با سلام من 24 سالمه و 2 سال با کسی ازدواج کردم که قبلا با هم دوست بودیم اون ادعا میکرد که عاشق منه و من با همین پشتوانه ی عشق تن به این ازدواج دادم و فکر میکردم دارم با کسی ازدواج میکنم که در هر شرایطی کنارمه ولی الان فهمیدم اون تا زمانی منو میخواد که همه چیز باب میلش باشه .به نظرم اون خیلی بچه و خام من سعی میکنم تو زندگی ادم عاقلی باشم ولی نمیتونم عاشقش باشم دارم از درون نابود میشم هیچ چیز خوشحالم نمیکنه اون نمیتونه خواسته های منو باراورده کنه بدتر از همه زبونمم مثل دلم تلخ شده نموتنم به دروغ تظاهر کنم دوسش دارم اونم برای بدست اوردن دل من هیچ تلاشی نمیکنه و روز به روز ما از هم دور میشیم خیلی میترسم تو رو خدا کمکم کنید