نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: مادرشوهر

2824
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    مادرشوهر

    باعرض سلام وخسته نباشید.من یک سال و دو ماهه که ازدواج کردم همسرم رو خیلی دوست دارم اما مشکلم باهاش اینکه چون تک پسره و بچه ی اخر به مامانش خیلی وابستست مادرش منو انتخاب کرده دوستم داره و بهم احترام میذاره و سعی نمیکنه ما رو از هم جدا کنه اما مهم واسه من خودشه شخص اول و حرف اول تو زندگش مادرشه 26سال بزرگش کرده و هرچی خواسته واسش مهیا کرده نذاشته دست از پا خطاکنه حتی سرکارم نذاشته بره از وقتی ازدواج کردیم دنبال کاره پیش باباش هست کارمیکنه اما داره واسش شغل اداری پیدا میکنه من میخوام شوهرم تحت فرمان خودم باشه از طرفی همیشه میگه چون خونه ی ما شوهرم حق نداره بخوابه به خاست پدرم و وسط هفته نمیتونه زیاد بیاد میگه واسه زنت چیزی نخر اگه برام بخره بعد کلی قهر میگه مامانم نفهمه چه کنم چی جوری قدرت رو در دستم بگیرم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12584
    نوشته ها
    271
    تشکـر
    737
    تشکر شده 206 بار در 120 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مادرشوهر

    منظورت از قدرت چیه؟
    امضای ایشان

  3. کاربران زیر از m:gh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهتاب نصیری نمایش پست ها
    باعرض سلام وخسته نباشید.من یک سال و دو ماهه که ازدواج کردم همسرم رو خیلی دوست دارم اما مشکلم باهاش اینکه چون تک پسره و بچه ی اخر به مامانش خیلی وابستست مادرش منو انتخاب کرده دوستم داره و بهم احترام میذاره و سعی نمیکنه ما رو از هم جدا کنه اما مهم واسه من خودشه شخص اول و حرف اول تو زندگش مادرشه 26سال بزرگش کرده و هرچی خواسته واسش مهیا کرده نذاشته دست از پا خطاکنه حتی سرکارم نذاشته بره از وقتی ازدواج کردیم دنبال کاره پیش باباش هست کارمیکنه اما داره واسش شغل اداری پیدا میکنه من میخوام شوهرم تحت فرمان خودم باشه از طرفی همیشه میگه چون خونه ی ما شوهرم حق نداره بخوابه به خاست پدرم و وسط هفته نمیتونه زیاد بیاد میگه واسه زنت چیزی نخر اگه برام بخره بعد کلی قهر میگه مامانم نفهمه چه کنم چی جوری قدرت رو در دستم بگیرم
    عخ عه عه دختر خوب اینهمه از همسرت و مادرش تعریف کردی اخر گفتی چکار کنم تحت فرمان خودم باشه ؟؟؟؟
    این چه حرفیه میزنی دختر جان
    خوبه حالا خودت همه جوانب کار رو در نظر داری و نیاز به توضیح نیست که مادر چه جایگاهی داره و چقد براش زحمت کشیده ..

    اگر مادرشوهرت دوست داره ..همین الان دووست داره ..از اولش دوست داشته ینی تو خوشبخت ترین زن دنیا خواهی شد ..وقتی همسر و خانواده آدم آدمو قبول داشته باشن و دوست داشته باشن بعدش شما با کمی مهربانی و گزشت و سخت نگرفتن میتونی بهترین زندگی رو بسازی ...خودت روبسپار دست همسرت ..به خانوادش بیشتر نزدیک شو .باهاشون زیاد دم خور شو .اشکالش چیه ..تو که جاری دار نمیشی بخوای مقایسه کنی فردا ..خودت تنها عروس اون ها باقی میمونی ..
    بزار از مادرش حرف شنوی داشته باشه اصلا ..تو از اون مهره استفاده کن به نفع خودت ..
    بعد کم کم شوهرت جونشم برات میده حرف شنوی که سهله .
    ببین من خودم بعد سالها زندگی مشترک هر وقت یه خواسته ای از همسرم دارم و بهونه های همیشه موجه میاره ولی من نمیتونم صرفنطر کنم از مادر شوهر یا پدرشوهرن کمک میگیرم ..مثلا میگم بابا جون من فلان کارو دوست دارم بکنم ولی همسرم راصی نمیشه شما یچیز بهش بگین ..بعد اونام راصیش میکنن ..من انقد ذوق میکنم .
    بین شوهرت و مادرش قرار نگیر که بد میبینی ..اگر یروز دوست نداشتن و اذیتت کردن تقصیر خودته ..
    کنارشون باش و یک عمر با ارامش زندگی کن .
    ویرایش توسط ghazal1 : 12-28-2015 در ساعت 03:21 PM

  5. 4 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها

    ببین من خودم بعد سالها زندگی مشترک هر وقت یه خواسته ای از همسرم دارم و بهونه های همیشه موجه میاره ولی من نمیتونم صرفنطر کنم از مادر شوهر یا پدرشوهرن کمک میگیرم ..مثلا میگم بابا جون من فلان کارو دوست دارم بکنم ولی همسرم راصی نمیشه شما یچیز بهش بگین ..بعد اونام راصیش میکنن ..من انقد ذوق میکنم .
    .
    بعدا خودتون ناراحت نميشديد كه شوهرتون به حرف شما اهميت نميده به حرف شريك زندگيش اوني كه همه عمرش رو به پاش قراره بذاره اونوقت حرف مادر و پدرش رو گوش ميده؟؟؟اين خوبه ها نميگم بده
    منم مثل شما بودم بعدا ديدم مادرشوهر سو استفاده ميكنه و شوهرم هم ديگه حرفاي منو گوش نميداد منم ديگه از مادرشوهرم نخواستم خودم به شوهرم ميگفتم بعد مادرشوهرم ميگفت چرا به من نگفتي منم بهش گفتم شوهرم صلاحه كارو بهتر ميدونه
    البته هر كس يه طوريه هر چقدر فاصله رو رعايت كني بهتره واسه دو طرف نه خوب خوب باشي نه بد
    هميشه هم ميگن دوري و دوستي

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مادرشوهر

    ايا شما الان عقد هستيد؟
    اگرعقديد براي عروسي خونه جدا فكرش باشيد كم كم از مادرش دورش كنيد

  8. کاربران زیر از isa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    بعدا خودتون ناراحت نميشديد كه شوهرتون به حرف شما اهميت نميده به حرف شريك زندگيش اوني كه همه عمرش رو به پاش قراره بذاره اونوقت حرف مادر و پدرش رو گوش ميده؟؟؟اين خوبه ها نميگم بده
    منم مثل شما بودم بعدا ديدم مادرشوهر سو استفاده ميكنه و شوهرم هم ديگه حرفاي منو گوش نميداد منم ديگه از مادرشوهرم نخواستم خودم به شوهرم ميگفتم بعد مادرشوهرم ميگفت چرا به من نگفتي منم بهش گفتم شوهرم صلاحه كارو بهتر ميدونه
    البته هر كس يه طوريه هر چقدر فاصله رو رعايت كني بهتره واسه دو طرف نه خوب خوب باشي نه بد
    هميشه هم ميگن دوري و دوستي


    نه عزیزم چرا ناراحت بشم ..قرار نیستکه همیشه و واسه مسایل پیش و پاافتادم از اونا کمک بخوام ..گفتم که فقط وقتی چیزی میخوام و همسرمبراش توجیهه منطقی داره ولی من باز اصرار دارم اونا راضیش میکنن .
    عزیزم مردی که به حرف مادرش گوش نده به درد من نمیخوره

  10. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    19924
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    4
    تشکر شده 24 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    خوش بحالت که انقدر راحت زندگی میکنی.منم دوس دارم اولویت همسرم من باشم.واقعا خوش بحالتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتت.
    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    نه عزیزم چرا ناراحت بشم ..قرار نیستکه همیشه و واسه مسایل پیش و پاافتادم از اونا کمک بخوام ..گفتم که فقط وقتی چیزی میخوام و همسرمبراش توجیهه منطقی داره ولی من باز اصرار دارم اونا راضیش میکنن .
    عزیزم مردی که به حرف مادرش گوش نده به درد من نمیخوره

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مادرشوهر

    [QUOTE=saharebehzad;148688]خوش بحالت که انقدر راحت زندگی میکنی.منم دوس دارم اولویت همسرم من باشم.واقعا خوش بحالتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتت.[/QUO

    تازه با همه اینها باز گاهی فکر ممیکنم دارم زندگی رو سخت میگیرم و هر روز با خودم تکرار میکنم که راحت بگیر راحت بگیر راحت لگیر ..میگزره مبگزره میگزره

    هر وقتم میخوام برم تو فاز ناراحتی از همسرجان میگم ولش کن الان اگه ناراحت بشمو قهر کنم فرصت سر به سر گزاشتنشو از دست میدم ))
    بخدا تعجب میکنم شماها انقد سخت میگیرین همه چیو ..خدا خودش میدونه دروغ نمیگم :مادرشوهرمون همونجور رفتار میکنه که تو ذهنمون ازش یاد میکنیم ...همون چیزی میشه که ما بهش فکر میکنیم ..فک میکنی مادرشوهرت تو زندگیت دخالت میکنه ؟پس اماده باش تا دخالت کنه .
    ضمنا بازم میگم بین همسرهاتون با مادراش قرار نگیرید خدارو خوووووووووش نمیااااااااااااد .

    من هر وقت مریض میشم پامیشم میرم خونه مادرشوهرم میگم برام سوپ درست کن سرپام کن که باید به پسرت برسم ))))) در ابن حد بچه پرروام ینی )))

  13. 2 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    19924
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    4
    تشکر شده 24 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    بابا ایولا داری دخترررررررررررررررررررررر رر.آخه آدم حرصش میگیره انقد به آقای شوهر خدمات بده بعدشوهر جان باز هوای مادرشون در سر باشه و اول اونو دوس داشته باشه.بخدا مردا خودشون باعث میشن زنشون بین مادره و پسره قرار بگیره[QUOTE=ghazal1;148713]
    نقل قول نوشته اصلی توسط saharebehzad نمایش پست ها
    خوش بحالت که انقدر راحت زندگی میکنی.منم دوس دارم اولویت همسرم من باشم.واقعا خوش بحالتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتت.[/QUO

    تازه با همه اینها باز گاهی فکر ممیکنم دارم زندگی رو سخت میگیرم و هر روز با خودم تکرار میکنم که راحت بگیر راحت بگیر راحت لگیر ..میگزره مبگزره میگزره

    هر وقتم میخوام برم تو فاز ناراحتی از همسرجان میگم ولش کن الان اگه ناراحت بشمو قهر کنم فرصت سر به سر گزاشتنشو از دست میدم ))
    بخدا تعجب میکنم شماها انقد سخت میگیرین همه چیو ..خدا خودش میدونه دروغ نمیگم :مادرشوهرمون همونجور رفتار میکنه که تو ذهنمون ازش یاد میکنیم ...همون چیزی میشه که ما بهش فکر میکنیم ..فک میکنی مادرشوهرت تو زندگیت دخالت میکنه ؟پس اماده باش تا دخالت کنه .
    ضمنا بازم میگم بین همسرهاتون با مادراش قرار نگیرید خدارو خوووووووووش نمیااااااااااااد .

    من هر وقت مریض میشم پامیشم میرم خونه مادرشوهرم میگم برام سوپ درست کن سرپام کن که باید به پسرت برسم ))))) در ابن حد بچه پرروام ینی )))

  15. کاربران زیر از saharebehzad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25436
    نوشته ها
    109
    تشکـر
    5
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    تا خود شوهرتون نخواهد مادرش به او هیچ سلطه ای نخواهد داشت
    شما در درجه اول خانواده خودتون رو باید درست کنید بعد میرسید به خانواده شوهر.
    شاید شوهر شما هم از دست اخلاقیات خانواده شما کفری باشه ولی به روتون نیاره.واینکه طرف خانوادش رو میگیره که باهاش با ملاطفت بیشتری برخورد میکنن.
    این چه باور های غلطی هست.شوهر حق نداره شب اونجا بخوابه؟!
    پدرتون رو حتما به یه مشاور معرفی کنید ایشون خودشون اساسا دچار اختلالات رفتاری هستند
    با کمال احترام

  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    [QUOTE=saharebehzad;148719]بابا ایولا داری دخترررررررررررررررررررررر رر.آخه آدم حرصش میگیره انقد به آقای شوهر خدمات بده بعدشوهر جان باز هوای مادرشون در سر باشه و اول اونو دوس داشته باشه.بخدا مردا خودشون باعث میشن زنشون بین مادره و پسره قرار بگیره

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    ببین تو رو خدا انقدر اعصابم از دست شما خورد شد جواب یکی دیگرو واسه شما فرستادم.این چه حرفیه میزنین من توخونه خواهر بزرگ دارم از طرفی خودم دلم نمیخواد شوهرم خونه ی ما بخوابه خونه ی ما اتاق کلید دار و جدا نداره در ثانی پدرم قبل از عقد بهشون گقت شرایطمون رو ثالثا اونا خونه ی چند طبقه دارن و خالیه.... بعدشم فکر میکنم انقدر بهش محبت کردم که به خاطر خانوادم نخواد منو تنبیه کنه زن به حمایت شوهرش محتاجه همون خواهرا و مامانش هیچ کدوم انقدری که من به شوهرم احترام میذارم یک هزارمشو سر شوهراشون نمیذارن همیشه با همن تفریحشون انگار منو دامادا کلا یک وطیفه داریم اونم در خدمت اونا بودنه هر وقت اونا بخوان نه هروقت خودمون بخوایم به بعدش دیگه همش با همن مرد باید ازخودش عرضه نشون بده مرد باشه با مردا سرکار داشته باشه آقا مشکل من فقط خود شوهرمه که هرکاری میکنم باز طرف خانودشه هزار بار بهش گفتم تو باعث اختلاف میشی بین منو اونا بلاخره به جایی میرسیم که باید یا منو انتخاب کنی یا اونا به پام افتاده عذر خواهی کرده اما باز مامان از زبونش نمیفته.فهمیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    سلام من خدا شاهده قصد این کارو ندارم خودمم داداشم بعد منو خواهرمه شرایط شوهرمو داره خیییییییییییییییییللللللل لللللللللیییییییییییییی دوسش دارم حاضر نیستم هیچکی ازم جداش کنه اما خب من فقط میخوام جایگاه خودمو داشته باشم وقتی اولویت من تو زندگی شوهرمه باید اولویت اونم من باشم شاید من زیاد زندگی و شوهرمو جدی گرفتم شاید باید....بی خیال باشم.تشکر میکنم عزیزم

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    بله ما توعقدیم متاسفانه طبقه ی خالی تو خونشون زیاده خواهراش عروس شدن و خونه مال ماست دیگه انگاری سر اینم که بریم جای دیگه زیاد بحث کردیم اما نمیشه میگه من نمیتونم اونا فقط منو دارن خدا رو شکر میکنم همیشه شوهرمو دوست دارم تا الانم خیلی با اولاش فرق کرده به نظر من،من باید خودمو تغییر بدم اگه بخوام نشون بدم حساسم بیشتر از این،بعدا از همین قضیه برای ناراحت کردن خودم استفاده میشه.خود آدمه که باید طرف رو سمت خودش جذب کنه الان فهمیدم نه با محبت خیلی زیاد نمیشه باید خودتو نشون بدی هیچکس ازکسی که بهش زیادی وابسته باشه خوشش نمیاد یه جاهایی عرصه واسش تنگ میشه زیادی رو بازی کردن باعث میشه طرفت واسه داشتن تو احتیاجی به تلاش نداشته باشه چون تو همه جوره همیشه در اختیارشی منی که خانواده ی شوهرم واسه به دست آوردنم انقدر تلاش کردن شوهرم انقدر پیش من دست براه بود حالا نباید همین اول زندگی خودمو ببازم وبخوام به مادرش حسادت کنم کسی که خانوادشوکنار بذاره قطعا روزی هم منوکنار میذاره.از همتون ممنونم

  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25436
    نوشته ها
    109
    تشکـر
    5
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    اگر شما از جواب دادن بقیه عصبانی میشید پس چرا مسایلتون رو با بقیه در میون میذارید؟

    همه ما اینجا جمع شدیم که تجارب و دانسته هامون رو در اختیار همدیگه قرار بدیم بلکه اینکار باعث بشه بتونیم انتخاب های عاقلانه ترو هوشمندانه تری در زندگیمون داشته باشیم و به موفقیت و کمال دست پیدا کنیم.

    آیا خودتون از خانواده خودتون استقلال کافی دارید؟
    آیا تاحالا شده بصورت منطقی بنشینید و با شوهرتون صحبت کنید و ایشون رو دعوت بکنید به استقلال در زندگی؟

  22. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    من عصبانی شدم چون شما تند صحبت کردین اونم در مورد پدرم که تمام زندگیمه.
    بله من کتاب روانشناسی خوندم قبل از ازدواج و در مورد استقلالم با شوهرم زیاد حرف زدم خیلی زیاد.همین حرفای من شاید باعث شده که الان داره واسه کار اداری تلاش میکنه وگرنه قبلا میگفت خونه های مامانمو میدیم مستاجر پولشو میگیرم پولشو گذاشته بود تو بانک سودشو بگیره ولی الان نه داره تلاش میکنه واسه همین میگم خیلی بهتر شده.شوهر من تو خونشون حتی یه دونه نون قبلا نمیگرفته.وحالا هرچی ازش بخوان میگیره.همین ولی من میخوام خیلی زودتر از این حرفا مسئولیت به عهده بگیره.فرق بین حرف زنو با حرف مادرش بفهمه من از مامان هرچی تو بگی بدم میاد مردای دور و برم اینجوری نیستن.من دوست دارم شوهرم رفتارای مردانه داشته باشه همین.

  23. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25436
    نوشته ها
    109
    تشکـر
    5
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهتاب نصیری نمایش پست ها
    من عصبانی شدم چون شما تند صحبت کردین اونم در مورد پدرم که تمام زندگیمه.
    بله من کتاب روانشناسی خوندم قبل از ازدواج و در مورد استقلالم با شوهرم زیاد حرف زدم خیلی زیاد.همین حرفای من شاید باعث شده که الان داره واسه کار اداری تلاش میکنه وگرنه قبلا میگفت خونه های مامانمو میدیم مستاجر پولشو میگیرم پولشو گذاشته بود تو بانک سودشو بگیره ولی الان نه داره تلاش میکنه واسه همین میگم خیلی بهتر شده.شوهر من تو خونشون حتی یه دونه نون قبلا نمیگرفته.وحالا هرچی ازش بخوان میگیره.همین ولی من میخوام خیلی زودتر از این حرفا مسئولیت به عهده بگیره.فرق بین حرف زنو با حرف مادرش بفهمه من از مامان هرچی تو بگی بدم میاد مردای دور و برم اینجوری نیستن.من دوست دارم شوهرم رفتارای مردانه داشته باشه همین.

    جواب ندادید، خود شما از خانواده استقلال رای و عقیده دارید؟
    شما چند سالتونه و شوهرتون چند سال؟
    الان کجا سکنی دارید جدای از خانواده ها؟

  24. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13603
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    1
    تشکر شده 31 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مادرشوهر

    عجب

  25. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    میتونم من از شما بپرسم اطلاعاتتون در این مورد چقدره آیا تحصیلات خاصی دارین؟یا اینکه خودتون این چیزا رو تجربه کردین و الان خوشبختین؟

  26. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مادرشوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Javid_110 نمایش پست ها
    این چه باور های غلطی هست.شوهر حق نداره شب اونجا بخوابه؟!
    شوهر يعني خونه مادرش بخوابه؟؟؟
    پس خانمش چي؟پس چرا ازدواج كرده ؟وقتي ازدواج ميكني شرايط عوض ميشه قرار نيست هر وقت دلش خواست بره بياد وقتي ازدواج ميكني بايد دوتايي واسه همديگه تصميم بگيري مثل اينكه دسته جمعي ميري مسافرت يكي ميگه بريم فلان جا يكي ميگ بريم يه جاي ديگه چيكار بايد كرد بايد كوتاه اومد و رضايت طرف رو جلب كرد به نظر من هيچكدوم حق ندارند تنها برن جايي

  27. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مادرشوهر

    مهتاب جون زندگي زناشويي بايد هميشه سياست داشته باشي(من سعي ميكنم ولي نميشه بخاطر حساسيتهاي زيادم)
    اگر قراره با مادرشوهرت تو يه خونه زندگي كني به چشم يه مزيت بهش نگاه كن شما ميتونيد يه خونه جدا بخريد ؟ يا بايد اجاره كنيد؟ اگر ميتونيد كه هيچ اما اگر ميخواهيد اجاره كنيد خب چه بهتر خونه مادرشوهرت ديگه اجاره نميديد با شوهرت برنامه ريزي كن پول اجاره رو پس انداز كنيد در آنيده خونه بخريد و برنامه هاي ديگه ببين من ميخواستم برم خونه مادر شوهرم اما مادرشوهرم گفت من با عروس يكجا زندگي نميكنم من نميخاستم اول زندگي پونصد ششصد هزار تومن اجاره بدم چون شوهرم هم سرمايه اي نداشت خلاصه مادرشوهرم به ما چهل ميليون پول داد و الان داره پونصد هزار تومن سود پول ميگيره يعني بهره پول رو تا زماني كه پولش رو بخاد يعني هروقت بخاد ما آواره ايم مادرشوهر تو بدتر از مادرشوهرمن كه نيست همش پي منفعت خودشه تا ميريم نيم ساعت بشينيم به شوهرم دستور ميده اين خرابه اون خرابه برو اون رو بخر اين رو بخر اين كارو كن
    شما هم سياست داشته باش برو سعي كن زندگيت رو بسازي اونجا هم بودي هميشه فاصلت رو حفظ كن هميشه ازشون فاصله داشته باش زياد كه صميمي بشي خيلي چيزها عوض ميشه به شوهرت تا ميتوني تا جا داره يعني با محبت خفش كن بذار وقتي ميخاد بياد خونه بدو بدو واسه ديدن تو بياد خيلي راه حل هاي ديگه هست يكم فكر كن خودت رو ناراحت نكن

  28. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مادرشوهر

    ممنونم عزیزم راست میگین نباید خودمو صمیمی بگیرم اما میدونی شوهرم به هیچ عنوان حاضر نیست میگه من پولم داشته باشم از اینجا نمیرم فکرشو از سرت بیرون کن من احساس میکنم انقدر دیگه زیادی محبت کردم که خودم دیده نمیشم حالا فکر میکنه بهش محتاجم.هروقت هرجا میخواستم برم واسه این که با اون باشم کنسل کردم وترجیح دادم با اون باشم حالا فکر میکنه اگه دنبالم میاد بهم لطف میکنه میفهمین خودمو پیشش کوچیک کردم،میدونه که هرکار کنه و هرچی بخره و نخره بخشیده میشه بدون هیچ تلاشی میدونی...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد