نمایش نسخه قابل چاپ
باسلام.من دوساله ازدواج کردم شکر خدا مشکل خاصی ندارم فقط کمک های مالی شوهرم به خانوادش باعث اختلاف ما بوده از اول. و همچنان ادامه. داره.صد تومن. ویست تومن یه ملیون زنگ میزنن میگیرن.اونا شهرستانن سه تا پسر دیگه تو شهر خودشون دارن که همه شغل ثابت دارن شغل دومم دارن خونه و ماشین هم دارن.ما تهرانیم مستاجریم ده بیست میلیون هم قرض و وام داریم.اینا از اول هیچ کمکی به ما نکردن با اینکه شوهرم دستش تنگ بود واسه عروسی فقط پدر من داره کمک میکنه.منم اصلا راضی نیستم و اختلاف داریم.من چه کنم؟
ببینید منم خودم یه پسرم و با خودم عهد کردم که وقتی تونستم کار پیدا کنم حداقل دو یا سه سال اول همه در آمدم روو به خانواده ام بدم. اینکه شوهرتون چنین کاری میکنه رو خوب درک میکنم، از بپرسین دلیلش چیه و تا کجا میخواد این کار رو ادامه بده...
من خودم بخاطر اینکه پدرم هزینه زیادی رو برای درس خوندن من داده حتی گاهی بخاطر من بدهکار هم شدن و این کار رو تا جایی ادامه میدم که بتونن از شر قسطهای سنگینش خلاص بشه و بتونه روی پای خودش وایسه...
اینکه میگی نمی تونی تحمل کنی یکمی بی انصافیه اما اینکه شوهرتون نخواد برای این موضوع یه حد آخری بذاره ظلم در حق خودش و شما...
Sent from my SM-T211 using Tapatalk
حدی تعیین نکرده.اونا چون به ما کمک نکردن من دوست ندارم یه قرون بهشون بده.اصلا راضی نیستم.من نمیدونم چطوری روشون میشه
به شما کمک نکردن شاید اما به شوهرتون کمک کردن که ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط مستانه شیروان
همین که یک شوهر خوب دارید و باهاش خوشبختید و هیچ اختلافی ندارید کمک بزرگی هست
فکر نکنید چون سه برادر دیگه داره و اونا شاید به ظاهر وضعشون از شما خوبه باید شما کمک نکنید اصلا این فکر رو نکنید شما خودتونم روزی عروس دار خواهید شد و اون وقت درک خواهید کرد
زندگیتونو بخاطر این چیزا تلخ نکنید
همیشه یادتون باشه صدای تبل و دوهل از دور خوش ایند هست
ببین راستش من خودم به شما حق میدم که اینطوری فکر کنید حتی اگه بهتون کمک کرده بودن باز هم شما حق داشتی از کمک های شوهرتون ناراحت بشید، چون اون کمک ها میتونه برای شما مانتو یا حداقل هزینه یه مسافرت کوچیک توی آخر هفته باشه، من پیشنهاد میکنم با شوهرتون جدی راجع به این مساله حرف بزنید، بگید برای چی این کار رو میکنه و تا کی قراره ادامه بده، شما الان با هم شریکید توی همه چیز اون نمیتونه تنهایی تصمیم بگیره و صد البته شما هم نمی تونی دلیل اون رو ندید بگیری...نقل قول:
نوشته اصلی توسط مستانه شیروان
شما تو مرحله اول باهاش صحبت کن ببین دلیل اش چیه شاید دلیلی بود که موافقت صد در صد شما رو داشت...
Sent from my SM-T211 using Tapatalk
اما به نظر من مطرح کردنشم خطرناکه چون امکان داره حس کنه داری رابطشونو خراب میکنی و دوس نداری کمک کنه بنابراین پنهونی کمک میکنه و میگه مستانه نفهمه اون که خیلی بده....از هر دست بدی از همون دستم پس میگیری فکر کن برا ثوابش میدی صدقه زندگیته مطمین باش تو هم ثوابشو میبری اما درکت میکنم یکم سخته اما با دید ثواب کردن و اجر گرفتن بهش نگاه کن ضمنا اینکه 3 تا برادرن و اونا کاری نمیکنن مقایسه خوبی نیست اونا اخلاقاشون فرق داره و شایدم پدر مادرش با همسرت راحتترن و بیشتر دوسش ذارن و دعاشون بیشتر پشت سر شوهر تو خواهد بود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مستانه شیروان
دوست عزیز شما دو سال هست که ازدواج کردید و بهتر میدونید شوهر شما نمیتونه برای محبت کردن خودش قانون قرار بده
و بقول خداوند اونقدر انفاق نکنید که خودتون به تنگی و فشار بیفتید
پس چه انتظاری دارید که بخوایت کسی رو که تمایلی به تغییر نداره رو اصلاح کنید ؟
ولی بازم در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید و برای درآمد و پولی که درمیارید برنامه ریزی کنید
شاید اگر مقدرای پولو به شما برای پس انداز بده در اینده تاثیر خوبی در زندگی شما داشته باشه
شوهرم دریغی نداره ازینکه پول بمن بده مشکل من اینه که من دارم قناعت میکنم بلکه بتونیم یه چاردیواری بخریم اونوقت اونا عوض اینکه کمک کنن دارن هی پول میگیرن از ما.صحبت هم کردم جبهه میگیره میگه تو با اونا مشکل داری فکر کن صدقه است و فلان ولی من هیچکدومو نمیتونم قبول کنم.
ما هنوز نمی دونیم دلیل اون چیه و چرا این کار رو میکنه...نقل قول:
نوشته اصلی توسط مستانه شیروان
ولی خب صدقه هم حدی داره...
اگه اون نخواد راجع به این مساله منطقی بحث کنه و با هم حلش کنید قطعا توی آینده نزدیک با اونا مشکل پیدا میکنی...
اگه برات ممکنه با یه مشاور خوب نوبت بگیر و پیش اون از مشکلت صحبت کن...
Sent from my SM-T211 using Tapatalk
دوست عزیز بعضی از پسرا بعد از تاهلشون هم هنوز به پدرشون کمک مالی میکنن ، و همسر شما اولینو آخرین کسی نیست که اینکارو میکنه ، هرچقدر هم شما باهاش صحبت کنید هیچچچچ فایده ای نداره و آب در هاون کوبیدنه ، جوابی که همسرت در جواب اعتراض شما میگه اینه که پدر مادرمن دوسدارم بهشون کمک کنم ، اگه به اعتراضهات ادامه بدی هیچ چیزی تغییر نمیکنه و فقط اعصاب خودتو خورد میکنی .
پس بهتره که خودتو بیخیال کنیو ، حساسیت به خرج ندی ، چون همسرت خواه نا خواه کار خودشو میکنه . برای اینکه خودتو آروم کنی با خودت بگو به هرحال پدرمادرشن دوسداره بهشون کمک کنه ، شاید این کمک کردنو به جور تشکر از زحمتاشون میدونه ، بگو اگه منم جای اون بودم شاید همینکارو میکردم .
نگو نمیشه و نمیتونم چون میشه و به خاطر خودت باید بخوای .
چون منم مشکل شمارو داشتم اون اوایل ولی بعدش با خودم گفتم خوب دوسداره به پدرمادرش کمک کنه اگه منم بودم همینکارو میکردم . الان واقعا بیخیالمو تو فکر نیستم ، اگه همسرم پولی بهشون میده با خودم میگم به جای مثلا فلان کار فنی که پدرشوهرم اومد واسمون انجام داد . اینطوری آرامشو به خودم برگردوندم .
تلاش نکن تغییرش بدی که محاله به حرفت گوش بده .
پس چطور خودمو آروم کنم؟ نمیتونم. اونا کاری نمیکنن که بگم عوض اونه.اونا شهرستانن.
Saeed202 حرف خیلی قشنگی زد منم اینو به بقیه مسکنام اضافه میکنم ، الان میگی با شوهرم مشکل خاصی ندارم ، پس بگو همینکه پسر به این با فهمو شعوری تربیت کردن حلالشون باشه ، همینکه یه پسر فهمیده تربیت کردن این به اون در ، تمام خصوشیات خوب شوهرتو به یاد بیارو بگو از تربیت درستشه ،. این پدرو مادر تربیتش کردن پس حقشونه چون الان من آرامش دارم درکنار همسرم .
از نظر روانی باید رو خودت کار کنی مثل من ، که آرامش داشته باشی ، وگرنه اگه حساسیت نشون بدی و اون هم توجه نکنه ذره ذره آب میشی .
سلام خواهشا راهماییم کنید
من با شوهرم نامزدم از طرفی شوهرم توی دوران مجردیش خونه میخره اما خانواده شوهرم بخاطر جهزیه دخترشون خونشون میفروشن میان خونه که شوهرم خریده بود زندگی میکنند اما حالا که ازدواج کردیم نه اونا خونه میدن نه شوهرم چیزی بهشون میگه و نه کمکی با توجه به اوضاع نامساعد مالی همسرم حالا سر ان جریان با همسرم به مشکل برخوردم یعنی الا میتونم خودم قانع کنم بنظرتون من چی باید بکنم؟