نمایش نتایج: از 1 به 20 از 20

موضوع: زن داداش ...

5741
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    زن داداش ...

    سلام
    من 19 سالمه دختر ته تغاری ک ب دلایلی خودم کارای خونه و... رو میکنم
    من دو تا زن داداش دارم ک مستقلن .بزرگه خوبه اما کوچیکه شب و روز خونمونه (حتما میگین عیبی نداره ک)
    اره منم از این بابت خوشحالم اما خودتون رو جای من بگذارید فقط یک لحظه .
    صبح ساعت 9 بیدار میشی ناهار درست میکنی خونه رو مرتب میکنی ساعت 11 و نیم زن داداش و داداش و دو دخترشون ک تازه ساعت 11 و نیم از خواب بیدار شدن میان حتی خونتون هم صورتشو میشورن و میشینن پای سفره بعدشم میرن میوه و چایی و حرف و فیلم .تو خسته ای میری بخوابی ساعت 2 یا 3 ظهر میای تو اتاقت زن داداشه میشینه بالا سرت تاااااااا 5 عصر فقط حرف میزنه تو هم از سر درد و گیجی ترجیح میدی دیگه نخوابی دیر هم شده برا خواب ساعت 6 و نیم زن داداشه و دختراش باز میان داداشه رفته سرکار دخترا یک طرف ریخت و پاش و نق ونوق مامانه هم ی جا مینشونتت هی برات حرف میزنه و حرف میزنه داستانایی ک صد بار شنیدی.ساعت 7 گاهی هم 8 ب بهونه ای در میری تازه میبینی به به ب خونه حمله شده حالا باید جارو کنی و نقاشی روی دیوارو بسابی اونورم زن داداشه میگه عصرونه بذار بخوریم تو هم میذاری اما نای خوردن نداری و حرصت در اومده میری تو اتاقت داغووون هی برا خودت غر میزنی ک ای کاش حرمت خواهر برادری سرم نمیشد و.... بلاخره همه از بیرون میان و شام میخوان تو هم ی چیزی اماده میکنی و میذاری زن داداشه هم از سفره عصرونه ب شام منتقل میشه و تو ضرفاشو میشوری و بعد ظروف شام بعدشم تا ساعت 12 میشینه خونتون بالاخره 12 شب شیطون گولش میزنه و میره تو میمونی و ی اعصاب داغون و از خستگی نمیدونی کجا خوابت میبره .
    بله همه این چیزا درسته بخدا قسم عین واقعیته زندگی روزانه منه .
    اینم بگم ک بارها تلاش کردم برم کلاسی چیزی سرگرم شم اما میرم ارایشگری میاد همون اموزشگاه ک من هستم ثبت نام میکنه میرم خیاطی بازم میاد باهام و دختراش رو میذاره دست مامانم .مامانم هم دیگه نذاشت برم کلاس میگه دخترا اذیتم میکنن .اونم دیگه نرفت.
    و اینکه چون غذایی نمیپزه خرجی هم نداره برا همین هر ماه با حقوق شوهرش طلا میخره میکنه دستش میاد پزشو بهم میده .الانم ک قربون خدا برم همش رو مخمه ک ازدواج کن برو میگم چرا میگه ک اتاقت بشه اتاقم واییییییییییییییییییییییی ییییییی خدااااااااااااااااااااااا ااااا بخدا دیگه خسته شدم .اولش مامان و بابام ارومم میکردن الان خودشون هم کفرین .
    تو رو خدا بگین چ کنم چطور بش بفهمونم من ن کلفتشم ن همسنش ن هووش .نصف سنشو دارم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : زن داداش ...

    خیلی زندگی قشنگی داری به نظر من جزو آدمای خوشبخت هستی.

    خدا داره بهت صبر رو یاد میده صبوری کن ، میگذره تا ابد که نمیمونه .

    برا اینکه که نتونن بهت زور بگن هم سعی کن یکم رک تر باشی و رو نه گفتن تمرین کنی

  3. 3 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زن داداش ...

    سلام دختر خوب همه ی حرفاتو خوندم درسته تویه جاهایی بهت حق میدم زندگی برات سخت شده اما فکرمیکنم که شما هم خیلی حساس شدی اگه مهربونی رو جایگزین کنی مطمئن باش تحمل همچین ادمایی برات راحترمیشه ...
    بهتره بری با برادرت حرف بزنی وبهش یگی که اونم یه وظایفی داره سعی کن با احترام باهاش حرف بزنی رک وراست حرفاتو بهش بزنی ....زندگی رو براخودت سخت نکن عزیزم وقتی میتونی حرف دلتوبزنی وقتی میتونی ناراحتی هاتو بگی چرا خود خوری میکنی دوست من درضمن حسادت رو بزار کنار اصلا اهمیت نده اینجور آدما کمبودی دارن همیشه .......بس بهش توجه نکن حسادت فقط به خودت ضربه میزنه واذیت میشی
    موفق باشی گلم

  5. 2 کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    خیلی زندگی قشنگی داری به نظر من جزو آدمای خوشبخت هستی.

    خدا داره بهت صبر رو یاد میده صبوری کن ، میگذره تا ابد که نمیمونه .

    برا اینکه که نتونن بهت زور بگن هم سعی کن یکم رک تر باشی و رو نه گفتن تمرین کنی
    ضمن تایید قسمت اخره حرفه رضا.
    منم میگم ی جا باید.اعتراضتو به شکل محترمانه و با سیاست بروز بدی.

  7. کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    خیلی زندگی قشنگی داری به نظر من جزو آدمای خوشبخت هستی.

    خدا داره بهت صبر رو یاد میده صبوری کن ، میگذره تا ابد که نمیمونه .

    برا اینکه که نتونن بهت زور بگن هم سعی کن یکم رک تر باشی و رو نه گفتن تمرین کنی
    دوست عزیز ممنون از کمکتون اما من الان بیشتر از اینکه صبر رو یاد بگیرم داره ب اعصابم فشار میاد

    ببخشید چرا روی نه گفتن تمرین کنم؟
    امضای ایشان
    ◆↶ســَــلامتـــے چــَــندتا شــــونــِـه✔

    ◆↶كـِـه تابــوت مَـــن روشــــونــِـه✘

  9. 2 کاربران زیر از *fatemeh* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5901
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    247
    تشکر شده 46 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    Ghaza dorost nakon!ye modat

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mastane نمایش پست ها
    سلام دختر خوب همه ی حرفاتو خوندم درسته تویه جاهایی بهت حق میدم زندگی برات سخت شده اما فکرمیکنم که شما هم خیلی حساس شدی اگه مهربونی رو جایگزین کنی مطمئن باش تحمل همچین ادمایی برات راحترمیشه ...
    بهتره بری با برادرت حرف بزنی وبهش یگی که اونم یه وظایفی داره سعی کن با احترام باهاش حرف بزنی رک وراست حرفاتو بهش بزنی ....زندگی رو براخودت سخت نکن عزیزم وقتی میتونی حرف دلتوبزنی وقتی میتونی ناراحتی هاتو بگی چرا خود خوری میکنی دوست من درضمن حسادت رو بزار کنار اصلا اهمیت نده اینجور آدما کمبودی دارن همیشه .......بس بهش توجه نکن حسادت فقط به خودت ضربه میزنه واذیت میشی
    موفق باشی گلم
    سلام آجی عزیزم
    ممنون از وقتت.
    خانومی مهربونم ک ساکتم و گر نه بلدم خیلی کارا کنم خیلی چیزا بگم اما از شکستن حرمت ها میترسم .
    دوست خوبم مگه داداش این چیزا رو نمیبینه مگه نمیدونه .ولی ساکته تازشم منو مسخره میکنه ک خیلی اسراف میکنم و زنش نه صرفه جوئه .منم صد ها بار تونستم بگم ک زنت مگه آشپزی هم میکنه .ولی نگفتم ک مبادا بی احترامی کرده باشم.
    من حسود نیستم عزیزم فقط زورم میاد من زحمتشو میکشم اون میخوره و میخوابه
    اره واقعا کمبوده ولی من خودمو باش مقایسه نمیکنم عوضش دارم ازش الگو میگیرم ک بعدا ازدواج کردم اینطور نشم .
    امضای ایشان
    ◆↶ســَــلامتـــے چــَــندتا شــــونــِـه✔

    ◆↶كـِـه تابــوت مَـــن روشــــونــِـه✘

  12. کاربران زیر از *fatemeh* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sr1494 نمایش پست ها
    ضمن تایید قسمت اخره حرفه رضا.
    منم میگم ی جا باید.اعتراضتو به شکل محترمانه و با سیاست بروز بدی.

    اره موافقم ولی چطور؟
    امضای ایشان
    ◆↶ســَــلامتـــے چــَــندتا شــــونــِـه✔

    ◆↶كـِـه تابــوت مَـــن روشــــونــِـه✘

  14. کاربران زیر از *fatemeh* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط خنده نمایش پست ها
    Ghaza dorost nakon!ye modat
    پس چی بخورن بقیه ؟
    امضای ایشان
    ◆↶ســَــلامتـــے چــَــندتا شــــونــِـه✔

    ◆↶كـِـه تابــوت مَـــن روشــــونــِـه✘

  16. کاربران زیر از *fatemeh* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5901
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    247
    تشکر شده 46 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    Chizi ke hamsarebaradarton dorost mikonn!!!vaghti otagheto mikhad Malome moshkeleshon jedie!fkr mikonan khone pedarishone!

  18. کاربران زیر از خنده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط خنده نمایش پست ها
    Chizi ke hamsarebaradarton dorost mikonn!!!vaghti otagheto mikhad Malome moshkeleshon jedie!fkr mikonan khone pedarishone!
    خوب اون ساعت 11 و نیم ظهر میاد .پس من باید ناهار درست کنم .
    برا شام هم معمولا آشپزی ب اون صورت نمیکنم بیشتر چیز سبک آماده میکنم.
    بعدشم اون اشپزی نمیکنه امتحانش نکردم اما مطمئنم .
    امضای ایشان
    ◆↶ســَــلامتـــے چــَــندتا شــــونــِـه✔

    ◆↶كـِـه تابــوت مَـــن روشــــونــِـه✘

  20. کاربران زیر از *fatemeh* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5901
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    247
    تشکر شده 46 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط *fatemeh* نمایش پست ها
    خوب اون ساعت 11 و نیم ظهر میاد .پس من باید ناهار درست کنم .
    برا شام هم معمولا آشپزی ب اون صورت نمیکنم بیشتر چیز سبک آماده میکنم.
    بعدشم اون اشپزی نمیکنه امتحانش نکردم اما مطمئنم .
    Shayad bavaret Nashe ,AMA bedone nahar kasi namorde!ishon bekhatere baradaretonm shode majbor mishan.chand bar bedone nahar!chand bar bedone sham!baradareton be khone mian vali...!!!ishon majbor mishan to khonei ke ehsas mikonn haghe dashtane otagh daran masoliat ham dashte bashan!hadeaghal baraye hamsareshon

  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6857
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    2
    تشکر شده 42 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    سلام
    به نظرم یک ماه پشت سرهم روزه بگیر ، روزه هم صبر رو زیاد می کنه و هم اینکه وقتی شما روزه باشی دیگه واسه ناهار تدارک نمی بینی و بقیه هم هرچی خواستن بخورن در ضمن وقت افطار یه چیزی بخور و فقط ظرفهای خودت رو بشور اونوقت برا شام هم اونها هرچی خواستن بخورن بعدش هم چون روزه هستی می تونی دلیل بیاری که بی حوصله ام و خسته بعد بری استراحت کنی و کسی مزاحمت نمی شه من نمی دونم زن داداشت تا چه حد پررو هستش اما به نظرم باید از این به بعد رک باشی مثلا خودت بگو پاشو شام درست کن یا بگو پاشو ریخت و پاش بچه هات رو جمع کن یا بگو ظرفها رو بشور

  23. 3 کاربران زیر از منتظر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زن داداش ...

    سلام من حرفهاتو خوندم
    کاملا هم بر عکس بعضی از دوستان حق رو به شما میدم کاملا ...
    میدونم چه احساسی داره وقتی که آدم احساس میکنه داره ازش بهره کشی میشه و از زحماتش داره سو استفاده میشه ...در واقع اگه زن داداشت تو کارها کمکت میکرد و این کارها گروهی انجام میشد ..دیگه این احساس رو نداشتی ...بحث من درباره شما اینه که حفظ حرمتی که ازش حرف میزنی باید یه مسئله دو طرفه باشه ..نمیشه که شما حرمت ها رو حفظ کنی بقیه از شما و حرمتهائی که ازش حرف میزنی سو استفاده کنن..نباید درگیری ایجاد کنی یا بی احترامی کنی ولی نباید هم باعث بشی که اعصابت تو این سن زیر فشار این مسئله خراب بشه و توانت برای زندگی آینده خودت تحلیل بره ...شما تو حرفهات گفتی من اگه غذا درست نکنم پس چی بخورن ؟؟؟فرض کن شما الان شوهر کرده بودی و رفته بودی ..بعد چی میخواستن بخورن ؟؟؟یعنی باید زندگیتو رها میکردی و میومدی براشون شام میپختی ؟؟بحث من اینه که یه انقلاب نرم کن ..یعنی خیلی زیر پوستی نکن دیگه این کارها رو ..به مادرت کمک کن ..تو خونه باش ..ولی وسط حرف زدنهای زن داداشت اگه فشار بهت میاره راحت بگو ببخشید میخوام برم بخوام ..حتی اگه نخوابیدی برو تو اتاقت ..یا مثلا امروز نتونستم غذا بپزم ..یا امثالهم ... بحثم اینه که شما داری در مسیر چیزی که اسمشو حفظ حرمت میذاری ..باعث میشی ازت سو استفاده بشه ..در واقع تنها قسمتی که شما تقصیر کاری همین جاست ..به هر حال کار شما هیچ عیبی نداری مهربونی ، حرمتها سرت میشه ، داری کارها رو راست و ریست میکنی ..ولی بحث اینجاست که طرف مقابلت جنبه اینها رو نداره ...پس باید یه جورائی تا یه حد معقولی مثل خودشون رفتار کنی ...
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  25. 3 کاربران زیر از babak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط *fatemeh* نمایش پست ها
    دوست عزیز ممنون از کمکتون اما من الان بیشتر از اینکه صبر رو یاد بگیرم داره ب اعصابم فشار میاد

    ببخشید چرا روی نه گفتن تمرین کنم؟
    رو نه گفتن تمرین کن برا اینکه هر کلاسی رفتی اومد بگو نیا ، وقتی خسته ای ازت کاری میخواد بگو نمیتونم انجام بدم ، کاری رو که وظیفه اونه باعث میشه بعداً خودش دیگه انجام نده رو براش انجام نده ،

    بعضی وقتی نباید در حق بغضی آدما لطف کرد فکر میکنن وظیفه س و حس مالکیت نصبت بهت پیدا میکنن


  27. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6271
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    1,498
    تشکر شده 560 بار در 143 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط منتظر نمایش پست ها
    سلام
    به نظرم یک ماه پشت سرهم روزه بگیر ، روزه هم صبر رو زیاد می کنه و هم اینکه وقتی شما روزه باشی دیگه واسه ناهار تدارک نمی بینی و بقیه هم هرچی خواستن بخورن در ضمن وقت افطار یه چیزی بخور و فقط ظرفهای خودت رو بشور اونوقت برا شام هم اونها هرچی خواستن بخورن بعدش هم چون روزه هستی می تونی دلیل بیاری که بی حوصله ام و خسته بعد بری استراحت کنی و کسی مزاحمت نمی شه من نمی دونم زن داداشت تا چه حد پررو هستش اما به نظرم باید از این به بعد رک باشی مثلا خودت بگو پاشو شام درست کن یا بگو پاشو ریخت و پاش بچه هات رو جمع کن یا بگو ظرفها رو بشور
    منم کاملا موافقم

    چرا تو غذا درست کنی!!یه دختر19ساله میتونه غذادرست کنه بعد مادر دوتا بچه نه!!!!!
    بیخیال بابا این لطف نیس درحقشون عزیزم ...سو استفادست

  29. کاربران زیر از آفرودیت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6267
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    16
    تشکر شده 12 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط *fatemeh* نمایش پست ها
    سلام
    من 19 سالمه دختر ته تغاری ک ب دلایلی خودم کارای خونه و... رو میکنم
    من دو تا زن داداش دارم ک مستقلن .بزرگه خوبه اما کوچیکه شب و روز خونمونه (حتما میگین عیبی نداره ک)
    اره منم از این بابت خوشحالم اما خودتون رو جای من بگذارید فقط یک لحظه .
    صبح ساعت 9 بیدار میشی ناهار درست میکنی خونه رو مرتب میکنی ساعت 11 و نیم زن داداش و داداش و دو دخترشون ک تازه ساعت 11 و نیم از خواب بیدار شدن میان حتی خونتون هم صورتشو میشورن و میشینن پای سفره بعدشم میرن میوه و چایی و حرف و فیلم .تو خسته ای میری بخوابی ساعت 2 یا 3 ظهر میای تو اتاقت زن داداشه میشینه بالا سرت تاااااااا 5 عصر فقط حرف میزنه تو هم از سر درد و گیجی ترجیح میدی دیگه نخوابی دیر هم شده برا خواب ساعت 6 و نیم زن داداشه و دختراش باز میان داداشه رفته سرکار دخترا یک طرف ریخت و پاش و نق ونوق مامانه هم ی جا مینشونتت هی برات حرف میزنه و حرف میزنه داستانایی ک صد بار شنیدی.ساعت 7 گاهی هم 8 ب بهونه ای در میری تازه میبینی به به ب خونه حمله شده حالا باید جارو کنی و نقاشی روی دیوارو بسابی اونورم زن داداشه میگه عصرونه بذار بخوریم تو هم میذاری اما نای خوردن نداری و حرصت در اومده میری تو اتاقت داغووون هی برا خودت غر میزنی ک ای کاش حرمت خواهر برادری سرم نمیشد و.... بلاخره همه از بیرون میان و شام میخوان تو هم ی چیزی اماده میکنی و میذاری زن داداشه هم از سفره عصرونه ب شام منتقل میشه و تو ضرفاشو میشوری و بعد ظروف شام بعدشم تا ساعت 12 میشینه خونتون بالاخره 12 شب شیطون گولش میزنه و میره تو میمونی و ی اعصاب داغون و از خستگی نمیدونی کجا خوابت میبره .
    بله همه این چیزا درسته بخدا قسم عین واقعیته زندگی روزانه منه .
    اینم بگم ک بارها تلاش کردم برم کلاسی چیزی سرگرم شم اما میرم ارایشگری میاد همون اموزشگاه ک من هستم ثبت نام میکنه میرم خیاطی بازم میاد باهام و دختراش رو میذاره دست مامانم .مامانم هم دیگه نذاشت برم کلاس میگه دخترا اذیتم میکنن .اونم دیگه نرفت.
    و اینکه چون غذایی نمیپزه خرجی هم نداره برا همین هر ماه با حقوق شوهرش طلا میخره میکنه دستش میاد پزشو بهم میده .الانم ک قربون خدا برم همش رو مخمه ک ازدواج کن برو میگم چرا میگه ک اتاقت بشه اتاقم واییییییییییییییییییییییی ییییییی خدااااااااااااااااااااااا ااااا بخدا دیگه خسته شدم .اولش مامان و بابام ارومم میکردن الان خودشون هم کفرین .
    تو رو خدا بگین چ کنم چطور بش بفهمونم من ن کلفتشم ن همسنش ن هووش .نصف سنشو دارم
    چه زن داداش رو مخی داری چقدرم پرروووو از من میشنوی تعارف بزار کنار رک بهش بگو
    خودتون تند تند دعوت کنید خونشون بگین ناهار میام خونتون شوخی شوخی بهش بگو که ناراحت نشه

  31. 2 کاربران زیر از رها60 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زن داداش ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط *fatemeh* نمایش پست ها
    اره موافقم ولی چطور؟
    من جای شما بودم ی بار جلو همه با خنده میگفتم زن داداش امروز میخوام دست پخت تورو بخورم.یا اگه ی بار دیگه گفت ازدواج کن بگو من نباشم پس کی باید برای شما غذاهای خوش مزه درست کنه؟(من خودم باشم بهم بر میخوره)
    البته شما میگی نمیخوای بی حرمتی بشه.وگرنه من ترجیح میدم مستقیما حرف دلمو بزنم.چون طاقت خدنگی کردن دیگران رو ندارم.هر کی میخواد باشه.

  33. کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زن داداش ...

    سلام دوستای گلم واقعا جواباتون کمکم کرد ک دیگه ازم سوءاستفاده انچنانی نشه هر چند سخت ولی یاد گرفتم حرفمو رک بگم .
    دقیقا همون چیزایی ک گفتین رو انجام دادن آره وقتی دو روز پشت سر هم ناهار درست نکردم کسی از گشنگی نمرد اما بالاخره اون زن داداش مجبور شد بره ناهار درست کنه اولاش همونطور ک دوست عزیزمون هم گفت بخاطر و برای شوهرش اما بعد از اون دو روز ب جای ساعت 11 ایشون ساعت 9 خونه ما میاد هر چند در اتاقمو باز میکنه و میشینه نزدیک اتاقمو و شروع ب بازی با بچه هاش میکنه تا من بیدار شم اما با چند بار اعتراض و سر بچه هاش داد زدن حساب کار دسش اومد .وقتی هم حرف از خواب میشد میگفت مثلا چقدر میخوابی میگم من کلفت کسی نیستم خونه بابامه دلم میخواد دیگه اون حرفو اصلا نزد یا وقتی میگفت اتاقت برا من میگفتم اتفاقا اون اتاقو حتی اگه ازدواج کردم نگه میدارم چ دیدی شاید با شوهرم اومدیم اینجا
    قیافش اینجوری میشد
    واقعا از همه ممنوننننننننننننننننننننن نننننننننننننننننننننننم
    امضای ایشان
    ◆↶ســَــلامتـــے چــَــندتا شــــونــِـه✔

    ◆↶كـِـه تابــوت مَـــن روشــــونــِـه✘

  35. 2 کاربران زیر از *fatemeh* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زن داداش ...

    خوبه.خوشحالم.
    نگی اینجا یاد گرفتیا.میاد پوست مارو میکنه

  37. 2 کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد