مجبورم با خانواده ی شوهرم با هم زندگی کنم مادرشوهرم زنی تنبل و شلخته است و دوست دارد مدام به دیگران دستور بدهد از اون بدتر این که عادت دارد چوقولی بقیه را به پدرشوهرم و شوهرم بکند و خیلی راحت نظر آنها را نسبت به طرف مقابل عوض کند و وقتی به شوهرم می گویم که می خواهم زندگی مستقلی داشته باشم میگه به هیچ وجه حاضر نیست پدر و مادرش رو رها کنه .از الان مثل روز برام روشنه که باید تو خونه ی اونا نقش کوزت رو داشته باشم و یه کلفت باشم .
خیلی احساس بدی به آینده دارم
لطفا راهنماییم کنید چی کار کنم؟