با سلام. من 26 سالمه و 7 ماه ازدواج کردم . و همش تو ذهنم خاطراته بد گذشته مرور میشه. مثلا اذیت های که تو جمع اوری پایان نامه کشیدم یا رفتار بد استاد با من.یا معلم دوران دبیرستان ,یا پسری که تو دوران دانشجو باهم دوست بود و خیلی خیلی اذیتم کرد و چون من نمیخواستمش تهدیدم میکرد و اسایشمو ازم گرفته بود و بهد 2 سال الان هم تو خیابون از دور کسی رو شبیه اون میبینم و از ترس دلم میریزه در حالی که اون یه شهر دیکه است من یه جای دیگه.نمیدونم از اون موقع ترس تو دلم مونده یا چی ؟الان هم شبا تو خونه میترسم اگه تنها باشم یا با شوهرم تو اتاق میخوابم از هال میترسم ولی اگه کسی مثلا خواهر شوهر یا برادر شوهر تو هال بخوابه منم با خیال اسوده تو اتاقمون میخوابم و اصلا ترس دیگه یادم نمیوفته . شبا احساس میکنم کسی به چشم میخوره یا کسی هست ولی خودمم میدونم همش فکرهای بده که سراغم مییاد. ممنونم از راهنماییتون.