عدم رازداری واسطه برای ادامه رابطه و اشتی
سلام.من حدود دوسال با اقایی نامزد بودم و قرار ازدواج داشتیم و همه چیز عالی بود.تا چندماه اخیر که دچار یسری مشکلات مثل لجبازی و بهانه گیریها شدیم.ایشون توی اون مدت دو سه ماه گویا بخاطر همون مشکلات و بحثها دچار تردید برای ازدواج شدند وهمین منو بیشتر دچار عدم امنیت عاطفی کردکه منجر میشد من بیشتر حساس و بهانه گیر بشم.وبحثمون شدت بگیره...اما در نهایت تصمیم گرفتیم این بحثها رو تموم کنیم و درباره مشکلات و دیدگاه هامون صحبت کردیم و تمام شد.بعد از ان نه خبری از مشاجره بود و نه مشکلی حتی ما خیلی از لحاظ کاری پیشرفت کردیم و ایشون امیدوارانه کلی برنامه ریزی دو نفره برای اینده داشت و ابراز علاقه میکردند و چندماه سپری شد. تا اینکه یک شب ناگهان لابلای حرفهاشون گفتند که به من سرد شدن و دلایلی مثل اینکه میخوام ازادانه زندگی کنم و ... بیان کردن .البته ایشون اون روزها دچار افسردگی شده بودن که قبلترها سابقه جدیش رو داشتن...و با من کات کردنعلی رغم اینکه میگفتن هنوز بهت علاقه دارم اما نمی تونم
من دو هفته راحتش گذاشتم تا فضای فکریش عوض بشه و بعد وقتی متوجه شدم حال درستی نداره از جدایی باهاش ملاقات کردم.کاملا از لحاظ روحی مشوش و مردد بود و میگفت با تمام احترام و ارزش و علاقه ای که برات قائلم چون نمیخوام بعدها بهت خیانت کنم میخوام تموم بشه.اما در نهایت قبول کرد بخاطر علاقه بهم ادامه بده ...اما چندساعت بعد گفت نمیتونم....
پیامکهام و اصرارهام نتیجه نداد و من با دوست مشترکی دباره رابطمون مسایل کلی رو گفتم تا شاید برا ی اشتی کمکم کنه واونم از کلیه کارهای نامزدم برام خبر می اورد و بیشتر ناامیدم میکرد که از صحت همه حرفهاش الان مطمئن نیستم.اما بعدها متوجه شدم اون ادم درباره حرفهای منم رازداری نکرده و حتی اوضاع رو بدترهم کرده و نامزدم بشدت ازم عصبانی شده که مسائل دوسال رابطه رو حالا همه میدونن و دیگه بهم اعتماد نداره و دیگه هیچوقت برنمیگرده...دوماه ونیم از کاتمون میگذره و یک ماه ئ نیم از اخرین پیامش مبنی به برنگشتن
فکر میکنم اگه اون دوستمون حرفهای مارو برامون سخن چینی نمیکرد احتمال بازگشتش بود چون بشدت ذر شرایط روحی بدی بوده ...
واقعا مستاصل شدم چون بشدت دوستش دارم و البته ممکنه اون هم هنوز حسی داشته باشه اما بشدت مغروره
چکار کنم این رابطه دوباره برگرده و اعتمادسازی و عشقدوباره ایجاد شه
پاسخ : عدم رازداری واسطه برای ادامه رابطه و اشتی
فکر میکنم اون واسطه از روی حسادت رابطه شما رو بدتر کرده نباید بهش اعتماد میکردی الان نامزدتون عصبی هست و فکر کنم دیگه نمیخواد شما رو ببینه اما ممکنه بعد چند وقت دیگه دلش تنگ بشه و برگرده اول توجیهش کنید و ازش بابت قبل معذرت بخواین بعدم بزار تو حال خودش باشه یعنی اینکه التماسش نکن که برگرده اگه خودش برگشت بگو ما باید پیش مشاور بریم چون ممکنه بعدا دوباره نظرش عوض بشه و اون افسردگی دوباره بیاد سراغش به هر حال باید مشکل شما رو مشاور حل کنه نه واسطه ها که حسودن
فرستاده شده از GT-I9505ِ من با Tapatalk
پاسخ : عدم رازداری واسطه برای ادامه رابطه و اشتی
مررسی...
اره احتمالش هست از عمد خواسته باشه بدتر بشه...اما نامزدمم ادم بشدت مغرور و یکدنده ایه.بهم گفت اخرین پیامیه از من میگیری ...و دیگه هم مستقیم نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم بجز شبکه های اجتماعی که درست نمی بینم...نگرانم بخاطر سرخوردگی برای این جریان و فراموش کردنم به عمد وارد یه رابطه عاطفی دیگه بشه و نشه دیگه برش گردوند
فقط میخوام برگرده ما گذشته خیلی خوبی داشتیم طبق حرفای خودش
پاسخ : عدم رازداری واسطه برای ادامه رابطه و اشتی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
اذرمست
مررسی...
اره احتمالش هست از عمد خواسته باشه بدتر بشه...اما نامزدمم ادم بشدت مغرور و یکدنده ایه.بهم گفت اخرین پیامیه از من میگیری ...و دیگه هم مستقیم نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم بجز شبکه های اجتماعی که درست نمی بینم...نگرانم بخاطر سرخوردگی برای این جریان و فراموش کردنم به عمد وارد یه رابطه عاطفی دیگه بشه و نشه دیگه برش گردوند
فقط میخوام برگرده ما گذشته خیلی خوبی داشتیم طبق حرفای خودش
عزیزم درکت میکنم ولی آدمای مغرور هم یه جایی باید غرورشونو بشکنن آخه مگه همه چیز الکیه که بیاد خواستگاری شما و بعد 2 سال بگه خدافظ مگه میشه سر یه بحث و لجبازی سرد شد ایشون باید حتما به مشاور مراجعه کنه شما 2 سال پای ایشون وایساتید 2 سال کم نیست شاید شما تو این 2 سال اگه با شخص دیگه ای نامزد بودید الان خیلی خوشبخت بودید خلاصه زمان شانس زندگی و عشق رو تو این 2 سال صرف ایشون کردید بعد به این سادگی سر خاله زنک بازی ول کنه به نظرم بهتره با مادر ایشون صحبت کنید بفهمید دلیلش از این کارا چیه
پاسخ : عدم رازداری واسطه برای ادامه رابطه و اشتی
چی بگم...خودش و دوستانش میگن که حق انتخاب داره و نمیشه بزور نگهش داشت ...
با مادرش چندان صمیمی نیستم اما خواهرش چرا اما بشدت منطقیه و احتمالا با اینکه درکم کنه بگه باید با تصمیمش کناربیام منطقی..چون دوماه و نیم هم از کات کردنش میگذره و گمان میکنم برا حرف زدن با خواهرش دیر شده باشه و شاید با کسی وارد رابطه شده.بنظر میاد با کسی هر روز توی ایمو ویدئو چت میده و تو شبکه های اجتماعی گویا حالش خوبه و راضی...اما باز هم مطمین نیستم...فقط میدونم میخوام راهی پیدا بشه که برگرده ...جدن حال روحی مساعدی ندارم ....