کمک میخوام در مورد رفتار همسر ایندم

سلام خسته نباشید
1 سالی میشه که با یه دختر اشنا شدم و قصد ازدواج داریم خیلی هم همو دوست داریم
من شرکت دارم مدیر عامل شرکتم و درامدم خوبه فعلا در حد 10-15 میلیون در ماه
خیلی وقته که نسبت به طرفم بی اعتماد شدم
شاید برای این باشه که خیلی چیزا رو بهم نمیگه و پنهون میکنه و مثلا بهش تذکر میدم میگم که این کار بده این کار خوبه برعکسشو انجام میده و کارایی میکنه که اگه بخوام بگم که مامانم بگم یا مامانم بفهمه قبلا این کارو انجام داده واقعا نمیاد خواستگاریش
من خیلی دووسش دارم
به خاطر این ازدواجون دیر شد که دلگیر شدم از کاراش و نمی خوام طلاقی بشم به خاطر عدم تفاهم
خیلی وقنه به این نتیجه رسیدم که تمومش کنیم
اون خیلی چیزا رو ازم پنهون میکنه
و این اصلا خوب نیست ما باید از هم همه چیزو بدونیم که بعد از زندگی مشترک مشکلی برامون پیش نیاد اختلافی نشه
نه این که الان بخوام بهش بی اعتماد شم
خواستیم تموم کنیم تموم قول و قرارامونو اون میگه نه
نمی تونه هم بیاد و با هم بریم پیش یه مشاور که حداقل ببینیم ازدواج کنیم بهتره یا تموم کنیم
اخلاقاش با من جور در نمیاد با این حال با این همه دعوا خیلی همو ددوس داریم و من خیلی سکوت کردم
چند بار از 0 شروع کردیم ولی بازم نشد دوباره همون اخلاق همیشگی
کاش یه کسی توی لاین با دوتاموم صحبت میکرد تا شاید به یه نتیجه برسیم

دوست عزیز با توجه به متنی که خوندم فکر نمیکنم مشکلاتتون کم باشه یا حداقل این چندموردی که گفتید مسائل کوچیکی نیستن .

شما با این همه مشکل میگی ولی چون همو دوسداریم میخوایم ازدواج کنیم ، الان چون آتیشه عشقتون تنده اینو میگید ، بعد از ازدواج که این آتیش فروکش کردو برای هم عادی شدید اونوقته که دیگه نمیتونید این اختلافات رو تحمل کنید .

الان دارید واقعا احساسی برخورد میکنید ، چون تب عشق دارید واقعیت رو نمیخواید بپذیرید و میخواید هرطور شده چشاتونو به روی اختلافات ببندید تا به هم برسید ، درصورتیکه منطق و واقعیت برعکسه .

دقیقا منم با نظر شما موافقم ولی خب دوسش دارم و اونم دوسم داره نمیشه با مشاوره کاری کرد که بتونیم با هم باشیم و کنار هم بمونیم
چون برای همسر ایندم هم سخته جدایی

من واقعیتی که بعد از ازدواج توی تمام زندگیا رخ میده رو بهتون گفتم ، اینکه دخترو پسر توی دوران دوستی عاشق همن ، میگن هیچ مشکلی با هم نداریم ، حتی یه اختلاف نظر نداریم ، همو خیلی دوسداریم ، طرفم همونیه که میخواستم ، ولی بعد ازدواج میان میگن نمیدونیم چرا اینطور شده ، نمیدونم چرا اخلاقش تغییر کرده ، این اینطور نبود ، چرا اینطور شده ؟ دعواهامون بیشتر داره میشه و و و

همه ی این به خاطر اینکه که توی دوران دوستی داغن دخترو پسر واقعا داغن ، آتیشه عشق نمیزاره واقعیت و منطق رو ببینن ، اما بعد ازدواج این داغی میره و برای هم عادی میشن ، تکراری میشن ، اگه انتخاب درستی کرده باشن که با خوبیو خوشی کنار هم زندگی میکنن اگه انتخابشون درست نبوده و چشمشونو به روی واقعیت بسته بودن اونوقته که تحمل رفتارهای هم (رفتارایی که تو دوران دوستی میدیدن ولی بی تفاوت از کنارش میگذشتن ) براشون سختو غیرقابل تحمله .

حتما اگه بتونید مشاوره حضوری برید با هم . ولی اگه بخواید با هم زندگی کنیدباید تلاش کنید رفتارایی که مطابق میل هم نیستو تغییر بدید ، که این تغییر یک مقدار سخته .

اگر دوستان نظری داشتن حتما بهتون میگن .

دوستان مشه بازم نظر بدید که به یه نتیجه برسیم ؟

دوست عزیز
ازدواج امری نیست که فقط بر پایه دوست داشتن ساخته بشه خیلی موارد دیگه ام هست که باید در نظر گرفته بشه که مهمترینش اخلاقه وشما میگید که یه سری اخلاقاشو دوست ندارید وباعث اختلافتون شده،پس بهتره که این موضوع رو در نظر بگیرید چون همین اخلاقا واختلافابعد ازدواج شما رو دلسرد میکنه و رفته رفته دوست داشتنتون رو کمرنگ میکنه