نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: طلاق یا ادامه زندگی ؟

2264
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24230
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question طلاق یا ادامه زندگی ؟

    سلام من و همسرم 2سال و نیمه که عقد کردیم ولی هنوز نرفتیم سر خونه زندگی مون. من 25 و همسرم32ساله است.
    وجود یکسری مسائل باعث شده که برای تصمیم به ازدواج مردد شم و به جدایی و طلاق فکر کنم که الان مطرح می کنم:
    (در ابتدا باید بگم سعی می کنم خلاصه وار بیان کنم چون اگه بخوام به جزئیات بپردازم باید 10صفحه بنویسم. )
    توجه نکردن به من
    برخورد بسیار سرد به طوری که وقتی میرفتم خونه شون به جای اینکه با من باشه میرفت با پلی استیشن بازی می کرد و توقع داشت من براش چای ببرم و غذا درست کنم درحالیکه من هم حوصله ام سر رفته بود و می توانست به جای بازی با من زمان بگذراند.
    هفته ای یکبار یا دوبار فوتبال رفتنش هم فراموش نمی شود. حتی اگر از آسمان سنگ هم ببارد و ما مدت ها باهم به تفریح نپرداخته باشیم باز هم فوتبال و دوستانش را به من ترجیح میدهد.
    من هنوز از لحاظ شخصیت اجتماعی خودم را کامل نساخته ام و هنوز خیلی راه پیش رویم است و برای این منظور نیاز به حمایت و دلگرمی دارم. در صورتی که همسرم حرف های دلسرد کننده میزند و باعث تضعیف روحیه و اعتماد به نفسم می شود. مثلا خیلی مواقع به من میگوید تو نمی توانی یا تو خیلی حساسی و این قبیل موارد.
    و ایشان اصلا از نظر احساسی به من توجهی نمی کند و برای با هم بودنمان وقت نمی گذارد و همه ش خودش را با کار و دوستان و خانواده اش مشغول می کند.
    و یکی از مهمترین موارد استفاده مواد مخدر است(ماری جوانا و حشیش)به صورت تفریحی با دوستان. که باعث شده رابطه اش با دوستانش خیلی عمیق تر شود.
    در همین راستا من نیز اصلا به ایشان اعتمادی ندارم. و از رابطه با ایشان راضی نیستم چون نه به نیازهای عاطفی ام توجه دارد نه به نیازهای جنسی ام توجهی دارد. به طوری که این فکر به مغزم خطور کرده که شاید پای کسی دیگر در میان است یا کسی از دوست دخترهای سابق چون ایشان ماشاالله قبل ازدواج از دوست دختر چیزی کم نداشته.
    ضمنا من هیچ توجه عاطفی مبنی بر پذیرفته شدن از خانواده ایشان دریافت نمی کنم. و مادر وی هربار که من را میبیند شروع به ایراد گیری می کند طوری که ازش دلچرکین شدم. و فکر می کنم دلیل کارش این است که همسرم قبل از من با یکی از فامیل های مادرش قرار بوده ازدواج کند و رابطه داشته و حالا سر نگرفته مادرش از آن موضوع ناراحت است و می خواهد سر من تلافی کند.

    با توجه به مواردی که ذکر کردم خیلی نسبت به ایشان شکاک شدم. و علاقه ای ته دلم نمانده و الان مدت 1سال و نیم است که دست به خود ارضایی می زنم. و دچار افسردگی شده ام. و مطمئن هستم که او هم علاقه ای به من ندارد اگرچه وقتی عنوان می کنم زبانی می گوید که بله مرا دوست دارد ولی اصلا هیچ حسی از جانب او دریافت نمی کنم و هروقت از احساساتم حرف میزنم مرا به متوهم بودن و در خیالات زندگی کردن و بدبینی متهم می کند و می گوید در زندگی باید گذشت کرد!
    ولی به نظر شما این زندگی جای گذشت را دارد؟
    من در این مدتی که عقد بودیم به جای اینکه از تنهایی در بیام و حالم بهتر بشه تنهاتر هم شدم و اعتماد به نفسم تقریبا به صفر رسیده. من خیلی دختر احساساتی بودم و عاشق زندگی بودم. ولی الان احساس پوچی می کنم و آینده این زندگی رو تیره و تار میبینم چون وقتی باهاش صحبت کردم اصلا متوجه نیازها و احساساتم نمیشد و میگفت تو اینجوری هستی فقط و خیلی حساسی. راستش من هیچ درخواست فوق العاده و بزرگی هم نداشتم مثل خیلیای دیگه درخواستم فقط این بود که به من و زندگیش توجه کنه و سعی کنه درک کنه من و احساساتمو و برام بیشتر وقت بزاره. یکی از مهم ترین دلیل هام برای زندگی مشترک این بود که توجه بگیرم از جانب همسرم و مهر و محبت و آرامش رو تجربه کنم و بتونم به رشد شخصیتم برسم. الان میبینم کاملا برعکس شده و به هیچ چیزی نمیرسم که هیچ افت هم کردم خیلی جاها.
    خب ادامه ی این زندگی جایزه؟ درست بشو هست؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : طلاق بگیرم یا بمونم تو این زندگی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegieman نمایش پست ها
    سلام من و همسرم 2سال و نیمه که عقد کردیم ولی هنوز نرفتیم سر خونه زندگی مون. من 25 و همسرم32ساله است.
    وجود یکسری مسائل باعث شده که برای تصمیم به ازدواج مردد شم و به جدایی و طلاق فکر کنم که الان مطرح می کنم:
    (در ابتدا باید بگم سعی می کنم خلاصه وار بیان کنم چون اگه بخوام به جزئیات بپردازم باید 10صفحه بنویسم. )
    توجه نکردن به من
    برخورد بسیار سرد به طوری که وقتی میرفتم خونه شون به جای اینکه با من باشه میرفت با پلی استیشن بازی می کرد و توقع داشت من براش چای ببرم و غذا درست کنم درحالیکه من هم حوصله ام سر رفته بود و می توانست به جای بازی با من زمان بگذراند.
    هفته ای یکبار یا دوبار فوتبال رفتنش هم فراموش نمی شود. حتی اگر از آسمان سنگ هم ببارد و ما مدت ها باهم به تفریح نپرداخته باشیم باز هم فوتبال و دوستانش را به من ترجیح میدهد.
    من هنوز از لحاظ شخصیت اجتماعی خودم را کامل نساخته ام و هنوز خیلی راه پیش رویم است و برای این منظور نیاز به حمایت و دلگرمی دارم. در صورتی که همسرم حرف های دلسرد کننده میزند و باعث تضعیف روحیه و اعتماد به نفسم می شود. مثلا خیلی مواقع به من میگوید تو نمی توانی یا تو خیلی حساسی و این قبیل موارد.
    و ایشان اصلا از نظر احساسی به من توجهی نمی کند و برای با هم بودنمان وقت نمی گذارد و همه ش خودش را با کار و دوستان و خانواده اش مشغول می کند.
    و یکی از مهمترین موارد استفاده مواد مخدر است(ماری جوانا و حشیش)به صورت تفریحی با دوستان. که باعث شده رابطه اش با دوستانش خیلی عمیق تر شود.
    در همین راستا من نیز اصلا به ایشان اعتمادی ندارم. و از رابطه با ایشان راضی نیستم چون نه به نیازهای عاطفی ام توجه دارد نه به نیازهای جنسی ام توجهی دارد. به طوری که این فکر به مغزم خطور کرده که شاید پای کسی دیگر در میان است یا کسی از دوست دخترهای سابق چون ایشان ماشاالله قبل ازدواج از دوست دختر چیزی کم نداشته.
    ضمنا من هیچ توجه عاطفی مبنی بر پذیرفته شدن از خانواده ایشان دریافت نمی کنم. و مادر وی هربار که من را میبیند شروع به ایراد گیری می کند طوری که ازش دلچرکین شدم. و فکر می کنم دلیل کارش این است که همسرم قبل از من با یکی از فامیل های مادرش قرار بوده ازدواج کند و رابطه داشته و حالا سر نگرفته مادرش از آن موضوع ناراحت است و می خواهد سر من تلافی کند.

    با توجه به مواردی که ذکر کردم خیلی نسبت به ایشان شکاک شدم. و علاقه ای ته دلم نمانده و الان مدت 1سال و نیم است که دست به خود ارضایی می زنم. و دچار افسردگی شده ام. و مطمئن هستم که او هم علاقه ای به من ندارد اگرچه وقتی عنوان می کنم زبانی می گوید که بله مرا دوست دارد ولی اصلا هیچ حسی از جانب او دریافت نمی کنم و هروقت از احساساتم حرف میزنم مرا به متوهم بودن و در خیالات زندگی کردن و بدبینی متهم می کند و می گوید در زندگی باید گذشت کرد!
    ولی به نظر شما این زندگی جای گذشت را دارد؟
    من در این مدتی که عقد بودیم به جای اینکه از تنهایی در بیام و حالم بهتر بشه تنهاتر هم شدم و اعتماد به نفسم تقریبا به صفر رسیده. من خیلی دختر احساساتی بودم و عاشق زندگی بودم. ولی الان احساس پوچی می کنم و آینده این زندگی رو تیره و تار میبینم چون وقتی باهاش صحبت کردم اصلا متوجه نیازها و احساساتم نمیشد و میگفت تو اینجوری هستی فقط و خیلی حساسی. راستش من هیچ درخواست فوق العاده و بزرگی هم نداشتم مثل خیلیای دیگه درخواستم فقط این بود که به من و زندگیش توجه کنه و سعی کنه درک کنه من و احساساتمو و برام بیشتر وقت بزاره. یکی از مهم ترین دلیل هام برای زندگی مشترک این بود که توجه بگیرم از جانب همسرم و مهر و محبت و آرامش رو تجربه کنم و بتونم به رشد شخصیتم برسم. الان میبینم کاملا برعکس شده و به هیچ چیزی نمیرسم که هیچ افت هم کردم خیلی جاها.
    خب ادامه ی این زندگی جایزه؟ درست بشو هست؟

    نیازی به توضیحات نیست چون شما بهتر از هر کسی میتونید متوجه بشید ایا شما مناسب هم هستید یا خیر ؟

    در این مورد اگر علاقه ای وجود داره مشاوره ای حضوری کنید تا بتونید بهتر به قطعیت برسید و تصمیم گیری کنید

    چون تا وقتی که زندگی مشترک رو شروع نکردید میتونید در این مورد تصمیم گیری کنید و اگر لازم باشه باقطعیت کات کنید

    و هیچ وقت فکر نکنید رفتار کسی بعد از ازدواج تغییر خواهد کرد ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24230
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طلاق بگیرم یا بمونم تو این زندگی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    نیازی به توضیحات نیست چون شما بهتر از هر کسی میتونید متوجه بشید ایا شما مناسب هم هستید یا خیر ؟

    در این مورد اگر علاقه ای وجود داره مشاوره ای حضوری کنید تا بتونید بهتر به قطعیت برسید و تصمیم گیری کنید

    چون تا وقتی که زندگی مشترک رو شروع نکردید میتونید در این مورد تصمیم گیری کنید و اگر لازم باشه باقطعیت کات کنید

    و هیچ وقت فکر نکنید رفتار کسی بعد از ازدواج تغییر خواهد کرد ....

    به نظر شما مساله مصرف ماری جوانا و حشیش رو زندگیمون در آینده تاثیر خواهد گذاشت یانه؟؟تا به حال موارد مشابه بوده که ب دلیل تاثیرات این مواد به خصوص نشده باشه زندگی کنند؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18214
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    32
    تشکر شده 55 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    وقتی حسی بهش نداری و ایشون زمانی که باید اوج ابراز علاقه و عشقش بهت باشه و تو این زمان خودارضایی میکنی...متاسفانه و یه جورایی حتی می تونی بگی خوشبختانه(چون هنوز دیر نشده و فرصت زیاد داری، هم سنت کمه و هم ازدواج نکردی و هم عاقلانه فکر میکنی نه احساسی) این زندگی در آینده به جایی نمیرسه.البته استثناء هم هست ولی خوب خیلی کم که بگی بعد از ازدواج پایبند میشن و تغییر می کنن.
    درست تصمیم بگیر و بدون عشق تو زندگی نرو

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18605
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    80
    تشکر شده 26 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    کار به هیچی نداشته باشی همین که میدونی مواد مصرف میکنه سریعا باید ازش طلاق بگیری

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23438
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    بنظرم عجولانه تصمیم نگیر
    بعد از جدایی وضعیتت بدتر میشه
    بمون و بساز رابطه رو

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24230
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sara_1993 نمایش پست ها
    کار به هیچی نداشته باشی همین که میدونی مواد مصرف میکنه سریعا باید ازش طلاق بگیری
    سلام.آخه این خیلی کلیه. هر موادی که نیست دو مورد خاصه که گفتم. شما اطلاعاتی داری در موردش که اینقدر قاطع میگین؟طلاق به نظرم آسون ترین کاره. راستش من اومدم اینجا تا از شما راهنمایی و دلگرمی بگیرم. چون بعد طلاق دیگه پشیمونی فایده ای نداره و من نسبت به طلاق خیلی حس بدی دارم

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegieman نمایش پست ها
    سلام.آخه این خیلی کلیه. هر موادی که نیست دو مورد خاصه که گفتم. شما اطلاعاتی داری در موردش که اینقدر قاطع میگین؟طلاق به نظرم آسون ترین کاره. راستش من اومدم اینجا تا از شما راهنمایی و دلگرمی بگیرم. چون بعد طلاق دیگه پشیمونی فایده ای نداره و من نسبت به طلاق خیلی حس بدی دارم
    عزيزم خودت بايد همه شرايط رو بسنجي ميگي باهاش صحبت كردي ولي تغييري تو برخوردش با شما نداده اين شخص شايد اصلاح نكنه خودش رو (شايد هم بشه كه بازبستگي به خودت و شناختي كه روش داري داره)آيا ميتوني با اين شرايط زير يك سقف زندگي كني ايا اينده رو همينطوري ميتوني تصور كني؟
    مصرف هر موادي خطرناك و اسيب رسانه حتي يه قرص كدئين كه باززندگي با اين شخص هم به خودت بستگي داره
    به هر حل تصميم گيري واسه جدا شدن الان بهتره تا كه زير يك سقف بريد اين دوران براي اشنايي شماست از چيزي نترسيد شما بايد به فكر خودتون و ايندتون باشيد
    فكري كه به ذهن من رسيد اينه كه چون ميدونم اين اشخاص هيچوقت قبول نميكنند پيش مشاور بروند سعي كنيد اين مسائل رو با يك شخصي كه فكر ميكنيد ازش حرف شنوي داره و حرفشو قبول داره در ميون بذاري تا از اون طريق بتوني روش نفوذ پيدا كني

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24230
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    عزيزم خودت بايد همه شرايط رو بسنجي ميگي باهاش صحبت كردي ولي تغييري تو برخوردش با شما نداده اين شخص شايد اصلاح نكنه خودش رو (شايد هم بشه كه بازبستگي به خودت و شناختي كه روش داري داره)آيا ميتوني با اين شرايط زير يك سقف زندگي كني ايا اينده رو همينطوري ميتوني تصور كني؟
    مصرف هر موادي خطرناك و اسيب رسانه حتي يه قرص كدئين كه باززندگي با اين شخص هم به خودت بستگي داره
    به هر حل تصميم گيري واسه جدا شدن الان بهتره تا كه زير يك سقف بريد اين دوران براي اشنايي شماست از چيزي نترسيد شما بايد به فكر خودتون و ايندتون باشيد
    فكري كه به ذهن من رسيد اينه كه چون ميدونم اين اشخاص هيچوقت قبول نميكنند پيش مشاور بروند سعي كنيد اين مسائل رو با يك شخصي كه فكر ميكنيد ازش حرف شنوي داره و حرفشو قبول داره در ميون بذاري تا از اون طريق بتوني روش نفوذ پيدا كني
    سلام مرسی از راهنمایی تون.
    در مورد مشاوره من باهاش صحبت کردم و حاضره بریم. ولی خب من مشاور خوب سراغ ندارم که هم با تجربه باشه هم بخواد بی طرفانه نظر بده و اهل طول دادن نباشه.

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegieman نمایش پست ها
    سلام مرسی از راهنمایی تون.
    در مورد مشاوره من باهاش صحبت کردم و حاضره بریم. ولی خب من مشاور خوب سراغ ندارم که هم با تجربه باشه هم بخواد بی طرفانه نظر بده و اهل طول دادن نباشه.
    چه خوب كه حاضره بياد
    حتما بريد من مشاور خوب سراغ ندارم اگر داشتم حتما معرفي ميكردم

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18605
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    80
    تشکر شده 26 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    اول باید بگید مال کدوم شهرید تا بچه ها بتونن مشاور پیشنهاد بدن

    بعدم مواد مخدر ، مواد مخدره ذهنیت ها خیلی فرق میکنه
    اول شما اشتباه کردین که درست و اصولی تحقیق نکردین . مواد مخدر تفریحیشم به نظر من یه دلیل اصلی برای طلاق میتونه باشه ( نظر شخصی من صرفا درست یا غلط نیست )
    بعدم میگین به شما محل نمیده و همیشه در حال تضعیف روحیه ی شماست ... به نیاز هاتون توجه نداره .... حتی شک دارین با کسی از دوست دخترای قبلش رابطه داره ( طبق حرف خودتون ) .... افسردگی گرفتین .... خانوادشم که ....
    خوب عزیزم چرا با کسی که انقد پرونده ش سیاهه ازدواج کردی مسلما خوبیاییم داره درسته ؟ خوب از خوبیاش ننوشتی از خوشیاتون از علاقتون
    به صرف اینکه نه شما دوسش دارین نه اون شما رو من میگم <طلاق>
    شما خودت باید شرایطت رو بسنجی
    اتفاقا من با طلاق خیلی مخالفم ولی روی مواد مخدر خیلی حساسم به قول دوستم حتی اگر یه کدئین ساده باشه
    بهترین راه اینه مشاور برین ... شایدم شما بیش از اندازه حساسی
    اینطوریم که از حساسیت نسبت به طلاق گفتی بهتره دوباره روی اخلاقات تجدید نظر کنی و سعی کنی علاقه و توجه شوهرت و خانواده ی همسرت رو جلب کنی
    نمیتونی بشینی با غصه خوردن انتظار معجزه داشته باشی

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    مواد مخدرایم که میکشه که خیلییی خطر ناک دور از جون یه روز شماروگوسفند میبینه میاد میکشتون


    شوهر شما بهتون خیانت کنه حق طلاق بهت نمیدن ولی شوهر معتاد باشه دادگاه حق طلاق بهت میده

    به نظر من جون شما از همه چیز مهمتره. ازش جدا بشید

    من بودم گذارشش هم به پلیس میدادم تا بگیرنش اونا بلدن چطور ترکش بدن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24230
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طلاق یا ادامه زندگی ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sara_1993 نمایش پست ها
    اول باید بگید مال کدوم شهرید تا بچه ها بتونن مشاور پیشنهاد بدن

    بعدم مواد مخدر ، مواد مخدره ذهنیت ها خیلی فرق میکنه
    اول شما اشتباه کردین که درست و اصولی تحقیق نکردین . مواد مخدر تفریحیشم به نظر من یه دلیل اصلی برای طلاق میتونه باشه ( نظر شخصی من صرفا درست یا غلط نیست )
    بعدم میگین به شما محل نمیده و همیشه در حال تضعیف روحیه ی شماست ... به نیاز هاتون توجه نداره .... حتی شک دارین با کسی از دوست دخترای قبلش رابطه داره ( طبق حرف خودتون ) .... افسردگی گرفتین .... خانوادشم که ....
    خوب عزیزم چرا با کسی که انقد پرونده ش سیاهه ازدواج کردی مسلما خوبیاییم داره درسته ؟ خوب از خوبیاش ننوشتی از خوشیاتون از علاقتون
    به صرف اینکه نه شما دوسش دارین نه اون شما رو من میگم <طلاق>
    شما خودت باید شرایطت رو بسنجی
    اتفاقا من با طلاق خیلی مخالفم ولی روی مواد مخدر خیلی حساسم به قول دوستم حتی اگر یه کدئین ساده باشه
    بهترین راه اینه مشاور برین ... شایدم شما بیش از اندازه حساسی
    اینطوریم که از حساسیت نسبت به طلاق گفتی بهتره دوباره روی اخلاقات تجدید نظر کنی و سعی کنی علاقه و توجه شوهرت و خانواده ی همسرت رو جلب کنی
    نمیتونی بشینی با غصه خوردن انتظار معجزه داشته باشی
    سلام تهران هستیم.
    اگه ممکنه یه مشاور خوب پیشنهاد بدین. خیلی ممنون.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اگر توی خیابون خودتو ببینی بهش چی میگی؟
    توسط مرسانا 19 در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 58
    آخرين نوشته: 12-16-2015, 09:46 PM
  2. عشقتو چطور صداش میزنی؟
    توسط pari@ در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 39
    آخرين نوشته: 07-28-2015, 01:06 AM
  3. موندم سر دو راهی؟
    توسط ناژین در انجمن مشاوره طلاق
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-06-2015, 01:17 AM
  4. مفهوم ازدواج در جوامع خارجی؟
    توسط پریماه. در انجمن مرکز مشاوره ازدواج
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 04-19-2015, 12:23 PM
  5. بی خوابی؟ تنش عصبی؟ این گیاه را استفاده کنید!
    توسط naghme در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 10-27-2014, 10:29 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد