نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: سرد شدن شوهر

1219
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31301
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    سرد شدن شوهر

    با سلام و خسته نباشید!
    من حدود سه ماه ازدواج کردم و الان متوجه یه موضوع هایی شدم که زندگی کردنم با شوهرم فقط باعث هدر رفتن عمرم میشه!از یه طرفم باردارم نمیخوام به بچه آسیبی برسه و میخوام به دنیاش بیارم ولی بعد طلاق تکلیف بچه چی میشه!؟دادگاه بعد چند سال اونو به پدرش میده؟چیکار میتونم بکنم که هم بچمو داشته باشم هم از شوهرم جدا بشم؟
    ممنون میشم اگه کمکم کنید.

  2. کاربران زیر از hobgoblin بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سرد شدن شوهر

    بزرگ ترین ترس زندگی تان این است که روزی چشمش جای دیگری بیفتد و دیگر شما را نبیند و نخواهد. ترس از اینکه از دستش بدهید. ترس از اینکه تنها شوید و دیگر هیچ کس شما را نخواهد. همین ترس ها باعث می شود تا بخواهید او را از ساده ترین آزادی هایش محروم کنید. دوست دارید در مهمانی ها به او بچسبید و از اینکه بدون شما بخواهد پایش را بیرون از خانه بگذارد کلافه می شوید. آنقدر دوست دارید که او فقط و فقط برای شما باشد که دلتان می خواهد در خانه حبسش کنید و نگذارید آفتاب و مهتاب ببیند.
    ● این نشانه ها را دارید؟
    اگر شما به بهانه عشق یا ترس از تنهایی، محدودیت های عجیب و غریبی برای شریک زندگی تان وضع می کنید و همیشه از اینکه او را از دست بدهید می ترسید، باید بگوییم که به جای عاشق بودن، شما درگیر وابستگی شده اید؛ وابستگی ای که می تواند زندگی تان را از هم بپاشد.
    ● بگذارید زندگی اش را بکند
    از کنار او بودن لذت ببرید اما بدانید مثل هر آدمی، به لحظاتی احتیاج دارد که در آنها بدون حضور شما وقت بگذراند. لحظات بودن با دوستان، فوتبال دیدن، گپ زدن در مهمانی و زمان های دیگری که مثل روزهای قبل از ازدواج، بدون شما آنها را تجربه می کند. حتی گاهی نیاز دارد تنها در خیابان قدم بزند و حتی بدون مزاحمت، چرت بزند!
    ● ۲ دقیقه یک بار با او تماس می گیرید؟
    دوست دارید در هر دقیقه هزار بار بگویید که دوستش دارید. اصلا این حس دوست داشتن آنقدر در وجودتان شعله ور است که نمی توانید حتی برای یک روز هم که شده، آن را تنها در عملتان بروز دهید و به زبان نیاورید. برای نشان دادن این حس، هر نیم ساعت یک بار برایش چند پیام می فرستید و ۶ ۵ باری هم در ساعات کاری، تلفنی حالش را می پرسید تا او را مطمئن کنید که عاشقش هستید. محال است که هر هفته یک کادو از شما دریافت نکند یا دسته دسته گل از شما تحویل نگیرد. روز تولدش را به یک روز خارق العاده بدل می کنید و سرتاپای خانه را گل می ریزید تا بداند که برای شما یک آدم خاص است.
    ● این نشانه ها را دارید؟
    اگر نمی توانید هیجان عشق تان را مهار کنید و در عین عاشق بودن و رمانتیک بودن، مثل یک آدم عادی زندگی کنید، پس وابستگی را با عشق اشتباه گرفته اید. در به کار بردن این ترفند ها اغراق نکنید و آنها را هم به نوعی روزمرگی که دیر یا زود کسالت آور می شود تبدیل نکنید.
    ● به اندازه لازم و کافی عاشق باشید
    همه می دانند که عاشقش هستید. برای تولدش از مدت ها قبل برنامه ریزی می کنید و گاهی بی بهانه با یک هدیه کوچک وارد خانه می شوید.
    او شریک واقعی زندگی شماست؛ در شادی و غم، در آرامش و سختی، در سلامت و بیماری. گاهی با کمی هیجان به وجدش می آورید اما در کنارش، آرامش یک زندگی کاملا عادی را هم دارید.
    ● دنیای او دنیای شماست؟
    حریم خصوصی در زندگی مشترک برایتان معنایی ندارد. از همان لحظه ای که پیمان مشترک تان را بستید، گمان می کنید که باید همه چیز مثل بلور شفاف باشد و او حتی در افکارش هم شما را راه دهد. رمز های کاربری اش را گاهی با مهربانی و اگر لازم شود با قهر، بحث و خشونت می گیرید و هر از گاهی به حساب های کاربری اش سرک می کشید تا مطمئن شوید که شهر در امن و امان است. با آمدن هر پیامک به سمت تلفن همراهش می دوید و اگر کوچک ترین مقاومتی کند، بدترین فکرها به ذهن تان راه پیدا می کند. گاهی سر زده به محیط کارش می روید و گاهی سری به کیف و وسایل شخصی اش می زنید.
    ● این نشانه ها را دارید؟
    اگر فکر می کنید تنها با نظارت شماست که این زندگی دوام پیدا می کند، باید در مورد تفکرات تان جدی تجدید نظر کنید. شما می گویید که باید نگرانی هایتان را درک کند اما او حس می کند که در این زندگی، حریم خصوصی اش و هویتش را از دست داده است.
    ● عشق، فاصله و زندگی
    برای اینکه یک عاشق واقعی باشید، نیازی به چنین توهماتی ندارید. در زندگی مشترک شما، اصل بر صداقت است و این پیش فرض را دارید که اگر روزی این اصل خدشه دار شد، واکنش مناسب را نشان خواهم داد. خوب می دانید که حق ندارید قبل از آنکه چیزی ببینید، با گرفتن حریم خصوصی همسرتان، او را نسبت به خود بدبین و پرکینه کنید.
    ● می ترسید پررو شود؟
    وقتی که خسته از کار برمی گردد، به پیشوازش نمی روید. فکر می کنید آدم ها به همین سادگی پررو می شوند و البته گمان می کنید که آنقدر جای پای عشق تان محکم است که دیگر نیازی به این تشریفات ندارید. به خودتان می گویید مگر من کارگر اختصاصی او هستم که غذای امشب را بار بگذارم و دلیلی ندارد که از خواب نیم روزی ام صرف نظر کنم و قبل از آمدنش چای درست کنم. تنها چیزی که به آن فکر می کنید، روشن کردن چنین تکلیف هایی است و گمان می کنید که او نه تنها باید کارهای مربوط به خودش را انجام دهد، بلکه باید جور شما را هم بکشد و فقط از این راه است که نمی گذارید «دور بردارد!»
    ● این نشانه ها را دارید؟
    در یک زندگی متعادل، آدم ها پابه پای هم پیش می روند و اگر قدمی برمی دارند، آن را با لذت به زندگی مشترک شان تقدیم می کنند. در چنین زندگی ای افراد گمان نمی کنند که همیشه در معرض سوء استفاده هستند و با جان و دل به عشق شان و زندگی شان رسیدگی می کنند.
    ● حسابرس خوبی باشید
    می دانید زندگی حساب و کتاب دارد و تمام بار آن را روی دوش خودتان نمی اندازید اما در عین حال، سهم او را هم از این زندگی نادیده نمی گیرید. می دانید که او هم مثل شما می تواند گاهی خسته، بی حوصله یا بیمار باشد. انتظاراتی از او دارید که خودتان هم از عهده برآورده کردنشان برمی آیید و هیچ وقت برای کوبیدن میختان باری بیشتر از توانش روی دوشش نمی گذارید.
    ● فکر می کنید کیف پول شماست؟
    به ازدواج به عنوان ابزاری برای ارتقای سطح زندگی تان نگاه می کنید. گمان می کنید هرکه طاووس می خواهد باید جور هندوستان را هم بکشد و فکر می کنید حالا که لطف کرده اید و بله را گفته اید، نباید حسرت چیز دیگری به دلتان بماند. وقتی به شکست مالی می رسد، ناامید می شوید و در ذهن تان فکر می کنید که چرا با چنین انتخابی، خودتان را به دردسر انداخته اید. گمان می کنید هیچ مسئولیتی در قبال حساب و کتاب زندگی ندارید و اگر هم چند ریالی پول به دست تان برسد، به عنوان دارایی شخصی تان روی آن حساب می کنید. از نظر شما آنچه او دارد متعلق به شماست و آنچه شما دارید هم متعلق به خودتان است.
    ● این نشانه ها را دارید؟
    اگر بخواهید در زندگی مشترک تان مدام حق و وظیفه تعریف کنید و تنها از طرف مقابل تان انتظار داشته باشید به جایی نمی رسید. اگر یکسری مسئولیت ها را تنها به او واگذار می کنید، باید این واقعیت را بپذیرید که برخی مسئولیت ها هم تنها برعهده شماست.
    ● جیب و مسئولیت های مشترک
    محدوده خودتان را می دانید و او هم می داند که تا کجا باید از شما و خودش انتظار داشته باشد. بدون آنکه او را در عمل انجام شده قراردهید، قبل از ازدواج تعیین کرده اید که مسئولیت های مالی و سایر مسئولیت ها بر عهده کدام تان است، اما در عین این مرزبندی ها، هدف اصلی شما منافع مشترک تان است و همانطور که به فکر منافع او هستید، به فکر خودتان هستید.
    ● اجازه می دهید به جای شما فکر کند؟
    فکر می کنید حالا که وارد یک وادی مشترک شده اید، باید خودتان را فراموش کنید و عنان زندگی را به دست کسی بسپارید که از شما قدرتمندتر یا باهوش تر است. گمان می کنید که او مرد خانه است و می تواند شما را مدیریت کند. او برایتان تصمیم می گیرد که کار کنید یا درس بخوانید. او تصمیم می گیرد که موهایتان را چه مدلی بزنید یا لباس چه رنگی بخرید. او بر تمام زندگی شما تسلط دارد و شما از بیشتر کردن قدرتش لذت می برید و آرامش می گیرید. از نظر شما اقتدار او باعث آرامش بیشترتان می شود و از اینکه مسئولیتی در قبال او و زندگی تان نداشته باشید، لذت می برید.
    ● این نشانه ها را دارید؟
    شاید با هیجانی که در آغاز زندگی دارید، بتوانید این وضعیت را تحمل کنید اما به مرور دلتان برای خودتان و استقلال تان تنگ می شود. اگر می خواهید خوشبختی تان ادامه پیدا کند، خودتان و استقلال تان را فراموش نکنید و جایگاه تان را به عنوان یک فرد مستقل نادیده نگیرید.
    ● خودتان هستید؟
    خودرای نیستید و نظر او را در همه ابعاد مورد توجه قرار می دهید اما عقاید تان هم برایتان با ارزش است و به خاطر دیگران اصولتان را کنار نمی گذارید. می دانید که باید استقلال مالی، عقیدتی و شخصیتی داشته باشید. شما این استقلال را با زور به دست نمی آورید بلکه در جریان زندگی آن را به یک اصل تبدیل می کنید.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31337
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    2
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرد شدن شوهر

    اقای مدیر کل ممنون از نوشته ی عالیتون اما هیچ ربطی به حال این خانم نداشت
    ایشون درگیر مشکلات روحی و عشقی هستن از یه طرف بارداری و طرف دیگه سردی شوهر خانم عزیز شما که باردارید قبل از هر چیز به فکر سلامتی بچه و خودتون باشید بارداری هرچند واسه زن سخت هست واسه شوهرم همین طور سعی کنید به جای فکر کردن به جدا شدن خونه رو غرق در عشق و محبت کنید تا بچتون با روحیه ی خوب به دنیا بیاد
    دو تا توصیه دارم پیش مشاور حتما برید و کتاب زن کامل رو بخوانید.

  5. کاربران زیر از صدف70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سرد شدن شوهر

    سلام دوست عزیزم
    اینکه به نظرت عمرت داره با این زندگی به هدر می ره ، دیگه الان هیچ فایده ای نداره. شما باید قبل بارداری این فکر ها رو می کردی.
    الان دیگه نباید به خودتون فکر کنید . باید سعی کنی زندگیت رو بسازی و با همسرت بهترش کنید تا زندگی برای اون بچه خوب باشه. فکر طلاقم از ذهنت بیرون کن بچه هم به پدر احتیاچ داره هم به مادر.
    جدایی یعنی اینکه باید به هر حال با یکیتون زندگی کنه. و تازه شانس بیاره که هر طرف با فردی ازدواج نکنه که اون بچه بخواد با اونا هم کنار بیاد.
    اگه مادر خوبی می خوای باشی سعی کن که زندگیتو و با همکاری و همیاری همسرت درست کنی.

  7. 2 کاربران زیر از merina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30750
    نوشته ها
    338
    تشکـر
    1,307
    تشکر شده 391 بار در 213 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : سرد شدن شوهر

    کاش میگفتی عزیزم که چرا فکر میکنی عمرت هدر میره اونوقت راحت تر میشد نظر داد.
    طلاق باید آخرین راه باشه و تا جایی که امکان داره این اتفاق نیفته.
    امضای ایشان
    حال که انسان اشرف مخلوقات است
    باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
    و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
    انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
    باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.


    ملت عشق، الیف




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد