نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: همسرم نسبت به زندگی سرد شده

1411
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5342
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    همسرم نسبت به زندگی سرد شده

    سلام چند وقته که احساس میکنم شوهرم توی برقراری ارتباطش با من سرد شده وقتی ازش میپرسم چی شده سکوت میکنه آخه همسر من از همسر اولش با دوتا بچه جداشد که خواهان طلاق خانم سابق ایشان بود نه همسر کنونی بنده.ایشون بعد از طلاقش هیچی از خودش نداشت اینطوری واستون بگم که ور شکسته وبدهکار بود با دوتا بچه ودرآمد خیلی کم در ضمن واسه ازدواج بعدیش یه مشکل دیگه که داشت این بود که ایشون وازکتومی کرده بود. الان 5سال از زندگی مشترکمون میگذره ایشون به لطف خدا وبا تلاشهایی که توی این 5سال در کنار هم انجام دادیم صاحب خونه وماشین وحتی یه پسر ناز وگل شدیم بچه های شوهرم رو نیز از جان عزیزتر قرار دادم همه جور در خدمتشون بوده وهستم . اما ایشون نمیدونم چرا عوض شکرگزاری رفتارش سرد شده دیشب سر صحبت با ایشون باز کردم وبهشون گفتم چی شده در جواب به من گفتن که مال دنیا واسم ارزش نداره دیگه هیچی واسم مهم نیست وحتی خودم رو نیز دارم از یادمیبرم من به ایشون گفتم اگه این مشل رو داری به روانشناس مراجعه کن. از دیشب تا همین لحظه که دارم این کلمات رو تایپ مینم ایشون واسم غیر قابل تحمل شده و بی اعتناشدم نمی دونم چکار کنم لطفا کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5338
    نوشته ها
    51
    تشکـر
    43
    تشکر شده 12 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سلام خسته نباشید میشه فوری بهم جواب بدین

    شما چرا زن ایشون شدی؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3230
    نوشته ها
    76
    تشکـر
    170
    تشکر شده 72 بار در 41 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سلام خسته نباشید میشه فوری بهم جواب بدین

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر خورشید نمایش پست ها
    سلام چند وقته که احساس میکنم شوهرم توی برقراری ارتباطش با من سرد شده وقتی ازش میپرسم چی شده سکوت میکنه آخه همسر من از همسر اولش با دوتا بچه جداشد که خواهان طلاق خانم سابق ایشان بود نه همسر کنونی بنده.ایشون بعد از طلاقش هیچی از خودش نداشت اینطوری واستون بگم که ور شکسته وبدهکار بود با دوتا بچه ودرآمد خیلی کم در ضمن واسه ازدواج بعدیش یه مشکل دیگه که داشت این بود که ایشون وازکتومی کرده بود. الان 5سال از زندگی مشترکمون میگذره ایشون به لطف خدا وبا تلاشهایی که توی این 5سال در کنار هم انجام دادیم صاحب خونه وماشین وحتی یه پسر ناز وگل شدیم بچه های شوهرم رو نیز از جان عزیزتر قرار دادم همه جور در خدمتشون بوده وهستم . اما ایشون نمیدونم چرا عوض شکرگزاری رفتارش سرد شده دیشب سر صحبت با ایشون باز کردم وبهشون گفتم چی شده در جواب به من گفتن که مال دنیا واسم ارزش نداره دیگه هیچی واسم مهم نیست وحتی خودم رو نیز دارم از یادمیبرم من به ایشون گفتم اگه این مشل رو داری به روانشناس مراجعه کن. از دیشب تا همین لحظه که دارم این کلمات رو تایپ مینم ایشون واسم غیر قابل تحمل شده و بی اعتناشدم نمی دونم چکار کنم لطفا کمکم کنید

    سلام عزیزم
    به نظرمن هیچ کس مهمتر از خودت نیست اول خودت برای خودت مهم باش اگه اینطوری بود این رفتار از همسرتون سر نمی زد از خوبی زیاد شما شاید دلزده شده .تعادل برقرار کن.
    امضای ایشان
    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ماعدم ماست

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5342
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام خسته نباشید میشه فوری بهم جواب بدین

    به خاطر بچه ها آخه بچه هاش خیلی معصومند منو خیلی دوست دارن الان اگه بفهمند باباشون اینجوری گفته قیامت می کنند

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2905
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    3
    تشکر شده 29 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام خسته نباشید میشه فوری بهم جواب بدین

    برای یک مرد باید همسر باشی
    اگه مثل مادر باهاش رفتار کنی فکر می کنه وظیفته
    و مهم تر از همه مرد ها هیچ وقت عاشق مامانشون نیستند و نمی شوند و نخواهند شد
    بهتره یه چند تا کتاب در مورد شوهر داری بخونی بهت برای اداره خانواده کمک می کنه

  6. کاربران زیر از taekwondo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سلام خسته نباشید میشه فوری بهم جواب بدین

    سلام.. عزیزم شما که با این فرد و شرایط ازدواج کردید خیلی باید حواست به زندگیت باشه محبت اضافی نکن و همینطور تلخیه بی اندازه.
    خوب باید ببینید چه چیزهایی هست که مردارو نسبت به همسرشون سرد میکنه ؟ من بعضی هاشو میگم البته میدونم که اکثرأ این هارو میدونیم ولی زیاد عمل نمیکنیم :
    به سرو وضعتون اهمیت بدید تمامه وقتتون رو به اداره کردن بچه ها نگذرونید گاهی دوتایی بیرون برید و شوق در همسرتون و زندگیتون بوجود بیارید و با کلاس برخورد کنید در بعضی موارد برای شوهرتون ناشناخته باشید بذارید کنجکاو بشه تو عکس العمل شما همیشه یجور رفتار نکنید.. همسرتون رو زیاد در محدودیت قرار ندید...برای هم کادو بخرید این چیز هارو فراموش نکنید....
    زندگیتون رو از یکنواختی در بیارید.برای خودتون مسئولیت های مشترک تعیین کنید و .....
    واقعأ عمل کنید...
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سلام خسته نباشید میشه فوری بهم جواب بدین

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر خورشید نمایش پست ها
    سلام چند وقته که احساس میکنم شوهرم توی برقراری ارتباطش با من سرد شده وقتی ازش میپرسم چی شده سکوت میکنه آخه همسر من از همسر اولش با دوتا بچه جداشد که خواهان طلاق خانم سابق ایشان بود نه همسر کنونی بنده.ایشون بعد از طلاقش هیچی از خودش نداشت اینطوری واستون بگم که ور شکسته وبدهکار بود با دوتا بچه ودرآمد خیلی کم در ضمن واسه ازدواج بعدیش یه مشکل دیگه که داشت این بود که ایشون وازکتومی کرده بود. الان 5سال از زندگی مشترکمون میگذره ایشون به لطف خدا وبا تلاشهایی که توی این 5سال در کنار هم انجام دادیم صاحب خونه وماشین وحتی یه پسر ناز وگل شدیم بچه های شوهرم رو نیز از جان عزیزتر قرار دادم همه جور در خدمتشون بوده وهستم . اما ایشون نمیدونم چرا عوض شکرگزاری رفتارش سرد شده دیشب سر صحبت با ایشون باز کردم وبهشون گفتم چی شده در جواب به من گفتن که مال دنیا واسم ارزش نداره دیگه هیچی واسم مهم نیست وحتی خودم رو نیز دارم از یادمیبرم من به ایشون گفتم اگه این مشل رو داری به روانشناس مراجعه کن. از دیشب تا همین لحظه که دارم این کلمات رو تایپ مینم ایشون واسم غیر قابل تحمل شده و بی اعتناشدم نمی دونم چکار کنم لطفا کمکم کنید
    بنظر من يه تنوعي تو زندگيتون ايجاد كنيد يه مسافرت يه مهموني يكم از اين فضاي تكراري دورش كن يكم تنوع طلبي بد نيست يه تغييري به ظاهر خودتون بديد نميدونم رنگ مو مدل مو لباسهاي جديد يه هيجاني وارد زندگيتون كنيد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شرایط ازدواج رو ندارم
    توسط hirsoft در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 05-25-2014, 11:10 AM
  2. برای شستن صورت از آب گرم استفاده کنیم یا آب سرد؟
    توسط R e z a در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-23-2013, 10:53 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد