سلام به همه دوستان
من تازه ازدواج كردم و تو دوران عقد چهار ماهي هستم.
يه برادر شوهر دارم و چهار تا خواهر شوهر
.همه اونها ازدواج كردن و بچه داردن تنها خواهر شوهر كوچكتر كه در حال تلاق گرفتنه خونه مادر شوهرم هست.
همسر من چون اخرين بچه اون خانواده هست تمام مشكلات و مسايل خانواده به عهده همسرم شده
تنها حساسيت من تو اين دوران خانواده همسرم به خصوص خواهرشه
فك ميكنم چون الان كاري نداره بعضي مواقع دخالت هايي ميكنه طوري كه وقتي با هم مثلا سه چهار ساعتي هستيم 5 يا 6 باري به بهانه هايي تماس ميگيره
همسر من هم چون وابستگي زيادي نسبت به خواهر هاش داره همش ميخواد هر جا كه رفيتم اونها هم باشن تو هر چيزي نظر اونها خيلي براش مهمه
فك ميكنين اين حساسيت زياد من نسبت به همسرم كه ميخوام وقتي با منه تنها باشيم حتي به تلفن هاي زيادش هم ناراحت ميشم
خيلي اعصابم اين روزا خورده نميتونم هم چيزي بهش بگم چون دوست ندارم حساسيت يا دلخوري پيش بياد.
پدر و مادرش خيلي من و دوست دارن شوهرم هم همينطور ولي امان از دست اين خواهر شوهر ها
خودش هم سريحا گفته كه به زندگي ما غبته ميخوره ميگه كاش منم مثل شما بودم هر سري هم كه به هر دليل با ما بوده اخرش يه بحثي با همسرم ايجاد ميشد نميدونم چرا !!!
خيلي به همسرم وابسطه شدم طوري كه هميشه و همه جا ميخوام باهم باشه فك ميكنين اين وابستگي زياد باعث اين همه حساسيت من شده
لطفا راهنمايي كنيد بگيد چجور رفتاري با همسرم پيدا كنم مخصوصا خواهر شوهر