نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: دو راهی انتخاب

1026
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24493
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question دو راهی انتخاب

    سلام.من خانومی هستم ۲۳ساله که ۷ساله ازدواج کردم فرزندی نداریم..شوهرم حس مسئولیت پذیری نداره.و ما سر این موضوع اختلاف داشتیم.این بین با یه آقایی آشنا شدم.از طرفی هم اومدم خونه پدر مادرم زندگی میکنم و اقدام به طلاق کردم.توی یه دوراهی سخت گیر افتادم.هم این آقایی که باهاش آشنا شدمو دوست دارم هم شوهرمو.بالاخره به غیراز مشکلات ۷سال زندگی کردیم درسته به این نتیجه رسیدیم که زندگیمون به جایی نمیرسه.اما ...از طرفی نمیتونم اون آقا رو نادیده بگیرم و به زندگی قبلم برگردم.از طرف دیگه تحمل جدایی با همسرم برام عذاب آوره و مدام بهش زنگ میزنم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : توی بد دوراهی ای گیر افتادم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hiss نمایش پست ها
    سلام.من خانومی هستم ۲۳ساله که ۷ساله ازدواج کردم فرزندی نداریم..شوهرم حس مسئولیت پذیری نداره.و ما سر این موضوع اختلاف داشتیم.این بین با یه آقایی آشنا شدم.از طرفی هم اومدم خونه پدر مادرم زندگی میکنم و اقدام به طلاق کردم.توی یه دوراهی سخت گیر افتادم.هم این آقایی که باهاش آشنا شدمو دوست دارم هم شوهرمو.بالاخره به غیراز مشکلات ۷سال زندگی کردیم درسته به این نتیجه رسیدیم که زندگیمون به جایی نمیرسه.اما ...از طرفی نمیتونم اون آقا رو نادیده بگیرم و به زندگی قبلم برگردم.از طرف دیگه تحمل جدایی با همسرم برام عذاب آوره و مدام بهش زنگ میزنم.
    هميشه پيش خودم فكر ميكردم چطور ممكنه يه نفر دو نفر رو در يك زمان واحد دوست داشته باشه؟؟؟اصلا بنظرم معقول نيست و حس دوست داشتن نيست خيلي واضح و روشنه كه ارتباط با اون آقا اشتباهه و اشتباه بزرگ تر در حق خودتون اين بوده كه هم متاهل بوديد هم با يه آقاي ديگه ارتباط داريد اين يعني خيانت پس يعني علاقه اي به همسرتون نداريد
    به نظر من همين امروز رابطتتون رو با اون اقا تموم كنيد هر چه سريعتر و اصلا به اون اقا فكر نكنيد چون ميشه از چاله دراومدن و در چاه افتادن
    يه مدت به خودتون و همسرتون زمان بديد اگر زندگيتون رو دوست داريد و نميخايد تمومش كنيد .
    ورود اون اقا به زندگي شما از اول اشتباه بوده

  3. 4 کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : توی بد دوراهی ای گیر افتادم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hiss نمایش پست ها
    سلام.من خانومی هستم ۲۳ساله که ۷ساله ازدواج کردم فرزندی نداریم..شوهرم حس مسئولیت پذیری نداره.و ما سر این موضوع اختلاف داشتیم.این بین با یه آقایی آشنا شدم.از طرفی هم اومدم خونه پدر مادرم زندگی میکنم و اقدام به طلاق کردم.توی یه دوراهی سخت گیر افتادم.هم این آقایی که باهاش آشنا شدمو دوست دارم هم شوهرمو.بالاخره به غیراز مشکلات ۷سال زندگی کردیم درسته به این نتیجه رسیدیم که زندگیمون به جایی نمیرسه.اما ...از طرفی نمیتونم اون آقا رو نادیده بگیرم و به زندگی قبلم برگردم.از طرف دیگه تحمل جدایی با همسرم برام عذاب آوره و مدام بهش زنگ میزنم.
    سلام

    عزیز کاری رو که شما دارید انجام میدید هم غیر انسانیه هم غیر اخلاقی و صد در صد خطا و خطر ساز و مشکل آفرین.

    من نمیگم توی ازدواج بمانید یا طلاق بگیرید . ولی حتما کار شما خیانته!! پس طلاق بگیرید و سپس وارد رابطه بشید یا اینکه به زندگی گذشته برگردید.

    از یکی از همکاران خانم ما مشاوره حضوری بگیرید.

    سپاس

    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  5. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دو راهی انتخاب

    نقل قول نوشته اصلی توسط hiss نمایش پست ها
    سلام.من خانومی هستم ۲۳ساله که ۷ساله ازدواج کردم فرزندی نداریم..شوهرم حس مسئولیت پذیری نداره.و ما سر این موضوع اختلاف داشتیم.این بین با یه آقایی آشنا شدم.از طرفی هم اومدم خونه پدر مادرم زندگی میکنم و اقدام به طلاق کردم.توی یه دوراهی سخت گیر افتادم.هم این آقایی که باهاش آشنا شدمو دوست دارم هم شوهرمو.بالاخره به غیراز مشکلات ۷سال زندگی کردیم درسته به این نتیجه رسیدیم که زندگیمون به جایی نمیرسه.اما ...از طرفی نمیتونم اون آقا رو نادیده بگیرم و به زندگی قبلم برگردم.از طرف دیگه تحمل جدایی با همسرم برام عذاب آوره و مدام بهش زنگ میزنم.

    متاسفانه همین افرادی مثل شما که نمیدونن در زندگی دنبال چی هستند زندگی رو برای هم خودشون و هم دیگران سخت میکنن

    شما بدون اینکه جدا شده باشید دست به خیانت زدید و جالبه که به هر دو طرف علاقه دارید و این همون سرگردانیه که بهش دچار هستید

    در صورتی که اگر به گفته های خودتون دقت کرده بودید متوجه میشدید که اصلا علاقه ای بین شما و همسرتون نیست

    و شما خیلی وقته بینتون طلاق عاطفی اتفاق افتاده
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  7. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد