پاسخ : سرد شدن نامزدم بهم (فوری)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hadibeh
سلام خسته نباشید نیاز به راهنمایی دارم
من 3 سال هست گفتم دختر داییم رو میخوام خانواده هامون هم میدونن رفت امد هم باهاش دارم
بعد 3 سال گفت من هنوز بچم (15) سالشه و میخوام راحت باشم و تورو نمیخوام تا چند سال دیگه که بزرگ شم
خودم 18 سالمه این روزها بحث زیاد شده بین خانواده خودم و داییم که چی شد دخترشون این طور شد و یهویی گفت نمیخوام
حالا رفتار خودم بگم میگه مشکل رفتار خودمه
من خیلی دوسش دارم بیشتر از اونی که حتی خودشم فکر کنه کل دنیامو تو وجود اون میبینم روش حساسم
ااز بعضی چیز ها بدم میاد میگم انجام نده ولی انجام میده یعنی باید به خواستش برسه هر طوری بوده
به من میگه بد دل هستی در صورتی که من جز خوبیش هیچی نمیخوام میدونم یه حد مرزی داره رابطه و من جلو تر رفتم
ولی اون الان دومین بارشه به من گفته نمیخوامت میگه با تو که هستم شب روزم گریه هست در صورتی که خودش منو به دید بد نگاه میکنه
از الان هم داره شرط میزاره میگی میخوام راحت باشم کاری به کارم نداشته باش
یه راهنمایی کنید چیکار کنم ترکش کنم؟
البته اون از زمانی که با دوستاش میگرده این طور شده
سلام
ببین پس گلم
اولا تو این سن و سالها که هنوز خیلی جوانید عاشق شدن خیلی طبیعیه ولی حتما جدی گرفتن آن و ازدواج بر مینای آن حتما غلطه!!!
شما و ایشون(18 ساله و 15 ساله) تو این دوره و زمان بهتره به فکر درس و تفریح و ورزش و ساختن آینده خود باشید و صد در صد بهتره فکر ازدواج و..... رو بگذارید برای بعد از 25 سالگی که خیلی از نظرات و دیدگاههای انسانی تغییر میکنه و انسان تقریبا شخصیت ثابتی رو میگیرند
و چه بسا دیگر در ان زمان و مکان شما علاقه ای به دختر دایی خود نداشته باشید!!!!
در هر صورت چه شما ایشان را بخواهید و نخواهید و چه ایشان شما را بخواهند و نخواهند و چه هر دو. دال بر بدی و خوبی و ارزش داشتن و یا نداشتن هیچ کدام از شما ها نیست.
خلاصه ازدواج رو بگذارید برای اینده و از جوانی خود بهره ببرید
موفق باشید
سپاس
دکتر
پاسخ : سرد شدن نامزدم بهم (فوری)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
شهرام2014
سلام
ببین پس گلم
اولا تو این سن و سالها که هنوز خیلی جوانید عاشق شدن خیلی طبیعیه ولی حتما جدی گرفتن آن و ازدواج بر مینای آن حتما غلطه!!!
شما و ایشون(18 ساله و 15 ساله) تو این دوره و زمان بهتره به فکر درس و تفریح و ورزش و ساختن آینده خود باشید و صد در صد بهتره فکر ازدواج و..... رو بگذارید برای بعد از 25 سالگی که خیلی از نظرات و دیدگاههای انسانی تغییر میکنه و انسان تقریبا شخصیت ثابتی رو میگیرند
و چه بسا دیگر در ان زمان و مکان شما علاقه ای به دختر دایی خود نداشته باشید!!!!
در هر صورت چه شما ایشان را بخواهید و نخواهید و چه ایشان شما را بخواهند و نخواهند و چه هر دو. دال بر بدی و خوبی و ارزش داشتن و یا نداشتن هیچ کدام از شما ها نیست.
خلاصه ازدواج رو بگذارید برای اینده و از جوانی خود بهره ببرید
موفق باشید
سپاس
دکتر
سلام ممنون از جوابتون ولی من به دلیل مشکلاتی که دارم(نبود پدر و مادر) نیاز دارم یکی کنارم باشه و همدمم باشه اون منو دوس داشت منم دوسش دارم و داشتم ولی یهویی سرد شد و یادش اومد بچس ما فقط اسمن نشون هستیم رسما نیستیم
حس میکنم دوسم نداره این دومین باره میگه نمیخوامت و با حرفایی که میزنه ناراحتم میکنه
یه پسر خاله داره همسن خودشه دوس ندارم با اون پیام بازی کنه ولی اون پیام میده و شمارشو داده بهش
اون اصلا به خواسته های من توجه یی نمیکنه
پاسخ : سرد شدن نامزدم بهم (فوری)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hadibeh
سلام ممنون از جوابتون ولی من به دلیل مشکلاتی که دارم(نبود پدر و مادر) نیاز دارم یکی کنارم باشه و همدمم باشه اون منو دوس داشت منم دوسش دارم و داشتم ولی یهویی سرد شد و یادش اومد بچس ما فقط اسمن نشون هستیم رسما نیستیم
حس میکنم دوسم نداره این دومین باره میگه نمیخوامت و با حرفایی که میزنه ناراحتم میکنه
یه پسر خاله داره همسن خودشه دوس ندارم با اون پیام بازی کنه ولی اون پیام میده و شمارشو داده بهش
اون اصلا به خواسته های من توجه یی نمیکنه
چون هرچی سنش میره بالاتر عاقل تر میشه و عقلانی تصمیم میگیره و بیشتر مصمم میشه که شما رو نمیخواد
شما هم به این بهره ای که دختر خانم رسیده میرسی ولی ممکن چند سال دیگه باشه
پاسخ : سرد شدن نامزدم بهم (فوری)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
چون هرچی سنش میره بالاتر عاقل تر میشه و عقلانی تصمیم میگیره و بیشتر مصمم میشه که شما رو نمیخواد
شما هم به این بهره ای که دختر خانم رسیده میرسی ولی ممکن چند سال دیگه باشه
الان من باید چیکار کنم به نظرت 3 سال با احساسم بازیی کرده خب
پاسخ : سرد شدن نامزدم بهم (فوری)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hadibeh
سلام ممنون از جوابتون ولی من به دلیل مشکلاتی که دارم(نبود پدر و مادر) نیاز دارم یکی کنارم باشه و همدمم باشه اون منو دوس داشت منم دوسش دارم و داشتم ولی یهویی سرد شد و یادش اومد بچس ما فقط اسمن نشون هستیم رسما نیستیم
حس میکنم دوسم نداره این دومین باره میگه نمیخوامت و با حرفایی که میزنه ناراحتم میکنه
یه پسر خاله داره همسن خودشه دوس ندارم با اون پیام بازی کنه ولی اون پیام میده و شمارشو داده بهش
اون اصلا به خواسته های من توجه یی نمیکنه
ابجی به خدا من دوسش دارم الان دومین باره گفته نمیخوامت اون خوب بود از وقتی با دوستاش افتاده این طور شده
اون قبلا به حرفام گوش میداد ولی الان نه یعنی حرف فقط حرف خودش
به من هم گفته اگه دوباره خواستیم باهم باشیم حق نداری تو هیچم دخالت کنی