پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Bazrafshan
سلام من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم.متاسفانه ۳ روز بعد عروسی مان پدر شوهرم فوت کردند.
الان مادر شوهرم تنهاست،در این مدت خواهر شوهرم خانه ایشان بودند.
اما اخیرا تصمیم به رفتن به خانه خودش را دارد.
شوهرم از من انتظار دارد که یک روز در میون از ساعت ۷-۸شب بریم خونه مادر شوهرم،تا ایشان تنها نباشند.
این امر من رو بسیار آزرده خاطر می نماید.چون اصلا دوست ندارم مدت بیشتر از ۲ ساعت رو در خانه ایشان باشم
الان موندم چه کار کنم؟
مادر شوهرم یک مادر دارد که او هم تنها زندگی می کند.
هر چقدر به شوهرم میگم مادرت بره شبا خونه مادر بزرگت میگه مادرم اونجا راحت نیست.
من باید برم خونه مادر شوهرم و اعصابم بهم بریزه یا نروم و به شوهرم بگم من نمیام؟ یا.....؟؟
عزیزم فکر کن مادر خودتونه دلت میاد تنها باشه یا تو این سن و سال احساس ناراحتی کنه؟مطمئن باش همسرت فرزند خوبی باشه برای مادرش برای شما هم شوهر خوبی خواهد بود....فکر کن خدایی نکرده مادر شوهرت عمرشون به دنیا نباشه این باعث عذاب وجدان خودت و همسرت و شاید هم کینه همسرت به شما میشه...خودت به همسرت پیشنهاد بده که مادرشونو تنها نذارن مطمئن باش یه جا خدا بهت اجرشو میده
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Bazrafshan
سلام من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم.متاسفانه ۳ روز بعد عروسی مان پدر شوهرم فوت کردند.
الان مادر شوهرم تنهاست،در این مدت خواهر شوهرم خانه ایشان بودند.
اما اخیرا تصمیم به رفتن به خانه خودش را دارد.
شوهرم از من انتظار دارد که یک روز در میون از ساعت ۷-۸شب بریم خونه مادر شوهرم،تا ایشان تنها نباشند.
این امر من رو بسیار آزرده خاطر می نماید.چون اصلا دوست ندارم مدت بیشتر از ۲ ساعت رو در خانه ایشان باشم
الان موندم چه کار کنم؟
مادر شوهرم یک مادر دارد که او هم تنها زندگی می کند.
هر چقدر به شوهرم میگم مادرت بره شبا خونه مادر بزرگت میگه مادرم اونجا راحت نیست.
من باید برم خونه مادر شوهرم و اعصابم بهم بریزه یا نروم و به شوهرم بگم من نمیام؟ یا.....؟؟
همون طور كه آرمان عزيز گفت به نظر منم برو.بله قبول دارم سخته و به هرحال ادم خونه خودش راحته.ولي يادمون نره ازدواج 2 نفر ازدواج 2 تا خانوادست.و از طرف ديگه به نكات خوب آقاي ارمان توجه كنيد.
يك نكته مهم اينكه توجه كنيد جدايي از همه سختيهاش در نظر بگيريد اگر به درخواست شوهرتون بي توجه باشيد انتظار چيو داريد؟خودتونو بزاريد جاي اون...آيا يك سردي بهتون دست نميده؟هرچقدرم شما رو دوست داشته باشه.حالا نقطه مقابلش يعني به درخواست شوهرتون توجه كنيد.فكر نمي كنيد ارزشتون خيلي بيشتر ميشه پيش ايشون؟بله درسته بي شك همينه
من سختي و ناراحتي شما در اونجا رو ميفهمم.ولي به قول آقا ارمان اگه مادر همسرتون امروز باشه خدايي نكرده فردا نباشه چي ميشه واقعا؟كنار از عذاب وجدان به ديد همسرتون نسبت به شما فكر كرديد؟
دلتون هميشه سبز
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
سلام دوست عزیزم
میدونم خیلی سخته
منم جای شما بودم واقعا دوست نداشتم که یکروز درمیون اونجا باشم واقعا سخته واقعا درکت میکنم
اما بنظر من این کار همیشگی نیست
مطمنن همسرت همیشه اسرار نمیکنه که اینکارو انجام بدی پس بدخلقی نکن که بشی ادم بده
یک مدتی با روی خوش اینکارو انجام حواست باشه اصلا اوقات تلخی نکنی حتی خودت پیش قدم شو برای رفتن
خودت به شوهرت بگو مادرت تنهاست پاشو بریم
به هرحال اون زن تنهاست یک مدتی تنهاش نگذارید تا عادت کنه به تنهاییش
بعد یک مدت رفتنتونو کمتر و کمتر کن تا برسه به هفته ای چند دفعه
سخت نگیر عزیزم
بلخره مادرشه دوستش داره الان وقت سختیشه و می خواد کنارش باشه سعی کن درک کنی
و مطمن باش کم کم عادت میکنه و زندگیت بر میگرده به روال قیل|heart|
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
حرف شما رو قبول دارم.منتهی اینکه ایشااله سالیان سال سلامت باشه مادر شوهرم. اما مشکلم اینه مادر شوهرم این رو وظیفه میدونه. وقتی بهش میگی شما هم بیا خونه ما:در جوابت میگه من فقط خونه خودم راحتم.
این منو ناراحت میکنه که ایشون از دایره راحت خودش تحت هیچ عنوان نمیاد بیرون.
مرسی از پاسختون.
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سمیراه
سلام دوست عزیزم
میدونم خیلی سخته
منم جای شما بودم واقعا دوست نداشتم که یکروز درمیون اونجا باشم واقعا سخته واقعا درکت میکنم
اما بنظر من این کار همیشگی نیست
مطمنن همسرت همیشه اسرار نمیکنه که اینکارو انجام بدی پس بدخلقی نکن که بشی ادم بده
یک مدتی با روی خوش اینکارو انجام حواست باشه اصلا اوقات تلخی نکنی حتی خودت پیش قدم شو برای رفتن
خودت به شوهرت بگو مادرت تنهاست پاشو بریم
به هرحال اون زن تنهاست یک مدتی تنهاش نگذارید تا عادت کنه به تنهاییش
بعد یک مدت رفتنتونو کمتر و کمتر کن تا برسه به هفته ای چند دفعه
سخت نگیر عزیزم
بلخره مادرشه دوستش داره الان وقت سختیشه و می خواد کنارش باشه سعی کن درک کنی
و مطمن باش کم کم عادت میکنه و زندگیت بر میگرده به روال قیل|heart|
سلام سمیرا جان
مرسی از پاسخت.
امیدوارم همینطور بشه که میگی.
به قول شما یه مدت امتحان میکنم.
البته توی این ۲ سال هر مسافرتی رفتم مادر شوهرمو بردم.یا هفته ای ۲-۳روز رفتم خونش سر زدم ،بردمش بیرون.
اما امیدوارم با رفتنم به خونش،توقعاتشو زیاد و زیاد تر نکنه.
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Bazrafshan
حرف شما رو قبول دارم.منتهی اینکه ایشااله سالیان سال سلامت باشه مادر شوهرم. اما مشکلم اینه مادر شوهرم این رو وظیفه میدونه. وقتی بهش میگی شما هم بیا خونه ما:در جوابت میگه من فقط خونه خودم راحتم.
این منو ناراحت میکنه که ایشون از دایره راحت خودش تحت هیچ عنوان نمیاد بیرون.
مرسی از پاسختون.
احتمالا بايد سنشون تا حدودي بالا باشه...
محبت كنيد و انتظار محبت نداشته باشين
چون اونوقت محبت نبينيد اذيت ميشيد.مهم اينه شما وو همسرتون حس خوب و زندگي شيرين داشته باشيد.اجازه نديد هيچ موضوعي عشق بينتونو كم كنه.ي نگاه به عقب بندازيد.شما روزاي سختي رو طي كرديد تا با همسرتون باشيد و زندگيتونو شروع كنيد...
قدرشو بدونيد
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سهيل
احتمالا بايد سنشون تا حدودي بالا باشه...
محبت كنيد و انتظار محبت نداشته باشين
چون اونوقت محبت نبينيد اذيت ميشيد.مهم اينه شما وو همسرتون حس خوب و زندگي شيرين داشته باشيد.اجازه نديد هيچ موضوعي عشق بينتونو كم كنه.ي نگاه به عقب بندازيد.شما روزاي سختي رو طي كرديد تا با همسرتون باشيد و زندگيتونو شروع كنيد...
قدرشو بدونيد
مرسی از پاسختون
سنشون بالا هم نیست،۵۸ سالشه.
درسته که نباید این مسایل زندگی رو تحت شعاع قرار بده.
اما مادر شوهر هم باید ملاحظه داشته باشه.
مادر شوهر من با این کارش میخواد بگه حرف حرف منه.
روزی ۱۰ بار به شوهرم زنگ میزنه خرده سفارش میده.
یه روز دکتر میخواد بره یه روز حوصلش سر میره.
اونقدر ملاحظه نداره یه چهار راه رو تنها بره،باید یکی ببره یکی بیاره.
کافیه یه کاریو که میخواد نکنی میاد میشینه میگه من هیچ کسیو ندارم.
شوهر منم احساساتش جریحه دار میشه.کل زندگیمونو تعطیل میکنه که به مادرش سرویس بدیم.
بازم ممنون.
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Bazrafshan
مرسی از پاسختون
سنشون بالا هم نیست،۵۸ سالشه.
درسته که نباید این مسایل زندگی رو تحت شعاع قرار بده.
اما مادر شوهر هم باید ملاحظه داشته باشه.
مادر شوهر من با این کارش میخواد بگه حرف حرف منه.
روزی ۱۰ بار به شوهرم زنگ میزنه خرده سفارش میده.
یه روز دکتر میخواد بره یه روز حوصلش سر میره.
اونقدر ملاحظه نداره یه چهار راه رو تنها بره،باید یکی ببره یکی بیاره.
کافیه یه کاریو که میخواد نکنی میاد میشینه میگه من هیچ کسیو ندارم.
شوهر منم احساساتش جریحه دار میشه.کل زندگیمونو تعطیل میکنه که به مادرش سرویس بدیم.
بازم ممنون.
من كاملا به شما حق ميدم...
ولي اين شعرو بخونيد كه سهراب گفته و واقعا يكم فكر كنيد...
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
اين روزا تموم ميشه
شما نميتونيد جلوي همسرتون بخاطر يك موضوع به اين كوچيكي بايستيد.ميدونم بزرگه براتون.من در مقابل عشقتون ميگم كوچيكه.توكل كنيد.بزاريد هرچي ميخواد بگه...براش دعا كنيد
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
همسرت را توجیه کن
نه سیخ بسوزه نه کباب
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
با همسرتون دراین مورد صحبت نکنین بهتره چون شاید جبهه بگیره و از دستتون ناراحت بشه
اما خودتون با سیاست و اروم اروم این رفت وامدتونو کم کنین
ما فقط یه بار زندگی میکنیم باید طوری که خودمون دوست داریم زندگی کنیم نه طوری که مادرشوهرمون میخواد
Sent from my GT-I9300I using Tapatalk
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
شما میتونید با کمی ترفند های مظلوم نمایی و ....کاملا همسرتون رو مجاب به نرفتن کنید !
ولی این رو بدونید بعدها خواسته یا ناخواسته از دماغتون در میاره ..حتی بیست سال بعد ..روزی که مادرش تو این دنیا نیست !
وقتی یک روزی مرد تون ازتون یک چیزی میخواد؛ یک چیز جدی !؛ باید باهاش راه بیای ..اگر نه بگی و راه خودت رو بری ..ممکنه امروز بهت لبخند بزنه و برگرده دستت رو بگیره و باهات هم قدم بشه ...
ولی یک روزی از یک جایی نه تنها دیگه باهات پیش نمیره بلکه بر میگرده عقب و تمام قدم های رفته رو میشمره و بقیه عمرت باید تو مسیر گذشته تلف بشه !
امروز تصمیم بگیر ولی با فکر به فردا !
موفق باشید
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
یعنی زندگی کردن با مادرشوهر انقد بده؟؟؟
خیلی ناراحت شدم از خوندن این پست
جایی نوشته بودن که مادرشوهرم متوقع میشه!!!!
یعنی چی؟؟؟ یعنی آدم نباید بره پیش مادرشوهرش؟؟؟
تقریبا همه هم به ایشون حق دادن
من واقعا برام سوال شد
چه ایرادی داره که ایشون به مادرشوهرشون سر بزنه؟؟؟؟
اونم وقتی تنها هستن؟؟؟
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
مادر شوهرتون از نظر رفتار با عروس و اخلاقی مشکلی دارن؟
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
من نمی تونم که درک کنم چرا این مساله انقدر شما رو ناراحت می کنه ،
به نظر من عوض این همه درگیری فکری فقط فکر کن که اون یه مادره همین.
منم اگه به سن اون برسم از پسرم انتظار دارم که بیاد بهم سر بزنه اونم وقتی که تنهام.
منم دوست دارم که کنار عروسم و پسرم باشم.
اون خونه شما نمی یاد معمولا اکثر پدر مادر ها همین طوری هستن این یه احساس بهشون می ده که انگار سربار شماست و راحت نیستن اما وقتی شما می رید خونشون اون احساس راحتتری داره.
منکه از خدامه اگه بخوام برم خونه مادر شوهرم . نه اینکه حالا بگم خیلی هم رابطمون گل و بلبل باشه و از این حرفها اما حداقلش اینکه مجبور نیستی شام درست کنی . برو شامت رو بخور و بیا چه اشکال داره.
در ضمن به همسرتم هیچی نگو اون مادرش یه چیزی ازش خواسته چیکارش می تونه بکنه ؟ بهتره دل به دلش بدی تا زندگیت تلخ نشه.
پاسخ : ماندن در خانه مادر شوهر
سر زدن بحثش جداست تا اینکه تا وقتی ایشون هستن یک روز در میون بری خونه مادر شوهر و خونتو ول کنی.
)یک شب در میون خونه ایشون بخوابی)
من اصلا مخالف سر زدن یا رفت و آمد با ایشون نیستم.
اما هیچ جا جز خونه خودم راحت نیستم.