صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 83 از 83

موضوع: چطور همسرم را فراموش کنم

6985
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    آقای عرفانی ببخشید اگه با حرفام ناراحتتون کردم ، میگن هیچوقت برای طلاق عجله نکنید ، چون فرصت برای طلاق زیاده. ، چون اگه طلاق هم گرفتید افسوس نخورید که ای کاش تمام تلاشمو میکردم برای بهبود زندگی !!!

    شما راه درست رو رفتید ، تمام راهها رو امتحان کردید ، همین باعث شده که الان شما عذاب وجدان ندارید .

    درمورد اعضای اون خونه هم اگه وجدان داشتند که تو فکر زندگی نوه یا دخترشون بودن دست دخترشونو نمیگرفتنو ببرن ، به جاش مینشستن باهاش صحبت میکردن ، نصیحت میکردن ، هم اونو هم شما رو که یه طرفه به قاضی نرفته باشن ، ریش سفیدی میکردنو به دخترشون میفهموندن برای هر بحثی نباید خونه رو ترک کنه. ولی متاسفانه اینکارو نکردن پس (با احترام بهشون ) شاید از اون منطقو درکو فهم یا فرهنگ برخوردار نیستن .

    خیلی دیگه به این چیزها فکر نکنید ، خودتونو به خاطر اشتباهی که از اونا سرزده مجازات نکنید ، با اشک ریختن آروم میشید ولی تلاش کنید روحیتونو نبازید ، سعی کنید زندگیه دوباره ای رو شرو کنید ، از این وضعیت خودتونو نجات بدید ، بیرون برید ، برای خودتون تفریحی داشته باشید ، شما نباید تاوان اشتباهاته اونها رو بدید. همینکه با پسرتون صحبت میکنید خیلی خوبه.

  2. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18928
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    70
    تشکر شده 16 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    آقای عرفانی ببخشید اگه با حرفام ناراحتتون کردم ، میگن هیچوقت برای طلاق عجله نکنید ، چون فرصت برای طلاق زیاده. ، چون اگه طلاق هم گرفتید افسوس نخورید که ای کاش تمام تلاشمو میکردم برای بهبود زندگی !!!

    شما راه درست رو رفتید ، تمام راهها رو امتحان کردید ، همین باعث شده که الان شما عذاب وجدان ندارید .

    درمورد اعضای اون خونه هم اگه وجدان داشتند که تو فکر زندگی نوه یا دخترشون بودن دست دخترشونو نمیگرفتنو ببرن ، به جاش مینشستن باهاش صحبت میکردن ، نصیحت میکردن ، هم اونو هم شما رو که یه طرفه به قاضی نرفته باشن ، ریش سفیدی میکردنو به دخترشون میفهموندن برای هر بحثی نباید خونه رو ترک کنه. ولی متاسفانه اینکارو نکردن پس (با احترام بهشون ) شاید از اون منطقو درکو فهم یا فرهنگ برخوردار نیستن .

    خیلی دیگه به این چیزها فکر نکنید ، خودتونو به خاطر اشتباهی که از اونا سرزده مجازات نکنید ، با اشک ریختن آروم میشید ولی تلاش کنید روحیتونو نبازید ، سعی کنید زندگیه دوباره ای رو شرو کنید ، از این وضعیت خودتونو نجات بدید ، بیرون برید ، برای خودتون تفریحی داشته باشید ، شما نباید تاوان اشتباهاته اونها رو بدید. همینکه با پسرتون صحبت میکنید خیلی خوبه.


    خواهش میکنم این چه حرفیه
    ممنونم از اینکه بهم روحیه میدین...........
    امضای ایشان
    به کسی که تنهات گذاشت بگو..... این تو بودی که باختی نه من !!!
    من کسی رو از دست دادم که عشقش پوشالی بود اما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بود.

  4. کاربران زیر از erfani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11777
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    50
    تشکر شده 65 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نوشته هاتون رو خوندم

    با این که ضربه ی بدی خوردید
    ولی معلومه که ادم قوی هستید
    بیشتر این ناراحتی های شما به خاطر اینه که شما نمی تونید این قضیه رو هضمش کنید
    این حرف ها رو نمی شه با تلفن با هم حرف زد
    و تا حالا وقت حرف زدن با هم رو نداشتید

    پیشنهاد میدم که خانومتون رو برای غذا ببرید بیرون یه جای نسبتا دنج
    اول با هم غذاتون رو بخورید
    بعد شروع کنید به حرف زدن
    بهش فرصت بدید که حرفاشو بزنه بیبینید این همه کار به خاطر چی بوده
    چرا باید چنین کارایی رو هم با خودتون هم با بچتون بکنید

    بهش بگید که امروز من حرف نمیزنم فقط میخوام تو حرفاتو بزنی
    منظقی باهاش حرف بزنید
    اینو بدونید که شما مردید و باید مردانه رفتار کنید
    ویرایش توسط losi : 07-14-2015 در ساعت 01:13 AM

  6. 2 کاربران زیر از losi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15307
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    1,185
    تشکر شده 204 بار در 134 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط losi نمایش پست ها
    نوشته هاتون رو خوندم

    با این که ضربه ی بدی خوردید
    ولی معلومه که ادم قوی هستید
    بیشتر این ناراحتی های شما به خاطر اینه که شما نمی تونید این قضیه رو هضمش کنید
    این حرف ها رو نمی شه با تلفن با هم حرف زد
    و تا حالا وقت حرف زدن با هم رو نداشتید

    پیشنهاد میدم که خانومتون رو برای غذا ببرید بیرون یه جای نسبتا دنج
    اول با هم غذاتون رو بخورید
    بعد شروع کنید به حرف زدن
    بهش فرصت بدید که حرفاشو بزنه بیبینید این همه کار به خاطر چی بوده
    چرا باید چنین کارایی رو هم با خودتون هم با بچتون بکنید

    بهش بگید که امروز من حرف نمیزنم فقط میخوام تو حرفاتو بزنی
    منظقی باهاش حرف بزنید
    اینو بدونید که شما مردید و باید مردانه رفتار کنید
    سلام
    نظر من هم دقيقا همينه.بايد ببريدش بيرون و حرفهاش رو بشنويد.

  8. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18928
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    70
    تشکر شده 16 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط atoosa66 نمایش پست ها
    سلام
    نظر من هم دقيقا همينه.بايد ببريدش بيرون و حرفهاش رو بشنويد.
    نقل قول نوشته اصلی توسط losi نمایش پست ها
    نوشته هاتون رو خوندم

    با این که ضربه ی بدی خوردید
    ولی معلومه که ادم قوی هستید
    بیشتر این ناراحتی های شما به خاطر اینه که شما نمی تونید این قضیه رو هضمش کنید
    این حرف ها رو نمی شه با تلفن با هم حرف زد
    و تا حالا وقت حرف زدن با هم رو نداشتید

    پیشنهاد میدم که خانومتون رو برای غذا ببرید بیرون یه جای نسبتا دنج
    اول با هم غذاتون رو بخورید
    بعد شروع کنید به حرف زدن
    بهش فرصت بدید که حرفاشو بزنه بیبینید این همه کار به خاطر چی بوده
    چرا باید چنین کارایی رو هم با خودتون هم با بچتون بکنید

    بهش بگید که امروز من حرف نمیزنم فقط میخوام تو حرفاتو بزنی
    منظقی باهاش حرف بزنید
    اینو بدونید که شما مردید و باید مردانه رفتار کنید

    سلام وتشکر از اینکه توی این بحث شرکت کردین

    نظر خود من هم همینه ولی حاضر نیست با هم تنها باشیم......
    من همین پیشنهادو به پدرش دادم و ایشون هم قبول کرد که ما چند روزی یک مسافرت بریم و با هم تنها باشیم ولی خانومم قبول نکرد....!!!!
    کلا از من فرار میکنه نمیدونم چرا!!!! توی لاین و وایبر و تلگرام من رو بلاک کرده بی دلیل!!! بدون اینکه من حتی باهاش حرفی زده باشم!!!
    احساس من اینو میگه که اون از من پیش خونوادش و فامیلش انقدر بد گفته که دیگه نمنیتونه دوباره منو دوست داشته باشه ...چرا؟!! چون فکر حرفهایی هست که به بقیه زده و حالا چطور دهن اونها رو ببنده!!! در ثانی رفته و قسمتی از جهزیه رو همون هفته اول فروخته و الباقیش رو هم خونه مامانش چینده و با وسایل کهنه اونا جایگزین کرده!!!! و دیگه چه روی برگشتی داره؟؟؟
    این فقط یکی از کارایی بوده که توی این مدت کرده!!!!!!
    امضای ایشان
    به کسی که تنهات گذاشت بگو..... این تو بودی که باختی نه من !!!
    من کسی رو از دست دادم که عشقش پوشالی بود اما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بود.

  9. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11777
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    50
    تشکر شده 65 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط erfani نمایش پست ها
    سلام وتشکر از اینکه توی این بحث شرکت کردین

    نظر خود من هم همینه ولی حاضر نیست با هم تنها باشیم......
    من همین پیشنهادو به پدرش دادم و ایشون هم قبول کرد که ما چند روزی یک مسافرت بریم و با هم تنها باشیم ولی خانومم قبول نکرد....!!!!
    کلا از من فرار میکنه نمیدونم چرا!!!! توی لاین و وایبر و تلگرام من رو بلاک کرده بی دلیل!!! بدون اینکه من حتی باهاش حرفی زده باشم!!!
    احساس من اینو میگه که اون از من پیش خونوادش و فامیلش انقدر بد گفته که دیگه نمنیتونه دوباره منو دوست داشته باشه ...چرا؟!! چون فکر حرفهایی هست که به بقیه زده و حالا چطور دهن اونها رو ببنده!!! در ثانی رفته و قسمتی از جهزیه رو همون هفته اول فروخته و الباقیش رو هم خونه مامانش چینده و با وسایل کهنه اونا جایگزین کرده!!!! و دیگه چه روی برگشتی داره؟؟؟
    این فقط یکی از کارایی بوده که توی این مدت کرده!!!!!!
    شما دارید در مورد اون قضاوت میکنید در حالی که تو شرایطی که اون قرار داره نیستید
    و این کار درستی نیست

    ایشون مادر پسر شماست و فکر نکنم با یک غذا خوردن با شما مشکلی داشته باشند
    به خودشون زنگ بزنید و بگید امشب شب با هم میریم بیرون
    بهش اجازه ندیدی که قبول نکنند وقتی ببینه شما رو تصمیمتون ایستاده مجبور میشه بیاد
    بگید چه تو بیای چه نیای من میرم و منتظرت میمونم

    قضیه مسافرت با یه غذای ساده خیلی فرق میکنه
    این کارا بیشتر بخاطر اینه که تمام حرف ها و کارای این مدت برای شما حل بشه
    و دیگه نقطه ی کوری برای شما نمونه که دائم بهش فکر کنید

  10. کاربران زیر از losi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    بنظر من باید شما دنبال ی زندگی جدید باشین

    اینکه فضای خونتون و فضای روحی خودتون رو تغیر بدین

    بهر حال شما تلاش خودتون رو واسه زندگی گذشته تون انجام دادین

    بهتره این وقت رو صرف خودتون و زندگی آینده تون کنین

    و اون بچه ی معصومتون
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  12. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16374
    نوشته ها
    164
    تشکـر
    23
    تشکر شده 101 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    سلام آقای عرفانی عزیز
    سرگذشتتون رو خوندم و مطالبی رو هم که اضافه کرده بودین و همینطور نظرات دوستان و جوابای شما رو. من همون اول هم که شما عنوان رو زده بودین چطور همسرمو فراموش کنم یه بار به تاپی************ سر زدم و راهکارهای فراموش کردن فردی که توی زندگیمون قبلا مهم بوده رو گفتم اما ایندفعه که سر زدم متوجه شدم اوضاع از اونچه که قبلا به نظر میرسید گسترده تره و شما احتمالا خدفتون از زدن این تاپیک فقط این نبوده که ایشونو فراموش کنید (چون دیر یا زود این اتفاق خود به خود رخ خواهد داد). ضمن اینکه احتمالا قصدتو از زدن این تاپیک این نبوده که قربون صدقه جمع آوری کنین و مورد ترحم واقع بشید. چون حتما مادرتون و خواهرانتون هستن که این کارو انجام بدن و نیازی به کاربران سایت نیست که بیان آه و افسوس راه بندازن که آخی جوونمون حیف شد دست اون دختره افتاد و ببین چه کرده با داداشمو ... ازین حرفا.
    راستش آقای عرفانی من چون احساس می کنم این تفاسیر شما یه مقداری غیر واقع بینانه هست اینجا اومدم و باز تو بحث شرکت می کنم چون واقعا دوست دارم مشکل شما حل بشه و این چالشی که باهاش مواجهید برطرف بشه. حس می کنم که شما این تاپیکو زدین که جلوی از هم پاشیده شدن زندگی مشترکتون رو بگیرید. جلوی سخت شدن آینده فرزندتون رو بگیرید پس بیاید راست و حسینی مارو محرم خودتون بدونین و واقعیت مشکلات زندگی مشترکتون رو بگید. بی پرده بگم تقریبا مطمئنم که از هم پاشیده شدن زندگی مشترکی به طول چند سال صرفا با این بهانه هایی که شما اینجا عنوان کردین تقریبا محاله! آقای عرفانی من خواهر شما، شما داداش من، راست و حسینی بگید واقعا مشکل خانوم شما با شما چی بوده که باعث شده اینطور زندگی و فرزند رو رها کنه و بره. از نظر عقلی امکان نداره مشکلی وجود نداشته باشه پس دو تا حالت داره یا مشکلی هست و شما نمیدونید که خب همین ندونستن و بی خبری از حال همسر و درونیاتش خودش یه مشکل عمده است. حالت دوم اینه که شما میدونید مشکل چی هست. پس بهتره مشکل رو عنوان کنید تا با همفکری بتونیم براش راه حلی پیدا کنیم.
    امضای ایشان
    ... من ندیدم بیدی
    سایه اش را بفروشد به زمین
    رایگان می بخشد
    نارون، شاخه ی خود را به کلاغ ...

  13. 2 کاربران زیر از yalda_arezou بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15307
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    1,185
    تشکر شده 204 بار در 134 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda_arezou نمایش پست ها
    سلام آقای عرفانی عزیز
    سرگذشتتون رو خوندم و مطالبی رو هم که اضافه کرده بودین و همینطور نظرات دوستان و جوابای شما رو. من همون اول هم که شما عنوان رو زده بودین چطور همسرمو فراموش کنم یه بار به تاپی************ سر زدم و راهکارهای فراموش کردن فردی که توی زندگیمون قبلا مهم بوده رو گفتم اما ایندفعه که سر زدم متوجه شدم اوضاع از اونچه که قبلا به نظر میرسید گسترده تره و شما احتمالا خدفتون از زدن این تاپیک فقط این نبوده که ایشونو فراموش کنید (چون دیر یا زود این اتفاق خود به خود رخ خواهد داد). ضمن اینکه احتمالا قصدتو از زدن این تاپیک این نبوده که قربون صدقه جمع آوری کنین و مورد ترحم واقع بشید. چون حتما مادرتون و خواهرانتون هستن که این کارو انجام بدن و نیازی به کاربران سایت نیست که بیان آه و افسوس راه بندازن که آخی جوونمون حیف شد دست اون دختره افتاد و ببین چه کرده با داداشمو ... ازین حرفا.
    راستش آقای عرفانی من چون احساس می کنم این تفاسیر شما یه مقداری غیر واقع بینانه هست اینجا اومدم و باز تو بحث شرکت می کنم چون واقعا دوست دارم مشکل شما حل بشه و این چالشی که باهاش مواجهید برطرف بشه. حس می کنم که شما این تاپیکو زدین که جلوی از هم پاشیده شدن زندگی مشترکتون رو بگیرید. جلوی سخت شدن آینده فرزندتون رو بگیرید پس بیاید راست و حسینی مارو محرم خودتون بدونین و واقعیت مشکلات زندگی مشترکتون رو بگید. بی پرده بگم تقریبا مطمئنم که از هم پاشیده شدن زندگی مشترکی به طول چند سال صرفا با این بهانه هایی که شما اینجا عنوان کردین تقریبا محاله! آقای عرفانی من خواهر شما، شما داداش من، راست و حسینی بگید واقعا مشکل خانوم شما با شما چی بوده که باعث شده اینطور زندگی و فرزند رو رها کنه و بره. از نظر عقلی امکان نداره مشکلی وجود نداشته باشه پس دو تا حالت داره یا مشکلی هست و شما نمیدونید که خب همین ندونستن و بی خبری از حال همسر و درونیاتش خودش یه مشکل عمده است. حالت دوم اینه که شما میدونید مشکل چی هست. پس بهتره مشکل رو عنوان کنید تا با همفکری بتونیم براش راه حلی پیدا کنیم.
    سلام مجدد.بنظر من هم حتما ي مشکلي.وجود داره خانوم شما رفته...ولي نميخوام بدبينانه ب اين قضيه نيگا کنم.منظورم اينه ک فرض رو بر اين گذاشتم ک شما واقعيت رو گفتيد و واقعا سردرگم شديد و علت رو نميدونيد.بخاطر همين گفتيم حضوري صحبت کنيد تا اصل مطلب رو متوجه شيد!
    ولي اگر حقيقت ماجرا اين نيست ،لطفا تمام ماجرا رو بگيد تا مشاورين و دوستان بتونن بهترين راهکار رو پيشنهاد بدن.
    موفق باشيد و هميشه شاد.

  15. کاربران زیر از atoosa66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    منم موافقم بهتر یکم بیشتر توضیح بدید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  17. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 61

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18928
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    70
    تشکر شده 16 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    منم موافقم بهتر یکم بیشتر توضیح بدید
    نقل قول نوشته اصلی توسط atoosa66 نمایش پست ها
    سلام مجدد.بنظر من هم حتما ي مشکلي.وجود داره خانوم شما رفته...ولي نميخوام بدبينانه ب اين قضيه نيگا کنم.منظورم اينه ک فرض رو بر اين گذاشتم ک شما واقعيت رو گفتيد و واقعا سردرگم شديد و علت رو نميدونيد.بخاطر همين گفتيم حضوري صحبت کنيد تا اصل مطلب رو متوجه شيد!
    ولي اگر حقيقت ماجرا اين نيست ،لطفا تمام ماجرا رو بگيد تا مشاورين و دوستان بتونن بهترين راهکار رو پيشنهاد بدن.
    موفق باشيد و هميشه شاد.
    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda_arezou نمایش پست ها
    سلام آقای عرفانی عزیز
    سرگذشتتون رو خوندم و مطالبی رو هم که اضافه کرده بودین و همینطور نظرات دوستان و جوابای شما رو. من همون اول هم که شما عنوان رو زده بودین چطور همسرمو فراموش کنم یه بار به تاپی************ سر زدم و راهکارهای فراموش کردن فردی که توی زندگیمون قبلا مهم بوده رو گفتم اما ایندفعه که سر زدم متوجه شدم اوضاع از اونچه که قبلا به نظر میرسید گسترده تره و شما احتمالا خدفتون از زدن این تاپیک فقط این نبوده که ایشونو فراموش کنید (چون دیر یا زود این اتفاق خود به خود رخ خواهد داد). ضمن اینکه احتمالا قصدتو از زدن این تاپیک این نبوده که قربون صدقه جمع آوری کنین و مورد ترحم واقع بشید. چون حتما مادرتون و خواهرانتون هستن که این کارو انجام بدن و نیازی به کاربران سایت نیست که بیان آه و افسوس راه بندازن که آخی جوونمون حیف شد دست اون دختره افتاد و ببین چه کرده با داداشمو ... ازین حرفا.
    راستش آقای عرفانی من چون احساس می کنم این تفاسیر شما یه مقداری غیر واقع بینانه هست اینجا اومدم و باز تو بحث شرکت می کنم چون واقعا دوست دارم مشکل شما حل بشه و این چالشی که باهاش مواجهید برطرف بشه. حس می کنم که شما این تاپیکو زدین که جلوی از هم پاشیده شدن زندگی مشترکتون رو بگیرید. جلوی سخت شدن آینده فرزندتون رو بگیرید پس بیاید راست و حسینی مارو محرم خودتون بدونین و واقعیت مشکلات زندگی مشترکتون رو بگید. بی پرده بگم تقریبا مطمئنم که از هم پاشیده شدن زندگی مشترکی به طول چند سال صرفا با این بهانه هایی که شما اینجا عنوان کردین تقریبا محاله! آقای عرفانی من خواهر شما، شما داداش من، راست و حسینی بگید واقعا مشکل خانوم شما با شما چی بوده که باعث شده اینطور زندگی و فرزند رو رها کنه و بره. از نظر عقلی امکان نداره مشکلی وجود نداشته باشه پس دو تا حالت داره یا مشکلی هست و شما نمیدونید که خب همین ندونستن و بی خبری از حال همسر و درونیاتش خودش یه مشکل عمده است. حالت دوم اینه که شما میدونید مشکل چی هست. پس بهتره مشکل رو عنوان کنید تا با همفکری بتونیم براش راه حلی پیدا کنیم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط losi نمایش پست ها
    شما دارید در مورد اون قضاوت میکنید در حالی که تو شرایطی که اون قرار داره نیستید
    و این کار درستی نیست

    ایشون مادر پسر شماست و فکر نکنم با یک غذا خوردن با شما مشکلی داشته باشند
    به خودشون زنگ بزنید و بگید امشب شب با هم میریم بیرون
    بهش اجازه ندیدی که قبول نکنند وقتی ببینه شما رو تصمیمتون ایستاده مجبور میشه بیاد
    بگید چه تو بیای چه نیای من میرم و منتظرت میمونم

    قضیه مسافرت با یه غذای ساده خیلی فرق میکنه
    این کارا بیشتر بخاطر اینه که تمام حرف ها و کارای این مدت برای شما حل بشه
    و دیگه نقطه ی کوری برای شما نمونه که دائم بهش فکر کنید
    نقل قول نوشته اصلی توسط erfani نمایش پست ها
    سلام وتشکر از اینکه توی این بحث شرکت کردین

    نظر خود من هم همینه ولی حاضر نیست با هم تنها باشیم......
    من همین پیشنهادو به پدرش دادم و ایشون هم قبول کرد که ما چند روزی یک مسافرت بریم و با هم تنها باشیم ولی خانومم قبول نکرد....!!!!
    کلا از من فرار میکنه نمیدونم چرا!!!! توی لاین و وایبر و تلگرام من رو بلاک کرده بی دلیل!!! بدون اینکه من حتی باهاش حرفی زده باشم!!!
    احساس من اینو میگه که اون از من پیش خونوادش و فامیلش انقدر بد گفته که دیگه نمنیتونه دوباره منو دوست داشته باشه ...چرا؟!! چون فکر حرفهایی هست که به بقیه زده و حالا چطور دهن اونها رو ببنده!!! در ثانی رفته و قسمتی از جهزیه رو همون هفته اول فروخته و الباقیش رو هم خونه مامانش چینده و با وسایل کهنه اونا جایگزین کرده!!!! و دیگه چه روی برگشتی داره؟؟؟
    این فقط یکی از کارایی بوده که توی این مدت کرده!!!!!!


    سلام به همه دوستان
    عذرخواهم که توی این چند روز نتونستم به تاپیک سر بزنم....چون رفته بودم تهران پسرمو بیارم
    فقط در جواب خانوم آرزو بگم من تمام حرفهام رو با صداقت کامل زدم....میدونم خنده داره...چون همه کسانی که در جریان داستان من هستن همینو میگن....اگر نیاز داشتین شماره مشاورم رو به دوستان میدم که با هر دو طرف صحبت کرده و نظرش رو بگه تا شما دوستان باور کنین.....
    بعد از خوندن نطریات دوستان با خودم گفتم بزار برای زندگیم یک بار دیگه از خود گذشتگی کنم و پا جلو بزارم...... که ایکاش این کارو انجام نمیدادم......خیلی از این موضوع ناراحتم.....این موضوع هم به غم و غصه م اضافه شد.......

    در اولین فرصت ادامه میدم.......الان دارم بچه داری میکنم
    امضای ایشان
    به کسی که تنهات گذاشت بگو..... این تو بودی که باختی نه من !!!
    من کسی رو از دست دادم که عشقش پوشالی بود اما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بود.

  19. 2 کاربران زیر از erfani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 62

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    خیلی ناراحت شدم از اینکه سمتشون رفتیدو ظاهرا دوباره رفتار درستی با شما نداشتن ، انشالله هرچه زودتر زندگیتون توام با آرامشو شادی بشه.

  21. بالا | پست 63

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    من ک بهتون گفتم پا پیش نذارین

    من ک گفتم اگه خانومتون شمارو ب اون اندازه ک شما اون رو میخواستیم هیچوقت تنهاتون نمیذاشت

    گفتم ک شما ب خودتون و زندگی اون بچه تون برسین

    زندگیتون رو تغییر بدین

    حال و روز خودتون رو تغییر بدین

    اون زندگی تموم شده

    باید ب دنیال زندگی جدیدی باشین

    زندگی ک واسه شما آرامش رو ب ارمغان بیاره
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  22. بالا | پست 64

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    قبول کردن واقعیت بخش از زندگی ب حساب میاد

    وقتی شما با این موضوع کنار بیاین باعث میشه دیدتون نسب ب زندگی عوض شه

    انوقت تصمیمات مثبت باید بگیرین واسه تغییر زندگیتون

    این ی واقعیته ک زندگی شما به طلاق منجر شده (خوب یا بدشو کاری نداریم)

    اما اینکه بخواین همش توو این حالت بمونین و خودتو رو بلاتکلیف بذارین زندگی خودتون و اون بچه ی بی گناه رو تباه میکنین

    پس بهترین کار اینهب خودتون و زندگیتون ی رنگ جدید بدین

    ی رنگی ک بهتون آرامش بده

    باید شما دنبال تغییر باشین
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  23. بالا | پست 65

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    سلام متاسفم نکاتیرو مینویسم با دقت بخونید
    احیا شدن روح و جسم پس از طلاق و جدایی دشوار است و به زمان نیاز دارد. اما یک نکته بسیار مهم هست که باید بدانید و همیشه آن را زنده در ذهن خود نگه دارید؛ این که «خواستن توانستن است». باید بخواهید و اراده کنید تا دوباره برخیزید. باید به جلو پیش بروید. زندگی همیشه جریان دارد. با جریان زندگی حرکت کنید. صبور باشید و به تدریج، سلوک و بازیابی روحیه خود را آغاز کنید.
    این را درک کنید که ناراحت بودن شما کاملا طبیعی است.این را باور کنید که داشتن احساساتی همچون غم، عصبانیت، خستگی، ناامیدی و گیج بودن بسیار عادی و نرمال است. حتی این احساسات می توانند بسیار شدید و تکانشی بروز کنند. شما اضطراب آینده را دارید و این موجب بروز این مشکلات می شوند.به خود استراحت بدهیداین را بدانید که شما همچون قبل کارایی و خلاقیت ندارید. حداقل برای یک مدت کوتاه. پس بهتر است کمتر به خود فشار بیاورید و سعی کنید کمتر از قبل کار کنید و مسوولیت به عهده بگیرید. برای دوباره برخواستن و انرژی گرفتن به خود کمی فرصت بدهید.

    در این مسیر تنها نباشید
    در این دوران تنهایی کشنده است. باید احساسات و حالت های روحی خود را با دوستان یا اعضای خانواده تان در میان بگذارید. آنها می توانند در این مسیر به شما کمک کنند. وارد جمع هایی بشوید که بتوانند از لحاظ روحی به شما کمک کنند. این که خود را از همه دور کنید باعث می شود تا تمرکز، خلاقیت، انرژی و حتی رابطه های دوستانه خود را از دست بدهید. از اینکه بیرون بروید و در میان انسان های مختلف باشید، نترسید. با آدم های جدید آشنا شوید و سعی کنید به این ترتیب روحیه خود را به تدریج به دست بیاورید.


    برای رابطه از دست رفته سوگواری کنید
    عزاداری کردن برای از دست دادن یک زندگی یا جدایی از فرد موردعلاقه، بسیار طبیعی است. این مراسم می تواند در نتیجه موارد زیر باشد:• مصاحبت، همدم بودن و هم‌نشینی و تجربیات مشترک را از دست دادن
    • از دست دادن حمایت که می تواند مالی، احساسی، عقلی، اجتماعی یا احساسی باشد
    • از دست دادن امید، برنامه های آینده و رویاهابرای از دست دادن همه اینها برای خود مراسم سوگواری برپا کنید. یک بار برای همیشه گریه کنید. شاید این هراس را داشته باشید که این حس تنهایی و تاریکی تا ابد در وجود شما باقی بماند؛ شاید این درد تا همیشه تازه بماند یا شاید نتوانید تاب بیاورید این از دست دادن را. اما بدانید همه این افکار قابل انتظار و کاملا طبیعی هستند. درد کشیدن برای جدایی به شما کمک می کند تا راحت تر رابطه قدیمی و از دست رفته را فراموش کنید. هرچه قدر هم که غم و ناراحتی شما پایدار باشد، بالاخره کمرنگ می شود و از بین می رود.

    راه هایی برای سوگواری پس از جداییبا احساسات خود نجنگید
    زندگی فراز و فرودهای بسیاری دارد. این کاملا طبیعی است که پس از جدایی این فراز و فرودها را بیشتر حس کنید و درون خود نیز شاهد آنها باشید. گاهی ممکن است عصبانی باشید، گاهی غمگین. یک روز خوب و شاد و روز دیگر سرگشته و پریشان. مساله مهم در این جا این است که این حس ها را درک کنید و آنها را تشخیص دهید. برخی از این احساسات بسیار دردناک هستند. اما آنها را نادیده نگیرید این کار باعث می شود تا دوران غمگینی شما بیشتر و طولانی تر شود.

    در مورد احساسات خود حرف بزنید
    شاید برایتان دشوار باشد در مورد احساسات خود با دیگران حرف بزنید اما بسیار مهم و ضروری است در این رابطه با دیگران سخن بگویید. وقتی بدانید هستند افرادی که احساسات شما را می دانند و دردتان را درک می کنند باعث می شود تا کمتر حس تنهایی داشته باشید و درد کمتری متحمل شوید. یادداشت کردن احساسات باعث می شود تا به نوعی حرف های دل خود را بیان کنید و احساس سبکی بیشتری خواهید داشت.

    بدانید هدف نهایی برای شما حرکت کردن و به جلو رفتن است

    اینکه احساسات منفی خود را بدانید و آنها را برای دوستان خود بازگو کنید خوب است، اما در همین مرحله باقی نمانید و این نشود کار هر روز شما. این را بدانید گرفتار شدن در احساسات منفی همچون سرزنش، عصبانیت و ناخشنودی موانع بسیار بزرگی در راه پیبشرفت شما هستند. باید هرچه سریع تر آنها را برطرف کنید و به جلو پیش بروید.این را به خود یادآوری کنید

    شما آینده خوبی در پیش دارید
    جدا شدن از شریک عاطفی به معنای تمام شدن دنیا نیست. همه آدم ها امیدها و رویاهای بسیار در سر دارند. نباید چیزی مانع از رسیدن به آنها بشود. حتی در دوران سوگواری نیز باید به آینده و امیدهای خود فکر کنید. باید سعی کنید اهداف جدید برای خود تعیین و در راستای تحقق آنها حرکت کنید.

    میان واکنش های طبیعی و افسردگی فرق قایل شوید

    سوگواری، اشک، گریه، بی تابی و آشفتگی پس از جدایی کاملا نرمال و طبیعی است، اما پس از مدتی برطرف می شوند. این ناراحتی ها هر روز بیشتر از قبل از زندگی فرد بیرون می روند و فردی که شریکش را از دست داده است، پس از مدتی به زندگی نرمال خود بازخواهد گشت. اما اگر هیچ پیشرفتی در زندگی و حالت های روحی خود مشاهده نمی کنید، شاید دچار افسردگی شده باشید.

    رای تحمل درد جدایی از دیگران کمک بخواهید

    حضور و کمک اطرافیان پس از طلاق و جدایی بسیار ضروری است. در این مرحله از زندگی انسان تصور می کند تنهاترین موجود روی زمین است. جدا کردن خود از دیگران نیز بر سخت تر جلوه کردن این موضوع نیز می افزاید. هرگز در این مسیر تنها نمانید و درخانه خود را به روی دوستان و خانواده نبندید.دوستان قابل اعتماد و البته فهمیده را انتخاب کنید تا درد جدایی را برای خود هموار کنید. افرادی که آینده روشن را برای شما به تصویر بکشند و این امید را بدهند که می توانید در آینده رابطه های بهتر و سالم تری را تجربه کنید.با افرادی معاشرت داشته

    باشید که از شما حمایت کنند، برایتان ارزش قایل شوند و انرژی بدهند

    اطراف خود را از آدم هایی پر کنید که احساسات مثبت و نگاه درستی به زندگی دارند و با صبر و حوصله به حرف های شما گوش می دهند. بسیار مهم است که در بیان احساسات درونی خود و افکاری که در مغزتان پرسه می زنند احساس راحتی داشته باشید. باید سعی کنید راحت باشید و برای مورد قضاوت قرار گرفتن از طرف آنها هیچ نگرانی نداشته باشید.در مواقع

    لازم از نیروهای خارجی کمک بگیرید

    منظور از نیروهای خارجی، مشاور، روانشناس یا گروه های حمایت کننده هستند. یکی از مسایل مهم زندگی شما در این دوران، داشتن مکانی است که در آنجا احساس راحتی داشته باشید.


    ایجاد رابطه های دوستانه جدید

    اگر احساس می کنید به واسطه طلاق یا جدایی برخی از دوستان و ارتباطات اجتماعی خود را از دست می دهید، به دنبال انسان های جدید باشید. افرادی را پیدا کنید که علاقه مندی های مشترک دارند و می توانند موجب خوشحالی شما شوند. به گروه هایی ملحق شوید که قبلا ارتباطی با آنها نداشته اید.


    مراقبت از خود پس از طلاق

    طلاق و جدایی یکی از رویدادهای پراسترس در زندگی است که روند زندگی را به کل تغییر می دهد. پس از این اتفاق تلخ، باید از مسیری که سال ها در آن در حال حرکت بوده اید، باز گردید و راه دیگری آغاز کنید. همه چیز زندگی آدم به هم می ریزد. این کار باعث می شود تا فرد از لحاظ جسمی و روحی بسیار آسیب پذیر بشود.خودتان را همچون فردی که سرماخورده است، تیمار کنید. از خود مراقبت کنید. زیاد استراحت کنید و موقعیت های استرس‌زا را تا حد امکان کاهش دهید. حجم کاری خود را کم کنید تا دوباره احیا شوید. مراقبت از خود را بیاموزید. همه انسان ها توان این را دارند تا خود را از درد و ناراحتی بیرون بکشند. به خود اعتماد کنید و به جلو پیش بروید. در ادامه نیز برخی راهکاری موثر در این مسیر را برایتان نوشته ایم.از مخدر،

    سیگار یا الکل دوری کنید

    برای تحمل درد جدایی لازم نیست به این مواد پناه ببرید. این موارد برای مدت کوتاه می توانند تسکین بخش باشند و پس از مدتی اثر خود را از دست می دهند. در ضمن اینکه برای سلامت جسم و روح شما نیز مضر هستند و نه تنها باری از روی دوشتان برداشته نمی شود، بلکه باعث می شود تا ضررهای بیشتری را متحمل شوید. به روش های سالم تر تکیه کنید.اجازه

    دهید زمان بگذرد

    در چند ماه اول پس از طلاق، هیچ تصمیمی اتخاذ نکنید. تصمیماتی همچون تغییر شغل، نقل مکان از شهر یا کشور خود یا تصمیمات مهمی همچون این موارد. باید سعی کنید از نظر فکری و روحی به یک ثبات و تعادل برسید و سپس برای موضوعات مهم زندگی تصمیم گیری کنید.

    علاقه مندی های جدید بیابید

    هنگامی که درد جدایی تا اندازه ای ساکت شد و حالتان کمی بهتر شد، دنبال یافتن علاقه مندی ها و فعالیت های جدید باشید. فعالیت در حوزه های مورد علاقه باعث لذت بردن از زندگی می شود و در بهبود روحیه شما تاثیر بسیار دارد.

    هر روز زمانی را برای تربیت خود اختصاص دهید

    هر روز برای انجام فعالیت هایی که موجب آرامش شما می شوند و روحتان را تسکین می دهند، زمان تعیین کنید. در طبیعت و فضای سبز پیاده روی کنید. موسیقی خوب گوش کنید و دوش آبگرم بگیرید. بروید ماساژ یا کتاب مورد علاقه تان را مطالعه کنید. زمانی از شبانه روز خود را به استراحت و رسیدگی به خود اختصاص دهید.

    به علاقه مندی خود توجه کنید

    از هر فرصتی برای بیان احساسات خود استفاده کنید. به اعتقادات و خواسته های خود احترام بگذارید و به آنها افتخار کنید. اهدافی متفاوت از آنچه با شریک خود می خواسته اید، تعیین کنید. به هرآنچه فکر می کنید برایتان خوب نیست نه بگویید و به هیچ وجه هم حس گناه نداشته باشید.

    روال عادی زندگی خود را حفظ کنید

    طلاق یا جدایی در همه عرصه های زندگی فرد تاثیر منفی دارند. اما باید سعی کنید روند عادی زندگی خود را حفظ کنید.انتخاب های سالم داشته باشیدپس از طلاق به سادگی می توانید روی عادت های خوب و سالم زندگی خود پا بگذارید. خوردن غذاهای ناسالم، ورزش نکردن، نداشتن خواب درست و ... اما تاحد امکان وارد این حوزه ها نشوید. سعی کنید روند سالم زندگی خود را ادامه دهید و همیشه و در هر شرایطی انتخاب های درست داشته باشید.

    درس هایی که باید پس از طلاق آموخت

    هنگامی که روح در فشار و پریشان‌حالی است، درس های زیادی از زندگی می توان آموخت. از آنجا که فرد جدا افتاده از معشوق احساس تهی و خالی بودن دارد، احساس می کند دیگر هرگز روی خوشبختی را نخواهد دید. اما این طور نیست. همیشه و در هر لحظه دنیا در حال تغییر است. هیچ شرایطی پایدار نیست.حتی خود انسان نیز از بین می رود و مرگ وجود او را فرا می گیرد. پس این را باور کنید که می توان دانه ای جدید کاشت و آن را پرورش داد. این شرایط به فرد کمک می کند تا شناخت بهتری از خود داشته باشد و ایرادات رفتاری، فکری و اعتقادی خود را بهتر درک کند. این سختی ها باعث می شود فرد صبورتر و قوی تر شود. پس از این مرحله می فهمید که تصمیمات شما می توانند بر روند زندگی شما چه تاثیراتی داشته باشند.
    با ارزوی بهتر شدن روحیه شما

    ویرایش توسط سمیراه : 07-19-2015 در ساعت 11:59 AM
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  24. 2 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 66

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16374
    نوشته ها
    164
    تشکـر
    23
    تشکر شده 101 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط erfani نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان
    عذرخواهم که توی این چند روز نتونستم به تاپیک سر بزنم....چون رفته بودم تهران پسرمو بیارم
    فقط در جواب خانوم آرزو بگم من تمام حرفهام رو با صداقت کامل زدم....میدونم خنده داره...چون همه کسانی که در جریان داستان من هستن همینو میگن....اگر نیاز داشتین شماره مشاورم رو به دوستان میدم که با هر دو طرف صحبت کرده و نظرش رو بگه تا شما دوستان باور کنین.....
    بعد از خوندن نطریات دوستان با خودم گفتم بزار برای زندگیم یک بار دیگه از خود گذشتگی کنم و پا جلو بزارم...... که ایکاش این کارو انجام نمیدادم......خیلی از این موضوع ناراحتم.....این موضوع هم به غم و غصه م اضافه شد.......

    در اولین فرصت ادامه میدم.......الان دارم بچه داری میکنم
    دوست عزیز متاسفام از اینکه با این اقدام به غم غصه شما اضافه شده اگه قبلش اینجا در موردش همفکری می کردیم بهتر بود چونکه خب روشی که چندین و چند بار انجام دادین و با شکست مواجه شده احتمالش بالا بوده که باز هم شکست بخوره که خورده!
    پس اگه قضیه همینطوره که شما تعریف کردید و جز این نیست به احتمال خیلی زیاد مسائلی وجود داره که شما از اونها نا مطلع هستید. برای پیدا کردن جواب سوالمون(همسرتون چرا رفت؟) عجالتا به سوالات زیر لطفا پاسخ بدید:
    1- نحوه آشنایی شما و همسرتون و اینکه چه مدت طول کشید.
    2- نحوه ازدواج شما و همسرتون و اینکه با چه مسائل حاشیه ای احیانا روبرو شد.
    3- شما گفتید سالها در شهری غیر از تهران زندگی کردید، آیا همسرتون اصالتا تهرانی هستند؟ یا اصالتا همشهری شما؟
    امضای ایشان
    ... من ندیدم بیدی
    سایه اش را بفروشد به زمین
    رایگان می بخشد
    نارون، شاخه ی خود را به کلاغ ...

  26. کاربران زیر از yalda_arezou بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 67

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    برای به دست اوردن زندگیتان چندین بار ممکن شکست بخورید تازه 5ماه از طلاق گذشته


    برعکس من میگم خوب کردی پاپیش گذاشتی
    ممکن خانومتون ردتون کرده ولی من مطمعنم ذهنش درگیر شده پس بذار فکر کنه

    بذاریم خانموتون هم فکر کنند کلا ازدواج مجددد. تا یکسال بعد از طلاق توصیه نمیشه ...تا دوطرف خوب فکر کنند

    پس جفتتون به زمان احتیاج دارید


    برا تصمیم گیری هنوز زوده
    ویرایش توسط پریماه. : 07-19-2015 در ساعت 10:39 PM
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  28. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 68

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    خیلی ها که میگن پاپیش نذارید چیزی از زندگی متاهل نمیدونند و جای شما نیستن و زندگی شمارو تجربه نکردن


    متاسفانه خیلی ها فک میکنن طلاق به معنای جدایی همیشگی
    نمیدونن

    طلاق گاهی اوقات یه فرصت مجدد برای شناخت. هم دیگه و بیشتر قدر زندگی رو دونستن. ....






    گاهی بهتره دو نفر مدتی از هم دور باشند ،
    تا بفهمند چقدر به با هم بودن احتیاج دارند !

    دیر یا زود
    آلبا دسس په دس
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  30. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 69

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    خیلی ها که میگن پاپیش نذارید چیزی از زندگی متاهل نمیدونند و جای شما نیستن و زندگی شمارو تجربه نکردن


    متاسفانه خیلی ها فک میکنن طلاق به معنای جدایی همیشگی
    نمیدونن




    طلاق گاهی اوقات یه فرصت مجدد برای شناخت. هم دیگه و بیشتر قدر زندگی رو دونستن. ....






    گاهی بهتره دو نفر مدتی از هم دور باشند ،
    تا بفهمند چقدر به با هم بودن احتیاج دارند !

    دیر یا زود
    آلبا دسس په دس


    اره واقعا
    منم میترسم اینروزا مشکلمو به دوست و اشنا بگم
    بفهمن نامزدی میگن مشکل داری؟ جدا شدا خداروشکر عقد نیستی
    عقد باشی میگن مشکل داری خداروشکر ازدواج نکردی جدا شو
    ازدواج کرده باشه میگن خداروشکر بچه نداری جداشو


    خلاصه اینکه نمیدونم چرا نمی خوان سعی کنن
    حتی اگه نامزدی هم باشه ادم باید برای رابطه سعی کنه رابطه های قشنگ که راحت بدست نیومدن؟ثمره صبرو عشق و گذشتن
    بلخره مشکل و تفاوت واسه همه هست هرکسی بدی هایی داره باید سعی کرد نهایت سعی..
    جدایی باید باشه واسه وقتی که همه درها بسته شد باشه واسه وقتی که تمام سعی تو کردی باشه راه حل اخر

    این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد یک نفر را کشف کند!

    زیبایی هایش را بیرون بکشد ...

    تلخی هایش را صبر کند

    آدم های امروز

    دوستی های کنسروی می خواهند :

    یک کنسرو

    که فقط درش را باز کنند

    بعد یک نفر

    شیرین و مهربان

    از تویش بپرد بیرون

    و هی لبخند بزند

    و بگوید

    حق با توست...
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  32. 2 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 70

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    اره واقعا
    منم میترسم اینروزا مشکلمو به دوست و اشنا بگم
    بفهمن نامزدی میگن مشکل داری؟ جدا شدا خداروشکر عقد نیستی
    عقد باشی میگن مشکل داری خداروشکر ازدواج نکردی جدا شو
    ازدواج کرده باشه میگن خداروشکر بچه نداری جداشو


    خلاصه اینکه نمیدونم چرا نمی خوان سعی کنن
    حتی اگه نامزدی هم باشه ادم باید برای رابطه سعی کنه رابطه های قشنگ که راحت بدست نیومدن؟ثمره صبرو عشق و گذشتن
    بلخره مشکل و تفاوت واسه همه هست هرکسی بدی هایی داره باید سعی کرد نهایت سعی..
    جدایی باید باشه واسه وقتی که همه درها بسته شد باشه واسه وقتی که تمام سعی تو کردی باشه راه حل اخر

    این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد یک نفر را کشف کند!

    زیبایی هایش را بیرون بکشد ...

    تلخی هایش را صبر کند

    آدم های امروز

    دوستی های کنسروی می خواهند :

    یک کنسرو

    که فقط درش را باز کنند

    بعد یک نفر

    شیرین و مهربان

    از تویش بپرد بیرون

    و هی لبخند بزند

    و بگوید

    حق با توست...


    بچه هرچی پدر و مادر خودش بالا سرش باشه خیلی خیلی بهتره
    ولی من نمیگم بخاطر بچه برگردن
    بخاطر خودشون. .چون بعبعضی زندگی ها برای هیچ و پوچ بهم میخوره
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  34. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 71

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    طلاق ک خودشون خواستن دیگه ب معنای فرصت مجدد نیست

    ایین خانوم خودشون پیش قدم شدن واسه طلاق

    پس نیاری ندارن ک دیگه برگردن

    این ی واقعیته

    اگه حالا اختلافی بوده و مشکلی بوده ف اونجاست ک فرق داره

    ن اینکه ایشون با پای خوشون درخواست طلاق دادن

    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  36. 2 کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 72

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    بنظر من شما فقط باید خودتون و زندگیتون و زندگی اون بچه رو پیدا کنین

    توو بلاتکلیفی گذاشتن خودتون، بدتر روح و روانتون درگیر میشه

    و زندگیتون رو تباه میکنه

    و ی زندگی آروم زو از اون بچه سلب میکنین ، دیگه خودتون ب کنار

    با واقعیت روب رو بشین

    حرفام شاید تلخ باشه

    ولی هر بهتره همه چی رو بپذیرین ب نفعتون خواهد بود

    اون بچه حق زندگی با آرامش داره
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  38. 2 کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 73

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگل1 نمایش پست ها
    طلاق ک خودشون خواستن دیگه ب معنای فرصت مجدد نیست

    ایین خانوم خودشون پیش قدم شدن واسه طلاق

    پس نیاری ندارن ک دیگه برگردن

    این ی واقعیته

    اگه حالا اختلافی بوده و مشکلی بوده ف اونجاست ک فرق داره

    ن اینکه ایشون با پای خوشون درخواست طلاق دادن



    طلاق بعضی موقع به معنای فرصت مجددد

    چون خانمش طلاق خواست حتما چیزی بوده که طلاق گرفته. یه خانم مرض نداره طلاق بگیره حتما رفتاری از شوهرش دیده حتما چیزی بوده اشتباهی از طرف شوهرش که طلاق گرفته ...تنها زنی مرض داره که طلاق بگیره که خیانت کار باشه و با طلاق از همسر خودش بخواد زن یکی دیگه بشه
    که خانم این اقا اگه هدفشون ازدواج با کس دیگه ای بود تاحالا ازدواج کرده بود


    پس مشکلشان میشه اولین نظریم

    واسه همین مرد باید پاپیش بذاره برای درست شدن زندگی ...

    ایشون هنوز خانمشون دوست دارن و به پاکی خانمش شکی نداره


    این خانم طلاق گرفته درخواست طلاق داده درست....ولی دلیل نمیشه که این زندگی درست نشه



    شما تو شرایطشون نبویدد که انقدددد با اطمینان صحبت میکنید

    لطفا حرفهاتون جوری نباشه که طرف مقابل. بخاطر حرف شما پی زندگیش نره و نخواد زندگیشو درست کنه




    وقتی میخواید مشاوره بدید بهترین چیز و در نظر بگیرید
    نه بدترین و اخرین راه ممکن
    اگه اجازه بدید همش 5ماه از خانمش جدا شده به سال هنوز نرسیده یه بچه دارن. که به وجود پدر و مادر خودش برا براورده شدن همه احتیاجاتش احتیاج داره


    دختر و پسره تازه نامزد کرده نیستن که این راه حل هارو میدید


    ایشون باید بقیه راه هارو بره وقتی اخر خط رسید وقتی دید هیچ راهی دیگه ای نیست راه حل شما ممکن موثر باشه


    شب خوش
    ویرایش توسط پریماه. : 07-20-2015 در ساعت 01:18 AM دلیل: غلط املایی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  40. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 74

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    طلاق بعضی موقع به معنای فرصت مجددد

    چون خانمش طلاق خواست حتما چیزی بوده که طلاق گرفته. یه خانم مرض نداره طلاق بگیره حتما رفتاری از شوهرش دیده حتما چیزی بوده اشتباهی از طرف شوهرش که طلاق گرفته ...تنها زنی مرض داره که طلاق بگیره که خیانت کار باشه و با طلاق از همسر خودش بخواد زن یکی دیگه بشه
    که خانم این اقا اگه هدفشون ازدواج با کس دیگه ای بود تاحالا ازدواج کرده بود


    پس مشکلشان میشه اولین نظریم

    واسه همین مرد باید پاپیش بذاره برای درست شدن زندگی ...

    ایشون هنوز خانمشون دوست دارن و به پاکی خانمش شکی نداره


    این خانم طلاق گرفته درخواست طلاق داده درست....ولی دلیل نمیشه که این زندگی درست نشه



    شما تو شرایطشون نبویدد که انقدددد با اطمینان صحبت میکنید

    لطفا حرفهاتون جوری نباشه که طرف مقابل. بخاطر حرف شما پی زندگیش نره و نخواد زندگیشو درست کنه




    وقتی میخواید مشاوره بدید بهترین چیز و در نظر بگیرید
    نه بدترین و اخرین راه ممکن
    اگه اجازه بدید همش 5ماه از خانمش جدا شده به سال هنوز نرسیده یه بچه دارن. که به وجود پدر و مادر خودش برا براورده شدن همه احتیاجاتش احتیاج داره


    دختر و پسره تازه نامزد کرده نیستن که این راه حل هارو میدید


    ایشون باید بقیه راه هارو بره وقتی اخر خط رسید وقتی دید هیچ راهی دیگه ای نیست راه حل شما ممکن موثر باشه


    شب خوش
    راه حل من اشتباه نیست

    ایشون حتی پا پیش گذاشتن و دیدن ک خانومشون چ جوابی دادن و چجوری برخورد کردن

    حرفای من حرف بدی نیست

    بازگشت ب زندگی واسه ایشون الزامیه

    چون تنها خودشون نیستن ک بخوان تنها زندگی کنن

    ی بچه دارن و باید اونم در نظر بگیرن

    من دارم زندگی اون بچه رو نیگا میکنم

    ک خوب یا بد فعلا شرایطش اینجوری شده، و نباید از آرامش بدور باشه

    من نظرم اینه ک ایشون خودشون باید دنبال روحیه ی خودشون باشن

    باید به آرامش برسن

    حالا چ خانومشون برگردن و چ برنگردن واقعیت امر همینه

    آرامش لازمه ی یک زندگیه

    حرفهای منم اشتباه نیست

    و بازم میگم باید آرامش رو ب دست بیارن

    و ب زندگیشون برگردن

    تارک دنیا شدن کاری رو از پیش نمیبره
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  42. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 75

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگل1 نمایش پست ها
    راه حل من اشتباه نیست

    ایشون حتی پا پیش گذاشتن و دیدن ک خانومشون چ جوابی دادن و چجوری برخورد کردن

    حرفای من حرف بدی نیست

    بازگشت ب زندگی واسه ایشون الزامیه

    چون تنها خودشون نیستن ک بخوان تنها زندگی کنن

    ی بچه دارن و باید اونم در نظر بگیرن

    من دارم زندگی اون بچه رو نیگا میکنم

    ک خوب یا بد فعلا شرایطش اینجوری شده، و نباید از آرامش بدور باشه

    من نظرم اینه ک ایشون خودشون باید دنبال روحیه ی خودشون باشن

    باید به آرامش برسن

    حالا چ خانومشون برگردن و چ برنگردن واقعیت امر همینه

    آرامش لازمه ی یک زندگیه

    حرفهای منم اشتباه نیست

    و بازم میگم باید آرامش رو ب دست بیارن

    و ب زندگیشون برگردن

    تارک دنیا شدن کاری رو از پیش نمیبره


    منم گفتم پاپیش بذاره مطمعنن چندبار جواب نه رو میشنوه ولی همین که ذهن خانمش درگیر میشه خوبه



    همه ماها هم اول میگیم اول ارامشش به دست بیار

    تو حرف های قبل من بخون گفتم تا یکسال بعد طلاق ازدواج مجدد توصیه نمیشه



    روز خوش
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  44. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 76

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18928
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    70
    تشکر شده 16 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط losi نمایش پست ها
    نوشته هاتون رو خوندم

    با این که ضربه ی بدی خوردید
    ولی معلومه که ادم قوی هستید
    بیشتر این ناراحتی های شما به خاطر اینه که شما نمی تونید این قضیه رو هضمش کنید
    این حرف ها رو نمی شه با تلفن با هم حرف زد
    و تا حالا وقت حرف زدن با هم رو نداشتید

    پیشنهاد میدم که خانومتون رو برای غذا ببرید بیرون یه جای نسبتا دنج
    اول با هم غذاتون رو بخورید
    بعد شروع کنید به حرف زدن
    بهش فرصت بدید که حرفاشو بزنه بیبینید این همه کار به خاطر چی بوده
    چرا باید چنین کارایی رو هم با خودتون هم با بچتون بکنید

    بهش بگید که امروز من حرف نمیزنم فقط میخوام تو حرفاتو بزنی
    منظقی باهاش حرف بزنید
    اینو بدونید که شما مردید و باید مردانه رفتار کنید

    با سلام و تشکر دوست عزیز

    کاری که گفتین رو انحام دادم ولی نتیجه ای نگرفتم!
    توی پست های بعدی تعریف میکنم
    امضای ایشان
    به کسی که تنهات گذاشت بگو..... این تو بودی که باختی نه من !!!
    من کسی رو از دست دادم که عشقش پوشالی بود اما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بود.

  46. کاربران زیر از erfani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 77

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18928
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    70
    تشکر شده 16 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    خیلی ناراحت شدم از اینکه سمتشون رفتیدو ظاهرا دوباره رفتار درستی با شما نداشتن ، انشالله هرچه زودتر زندگیتون توام با آرامشو شادی بشه.
    ممنون از ابراز همدردیتون.... انشاالله

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگل1 نمایش پست ها
    من ک بهتون گفتم پا پیش نذارین

    من ک گفتم اگه خانومتون شمارو ب اون اندازه ک شما اون رو میخواستیم هیچوقت تنهاتون نمیذاشت

    گفتم ک شما ب خودتون و زندگی اون بچه تون برسین

    زندگیتون رو تغییر بدین

    حال و روز خودتون رو تغییر بدین

    اون زندگی تموم شده

    باید ب دنیال زندگی جدیدی باشین

    زندگی ک واسه شما آرامش رو ب ارمغان بیاره
    حرف های شما کاملا درست بود ولی خواستم آخرین قدم هم برای زندگیم بر دارم که درد وجدان نداشته باشم....

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگل1 نمایش پست ها
    قبول کردن واقعیت بخش از زندگی ب حساب میاد

    وقتی شما با این موضوع کنار بیاین باعث میشه دیدتون نسب ب زندگی عوض شه

    انوقت تصمیمات مثبت باید بگیرین واسه تغییر زندگیتون

    این ی واقعیته ک زندگی شما به طلاق منجر شده (خوب یا بدشو کاری نداریم)

    اما اینکه بخواین همش توو این حالت بمونین و خودتو رو بلاتکلیف بذارین زندگی خودتون و اون بچه ی بی گناه رو تباه میکنین

    پس بهترین کار اینهب خودتون و زندگیتون ی رنگ جدید بدین

    ی رنگی ک بهتون آرامش بده

    باید شما دنبال تغییر باشین
    ممنون از راهنمایی هاتون....واقعیت هم همینه که شما می فرمایید.... و من باید این واقعیت رو قبول کنم تا انقدر اذیت نشم.....
    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    سلام متاسفم نکاتیرو مینویسم با دقت بخونید
    احیا شدن روح و جسم پس از طلاق و جدایی دشوار است و به زمان نیاز دارد. اما یک نکته بسیار مهم هست که باید بدانید و همیشه آن را زنده در ذهن خود نگه دارید؛ این که «خواستن توانستن است». باید بخواهید و اراده کنید تا دوباره برخیزید. باید به جلو پیش بروید. زندگی همیشه جریان دارد. با جریان زندگی حرکت کنید. صبور باشید و به تدریج، سلوک و بازیابی روحیه خود را آغاز کنید.
    این را درک کنید که ناراحت بودن شما کاملا طبیعی است.این را باور کنید که داشتن احساساتی همچون غم، عصبانیت، خستگی، ناامیدی و گیج بودن بسیار عادی و نرمال است. حتی این احساسات می توانند بسیار شدید و تکانشی بروز کنند. شما اضطراب آینده را دارید و این موجب بروز این مشکلات می شوند.به خود استراحت بدهیداین را بدانید که شما همچون قبل کارایی و خلاقیت ندارید. حداقل برای یک مدت کوتاه. پس بهتر است کمتر به خود فشار بیاورید و سعی کنید کمتر از قبل کار کنید و مسوولیت به عهده بگیرید. برای دوباره برخواستن و انرژی گرفتن به خود کمی فرصت بدهید.

    در این مسیر تنها نباشید
    در این دوران تنهایی کشنده است. باید احساسات و حالت های روحی خود را با دوستان یا اعضای خانواده تان در میان بگذارید. آنها می توانند در این مسیر به شما کمک کنند. وارد جمع هایی بشوید که بتوانند از لحاظ روحی به شما کمک کنند. این که خود را از همه دور کنید باعث می شود تا تمرکز، خلاقیت، انرژی و حتی رابطه های دوستانه خود را از دست بدهید. از اینکه بیرون بروید و در میان انسان های مختلف باشید، نترسید. با آدم های جدید آشنا شوید و سعی کنید به این ترتیب روحیه خود را به تدریج به دست بیاورید.


    برای رابطه از دست رفته سوگواری کنید
    عزاداری کردن برای از دست دادن یک زندگی یا جدایی از فرد موردعلاقه، بسیار طبیعی است. این مراسم می تواند در نتیجه موارد زیر باشد:• مصاحبت، همدم بودن و هم‌نشینی و تجربیات مشترک را از دست دادن
    • از دست دادن حمایت که می تواند مالی، احساسی، عقلی، اجتماعی یا احساسی باشد
    • از دست دادن امید، برنامه های آینده و رویاهابرای از دست دادن همه اینها برای خود مراسم سوگواری برپا کنید. یک بار برای همیشه گریه کنید. شاید این هراس را داشته باشید که این حس تنهایی و تاریکی تا ابد در وجود شما باقی بماند؛ شاید این درد تا همیشه تازه بماند یا شاید نتوانید تاب بیاورید این از دست دادن را. اما بدانید همه این افکار قابل انتظار و کاملا طبیعی هستند. درد کشیدن برای جدایی به شما کمک می کند تا راحت تر رابطه قدیمی و از دست رفته را فراموش کنید. هرچه قدر هم که غم و ناراحتی شما پایدار باشد، بالاخره کمرنگ می شود و از بین می رود.

    راه هایی برای سوگواری پس از جداییبا احساسات خود نجنگید
    زندگی فراز و فرودهای بسیاری دارد. این کاملا طبیعی است که پس از جدایی این فراز و فرودها را بیشتر حس کنید و درون خود نیز شاهد آنها باشید. گاهی ممکن است عصبانی باشید، گاهی غمگین. یک روز خوب و شاد و روز دیگر سرگشته و پریشان. مساله مهم در این جا این است که این حس ها را درک کنید و آنها را تشخیص دهید. برخی از این احساسات بسیار دردناک هستند. اما آنها را نادیده نگیرید این کار باعث می شود تا دوران غمگینی شما بیشتر و طولانی تر شود.

    در مورد احساسات خود حرف بزنید
    شاید برایتان دشوار باشد در مورد احساسات خود با دیگران حرف بزنید اما بسیار مهم و ضروری است در این رابطه با دیگران سخن بگویید. وقتی بدانید هستند افرادی که احساسات شما را می دانند و دردتان را درک می کنند باعث می شود تا کمتر حس تنهایی داشته باشید و درد کمتری متحمل شوید. یادداشت کردن احساسات باعث می شود تا به نوعی حرف های دل خود را بیان کنید و احساس سبکی بیشتری خواهید داشت.

    بدانید هدف نهایی برای شما حرکت کردن و به جلو رفتن است

    اینکه احساسات منفی خود را بدانید و آنها را برای دوستان خود بازگو کنید خوب است، اما در همین مرحله باقی نمانید و این نشود کار هر روز شما. این را بدانید گرفتار شدن در احساسات منفی همچون سرزنش، عصبانیت و ناخشنودی موانع بسیار بزرگی در راه پیبشرفت شما هستند. باید هرچه سریع تر آنها را برطرف کنید و به جلو پیش بروید.این را به خود یادآوری کنید

    شما آینده خوبی در پیش دارید
    جدا شدن از شریک عاطفی به معنای تمام شدن دنیا نیست. همه آدم ها امیدها و رویاهای بسیار در سر دارند. نباید چیزی مانع از رسیدن به آنها بشود. حتی در دوران سوگواری نیز باید به آینده و امیدهای خود فکر کنید. باید سعی کنید اهداف جدید برای خود تعیین و در راستای تحقق آنها حرکت کنید.

    میان واکنش های طبیعی و افسردگی فرق قایل شوید

    سوگواری، اشک، گریه، بی تابی و آشفتگی پس از جدایی کاملا نرمال و طبیعی است، اما پس از مدتی برطرف می شوند. این ناراحتی ها هر روز بیشتر از قبل از زندگی فرد بیرون می روند و فردی که شریکش را از دست داده است، پس از مدتی به زندگی نرمال خود بازخواهد گشت. اما اگر هیچ پیشرفتی در زندگی و حالت های روحی خود مشاهده نمی کنید، شاید دچار افسردگی شده باشید.

    رای تحمل درد جدایی از دیگران کمک بخواهید

    حضور و کمک اطرافیان پس از طلاق و جدایی بسیار ضروری است. در این مرحله از زندگی انسان تصور می کند تنهاترین موجود روی زمین است. جدا کردن خود از دیگران نیز بر سخت تر جلوه کردن این موضوع نیز می افزاید. هرگز در این مسیر تنها نمانید و درخانه خود را به روی دوستان و خانواده نبندید.دوستان قابل اعتماد و البته فهمیده را انتخاب کنید تا درد جدایی را برای خود هموار کنید. افرادی که آینده روشن را برای شما به تصویر بکشند و این امید را بدهند که می توانید در آینده رابطه های بهتر و سالم تری را تجربه کنید.با افرادی معاشرت داشته

    باشید که از شما حمایت کنند، برایتان ارزش قایل شوند و انرژی بدهند

    اطراف خود را از آدم هایی پر کنید که احساسات مثبت و نگاه درستی به زندگی دارند و با صبر و حوصله به حرف های شما گوش می دهند. بسیار مهم است که در بیان احساسات درونی خود و افکاری که در مغزتان پرسه می زنند احساس راحتی داشته باشید. باید سعی کنید راحت باشید و برای مورد قضاوت قرار گرفتن از طرف آنها هیچ نگرانی نداشته باشید.در مواقع

    لازم از نیروهای خارجی کمک بگیرید

    منظور از نیروهای خارجی، مشاور، روانشناس یا گروه های حمایت کننده هستند. یکی از مسایل مهم زندگی شما در این دوران، داشتن مکانی است که در آنجا احساس راحتی داشته باشید.


    ایجاد رابطه های دوستانه جدید

    اگر احساس می کنید به واسطه طلاق یا جدایی برخی از دوستان و ارتباطات اجتماعی خود را از دست می دهید، به دنبال انسان های جدید باشید. افرادی را پیدا کنید که علاقه مندی های مشترک دارند و می توانند موجب خوشحالی شما شوند. به گروه هایی ملحق شوید که قبلا ارتباطی با آنها نداشته اید.


    مراقبت از خود پس از طلاق

    طلاق و جدایی یکی از رویدادهای پراسترس در زندگی است که روند زندگی را به کل تغییر می دهد. پس از این اتفاق تلخ، باید از مسیری که سال ها در آن در حال حرکت بوده اید، باز گردید و راه دیگری آغاز کنید. همه چیز زندگی آدم به هم می ریزد. این کار باعث می شود تا فرد از لحاظ جسمی و روحی بسیار آسیب پذیر بشود.خودتان را همچون فردی که سرماخورده است، تیمار کنید. از خود مراقبت کنید. زیاد استراحت کنید و موقعیت های استرس‌زا را تا حد امکان کاهش دهید. حجم کاری خود را کم کنید تا دوباره احیا شوید. مراقبت از خود را بیاموزید. همه انسان ها توان این را دارند تا خود را از درد و ناراحتی بیرون بکشند. به خود اعتماد کنید و به جلو پیش بروید. در ادامه نیز برخی راهکاری موثر در این مسیر را برایتان نوشته ایم.از مخدر،

    سیگار یا الکل دوری کنید

    برای تحمل درد جدایی لازم نیست به این مواد پناه ببرید. این موارد برای مدت کوتاه می توانند تسکین بخش باشند و پس از مدتی اثر خود را از دست می دهند. در ضمن اینکه برای سلامت جسم و روح شما نیز مضر هستند و نه تنها باری از روی دوشتان برداشته نمی شود، بلکه باعث می شود تا ضررهای بیشتری را متحمل شوید. به روش های سالم تر تکیه کنید.اجازه

    دهید زمان بگذرد

    در چند ماه اول پس از طلاق، هیچ تصمیمی اتخاذ نکنید. تصمیماتی همچون تغییر شغل، نقل مکان از شهر یا کشور خود یا تصمیمات مهمی همچون این موارد. باید سعی کنید از نظر فکری و روحی به یک ثبات و تعادل برسید و سپس برای موضوعات مهم زندگی تصمیم گیری کنید.

    علاقه مندی های جدید بیابید

    هنگامی که درد جدایی تا اندازه ای ساکت شد و حالتان کمی بهتر شد، دنبال یافتن علاقه مندی ها و فعالیت های جدید باشید. فعالیت در حوزه های مورد علاقه باعث لذت بردن از زندگی می شود و در بهبود روحیه شما تاثیر بسیار دارد.

    هر روز زمانی را برای تربیت خود اختصاص دهید

    هر روز برای انجام فعالیت هایی که موجب آرامش شما می شوند و روحتان را تسکین می دهند، زمان تعیین کنید. در طبیعت و فضای سبز پیاده روی کنید. موسیقی خوب گوش کنید و دوش آبگرم بگیرید. بروید ماساژ یا کتاب مورد علاقه تان را مطالعه کنید. زمانی از شبانه روز خود را به استراحت و رسیدگی به خود اختصاص دهید.

    به علاقه مندی خود توجه کنید

    از هر فرصتی برای بیان احساسات خود استفاده کنید. به اعتقادات و خواسته های خود احترام بگذارید و به آنها افتخار کنید. اهدافی متفاوت از آنچه با شریک خود می خواسته اید، تعیین کنید. به هرآنچه فکر می کنید برایتان خوب نیست نه بگویید و به هیچ وجه هم حس گناه نداشته باشید.

    روال عادی زندگی خود را حفظ کنید

    طلاق یا جدایی در همه عرصه های زندگی فرد تاثیر منفی دارند. اما باید سعی کنید روند عادی زندگی خود را حفظ کنید.انتخاب های سالم داشته باشیدپس از طلاق به سادگی می توانید روی عادت های خوب و سالم زندگی خود پا بگذارید. خوردن غذاهای ناسالم، ورزش نکردن، نداشتن خواب درست و ... اما تاحد امکان وارد این حوزه ها نشوید. سعی کنید روند سالم زندگی خود را ادامه دهید و همیشه و در هر شرایطی انتخاب های درست داشته باشید.

    درس هایی که باید پس از طلاق آموخت

    هنگامی که روح در فشار و پریشان‌حالی است، درس های زیادی از زندگی می توان آموخت. از آنجا که فرد جدا افتاده از معشوق احساس تهی و خالی بودن دارد، احساس می کند دیگر هرگز روی خوشبختی را نخواهد دید. اما این طور نیست. همیشه و در هر لحظه دنیا در حال تغییر است. هیچ شرایطی پایدار نیست.حتی خود انسان نیز از بین می رود و مرگ وجود او را فرا می گیرد. پس این را باور کنید که می توان دانه ای جدید کاشت و آن را پرورش داد. این شرایط به فرد کمک می کند تا شناخت بهتری از خود داشته باشد و ایرادات رفتاری، فکری و اعتقادی خود را بهتر درک کند. این سختی ها باعث می شود فرد صبورتر و قوی تر شود. پس از این مرحله می فهمید که تصمیمات شما می توانند بر روند زندگی شما چه تاثیراتی داشته باشند.
    با ارزوی بهتر شدن روحیه شما

    واقعا مطالب بسیار مفیدی بود..... امیدوارم بتونم تک تک این موارد رو با توکل به خدا انجام بدم.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda_arezou نمایش پست ها
    دوست عزیز متاسفام از اینکه با این اقدام به غم غصه شما اضافه شده اگه قبلش اینجا در موردش همفکری می کردیم بهتر بود چونکه خب روشی که چندین و چند بار انجام دادین و با شکست مواجه شده احتمالش بالا بوده که باز هم شکست بخوره که خورده!
    پس اگه قضیه همینطوره که شما تعریف کردید و جز این نیست به احتمال خیلی زیاد مسائلی وجود داره که شما از اونها نا مطلع هستید. برای پیدا کردن جواب سوالمون(همسرتون چرا رفت؟) عجالتا به سوالات زیر لطفا پاسخ بدید:
    1- نحوه آشنایی شما و همسرتون و اینکه چه مدت طول کشید. 5 سال با هم دوست بودیم البته فقط تلفنی و دوستیمون هم از طریق معرفی یکی از همکارا بود حدود 13 سال پیش....
    2- نحوه ازدواج شما و همسرتون و اینکه با چه مسائل حاشیه ای احیانا روبرو شد. 1 سال توی عقد بودیم و یک سری اختلافات اخلاقی مختصر داشتیم .... کلا زندگی خیلی خوبی داشتیم
    3- شما گفتید سالها در شهری غیر از تهران زندگی کردید، آیا همسرتون اصالتا تهرانی هستند؟ یا اصالتا همشهری شما؟ایشون اصالتا تهرانی هستن
    جواب سوالات را دادم.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    برای به دست اوردن زندگیتان چندین بار ممکن شکست بخورید تازه 5ماه از طلاق گذشته


    برعکس من میگم خوب کردی پاپیش گذاشتی
    ممکن خانومتون ردتون کرده ولی من مطمعنم ذهنش درگیر شده پس بذار فکر کنه

    بذاریم خانموتون هم فکر کنند کلا ازدواج مجددد. تا یکسال بعد از طلاق توصیه نمیشه ...تا دوطرف خوب فکر کنند

    پس جفتتون به زمان احتیاج دارید


    برا تصمیم گیری هنوز زوده
    االبته من هنوز طلاق ندادم و ایشون هم تقاضای طلاق نکردن (چون دلیلی برا طلاق وجود نداره)برای وجدانم خوب شد باز هم با تمام خطاهایی که خانومم داشت پا پیش گذاشتم ولی ناراحتم از این موضوع......دیگه کلا دندونش رو کندم فقط باید خودمو از نو بسازم......

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    خیلی ها که میگن پاپیش نذارید چیزی از زندگی متاهل نمیدونند و جای شما نیستن و زندگی شمارو تجربه نکردن


    متاسفانه خیلی ها فک میکنن طلاق به معنای جدایی همیشگی
    نمیدونن

    طلاق گاهی اوقات یه فرصت مجدد برای شناخت. هم دیگه و بیشتر قدر زندگی رو دونستن. ....






    گاهی بهتره دو نفر مدتی از هم دور باشند ،
    تا بفهمند چقدر به با هم بودن احتیاج دارند !

    دیر یا زود
    آلبا دسس په دس

    حرفهای شما کاملا درسته ولی من دیگه کاری نمونده که انجام نداده باشم.....خیلی بیشتر از چیزی که وظیفم بود انجام دادم......

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    اره واقعا
    منم میترسم اینروزا مشکلمو به دوست و اشنا بگم
    بفهمن نامزدی میگن مشکل داری؟ جدا شدا خداروشکر عقد نیستی
    عقد باشی میگن مشکل داری خداروشکر ازدواج نکردی جدا شو
    ازدواج کرده باشه میگن خداروشکر بچه نداری جداشو


    خلاصه اینکه نمیدونم چرا نمی خوان سعی کنن
    حتی اگه نامزدی هم باشه ادم باید برای رابطه سعی کنه رابطه های قشنگ که راحت بدست نیومدن؟ثمره صبرو عشق و گذشتن
    بلخره مشکل و تفاوت واسه همه هست هرکسی بدی هایی داره باید سعی کرد نهایت سعی..
    جدایی باید باشه واسه وقتی که همه درها بسته شد باشه واسه وقتی که تمام سعی تو کردی باشه راه حل اخر

    این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد یک نفر را کشف کند!

    زیبایی هایش را بیرون بکشد ...

    تلخی هایش را صبر کند

    آدم های امروز

    دوستی های کنسروی می خواهند :

    یک کنسرو

    که فقط درش را باز کنند

    بعد یک نفر

    شیرین و مهربان

    از تویش بپرد بیرون

    و هی لبخند بزند

    و بگوید

    حق با توست...
    از صحبتهاتون لذت بردم و بسیار آموزنده بود برای کسانی که قدرت درک داشته باشند و انقدر با زندگی بقیه بازی نکنن........

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    بچه هرچی پدر و مادر خودش بالا سرش باشه خیلی خیلی بهتره
    ولی من نمیگم بخاطر بچه برگردن
    بخاطر خودشون. .چون بعبعضی زندگی ها برای هیچ و پوچ بهم میخوره
    من هم بخاطر بچم و هم خانومم چندین بار پا جلو گذاشتم......و دیگه خسته شدم و نمیخوامش.......باید خودم رو از بلاتکلیفی در بیارم و این بهترین راه هست
    امضای ایشان
    به کسی که تنهات گذاشت بگو..... این تو بودی که باختی نه من !!!
    من کسی رو از دست دادم که عشقش پوشالی بود اما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بود.

  48. 2 کاربران زیر از erfani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 78

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    از این ک میخواین خودتون رو از ی دو راهی و بلاتکلیفی درآرین خیلی خوشحالم

    توو فیلم آلیس در سرزمین عجایب: آلیس وقتی در سرزمین عجایب گم میشه تقاضای کمک میکنه و گربه به او میگه به کجا می خواهی بری ، آلیس میگه نمیدونم

    ، گربـــــه میگه پس فرقی نمی کنــه به کجــــــا بری . پس دقت کن به کجــــا میری ، با کدامین پــا میری و به کدام سو میری

    زیـــرا مسافری در شهری غریب بدون داشتن نقشه گم می شود.

    حالا این قضیه ی بلاتکلیفی شما هم همین موضوع رو صدق میکنه

    سعی کنین زود وضعیت رو واسه خودتون روشن کنین ک از این وضعیت خلاص بشین

    آرامش حق شما و فرزند شماست


    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  50. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 79

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16374
    نوشته ها
    164
    تشکـر
    23
    تشکر شده 101 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط erfani نمایش پست ها
    جواب سوالات را دادم.....
    خب پس اینطوری که من متوجه شدم شما در شهرستان زندگی و کار میکردید و 13 سال پیش یکی از همکارانتون این خانوم رو به شما معرفی کرد و شما 5 سال تلفنی دوست بودید و بعد رفتید تهران خواستگاری کردید و ازدواج کردین رفتین همون شهرستان خودتون زندگی کردید. درسته؟
    سوالای دیگه:
    1- سن فعلی شما و همسرتون؟
    2- میزان تحصیلات شما و همسرتون؟
    3- ایشون چند خواهر و برادر دارند و شما چنتا؟
    4- آیا ایشون قبلا سابقه ی عدم ثبات رفتاری رو داشتند؟
    5- آیا ایشون قبل از شما با کسی دوست یا نامزد یا آشنایی به قصد ازدواج داشتن؟
    6- آیا شما قبل از ایشون با کسی دوست یا نامزد یا آشنایی به قصد ازدواج داشتید؟
    7- شغل پدر و مادر ایشون؟
    8- سطح فرهنگی خانواده شما و ایشون؟
    9- سطح اعتقادات مذهبی شما و خانواده شما و ایشون و خانوادشون؟
    10- آیا ایشون قبل از تولد پسرتون بچه میخواستن و از بچه دار شدن خوشحال و راضی بودن یا نه؟
    11- آیا ایشون مشکلی یا محدودیتی در خانواده پدریشون داشتن؟
    امضای ایشان
    ... من ندیدم بیدی
    سایه اش را بفروشد به زمین
    رایگان می بخشد
    نارون، شاخه ی خود را به کلاغ ...

  52. بالا | پست 80

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18928
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    70
    تشکر شده 16 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگل1 نمایش پست ها
    طلاق ک خودشون خواستن دیگه ب معنای فرصت مجدد نیست

    ایین خانوم خودشون پیش قدم شدن واسه طلاق

    پس نیاری ندارن ک دیگه برگردن

    این ی واقعیته

    اگه حالا اختلافی بوده و مشکلی بوده ف اونجاست ک فرق داره

    ن اینکه ایشون با پای خوشون درخواست طلاق دادن

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگل1 نمایش پست ها
    بنظر من شما فقط باید خودتون و زندگیتون و زندگی اون بچه رو پیدا کنین

    توو بلاتکلیفی گذاشتن خودتون، بدتر روح و روانتون درگیر میشه

    و زندگیتون رو تباه میکنه

    و ی زندگی آروم زو از اون بچه سلب میکنین ، دیگه خودتون ب کنار

    با واقعیت روب رو بشین

    حرفام شاید تلخ باشه

    ولی هر بهتره همه چی رو بپذیرین ب نفعتون خواهد بود

    اون بچه حق زندگی با آرامش داره

    سلام
    ببخشید دیر جواب میدم درگیر بچه داری هستم.....اتفاقا چه حالی هم داره!!!!
    من کاملا با نظر شما موافقم.....اون زن لیاقت عشق منو نداره پس بهتر که بره
    امضای ایشان
    به کسی که تنهات گذاشت بگو..... این تو بودی که باختی نه من !!!
    من کسی رو از دست دادم که عشقش پوشالی بود اما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بود.

  53. بالا | پست 81

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11777
    نوشته ها
    42
    تشکـر
    50
    تشکر شده 65 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط erfani نمایش پست ها
    با سلام و تشکر دوست عزیز

    کاری که گفتین رو انحام دادم ولی نتیجه ای نگرفتم!
    توی پست های بعدی تعریف میکنم
    نمی دونم شما چه نتیجه ای می خواستید بگیرید
    شما چون این جریان براتون حل نشده بود خودتونو ناراحت میکردید
    ولی حالا فکر کنم همه چیز مشخص شده براتون
    می تونید به راحتی تصمیم بگیرید
    ولی قبل از هر کاری که قراره بکنید فکر کنید که چه تاثیری روی بچهتون
    خواهد داشت چون تصمیماتون فقط تو زندگی شما تاثیر نمیزاره

    لطفا تمام اتفاق هایی که افتاد رو توضیح بدید

  54. بالا | پست 82

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18928
    نوشته ها
    35
    تشکـر
    70
    تشکر شده 16 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    طلاق بعضی موقع به معنای فرصت مجددد

    چون خانمش طلاق خواست حتما چیزی بوده که طلاق گرفته. یه خانم مرض نداره طلاق بگیره حتما رفتاری از شوهرش دیده حتما چیزی بوده اشتباهی از طرف شوهرش که طلاق گرفته ...تنها زنی مرض داره که طلاق بگیره که خیانت کار باشه و با طلاق از همسر خودش بخواد زن یکی دیگه بشه
    که خانم این اقا اگه هدفشون ازدواج با کس دیگه ای بود تاحالا ازدواج کرده بود



    برای چندمین بار میگم ، باور کنید چیزی نبوده یعنی چیز مهمی نبوده که بخواد کارمون به اینجا کشیده بشه.......
    کم کم دارم فکر میکنم شاید با کس دیگه ای رابطه داره......اما من هیچی نمیدونم و نمیتونم بهش تهمت بزنم......ولی رفتارش دقیقا مثل افراد خیانتکار هست......
    وقتی من هنوز طلاقش ندادم چطور میخواد ازدواج کنه؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

    پس مشکلشان میشه اولین نظریم

    واسه همین مرد باید پاپیش بذاره برای درست شدن زندگی ........
    یشون هنوز خانمشون دوست دارن و به پاکی خانمش شکی نداره ............................ دیگه دارم شک میکنم.....نمیدونم دلیل این رفتارش چی هست3


    این خانم طلاق گرفته درخواست طلاق داده درست....ولی دلیل نمیشه که این زندگی درست نشه


    من خیلی تلاش کردم با اینکه مقصر نبودم ولی نشد.............



    شما تو شرایطشون نبویدد که انقدددد با اطمینان صحبت میکنید

    لطفا حرفهاتون جوری نباشه که طرف مقابل. بخاطر حرف شما پی زندگیش نره و نخواد زندگیشو درست کنه




    وقتی میخواید مشاوره بدید بهترین چیز و در نظر بگیرید
    نه بدترین و اخرین راه ممکن
    اگه اجازه بدید همش 5ماه از خانمش جدا شده به سال هنوز نرسیده یه بچه دارن. که به وجود پدر و مادر خودش برا براورده شدن همه احتیاجاتش احتیاج داره


    دختر و پسره تازه نامزد کرده نیستن که این راه حل هارو میدید


    ایشون باید بقیه راه هارو بره وقتی اخر خط رسید وقتی دید هیچ راهی دیگه ای نیست راه حل شما ممکن موثر باشه


    شب خوش


    ممنون از شما بابت راهنماییتون....جوابها را در بالا عرض کردم
    امضای ایشان
    به کسی که تنهات گذاشت بگو..... این تو بودی که باختی نه من !!!
    من کسی رو از دست دادم که عشقش پوشالی بود اما تو کسی رو از دست دادی که عاشقت بود.

  55. کاربران زیر از erfani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 83

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چطور همسرم را فراموش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط erfani نمایش پست ها
    ممنون از شما بابت راهنماییتون....جوابها را در بالا عرض کردم


    شما خودتون هیچ تلاشی نمیکنید توقع چیز دیگه ای هم دارید

    باشه هرطور میتونید تصمیم بگیرید

    شبتون خوش.
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد