پاسخ : طلاق بعد از 8 ماه عقد
سلام
یعنی شما وقتی که تو سن 17 سالگی بودید و ایشون 18 ساله بودند با هم عقد کردید ؟!
یه مسئله ای رو باید پذیرفت
شما از یک بچه 10 ساله بپرسید که عالم هستی به چه معناست و بهش بگید که براتون همه چیز رو شرح بده !
مسلما نمیتونه، به علت اینکه هنوز تجربه کافی رو از دنیا و اطرافش کسب نکرده و بالاطبع همین طور سرد و گرم روزگار رو نچشیده و رفتارش نسبتا سنجیده نیست !
تو این سنی که شما و اون دوست عزیزمون هستید ، دوره ورود از نوجوانی به جوانی هست و به هیچ وجه نمیشه انتظاری از زندگی مشترک داشت ...
حداقل سن ازدواج برای یه پسر کم کم 23 سالگی و بالاتر هست
پس با این وضعیت نمیشه با ایشون زیر یه سقف رفت . نمیگم که ایشون آدم درستی نیستند
ولی حتی سنشون به حدی نرسیده که بشه تصمیم گرفت مرد زندگی و خانواده هستند یا نه !!!
بدون شک توانایی اداره یک زندگی رو ندارند ؛ پس فعلا دست نگهدارید و با مراجعه به مشاور یا راهنمایی خواستن از اطرافیان ؛ تصمیم بگیرید که باید چند سال صبر کنید یا ازشون جدا بشید
دوره نامزدی و عقد هم دوره شناخته، خیلی بهتره که آدم تصمیم زندگیش رو تو همین دوره بگیره به جای اینکه 50 سال توی زندگی مشترک زجر بکشه و روزگارش سیاه بشه !
پاسخ : طلاق بعد از 8 ماه عقد
سن تون خیلی کمه. اون اقا کاملا مشخصه به بلوغ فکری نرسیده. چرا اینقدر زود عقد کردین؟ کاش لااقل یه مدت رفت و امد میکردین و با اخلاق هم بیشتر اشنا میشدین.
به هرحال اینجور که معلومه زندگی مشترکتون هم اینده خوبی نخواهد داشت. یا باید زجر بکشین و دم نزنین.
یا جدا بشین که اون هم تبعات خودشو داره و مسلما در تعداد و نوع خواستگارانتون تاثیر میذاره.
اگه همسرتون قبول میکنه بیاد مشاوره که بعید میدونم، حتما برید پیش مشاور.
اگرهم نمیاد، از بزرگترهاتون حتما کمک بگیرین و از کسانی که ازشون حرف شنوی داره بخواین باهاش حرف بزنن.
پاسخ : طلاق بعد از 8 ماه عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نیک بانو
سلام
من 18 سالمه و حدود 8 ماهه که با یک اقای طلبه که یکسال از خودم بزرگتره عقد کردم وهنوز عروسی نکردم
در کل بگم در این 8 ماه حتی یک لحظه هم احساس آرامش نکردم من یک دختر مدهبی هستم و یک خانواده مذهبی دارم و میخاستم یک زندگی مورد قبول اسلام رو داشته باشم به خاطر همین تصمیم گرفتم با طلبه ازدواج کنم و خواستکار طلبه نیز خیلی داشتم ...اما حالا می بینم این آقا همه چیز هست جز طلبه...از بی نوجهی به واجبات دینی مثل نماز و روزه گرفته تا بد خلقی و بد رفتاری با من.و دیگران..
مثلا اصلا احترام خانوادش را نگه نمی داره و مرتبا باهم دعوا دارند نماز میخونه اما خیلی کاهل نمازه به طوری که خیلی اوقات نماز صبحش قضا میشه...و حتی خیلی از مسایل دینی رو هم قبول نداره حتی حرف مرجع تقلیدش رو هم قبول نداره
تو رفتاراش هم فوق العاده بد دهنه و اصلا عفت کلام نداره مدام با حرفاش دل منو میش************ه دروغ میگه به همه حتی به مادر و پدرش و دوستای صمیمیش.غیبت میکنه. تهمت میزنه ناسزا میگه. مدام به خانوادم توهین میکنه مثلا سطح اقتصادی ما پایین تر ازو اوناس مدام سطح اقتصادیمونو تو سرم میزنه و میگه شما گدایین. با اینکه خودش خونه نداره اما همخودش هم خانوادش انتظار جهیزیه خوب از من دارن پدرش قبل عقد بهمون قول خونه داده بود ولی بعد زدن زیرش و وقتی من اعتراض کردم که چرا زیر قولتون زدین گفتم تو مادی گرا و رفاه طلبی.تو لیاقت همسر طلبه بودنو نداری با اینکه من اصلا تو مادیات نیستم و خانوادتا از تجملات بدمون میاد اما میگن تو دنبال پول ما بودی اومدی ازدواج کردی با ما...
میگه خرجیتو بابات باید بده تو عقد و یه چیزی که برام میخره همش تو سرم میزنه اما هرجا میخای بری و هرکاری میخای بکنی باید از من اجازه بگیری حتی حالا که عقدیم خیلی جاها را نمیذاره برم
خیلی هم ظرفیتش پایینه مثلا سر کوچک ترین مسایل حسابی عصبییییییی میشه بی نهایت. خودشو میزنه چیز پرتاب میکنه.میگه خودکشی میکنم سر چیزای بیخودی میگم خودکشی حرامه میگه برام مهم نیس.
دارم دیوانه میشم از درون دارم منفجر میشم بعضی وقتا میگم نباید ناشکری کنم اما من اینو نمیخاستم و میخاستم یک زندگی ساده و بی آلایش با نهایت عشقو داشته باشم اما تو این 8 ماه همش کارم شده گریه و اضطراب و استرس....
ما که حالا عقدیمو باید بهترین روزای زندگیمونو بگدرونیم اما...
پس دیگه بعد عروسی چی میشه
همش صبر میکنم دعا میکنم ایشالا همه چیز درست میشه اما روز به روز بدتر میشه من نسبت بهش سرد تر میشم
سلام دوست عزیز
گمان میکنم شما صرف طلبه بودن با این آقا ازدواج کردید
در صورتی که باید میدانستی تنها طلبه بودن ملاکی بر با ایمانی بودن شریک مناسب زندگی ایشون نخواهد بود
خیلیا الان به خاطر مزایاش میرن طلبه میشن
و طلبه ی واقعی خیلی کم پیدا میشه
شما میبایست تحقیقات گسترده قبل از عقد انجام میدادی
مشاوره میرفتید که ببینید به درد هم میخورید یا نه!
چندین ماه خودتونو و خانواده هاتون رفت و آمد میکردید
حالا که با این همه تناقض عقد کردید
مراقب باشید
اولا تا مطمئن نشدید راجع به زندگیتون عروسی نکنید و رابطه جنسی کامل برقرار نکنید
دوما حتما و ضرورتا پیش چند تا مشاور خوب برید و تلاش خودتونو بکنید
اما این طور که من از صحبت هاتون متوجه شدم با خصوصیات متناقض اون آقا طلاق راه خوبیه بهتره الان این کار رو انجام بدید تا پس فردا با یه بچه مجبور بشید با جبر زندگی کنید
توی این مسائل مهم برای کسی دلسوزی نکنید و تحت احساسات قرار نگیرید ازدواج بحث یک عمر زندگیه و باید عاقلانه بهش نگاه کنید.
موفق باشی
پاسخ : طلاق بعد از 8 ماه عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نیک بانو
سلام
من 18 سالمه و حدود 8 ماهه که با یک اقای طلبه که یکسال از خودم بزرگتره عقد کردم وهنوز عروسی نکردم
در کل بگم در این 8 ماه حتی یک لحظه هم احساس آرامش نکردم من یک دختر مدهبی هستم و یک خانواده مذهبی دارم و میخاستم یک زندگی مورد قبول اسلام رو داشته باشم به خاطر همین تصمیم گرفتم با طلبه ازدواج کنم و خواستکار طلبه نیز خیلی داشتم ...اما حالا می بینم این آقا همه چیز هست جز طلبه...از بی نوجهی به واجبات دینی مثل نماز و روزه گرفته تا بد خلقی و بد رفتاری با من.و دیگران..
مثلا اصلا احترام خانوادش را نگه نمی داره و مرتبا باهم دعوا دارند نماز میخونه اما خیلی کاهل نمازه به طوری که خیلی اوقات نماز صبحش قضا میشه...و حتی خیلی از مسایل دینی رو هم قبول نداره حتی حرف مرجع تقلیدش رو هم قبول نداره
تو رفتاراش هم فوق العاده بد دهنه و اصلا عفت کلام نداره مدام با حرفاش دل منو میش************ه دروغ میگه به همه حتی به مادر و پدرش و دوستای صمیمیش.غیبت میکنه. تهمت میزنه ناسزا میگه. مدام به خانوادم توهین میکنه مثلا سطح اقتصادی ما پایین تر ازو اوناس مدام سطح اقتصادیمونو تو سرم میزنه و میگه شما گدایین. با اینکه خودش خونه نداره اما همخودش هم خانوادش انتظار جهیزیه خوب از من دارن پدرش قبل عقد بهمون قول خونه داده بود ولی بعد زدن زیرش و وقتی من اعتراض کردم که چرا زیر قولتون زدین گفتم تو مادی گرا و رفاه طلبی.تو لیاقت همسر طلبه بودنو نداری با اینکه من اصلا تو مادیات نیستم و خانوادتا از تجملات بدمون میاد اما میگن تو دنبال پول ما بودی اومدی ازدواج کردی با ما...
میگه خرجیتو بابات باید بده تو عقد و یه چیزی که برام میخره همش تو سرم میزنه اما هرجا میخای بری و هرکاری میخای بکنی باید از من اجازه بگیری حتی حالا که عقدیم خیلی جاها را نمیذاره برم
خیلی هم ظرفیتش پایینه مثلا سر کوچک ترین مسایل حسابی عصبییییییی میشه بی نهایت. خودشو میزنه چیز پرتاب میکنه.میگه خودکشی میکنم سر چیزای بیخودی میگم خودکشی حرامه میگه برام مهم نیس.
دارم دیوانه میشم از درون دارم منفجر میشم بعضی وقتا میگم نباید ناشکری کنم اما من اینو نمیخاستم و میخاستم یک زندگی ساده و بی آلایش با نهایت عشقو داشته باشم اما تو این 8 ماه همش کارم شده گریه و اضطراب و استرس....
ما که حالا عقدیمو باید بهترین روزای زندگیمونو بگدرونیم اما...
پس دیگه بعد عروسی چی میشه
همش صبر میکنم دعا میکنم ایشالا همه چیز درست میشه اما روز به روز بدتر میشه من نسبت بهش سرد تر میشم
اتباه شما این بود ک فک کردین طرف طلبه اس پ نیازی نیست درموردش تحقیق کنید و فک کردین چون تو این راه رفتن ادم پاک و درستی هستن.
ببخشید اما من دوتا برادرم طلبه هستن و خیلی طلبه دیدم
بنظر من اگه واسه ی ادم عادی با شغل و رشته دیگه ی هفته تحقیق میکنی و جواب میدی واسه ی طلبه لازمه ی ماه تحقیق کنید و بعد جواب بدین چون واقعا بعضیاشون یا بهتر بگم بیشتراشون اسلام واقعی را نمیشناسن و هرچی ک به نفعشون هست و مردا و قدرتشون را تضمین میکنه را قبول دارن و بقیه را قبول ندارن.
همسرت از نظر روانی مشکل داره شاید طلبه شدنش فقط برای فرار از سربازی و راحت طلبی اش باشه.
یا علی مدد
پاسخ : طلاق بعد از 8 ماه عقد
شما یه نکته رو در نظر گرفتین و اونم فقط طلبه بودنه
من خودم توی شرایطی مشابه بزرگ شدم نه از نظر شغل پدر نه ، از نظر اخلاقیات صرفا و مادرمم سوخته و ساخته
ولی من فرزند لحظه ای احساس ارامش نکردم و نمیکنم
بدونید فردا روزی در قبال انجام کاراتون مسئولید و نه تنها خودتون بلکه باید بار اشتباهات و سرخوردگی فرزندانتون رو هم بکشید
پاسخ : طلاق بعد از 8 ماه عقد
مگه چند سالته که کارت شده گریه همش 18 سالته خیلی جوونی اگه میبینی مناسب نیست ازش جدا شو دیگه گریه نداره دختر خوب زندگیتو بساز از نو شروع کن
پاسخ : طلاق بعد از 8 ماه عقد
سلام عزیزم بهت یه پیشنهاد خواهرانه دارم.اصلا پیش خودت فکر نکن عروسی کنید خوب میشه مخصوصا که الان حتی خانوادشم احترامتو ندارن.البته کسی جز خودت صلاح زندگیتو نمیدونه ولی با این شرایط اصلا زیر یه سقف نرید.دوران عقدو نامزدی برا شناخته پس خوب بشناسش.ولی پیش خودت رفتارت خودتم بسنج.شاید رفتار خودتم باعث شده که بدتر بشه.اگرهم به این نتیجه رسیدی که جدا بشید اصلا خودتو سرزنش نکن.برای زندگی آیندت تجربه های زیادی بدست میاری.که ان شالله عاقبتت بخیر باشه