راه حل جلوگیری از سرد شدن رابطه

نیاز به راهنمایی دارم لطفا
سلام. من مهرداد هستم و ۲۵ سال سن دارم دانشجو برنامه نویس کامپیوتر و کارمند اداره برق هستم
۶ ماه هست که عقد کردم و عاشق همسرم و زندگیم هستم و خواهم بود
زندگی من داره کم کم بسوی سرد شدن میره.. روزای اول عقدمون خیلی عالی بود چون با عشق باهم حرف میزدیم رفته رفته رفتارای جفتمون آروم آروم تغییر کرد ولی من کامل حس میکردم که این رفتار های جزعی میتونه یه مشکل بزرگی برای یه زندگی باشه... بحث های سره موضوعات کوچیک زندگی عاشقانه مارو تبدیل کرد به یک زندگی که اصلا باهم نمیتونیم سره یه موضوعی صحبت کنیم
اگه مشکلی بینمون پیش بیاد با مقصر کردن اون یکی موضوع رو بزرگ تر میکنیم.
من سعی کردم با روش های زیادی به همسرم مفهمانم که ریشه ختلافات ما چیه و چطوری میتونیم حل کنیم ولی متاسفانه اصلا متوجه منظور من نمیشه.. مثلا میخواستم که هروقت که مشکلی بینمون پیش اومد بجای اینکه بگیم تو فلان کارو کردی و مقصری , بگیم من فلان کارو کردمو مقصرم.. تا از مقصر کردن اون یکی جلو گیری کنیم تا هر کسی مشکل خودشو بفهمه ولی خانم گفت این کار فایده نداره چون ما نمیتونیم از حرف های دل هم خبر داشته باشیم
من باید ته حرفمو به خانمم میزدم که ریشه مشکلات ما اینه که نمیتونیم باهم درست ارتباط کلامی برقرار کنیم و هر بار که میخواییم باهم درباره مشکلمون صحبت کنیم شروع میکنیم به مقصر کردن طرف مقابل (تو اینکارو کردی... تو...تو)
من حرف اصلیم به اینه که مشکل را باید اول ریشه یابی کرد بعد علت بروز مشکل رو فهمید و بعد راه حل برطرف کردن مشکل برای زندگی بهتر باید انجام داد
با مقصر کردن طرف مقابل تنها چیزی که عاید میشه دعوا و ....!
من راه های زیادی برای فهماندن منظورم به خانمم پیش گرفتم که متاسفانه هر بار خانم با جواب اینکه: باشه من نفهمم.... مشکل توست... و هزار تا چیز دیگه که آخرش فکر خودشکی میزنه به سرشو شروع میکنه به گریه کردن که میتونه اونم یه علت دیگه ای داشته باشه... من اعتقادم در رابطه با زندگی خودم اینه که تمام مشکلات ما شبیه یک درختی پر از شاخه شده که آخرش وصل میشه به تنه و ریشه که اگه ما بتونیم اون ریشه رو پیدا کنیم علتشو بفهمیم و بخوشکنیم هزاران مشکلات سطحی دیگه ما که عین شاخه های درخت میمونه از خودکار از بین میره...
ما توو صحبت کردن باهم طوری با هم صحبت میکنیم که همیشه یکی از طرفین باعث ترد کردن و فراری دادن طرف مقابل از ارتباط باهم میشه به همین خاطر همیشه از ارتباط داشتن باهم فراری میشیم و رو میاریم به یه چیز دیگه که حداقل مارو به خودش جذب میکنه و همین خودش میتونه آروم آروم برای از بین رفتن یه زندگی عالی رو پایه ریزی کنه
درخواست من اینه که چه کاری انجام بدم تا خانمم مثل خودم دنبال ریشه یه مشکل باشه نه خوده مشکل؟
و دیگه اینکه آیا میشه گفت قسمتی از مشکل از بنده باشه؟ یا نه؟

سلام
به سایت مشاور خوش آمدید
خانم شما و شما حقتان هست از مسائل موجب ناراحتیتان میشود دیگری را مطلع سازد اول تغییر را از خودتان شروع کنید به عنوان مثال شما به خاطر مسئله ای از سر کار دیرتر به خانه رسیدید خانمتان برنامه داشته که شما راس ساعت بیایید و وقت کافی صرف با هم بودن داشته باشید حالا تمام برنامه هایش به هم خورده برای همین شروع به غرغر کردن از شما می کند عکس العمل شما چیست؟
شاید بگویید تقصیر من نیست چون یک کار غیرمترقبه برایم پیش آمد که نتوانستم طبق معمول به خانه بیایم در حقیقت با این رفتار این حس در همسر شما به وجود می آید که اصلا احساس نگرانی و ناراحتی از به هم خوردن برنامه اش را شما درک نکردید بهتر است بگویید حق داری ناراحت بشوی من ناراحتی ات را درک می کنم من هم نمی خواستم دیر بیایم ولی مسئله غیرقابل پیش بینی برایم پیش آمد و نتوانستم به موقع بیایم
در حقیقت سهوا تنه شما به کسی میخورد شما معذرت خواهی می کنید تا ناراحتی پیش آمده را جبران کنید نه اینکه شما مقصر باشید یک حس همدردی با طرف مقابل باعث میشود طرف مقابل هم نیت و منظور شما را بهتر درک کند در کل شما دلیل کارتان را بگویید ولی قبل از آن با او احساس همدردی کنید

سلام
از صحبت هاتون متوجه شدم که شما بسیار جزئی نگر هستید و دوست دارید تمام مسائل و مشکلاتتون رو ریشه یابی کنید. و همسر شما برخلاف شما خیلی جزئی نگر نیستند و احتمالا گاهی دوست دارند مشاجره ها به صورت عاطفی ختم به خیر شوند تا منطقی.
اینکه در مورد چه مسائلی بحث دارید هم مهم هست. گاهی مسائل و اختلاف نظرها به قدری مهم هستند که تا ریشه یابی نشوند و به یک نتیجه مشترک نرسیم بهتر هست از کنار اونها بی تفاوت رد نشیم مثل توافق درمورد حجاب یا میزان دید و بازدید از خانواده ها در دوران نامزدی و ... که واقعا باید بحث سیر منطقی خود رو طی کنه تا نهایتا به یک نتیجه واحد برسید و درمورد اون نتیجه توافق کنید.اما بسایری از اختلاف نظرها و مشاجره های روزمره رو میشه با بحث کمتر و حتی گاهی سکوت به جا ختم به خیر کرد و نهایتا با یک رفتار عاطفی و محبت، سوءتفاهم ناشی از اون رو به فراموشی سپرد.
به نظر من این نوع اختلافات کلامی و.. در ابتدای زندگی طبیعی هست به شرطی که بتونیم کمی حساسیت ها رو کاهش بدیم.
اما درجایی از صحبت هاتون گفتید همسرتون گاهی حتی از خودکشی صحبت میکنند وسط بحث ها. نمیدونم علتش چی هست یا بحث هاتون چه شدتی دارن که همسرتون چنین چیزی به زبون میارن. دراین مورد فکر میکنم بهتر هست یک مشاور راهنماییتون کنه.