سلام مشکل بزرگی برایم بوجود اومده و به راهنماییتون احتیاج دارم که بطور خلاصه می نویسمش
من پسری هستم 25ساله که مدت 4سال با دختر خانمی آشنایی داشتم فقط در حد رفت و آمد دانشگاهی بود یعنی به همدیگه نظر داشتیم اوایل بهش ابراز علاقه کردم اما پس چند ماه بهانه آورد و علاقه رو رد کرد دوباره خودش بعد از حدود یک سال بهم گفت که منو قبول داره و علاقه داره و برای خواستگار اقدام کن به هرحال چون هر دو اعتقاد به مسلمانی داشتیم رابطه دیگری برقرار نکردیم یعنی حد و مرز رابطه رو رعایت میکردیم... اما گاهی تلفنی و وایبری ... گناه میکردیم.... تا اینکه من به خواستگاریشون رفتم و پس از 2ماه نامزد شدیم در طول نامزدی هیچ گناهی نکردیم و تقریبا رفت و آمدمون عادی بود البته من هم اسرار نمیکردم و میخواستم رابطه پاک بمونه قرارمون این بود بعد از عقد رابطه داشته باشیم و 4ماه بعدش هم با کلی جروبحث سر مهریه و... که بین بزرگترها بوجود اومد عقد کردیم اما رفتارش پس از عقد خیلی عوض شده و انگار یه شخصیت دیگه شده بجای اینکه الان با همدیگه راحت باشیم بیشتر دور شدیم خودش که میگه چون باورش نمیشه متاهل شده اینجوریه بیشتر اوقات هم توی وایبر و چتهای دیگست و دیگه منو مثل گذشته تحویل نمیگیره الان هم پدر مادرش گفتن دختر باید پیششون باشه سال دیگه اجازه میدن ازدواج کنیم و فعلا برنامه ای برای عروسی ندارن نمیدونم بهش مشکوک شدم ضمن اینکه قبلنا میگفت مهریه نمیخواد ولی برای عقد 200سکه مهر خودش کرد یعنی خانوادش بهش اسراسر کردن حتی اجازه طلاق هم ازم گرفت این هم بگم خانواده کم درآمدی دارن و برادرش هم بیکاره و ممکنه تحریکش کنن تا مهریه اش رو اجرا بزاره اینو از رفتارشون حس میکنم چون امروزه گاهی اتفاق می افته که از دختر سواستفاده کنن بخصوص اگه دختر نتونه رو حرف بزرگترا حرف بزنه به نظرتون چکار کنم الان مثل یه تیکه گوشت مونده افتادم گوشه اتاق و گریه میکنم یک هفتست افسرده شدم و فکر داره نابودم میکنه از کارو زندگی افتادم...
ادامه ماجرای غمناک من پس از یک هفته
با تشکر از همه که در بحث شرکت کردین و راهنمایی دادین الان روحیه ام بهتره و دیگه اون دید منفی رو ندارم نیتم پاک بود و هدفم واقعا تشکیل خانواده هست همسرم رو دوست دارم و نمی تونم رابطه رو خرابش کنم اونم بهم علاقه داره اما بلد نیست چطور بروزش بده تجربه نداره کمی هم ولخرجه تا الان هیچ سرمایه ای نداشته حتی یه ریال هم پس انداز نداشته دوسال زحمت کشیدم خونه اجاره کردم جهیزیه کامل خریداری کردم با اینکه رسمه جهیزیه رو خانواده دختر تهیه کنه اما من وضع اقتصادیشون رو دیدم دلم سوخت و جهیزیه رو خودم کامل گرفتم سوتفاهمی هم که پیش اومده بود بخاطر مهریه بود که پدرشون میگفت 1370 سکه و خانواده من محالف بودن به هرحال 200تا شد همینش هم زیاده و فوقش بتون 20تا سکه بهش بدم اگر فرزند پادشاه هم بودم 1370سکه رو قبول نمیکردم سطح زندگی ما هم عادیه من حقوقم اداره کاره و پولدار که نیستم همین فضیه مهریه باعث ناراحتی خانواده دختره هم شده بود تا جایی که پدرش کنکش زده بود چون رسمشونه کمتر از 700سکه نزنن و من به ازدواج نگاهی مادی نداشتم ازدواج امر مقدسیه و
مهریه زن باید همون روز عقد پرداخت بشه اگر مردی مهر زنشو نده گناهی مرتکب شده که بخشش نداره پس چرا مهریه باید سنگین باشه این که میشه سواستفاده از سنت مهریه و متاسفانه خانواده عروس بیش از حد دید مادی دارن انگار عقده پول خرج کردن دارن منو به چشم یه کیسه پر از پول میبینن و همش میگن برامون کادو بخرین با جلوم راجب نیازشون به پول حرف میزنن وخرجای اضافی.... تا الان حدود 5میلیون لباس کفش کیف ... براشون خریدم برای همه اعضای خانوادشون حتی برای باجناقهام اما برای من تا حالا یه جوراب هم نخریدن توقع ندارم کسی برام کادو بخره اما حداقل جواب کادو رو باید داد البته رسمه که برای داماد لباس و کفش و ساعت خریده بشه که تا حالا هیچی برام نخریدن خودم مقصرم روز اول سرکیسه رو شل کردم 30میلیون سرمایه داشتم که برای جشن نامزدی و ... 10میلیونش خرج شد برای سرویس های طلا و لباس و ...10تای دیگش و اونا هیچی خرج نکردن فقط میخوردن و میخوردن الان هم میگن وام ازدواج رو بگیر بده به ما فرض داریم ... سادگی از خودم بود اونا هم سواستفاده کردن امروز تلفنی بهشون گفتم اگر برام کت و شلوار و کفش نخرن با دمپایی و زیرپراهن برای جشن عروسی میرم منم میخوام مثل خودشون باهاشون رفتار کنم
و پس از دو هفته
متاسفانه همون چه که حدس میزدم و اطرافیانم بهم میگقتن ولی کور و کر شده بودم و نمیفهمیدم اتفاق اقتاده و دختره و خانوادش میخوان طلاق بگیرن فقط 15روز از عقد گذشته این بود عاقبت صداقت و پاک بودن من... فعلن گفتن مهریه نمیخوان البته سند ازواج پیش منه مطمئنم تا سند رو براشون بفرستم میرن مهریه رو میزارن اجرا این خانواده خیلی گدا و پول دوست هستن فکر میکنن الان 200میلیون پول مهریه آمادست تا ازم بگیرن ولی من یک ریال بهشون نمیدم حتی اگر تا اخر عمرم برم زندان نمیدونم بنظرتون چکار کنم فعلن بهشون گفتم توی محضر وقت طلاق توافقی بگیرن تا من هم با سند ازدواج بیام و طلاق انجام بشه ولی مشخص بود از اولشم کلاهبردارن و دنبال فروختن دخترشون بطور قانونی هست اشتباه بزرگی کردم خیلی پشیمونم