نمایش نتایج: از 1 به 31 از 31

موضوع: عدم تمکین همسر

2729
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    عدم تمکین همسر

    سلام. من 28 سالمه و 2 سال از عقدم و 3 ماه از عروسیم میگذره. متاسفانه بعد عروسی همسرم ب خونه پدرش تو شهرستان رفته و میگه تا خونه نخری من نمیام سر زندگیم.
    حرفش اینه ک 3 ماه بعد عروسیم خونه ندارم.
    و تحت هیچ شرایطی حاضر ب رهن یا اجاره خونه نمیشه
    من باز واسه نگه داشتن زندگیم واسه خریدن خونه پول جور کردم ولی میخوام ب نام پدرم بخرم. چون بیشتر پولم واسه اونه.
    ولی الان باز میگه تا خونه ب اسم خودت نباشه نمیام سر زندگیم
    و خیلی راحت میگه یا اینکارایی ک میگم میکنی یا طلاقم بده. و این 3 ماه بالای 10 بار خودشو خانوادش اسم طلاق رو اوردن
    لطفا کمک کنید
    ویرایش توسط Haizenberg : 06-24-2016 در ساعت 03:57 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25493
    نوشته ها
    100
    تشکـر
    83
    تشکر شده 91 بار در 58 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Haizenberg نمایش پست ها
    سلام. من 28 سالمه و 2 سال از عقدم و 3 ماه از عروسیم میگذره. متاسفانه بعد عروسی همسرم ب خونه پدرش تو شهرستان رفته و میگه تا خونه نخری من نمیام سر زندگیم.
    حرفش اینه ک 3 ماه بعد عروسیم خونه ندارم.
    و تحت هیچ شرایطی حاضر ب رهن یا اجاره خونه نمیشه
    من باز واسه نگه داشتن زندگیم واسه خریدن خونه پول جور کردم ولی میخوام ب نام پدرم بخرم. چون بیشتر پولم واسه اونه.
    ولی الان باز میگه تا خونه ب اسم ودت نباشه نمیام سر زندگیم😓
    و خیلی راحت میگه یا اینکارایی ک میگم میکنی یا طلاقم بده. و این 3 ماه بالای 10 بار خودشو خانوادش اسم طلاق رو اوردن
    لطفا کمک کنید
    طلاق بگیرید.

    فرستاده شده از E2333ِ من با Tapatalk
    امضای ایشان
    esmiz

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تمکین

    برید همراه با چند تا بزرگتر با خانوادش صحبت کنید و به یه نتیجه منطقی برسید...
    اگه به نتیجه نرسیدی هم میتونی از راه قانونی اقدام کنید...
    امضای ایشان
    بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى ، محبت اوست
    پس ؛محبت کنید چه به دوست ، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.
     (کوروش کبیر)

  4. کاربران زیر از Ariyaei بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : تمکین

    سلام

    چی میشه که یه زن به شوهرش میگه تا خونه نخری نمیام سر زندگیم ?!?!!!!!

    اگه داشتید خب حتما میخریدید دیگه ولی وقتی ندارید ...

    چی شده با وجودیکه میبینه از نظر مالی تواناییشو ندارید بازم میگه باید خونه بخری ?!?!?!

    شما تواناییه خرید منزل رو دارید ؟؟؟

    شاید اینجور زنا طلاق میخوان ، خونه رو بهونه کردن ، چون مطمئنا شوهرشون نداره و نمیتونه خونه بخره ، اینا هم راحت طلاقشونو میگیرن .

    خانم شما راضی بوده از ازدواج با شما ؟؟؟

  6. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : تمکین

    سلام گلم
    خونه را بخرین و بهشون بگین اگه نیان سرخونه زندکیش از دستش شکایت میکنین برای عدم تمکین
    همسر شما یا قصدش زندگی نیست یا میخواد گربه را دم حجله بکشه و ازشما غلام حلقه به گوش بسازه
    باید بفهمه ک هدف از زندگی من و خواسته های من نیست بلکه ما و خواسته های ما و تلاش ما برای رسیدن به خواسته هاس.

  8. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تمکین

    قبل از ازدواج درباره این مسایل با هم صحبت نکردید؟
    بهش وعده خونه داده بودی؟
    نمیدونست شرایط مالی شما چیه که بله گفت؟

  10. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تمکین

    سلام
    شما به مسایل حاضر اشاره کردید و اینکه در طی این دوسال چه اتفاقاتی افتاده که به اینجا کشیده شده چیزی نفرمودید !
    مشکل باید ریشه ای باشه و حل بشه تا بعد ها با بهانه دیگری باز کار به متارکه و ترک منزل نکشه !
    مشکل شما مطمینا سر خربد خونه نیست فقط ؛بلکه اختلافاتی وحود داره که برای متقاعد سازی همدیگه رو به چنین درخواست هایی میارن .
    حالا اگر مشکل اصلی قابل بگفتن هست میتونید بگید و ما در حد توان راهنمایی میکنیم .

  12. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    ...
    ویرایش توسط Haizenberg : 06-24-2016 در ساعت 03:52 PM

  14. کاربران زیر از Haizenberg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    ...

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    سلام
    شما به مسایل حاضر اشاره کردید و اینکه در طی این دوسال چه اتفاقاتی افتاده که به اینجا کشیده شده چیزی نفرمودید !
    مشکل باید ریشه ای باشه و حل بشه تا بعد ها با بهانه دیگری باز کار به متارکه و ترک منزل نکشه !
    مشکل شما مطمینا سر خربد خونه نیست فقط ؛بلکه اختلافاتی وحود داره که برای متقاعد سازی همدیگه رو به چنین درخواست هایی میارن .
    حالا اگر مشکل اصلی قابل بگفتن هست میتونید بگید و ما در حد توان راهنمایی میکنیم .
    تو دو سال عقد ی سری مشکلات بوده حق با شماست. ک البته همسر بنده تمام مشکلات رو از چشم جاریش میبینه و میگه جاریش مادر من رو گول زده و تو این مدت انواع و اقسام توهین ها زو ب خانواده من کرده

  17. کاربران زیر از Haizenberg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    قبل از ازدواج درباره این مسایل با هم صحبت نکردید؟
    بهش وعده خونه داده بودی؟
    نمیدونست شرایط مالی شما چیه که بله گفت؟
    قبل ازدواج پدرم گفت خونه دارم میدم ب پسرم توش زندگی کنه ولی به نام خود پدرم باشه خونه. اون موقع تو اصفهان قرار بود زندگی کنیم. راضی نشدن بیان اصفهان خونه اونجا رو با 20 ملیون ضرر فروختیم الان ک میخوایم تهران خونه بخریم میگه اگه بنام خودت نباشه ازت طلاق میگیرم.

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    سلام

    چی میشه که یه زن به شوهرش میگه تا خونه نخری نمیام سر زندگیم ?!?!!!!!

    اگه داشتید خب حتما میخریدید دیگه ولی وقتی ندارید ...

    چی شده با وجودیکه میبینه از نظر مالی تواناییشو ندارید بازم میگه باید خونه بخری ?!?!?!

    شما تواناییه خرید منزل رو دارید ؟؟؟

    شاید اینجور زنا طلاق میخوان ، خونه رو بهونه کردن ، چون مطمئنا شوهرشون نداره و نمیتونه خونه بخره ، اینا هم راحت طلاقشونو میگیرن .

    خانم شما راضی بوده از ازدواج با شما ؟؟؟
    بله کاملا راضی راضی بوده قبل ازدواج با هم دوست بودیم
    الان من میخووام خونه بخرم میگه خونه به نام خودت باید باشه سند رو ببینم بعدش میام
    ویرایش توسط Haizenberg : 06-24-2016 در ساعت 03:56 PM

  20. کاربران زیر از Haizenberg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    سلام گلم
    خونه را بخرین و بهشون بگین اگه نیان سرخونه زندکیش از دستش شکایت میکنین برای عدم تمکین
    همسر شما یا قصدش زندگی نیست یا میخواد گربه را دم حجله بکشه و ازشما غلام حلقه به گوش بسازه
    باید بفهمه ک هدف از زندگی من و خواسته های من نیست بلکه ما و خواسته های ما و تلاش ما برای رسیدن به خواسته هاس.
    من میخوام خونه رو بخرم ولی خداییش میترسم ک الان میگه باید خونه ب نامت باشه اگه خونه رو ب نام خودم بزنم و مهریه اش رو اجرا بذاره

  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Haizenberg نمایش پست ها
    من میخوام خونه رو بخرم ولی خداییش میترسم ک الان میگه باید خونه ب نامت باشه اگه خونه رو ب نام خودم بزنم و مهریه اش رو اجرا بذاره
    خونه را به نام پدرتون کنین
    قصد همسر شما زندگی نیست
    یا میخواد غلامش باشین یا قصد تیغ زدنتون را داره
    فقط بهش بگین ک تا اخر هفته نیاد سر زندگیش قانونی اقدام میکنین ازش شکایت میکنین

  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    خونه را به نام پدرتون کنین
    قصد همسر شما زندگی نیست
    یا میخواد غلامش باشین یا قصد تیغ زدنتون را داره
    فقط بهش بگین ک تا اخر هفته نیاد سر زندگیش قانونی اقدام میکنین ازش شکایت میکنین
    خونه ب نام پدرم هس.
    میگه اگه ب نامت نباشه ازت جدامیشم. خودش میگه ک بیا توافقی جدا بشیم مهریه ام نمیخوام ولی من این حرفشو باور ندارم و بهش گفتم مهریه ات رو اجرا هم بذاری من طلاقت نمیدم

  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Esmiz نمایش پست ها
    طلاق بگیرید.

    فرستاده شده از E2333ِ من با Tapatalk
    این حرفیه ک خودش میگه. ولی مطمنن از مهریه اش نمیگذره

  25. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Haizenberg نمایش پست ها
    خونه ب نام پدرم هس.
    میگه اگه ب نامت نباشه ازت جدامیشم. خودش میگه ک بیا توافقی جدا بشیم مهریه ام نمیخوام ولی من این حرفشو باور ندارم و بهش گفتم مهریه ات رو اجرا هم بذاری من طلاقت نمیدم
    خوب چرا طلاقش نمیدی
    اون ک قصدش زندگی نیس
    فک کردی به زور میتونی نگهش داری
    بیاد تو خونه ات هم چجوری میتونی اعتماد کنی یا چقدر میخواد دوام بیاره بلایی سرت میاره ک داروندارت را بدی و بگی فقط برو

  26. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Haizenberg نمایش پست ها
    سلام. من 28 سالمه و 2 سال از عقدم و 3 ماه از عروسیم میگذره. متاسفانه بعد عروسی همسرم ب خونه پدرش تو شهرستان رفته و میگه تا خونه نخری من نمیام سر زندگیم.
    حرفش اینه ک 3 ماه بعد عروسیم خونه ندارم.
    و تحت هیچ شرایطی حاضر ب رهن یا اجاره خونه نمیشه
    من باز واسه نگه داشتن زندگیم واسه خریدن خونه پول جور کردم ولی میخوام ب نام پدرم بخرم. چون بیشتر پولم واسه اونه.
    ولی الان باز میگه تا خونه ب اسم خودت نباشه نمیام سر زندگیم������
    و خیلی راحت میگه یا اینکارایی ک میگم میکنی یا طلاقم بده. و این 3 ماه بالای 10 بار خودشو خانوادش اسم طلاق رو اوردن
    لطفا کمک کنید
    خونرو ب اسم پدرتون بخرید
    خانمت چندسالشه؟؟
    انگار هیچ درک درستی از زندگی نداره
    شایدم تصمیمش برای جدایی جدی هس

    در هر حال خونه رو ب اسم ایشون نکنید
    چون تنها کسی ک ضرر میکنه خود شمایی

    مهریه رو هم الان میگه نمیخاد
    پاس برسه تا دونه اخرشو ازتون میگیره

    مگه اینکه ب دلایلی مجچبور شه بیخیالش شه
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  27. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Haizenberg نمایش پست ها
    تو دو سال عقد ی سری مشکلات بوده حق با شماست. ک البته همسر بنده تمام مشکلات رو از چشم جاریش میبینه و میگه جاریش مادر من رو گول زده و تو این مدت انواع و اقسام توهین ها زو ب خانواده من کرده

    ببینید شما نیاز به جلسات مشاوره حضوری دارید تا هم دلخوری های گذشته حل بشه و به کینه کدورت تبدیل نشه و هم برای زندگی مشترک مدیریت روایط متقابل با همدیگه و با خانواده هارو یاد بگیرید .چون تازه زندگیتون رو با دلخوری های گذشته شروع کردید و در اینده هم با این دیدگاه ها مطمینا مشکلات پیچیده تر و گسترده تری خواهید داشت !

    هر دو باید کتاب های مفید در مورد شناخت جنس مخالف رو مطالعه کنید و طرز برخورد با همدیگر رو یاد بگیرید .
    همسرتون اینجا نیستند تا ما نظر ایشون رو هم بخوایم پس نمیشه یک طرفه قضاوت کرد ..شاید عمق دلخوری های ایشون بیشتر باشه .
    صرفا از این جهت که دختر ها با عشق و علاقه و عاطفه و فانتزی های بیشتری وارد زندگی مشترک میشن بنابراین وقتی در ا وایل خصوصا ماه های اول زندگی خارج از انتظارشون پیش بره بیشتر صدمه روحی میبینن .
    نمیدونم که توی این مدت از لحاظ عاطفی محبت و حمایت کردید ازشون یا نه !
    اینکه کسی مشکلات رو به دیگری نسبت بده یجور پنهون کردن خودش و تقصیراتش پشت دیگری هست درست !ولی شاید خاتوادتون تفاوت هایی بین عروس ها قایل شدن ...شایدشما اونجور که باید حمایتش نکردید ...شتید هایی که ما ازش خبر نداریم .

    ولی من احساس میکنم ایشون یجور ترس از سمت خانواده شما دارن که اصرار بر به نام بودن سند منزل دارن ..
    مثلا اینکه خانوادتون ممکنه در صورت امکان هر ان خونه رو ازتون پس بگیرن ..یا از جاریتون میترسن که باعث اینکار بشه و ...

    اگر مشکلشون فقط همین چیزاست ..مدیریت کردنش کاری نداره جناب .
    شما به همسرتون از این بابات پشتگرمی و اطمینان بدید و اگر ایشون از در لج وارد شدن شما از در محبت و عاطفه وارد بشید .

    اگر واقعا مشکل اینچیزهانیست و بهانه هست ..دیگه باید تصمیمات جدی تری بگیرید .
    ولی انشالله که با کمی صبرو گذشت و محبت و حمایت بیشتر مشکلتون حل میشه .

  28. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    ببینید شما نیاز به جلسات مشاوره حضوری دارید تا هم دلخوری های گذشته حل بشه و به کینه کدورت تبدیل نشه و هم برای زندگی مشترک مدیریت روایط متقابل با همدیگه و با خانواده هارو یاد بگیرید .چون تازه زندگیتون رو با دلخوری های گذشته شروع کردید و در اینده هم با این دیدگاه ها مطمینا مشکلات پیچیده تر و گسترده تری خواهید داشت !

    هر دو باید کتاب های مفید در مورد شناخت جنس مخالف رو مطالعه کنید و طرز برخورد با همدیگر رو یاد بگیرید .
    همسرتون اینجا نیستند تا ما نظر ایشون رو هم بخوایم پس نمیشه یک طرفه قضاوت کرد ..شاید عمق دلخوری های ایشون بیشتر باشه .
    صرفا از این جهت که دختر ها با عشق و علاقه و عاطفه و فانتزی های بیشتری وارد زندگی مشترک میشن بنابراین وقتی در ا وایل خصوصا ماه های اول زندگی خارج از انتظارشون پیش بره بیشتر صدمه روحی میبینن .
    نمیدونم که توی این مدت از لحاظ عاطفی محبت و حمایت کردید ازشون یا نه !
    اینکه کسی مشکلات رو به دیگری نسبت بده یجور پنهون کردن خودش و تقصیراتش پشت دیگری هست درست !ولی شاید خاتوادتون تفاوت هایی بین عروس ها قایل شدن ...شایدشما اونجور که باید حمایتش نکردید ...شتید هایی که ما ازش خبر نداریم .

    ولی من احساس میکنم ایشون یجور ترس از سمت خانواده شما دارن که اصرار بر به نام بودن سند منزل دارن ..
    مثلا اینکه خانوادتون ممکنه در صورت امکان هر ان خونه رو ازتون پس بگیرن ..یا از جاریتون میترسن که باعث اینکار بشه و ...

    اگر مشکلشون فقط همین چیزاست ..مدیریت کردنش کاری نداره جناب .
    شما به همسرتون از این بابات پشتگرمی و اطمینان بدید و اگر ایشون از در لج وارد شدن شما از در محبت و عاطفه وارد بشید .

    اگر واقعا مشکل اینچیزهانیست و بهانه هست ..دیگه باید تصمیمات جدی تری بگیرید .
    ولی انشالله که با کمی صبرو گذشت و محبت و حمایت بیشتر مشکلتون حل میشه .
    ایشالا ممنونم

  30. کاربران زیر از Haizenberg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    خونرو ب اسم پدرتون بخرید
    خانمت چندسالشه؟؟
    انگار هیچ درک درستی از زندگی نداره
    شایدم تصمیمش برای جدایی جدی هس

    در هر حال خونه رو ب اسم ایشون نکنید
    چون تنها کسی ک ضرر میکنه خود شمایی

    مهریه رو هم الان میگه نمیخاد
    پاس برسه تا دونه اخرشو ازتون میگیره

    مگه اینکه ب دلایلی مجچبور شه بیخیالش شه
    24 سالشه. منم ترسم از اینه ک ب خاک سیاه بشونه منو

  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    خوب چرا طلاقش نمیدی
    اون ک قصدش زندگی نیس
    فک کردی به زور میتونی نگهش داری
    بیاد تو خونه ات هم چجوری میتونی اعتماد کنی یا چقدر میخواد دوام بیاره بلایی سرت میاره ک داروندارت را بدی و بگی فقط برو
    میدونم حق با شماس ترس منم از این چیزاس

  33. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تمکین

    عرض سلام احترام
    با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
    دوست گرامی...عرض کردید که 28 سالتونه...دیگه سن و سالی گذشته...پس برادرانه و صادقانه و رُک و راست باهات صحبت میکنم...
    ما نمیدونیم چه مقدار از گفته های شما درسته و یا چه مقدارش اصلا گفته نشده و اینکه آیا همه ی مشکلات سر همون مبحثی هست که گفته شد یا خیر؟
    در 99 درصد و 99 صدم درصد هیچگاه بنده به قطعیت برای کسی که کمکی میخواد نمیگم که دقیقا اینکارو کنه و چنین تصمیمی بگیره و فقط و فقط بهش مشورتی میدم و تصمیم نهایی رو بخودش میسپرم
    اما طبق گفته های شما از اونجاییکه کار بجایی که نباید کشیده میشده کشیده شده و حرمت هایی شکسته شده که قابل برگشت نیست و حالا به هر دلیلی.مستقیما حرف از طلاق زده شده اون هم بارها توسط خود شخص و همچنین خونواده ی ایشون.اونهم سر مسائلی مثل خونه و اینها.البته طبق گفته های شما.پس برادر من.درست ترین کار ممکن که شما نیاز داری بشنوی و انجام بدی رو بدون ذره ای تردید بهت میگم:
    یک کلام.جدایی.منتظر هم نشین که اونها درخواست کنن.بلکه خودت پیشقدم شو و اینکارو انجام بده.بدون ترس و لرز و شک و دودلی.رابطه و تصمیم و ازدواجی بوده که از اول غلط بوده و به اشتباه شکل گرفته
    اما حالا که همه چیز روشن شده بهتره که سریعا قطع شه.و خوب به این نکات توجه کن.محکم و استوار در راهت قدم بردار.در تمام طول مدتی که مراحل طلاق طی میشه با هیچکسی یک کلام هم حرف نزن
    سکوت کن و فقط به هدفت فکر کن.نه اجازه بده کسی با حرفهای ناراحت کننده بحث و جدل بیخودی راه بیاندازه و اعصابت رو خورد کنه نه اینکه کسی بخواد روی تصمیمت مستقیما تاثیر بزاره که نظرتو عوض کنی
    به هیچ عنوان به کسی اجازه ی دخالت نده و استقلال شخصیتیت رو حفظ کن و این ماجرا و ازدواج اشتباه رو پایان بده و بعد از اون هم با توکل به خدا به دنبال انتخابی درست تر و مناسبتر باش با عبرت از گذشته
    اگر رابطه ای از همون ابتدا کاملا درست و منطقی و با احترام متقابل و حفظ حرمت ها و رعایت ادب و همچنین عشق و علاقه ی خالصانه و حقیقی شکل گرفت که هیچ. اگه نگرفت باید همون لحظه قطع بشه
    انقدر ترس و لرز و دودلی هم توی زندگیت نداشته باش برادر.همیشه تو زندگیت جوری قدم بردار که سرت رو بالا بگیری و به کسی جز خدا جوابگو نباشی.در زندگیت از هیچ چیز و هیچکس جز خدا نترس...
    چون مخلوقات خدا در جایگاهی نیستن که ما بخوایم ازشون بترسیم.از گفته هام هم اشتباه برداشت نکن.به ذره ذره ی این دنیا و تمام موجوداتش احترام بزار و بهشون عشق بورز.اما از هیچکدومشون نترس
    محکم و استوار قدم بردار و درست زندگی کن و اونقدر برای خودسازیه فردی تلاش کن که دیگه لازم نباشه برای مسائلی به مراتب مهمتر از این هم به اینجا بیای و از بنده یا شخص دیگه ای مشورتی بگیری
    امیدوارم که صحبتهام تا حد امکان مفید واقع بشه...و چیزی که در مورد پایان اون رابطه در سریعترین زمان ممکن گفتم رو هم فراموش نکن...در درست بودن اون تصمیم هیچ شکی نیست...
    سلامت و سربلند باشید.
    ویرایش توسط YAshin.SAhAkiyAn : 06-24-2016 در ساعت 06:57 PM
    امضای ایشان
    ***
    If You Always Put Limits On Everything You Do
    Physical Or Anything Else
    It Will Spread Into Yor Work And Into Yor Life
    There Are No Limits
    There Are Only Plateaus , And You Must Not Stay There

    You Must Go Beyond Them

    ***

  34. 2 کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Haizenberg نمایش پست ها
    24 سالشه. منم ترسم از اینه ک ب خاک سیاه بشونه منو
    ب نظر من انتخاب شما غلط بوده از اول
    الانم اگه حرف جدایی رو برای همچین مسائلی ب راحتی میزنن
    و شده ورد زبونشون
    چرا جدا نمیشین؟؟؟

    الانم بابت این موضوع خونه محکم بگیرید
    ترستون بجا هس
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  36. کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط YAshin.SAhAkiyAn نمایش پست ها
    عرض سلام احترام
    با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
    دوست گرامی...عرض کردید که 28 سالتونه...دیگه سن و سالی گذشته...پس برادرانه و صادقانه و رُک و راست باهات صحبت میکنم...
    ما نمیدونیم چه مقدار از گفته های شما درسته و یا چه مقدارش اصلا گفته نشده و اینکه آیا همه ی مشکلات سر همون مبحثی هست که گفته شد یا خیر؟
    در 99 درصد و 99 صدم درصد هیچگاه بنده به قطعیت برای کسی که کمکی میخواد نمیگم که دقیقا اینکارو کنه و چنین تصمیمی بگیره و فقط و فقط بهش مشورتی میدم و تصمیم نهایی رو بخودش میسپرم
    اما طبق گفته های شما از اونجاییکه کار بجایی که نباید کشیده میشده کشیده شده و حرمت هایی شکسته شده که قابل برگشت نیست و حالا به هر دلیلی.مستقیما حرف از طلاق زده شده اون هم بارها توسط خود شخص و همچنین خونواده ی ایشون.اونهم سر مسائلی مثل خونه و اینها.البته طبق گفته های شما.پس برادر من.درست ترین کار ممکن که شما نیاز داری بشنوی و انجام بدی رو بدون ذره ای تردید بهت میگم:
    یک کلام.جدایی.منتظر هم نشین که اونها درخواست کنن.بلکه خودت پیشقدم شو و اینکارو انجام بده.بدون ترس و لرز و شک و دودلی.رابطه و تصمیم و ازدواجی بوده که از اول غلط بوده و به اشتباه شکل گرفته
    اما حالا که همه چیز روشن شده بهتره که سریعا قطع شه.و خوب به این نکات توجه کن.محکم و استوار در راهت قدم بردار.در تمام طول مدتی که مراحل طلاق طی میشه با هیچکسی یک کلام هم حرف نزن
    سکوت کن و فقط به هدفت فکر کن.نه اجازه بده کسی با حرفهای ناراحت کننده بحث و جدل بیخودی راه بیاندازه و اعصابت رو خورد کنه نه اینکه کسی بخواد روی تصمیمت مستقیما تاثیر بزاره که نظرتو عوض کنی
    به هیچ عنوان به کسی اجازه ی دخالت نده و استقلال شخصیتیت رو حفظ کن و این ماجرا و ازدواج اشتباه رو پایان بده و بعد از اون هم با توکل به خدا به دنبال انتخابی درست تر و مناسبتر باش با عبرت از گذشته
    اگر رابطه ای از همون ابتدا کاملا درست و منطقی و با احترام متقابل و حفظ حرمت ها و رعایت ادب و همچنین عشق و علاقه ی خالصانه و حقیقی شکل گرفت که هیچ. اگه نگرفت باید همون لحظه قطع بشه
    انقدر ترس و لرز و دودلی هم توی زندگیت نداشته باش برادر.همیشه تو زندگیت جوری قدم بردار که سرت رو بالا بگیری و به کسی جز خدا جوابگو نباشی.در زندگیت از هیچ چیز و هیچکس جز خدا نترس...
    چون مخلوقات خدا در جایگاهی نیستن که ما بخوایم ازشون بترسیم.از گفته هام هم اشتباه برداشت نکن.به ذره ذره ی این دنیا و تمام موجوداتش احترام بزار و بهشون عشق بورز.اما از هیچکدومشون نترس
    محکم و استوار قدم بردار و درست زندگی کن و اونقدر برای خودسازیه فردی تلاش کن که دیگه لازم نباشه برای مسائلی به مراتب مهمتر از این هم به اینجا بیای و از بنده یا شخص دیگه ای مشورتی بگیری
    امیدوارم که صحبتهام تا حد امکان مفید واقع بشه...و چیزی که در مورد پایان اون رابطه در سریعترین زمان ممکن گفتم رو هم فراموش نکن...در درست بودن اون تصمیم هیچ شکی نیست...
    سلامت و سربلند باشید.
    دوست عزیز دقیقا حق با شماست و من این تصمیم رو گرفتم.
    ولی مشکل من مهریه ایشونه.
    در این صورت باید مهریه اش رو هم بدم ک متاسفانه انگار هدف ایشون از اول این بوده

  38. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29015
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    ب نظر من انتخاب شما غلط بوده از اول
    الانم اگه حرف جدایی رو برای همچین مسائلی ب راحتی میزنن
    و شده ورد زبونشون
    چرا جدا نمیشین؟؟؟

    الانم بابت این موضوع خونه محکم بگیرید
    ترستون بجا هس
    بخاطر ترس از پرداخت مهریه جدا نمیشم

  39. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28420
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    412
    تشکر شده 104 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : عدم تمکین همسر

    احسنت به شما غزال خانوم واقعا حرفاتون منطقی هست و نظراتتون منصفانه و عاقلانه...برادر عزیز بنده پیشنهاد میکنم فرمایشات غزال خانوم رو جدی بگیرید و عمل کنید
    امضای ایشان


  40. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تمکین

    نقل قول نوشته اصلی توسط Haizenberg نمایش پست ها
    بخاطر ترس از پرداخت مهریه جدا نمیشم
    زن هر زمان ک بخاد میتونه مهرشو بگیره
    بعیدم نیست
    شاید همین الانم بخاد مهرشو اجرا بزاره
    مهریه چیزیه ک گردن شماست
    فقط در صورتی ک این خانوم مهرشو ببخشه میتونی مهرشو ندی
    والا حتی توی زندگی هم باید این مهریرو بدی
    والا از تلاشی ک واس خونه و ... داره
    بعید نیست که نخاد مهرشو بگیره
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  41. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2717
    نوشته ها
    118
    تشکـر
    37
    تشکر شده 44 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عدم تمکین همسر

    اگه پدرتون قول خونه داده حتما اصرار خانمتون واسه همون قوله و شاید قصدی برای جدایی ندارن با هم صحبت کنین و سوی تفاهم ها رو برطرف کنین و ببینین مشکلشون چیه

  42. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27671
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    995
    تشکر شده 634 بار در 431 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عدم تمکین همسر

    سلام
    به مشاور خوش اومدی داداشی
    به نظر من طلاقش بدی بهتره
    چون فردا گیرم که خونه هم به اسم خودت خریدی تا یه مشکل کوچیکی پیش بیاد میره خونه ننش و میگه طلاق
    دختری که با سختی های مرد نسازه که دختر نیست

  43. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عدم تمکین همسر

    گفتین بیشتر پول خونه رو پدرتون داده. پس شمام بخشی رو تقبل کردین. خب چرا به اندازه ای که پول گذاشتین به نام خودتون نمیزنین؟
    چیز عجیبی نیست. همسر منم خونه ای خرید منتها چون 1/5 پول رو داده بود، بیست سهم به نامش خورد و باقیش به اسم مادرشوهرمه.

    نمیدونم چرا هرکسی میاد اینجا مشاوره میخواد، همه فورا میگن طلاق بگیر خلاص شو!!!
    من به شخصه تا حالا کسی رو ندیدم که طلاق بگیره و خلاص شه. تازه اول بدبختیاشه.
    پس اینقدر راحت حرف از طلاق نزنین. صحبت زندگی دوتا ادمه. با یه حرف شما عزیزان ممکنه از هم بپاشه و گناهش پای شماست.

  44. کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد