پاسخ : نمیدونم بگم خیانت،بگم بی معرفتی،بگم انتخاب بد،...شاید این تجربه بدردتون بخوره.
خواسته ها بیشتر میشد !!!!
یعنی چی ؟
یعنی الان شما عقد هستیدو توقعات همسرتون بالاست ؟
یعنی الان پشیمونید ؟
هرجوری بود گذشت یعنی چی ؟
الان تو چه مرحله ای هستید ؟
عنوانتون نوشتید خیانت !! چرا خیانت ؟
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohsen27000
سلام،ممنون که میخونین و خواهش میکنم هر برداشتی داشتین بگین.جریان اینجوری شروع شد که من تو بیمارستان با یه خانم از همکارای جدید آشنا شدم،برا کارای ورودیش باید تاییدش میکردم،بهشون تماس گرفتم که بیان و کاراشونو انجوم بدن،اومدن و شروع شد حرف زدن هردومون.ازش خوشم اومد و شب باهم حرف زدیم.نمیدونم چرا ولی همون شب شروع کرد به درد و دل کردن با من،از رابطه بدش با خانوادش گفت تا ارتباطای قبلیش.خیلی دلم براش سوخت،خیلی تنها بود.دو هفته بعد از سر دلسوزی ازش خاستگاری کردم،ولی با یه شرایطی که شرایط مالیم خوب نیست و بهم وقت بده ،اونم قبول کرد حتی با یه انگشتر فقط.منم پدر و مادرمو برداشتم و رفتیم خونشون و اوناهم جواب مثبت دادن.هرچی رسمی تر میشد رابطه،خواستها بیشتر میشد.هرجوری بود گذشت
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
هيچ گاه از روي ترحم ازدواج نکنيد
من به طور اتفاقي با دختر خانمي که از لحاظ مکاني فاصله زيادي با هم داريم آشنا شدم. ايشان قبلا از آقايان نفرت داشت. طوري با او حرف زدم که به من وابسته شده است. هر کار کردم زياد وابسته نشود، نشد. به او پيشنهاد ازدواج دادم حالا نمي دانم چه کنم؟ علاوه بر دوري راه، من هم به لحاظ طبقاتي از او پايين تر و هم وابسته به مادرم هستم. شما کمکم کنيد.
گرفتار شدن در تعارضي جدي
به نظر مي رسد در تعارضي جدي گرفتار شده ايد. از يک سو ايشان به شما وابسته شده است و از سوي ديگر، شما به ايشان پيشنهاد ازدواج داده ايد. در عين حال به مادرتان هم وابسته هستيد. با توجه به دوري راه، نگران هستيد که اين وابستگي برايتان مشکل ساز شود. بنابراين احتمالا تنها دو گزينه پيش رو داريد:
۱ - با خودتان فکر کنيد که اولا او به من وابسته شده است و ثانيا قبل از آشنايي اش با من از مردان نفرت داشت.
بنابراين اگر با او ازدواج نکنم ضربه بسيار سختي خواهد خورد. شايد هيچ گاه ديگر به هيچ مردي اعتماد نکند و تا آخر عمر ازدواج نکند، پس بايد با او ازدواج کنم.
۲ -با خودتان فکر کنيد که با وجود تمام اين مسائل، من نمي توانم با مشکلاتي که با اين ازدواج برايم ايجاد مي شود کنار بيايم، پس بايد از اين ازدواج صرف نظر کنم.
اطلاعات ضروري براي تصميم به ازدواج
اما به نظر مي رسد اطلاعات تان براي تصميم گيري چندان کامل نيست. براي مثال آيا مي دانيد که اگر به طور رسمي و به همراه خانواده به خواستگاري ايشان برويد، نظرات هر دو خانواده در اين باره چه خواهد بود؟ آيا تفاوت ها بارزتر خواهد بود يا شباهت ها؟ آيا دوري راه به معناي فرهنگ هاي مختلف هم هست يا خير؟ از نظر فرهنگي شباهتي داريد؟ آيا ايشان موافقت مي کند که زندگي مشترک خود را در شهر شما آغاز کند؟بنابراين مي توانيد خواستگاري را به طور رسمي انجام دهيد و بعد تصميم گيري کنيد. در اين صورت ممکن است مشکلات کمتر يا بيشتر از الان به نظر برسد.
اگر نخواهيد با ايشان ازدواج کنيد، پس...
اگر قصد ازدواج با ايشان را نداريد، صادقانه دلايل آن را با ايشان در ميان بگذاريد. يادگاري ها و هدايا را از بين ببريد و به يک باره هر نوع ارتباطي را قطع کنيد. زيرا قطع تدريجي تماس ها، به سخت تر شد اين فرآيند منجر خواهد شد.به خاطر داشته باشيد هيچ گاه از روي ترحم و دلسوزي و به خاطر ديگري، نبايد ازدواج کرد زيرا با اين کار علاوه بر خودتان به ايشان نيز خيانت کرده ايد.
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohsen27000
سلام،ممنون که میخونین و خواهش میکنم هر برداشتی داشتین بگین.جریان اینجوری شروع شد که من تو بیمارستان با یه خانم از همکارای جدید آشنا شدم،برا کارای ورودیش باید تاییدش میکردم،بهشون تماس گرفتم که بیان و کاراشونو انجوم بدن،اومدن و شروع شد حرف زدن هردومون.ازش خوشم اومد و شب باهم حرف زدیم.نمیدونم چرا ولی همون شب شروع کرد به درد و دل کردن با من،از رابطه بدش با خانوادش گفت تا ارتباطای قبلیش.خیلی دلم براش سوخت،خیلی تنها بود.دو هفته بعد از سر دلسوزی ازش خاستگاری کردم،ولی با یه شرایطی که شرایط مالیم خوب نیست و بهم وقت بده ،اونم قبول کرد حتی با یه انگشتر فقط.منم پدر و مادرمو برداشتم و رفتیم خونشون و اوناهم جواب مثبت دادن.هرچی رسمی تر میشد رابطه،خواستها بیشتر میشد.هرجوری بود گذشت
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
الان من متوجه نشدم ..چی شد؟
الان ازدواج کردی؟
پشیمونی؟
یا میخای ازدواج نکنی باهاش
|wacsmiley|
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
شقایقم
الان من متوجه نشدم ..چی شد؟
الان ازدواج کردی؟
پشیمونی؟
یا میخای ازدواج نکنی باهاش
|wacsmiley|
عذر میخوام،نت قط شد،متن کامل نیومد.......خواستها و بهونها که اکثرا مالی بود زیاد شد،با بهونه های مختلف جنگ و دعوا راه مینداخت ،کوچیکترین بحثی بین ما پیش میومد همه روخبردار میکرد.بحثارو کشوند به خانواده ها و حتی زنگ زد و با مادر و خواهرم دعواش شد .مادرم فقط گفت بیشتر فکر کن درباره ی این دختر .نمیدونم واقعا چرا،ولی به بهونه های مختلف دعوا راه مینداخت.من صبوری کردم تا شاید تغییر کنه.آخرش با پدرش و پدرم صحبت کردم و این نامزدی رو تمومش کردیم که ادامه پیدا نکنه.چندروز گذشت و اومد و شروع کرد به معذرت خواهی و حتی تا پای خودکشی رفت،اونم دو بار.باز نگرانش شدم و گفتم باشه.کنارم باش تا درستش کنم.وقتی من صحبت کردم با خانوادها قول نکردن،یه مدت طول کشید تا قبول کنن.دقیقا روزی که همه چیز درست شده بود،سر یه بحث بی ارزش دعوا راه انداخت و زنگ زد به پدرم که من جوابم منفیه و من نمیخوام و این منو ول نمیکنه در صورتی که خودش اومده بود جلو.باز بهمش زد و من از اون روز به بعد عصبی شدم که چرا اینجوری کرد.من رابطمو باهاش قط کردم تا یه هفته بعدش که پیام داد که میخوام ببینمت.هرکاری کرد قبول نکردم.دید من قبول نمیکنم هرچی بد و بیراه بود گفت و بعدش یه پسره زنگ زد که دست از سر این بردار،من با پسره صحبت کردم تا اینا چهارماهه باهمن و خودش هم تایید کرد،یعنی وقتی که با من بود.اینم خیانتش.دیگه تموم شد برام.الان دوهفته میگذره ازین اتفاق ولی بعضی وقتی دلم براش تنگ میشه،خاطرات خوب و خوشی هم داشتیم ولی بد هم داشتیم.کمکم کنین بهش فکر نکنم.
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
من یه خانمم طبیعتا باید طرف اون خانم رو بگیرم .ولی..........
این ازدواج از اول هم به صلاح شما نبوده وهمونطور که خودتون عنوان کردید از روی دلسوزی بوده .
مطمئن باشید در صورت ادامه شما بیشتر لطمه میخوردید .اون خانم خیلی زود خودش رو به شما نشون داد .
این دلتنگی شما هم نه تنها از روی عشق نیست بلکه فقط از روی وابستگی هست که به ایشون این چند وقت داشتید .
ایشون هم عاشق شما نبوده چون بلافاصله وارد یک رابطه دیگه شده .
ان شاالله وقتی عشق رو با یک دختر خانم پاک ونجیب تجربه کردید متوجه این تفاوت ها میشید .
خوش بختی نگاه خداست دعا می کنم خداوند مهربان هیچگاه نگاه از شما بر نگیرد .
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohsen27000
عذر میخوام،نت قط شد،متن کامل نیومد.......خواستها و بهونها که اکثرا مالی بود زیاد شد،با بهونه های مختلف جنگ و دعوا راه مینداخت ،کوچیکترین بحثی بین ما پیش میومد همه روخبردار میکرد.بحثارو کشوند به خانواده ها و حتی زنگ زد و با مادر و خواهرم دعواش شد .مادرم فقط گفت بیشتر فکر کن درباره ی این دختر .نمیدونم واقعا چرا،ولی به بهونه های مختلف دعوا راه مینداخت.من صبوری کردم تا شاید تغییر کنه.آخرش با پدرش و پدرم صحبت کردم و این نامزدی رو تمومش کردیم که ادامه پیدا نکنه.چندروز گذشت و اومد و شروع کرد به معذرت خواهی و حتی تا پای خودکشی رفت،اونم دو بار.باز نگرانش شدم و گفتم باشه.کنارم باش تا درستش کنم.وقتی من صحبت کردم با خانوادها قول نکردن،یه مدت طول کشید تا قبول کنن.دقیقا روزی که همه چیز درست شده بود،سر یه بحث بی ارزش دعوا راه انداخت و زنگ زد به پدرم که من جوابم منفیه و من نمیخوام و این منو ول نمیکنه در صورتی که خودش اومده بود جلو.باز بهمش زد و من از اون روز به بعد عصبی شدم که چرا اینجوری کرد.من رابطمو باهاش قط کردم تا یه هفته بعدش که پیام داد که میخوام ببینمت.هرکاری کرد قبول نکردم.دید من قبول نمیکنم هرچی بد و بیراه بود گفت و بعدش یه پسره زنگ زد که دست از سر این بردار،من با پسره صحبت کردم تا اینا چهارماهه باهمن و خودش هم تایید کرد،یعنی وقتی که با من بود.اینم خیانتش.دیگه تموم شد برام.الان دوهفته میگذره ازین اتفاق ولی بعضی وقتی دلم براش تنگ میشه،خاطرات خوب و خوشی هم داشتیم ولی بد هم داشتیم.کمکم کنین بهش فکر نکنم.
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
سلام
برادر من شما بايد الان يه آهنگ بندري بذاري بيوفتي وسط برقصي(|laughingsmiley||tonguesmiley|)
كه اين خانم رو زود شناختي و زود از زندگيت بيرون رفت و كار به جاهاي باريك كشيده نشد
واقعا الان بايد خوشحال باشي چون خيلي به موقع بود اگر با هم زير يك سقف ميرفتيد چي اون موقع خيلي سخت بود ميگن جلو ضرر و هر وقت بگيري|happysmiley|
خاطره ها هم كم كم تو ذهنت كم رنگ ميشن حتي فراموش هم ميكني به اين فكر كن دختري كه خيانت ميكنه به نامزد و شوهر آيندش لياقت زندگي با شما رو نداشته اينو مطمعن باشين پس زياد فكر نكنيد بهش
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
وای خدا خیلیییی دوستت داشته که همه چیز اول کار نشونت داده خدارو هزاررر مرتبه شکر کن
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
دوست عزیز این خیلی خوبه که این قدرتو شهامتو داشتید نامزدی رو بهم بزنید ، مطمئنا بهترین کارو کردید که با این خانم وارد زندگی نشدید ، الانم از هیچی ناراحت نباش به این فکر کن که اگه باهاش زندگی میکردی یه عمر باید زجر میکشیدیو تحمل میکردی .
سعی کن به خاطرات خوبتون فکر نکنی درعوض به دعواها و خاطرات بد فکر کن ، به این فکر کن که تفاهم نداشتید با هم ، هرچی که شمارو یاد اون میندازه حذف کن ، آهنگ گوش نده به خصوص آهنگای غمگین . خودتو شاد بگیر ، تو جمع دوستاتو خانوادت بیشتر باش تا بهش فکر نکنی ، بعد یه مدت همه چیز کمرنگ میشه تو ذهنت .
تصور کن با مرور خاطراتتو یاد اون داری یه آتیش درست میکنیو خودتو میسوزونی تو این آتیش ، پس خودتو بیرون بکش ازش .
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ستیلا
من یه خانمم طبیعتا باید طرف اون خانم رو بگیرم .ولی..........
این ازدواج از اول هم به صلاح شما نبوده وهمونطور که خودتون عنوان کردید از روی دلسوزی بوده .
مطمئن باشید در صورت ادامه شما بیشتر لطمه میخوردید .اون خانم خیلی زود خودش رو به شما نشون داد .
این دلتنگی شما هم نه تنها از روی عشق نیست بلکه فقط از روی وابستگی هست که به ایشون این چند وقت داشتید .
ایشون هم عاشق شما نبوده چون بلافاصله وارد یک رابطه دیگه شده .
ان شاالله وقتی عشق رو با یک دختر خانم پاک ونجیب تجربه کردید متوجه این تفاوت ها میشید .
خوش بختی نگاه خداست دعا می کنم خداوند مهربان هیچگاه نگاه از شما بر نگیرد .
ممنون از لطفتون و دعای خیرتون
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
محمدزاده
سلام
برادر من شما بايد الان يه آهنگ بندري بذاري بيوفتي وسط برقصي(|laughingsmiley||tonguesmiley|)
كه اين خانم رو زود شناختي و زود از زندگيت بيرون رفت و كار به جاهاي باريك كشيده نشد
واقعا الان بايد خوشحال باشي چون خيلي به موقع بود اگر با هم زير يك سقف ميرفتيد چي اون موقع خيلي سخت بود ميگن جلو ضرر و هر وقت بگيري|happysmiley|
خاطره ها هم كم كم تو ذهنت كم رنگ ميشن حتي فراموش هم ميكني به اين فكر كن دختري كه خيانت ميكنه به نامزد و شوهر آيندش لياقت زندگي با شما رو نداشته اينو مطمعن باشين پس زياد فكر نكنيد بهش
خخخخخ،دمت گرم.:D
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
وای خدا خیلیییی دوستت داشته که همه چیز اول کار نشونت داده خدارو هزاررر مرتبه شکر کن
ممنون از لطفتون
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
love
دوست عزیز این خیلی خوبه که این قدرتو شهامتو داشتید نامزدی رو بهم بزنید ، مطمئنا بهترین کارو کردید که با این خانم وارد زندگی نشدید ، الانم از هیچی ناراحت نباش به این فکر کن که اگه باهاش زندگی میکردی یه عمر باید زجر میکشیدیو تحمل میکردی .
سعی کن به خاطرات خوبتون فکر نکنی درعوض به دعواها و خاطرات بد فکر کن ، به این فکر کن که تفاهم نداشتید با هم ، هرچی که شمارو یاد اون میندازه حذف کن ، آهنگ گوش نده به خصوص آهنگای غمگین . خودتو شاد بگیر ، تو جمع دوستاتو خانوادت بیشتر باش تا بهش فکر نکنی ، بعد یه مدت همه چیز کمرنگ میشه تو ذهنت .
تصور کن با مرور خاطراتتو یاد اون داری یه آتیش درست میکنیو خودتو میسوزونی تو این آتیش ، پس خودتو بیرون بکش ازش .
سره دلسوزی رفتم جلو.ولی قطعا دوسش داشتم که اینقد پای رفتار و کاراش موندم.الانم بیشتر نگرانشم که چیزیش نشه،کجاست یا چیکار میکنه!
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohsen27000
سره دلسوزی رفتم جلو.ولی قطعا دوسش داشتم که اینقد پای رفتار و کاراش موندم.الانم بیشتر نگرانشم که چیزیش نشه،کجاست یا چیکار میکنه!
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
ببینید این طبیعیه که دو جنس مخالف دلبسته ی هم بشن ، به قول خودتون خاطرات خوب هم داشتید ولی این فکرو کنید که شما تازه توی دوران نامزدی بودید ، هنوز اوله راه بخواد اینقدر خودشو بهتون نشون بده آخره راه چیه دیگه !!!
قطعا توی زندگی این عشق و حلاوتی که الان دارید کمرنگ میشه اونوقت دیگه حتی شاید از دهنت در نیاد بگی دوسش دارم چون الان شورو اشتیاقو آتیشت غالبه به منطقت برای دیدنه واقعیتا !! الان به قول خودت پای رفتارا و کاراش موندی چون مشتاق بودی بهش ، همین باعث شد که رفتارا و کاراشو تحمل کنی !! ولی بعدا تو زندگی که اشتیاقو تب و تاب الانو نداری ، اونوقت کاراش و رفتاراش میشدن سوهان روحت ، اونوقت دیگه نمیتونستی تحمل کنی .
پس الانم رو خودت کار کن که کمرنگش کنی تو ذهنت ، بدون بعدا با انتخاب بهتر و عاقلانه تر شیرینی و لذت زندگی رو چندبرابر میتونی بچشی .
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
love
ببینید این طبیعیه که دو جنس مخالف دلبسته ی هم بشن ، به قول خودتون خاطرات خوب هم داشتید ولی این فکرو کنید که شما تازه توی دوران نامزدی بودید ، هنوز اوله راه بخواد اینقدر خودشو بهتون نشون بده آخره راه چیه دیگه !!!
قطعا توی زندگی این عشق و حلاوتی که الان دارید کمرنگ میشه اونوقت دیگه حتی شاید از دهنت در نیاد بگی دوسش دارم چون الان شورو اشتیاقو آتیشت غالبه به منطقت برای دیدنه واقعیتا !! الان به قول خودت پای رفتارا و کاراش موندی چون مشتاق بودی بهش ، همین باعث شد که رفتارا و کاراشو تحمل کنی !! ولی بعدا تو زندگی که اشتیاقو تب و تاب الانو نداری ، اونوقت کاراش و رفتاراش میشدن سوهان روحت ، اونوقت دیگه نمیتونستی تحمل کنی .
پس الانم رو خودت کار کن که کمرنگش کنی تو ذهنت ، بدون بعدا با انتخاب بهتر و عاقلانه تر شیرینی و لذت زندگی رو چندبرابر میتونی بچشی .
حرفت درسته،همین کارو میکنم.ولی چجوری یعنی برای کمرنگ شدنش چه چیکار کنم!؟
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohsen27000
حرفت درسته،همین کارو میکنم.ولی چجوری یعنی برای کمرنگ شدنش چه چیکار کنم!؟
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
تو پست اولم گفتم ، اینکه بهش فکر نکنی ، ببین این فکر کردن !!! خودت هم میدونی عذابت میده ولی انگار دوست داری بازم بهش فکر کنیو خودتو بسوزونی توش ، مثل اینه که خودت یه آتیش درست کنیو خودتو بندازی وسطش !!
ولی واقعا باید تلاشتو کنی تا فکرت نره سمتش ، اگه رفت حواس خودتو پرت کن ، اگه تو جمع دوستات بیشتر باشی کمتر بهش فکر میکنی ، برو پیش دوستات باهاشون حرف بزن ، بگو بخند باید خودت به خودت کمک کنی ، به خاطرات خوبتون فکر نکن ، به اختلاف نظراتون فکر کن . آهنگ گوش نده مخصوصا آهنگ غمگین گوش نده و گریه کنی که اینجوری فقط خودتو عذاب میدی ، واقعا میگم شانس اوردی که از الان جلوشو گرفتی وگرنه میرفتی تو زندگیو نه راه پس داشتی نه راه پیش ، فقط مجبور بودی دعواها رو تحمل کنیو بسازی .
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
ااااااااااااااااا پسر تو چقد ساده اي |biggrinsmiley| اون از سادگيت سو استفاده كرد خودشو تو دلت جا انداخت |mad| اصلا اين موجود ارزش نداره بهش فكر كني ولي خداروشكر كه خودشو زود نشون داد
واقعا خداروشكر كن ميدوني چرا؟؟؟؟؟ چون خيلي دوستت داره رفيق |coolsmiley| خوش بحالت
گفتي چطور بهش فكر نكني؟ خب هروقت يادش افتادي به كارهاي بدش فكر كن مخصوصا ارتباطش با چند نفر!!!!!
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
.:: عباس ::.
ااااااااااااااااا پسر تو چقد ساده اي |biggrinsmiley| اون از سادگيت سو استفاده كرد خودشو تو دلت جا انداخت |mad| اصلا اين موجود ارزش نداره بهش فكر كني ولي خداروشكر كه خودشو زود نشون داد
واقعا خداروشكر كن ميدوني چرا؟؟؟؟؟ چون خيلي دوستت داره رفيق |coolsmiley| خوش بحالت
گفتي چطور بهش فكر نكني؟ خب هروقت يادش افتادي به كارهاي بدش فكر كن مخصوصا ارتباطش با چند نفر!!!!!
ممنون عباس جان،از سادگیم زیاد ضربه خوردم،اینم یکیش.نمیدونم چرا ولی زود باورم.بازم ممنون از راهنماییت.
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
بدترین ازدواج ازدواجیه که از روی ترحم باشه من خودم این کار رو کردم و با کله رفتم توی چاه الان 2 ساله زندگیم شده دادگاه حالا همونی که دلم براش سوخت و گفتم با نیت خیر میرم جلو شده بلای جونم مهریه نفقه شکایتهای بی جا تحمت اتحام و.... پوست سرم و کندن خدارو شکر کن بخدا کاش من جای تو بودم منه احمق بلافاصله عقد کردم و حال و روزم شد این ... ذره ای ناراحتی به دلت راه نده واسه کی دلت تنگ میشه؟؟؟ واسه کسی که بهت خیانت کرده و میخواسته یک عمر بدبختت کنه دست از احساسات بردار و منطقی فکر کن که مثل من نشی موفق باشی
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سامان12
بدترین ازدواج ازدواجیه که از روی ترحم باشه من خودم این کار رو کردم و با کله رفتم توی چاه الان 2 ساله زندگیم شده دادگاه حالا همونی که دلم براش سوخت و گفتم با نیت خیر میرم جلو شده بلای جونم مهریه نفقه شکایتهای بی جا تحمت اتحام و.... پوست سرم و کندن خدارو شکر کن بخدا کاش من جای تو بودم منه احمق بلافاصله عقد کردم و حال و روزم شد این ... ذره ای ناراحتی به دلت راه نده واسه کی دلت تنگ میشه؟؟؟ واسه کسی که بهت خیانت کرده و میخواسته یک عمر بدبختت کنه دست از احساسات بردار و منطقی فکر کن که مثل من نشی موفق باشی
ممنون سامان جان از راهنماییت.حتما
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohsen27000
ممنون عباس جان،از سادگیم زیاد ضربه خوردم،اینم یکیش.نمیدونم چرا ولی زود باورم.بازم ممنون از راهنماییت.
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
داداش اجازه بده مادرت واست دختر نشون كنه تو فقط سر ظاهر انتخاب كن
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
.:: عباس ::.
داداش اجازه بده مادرت واست دختر نشون كنه تو فقط سر ظاهر انتخاب كن
ایشالا هرچی خیره پیش بیاد.
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohsen27000
ایشالا هرچی خیره پیش بیاد.
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk
ايشالا خوش بخت شي |heart|
پاسخ : خواستگاری از روی دلسوزی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
.:: عباس ::.
ايشالا خوش بخت شي |heart|
مرسی،همچنین برادر
Sent from my HUAWEI Y530-U00 using Tapatalk