نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: آزار و اذیت در بچگی

2038
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9312
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    20
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    آزار و اذیت در بچگی

    سلام
    نمیدونم چجوری بگم مشکلمو آخه تا حالا به کسی نگفتم و این منو میترسونه و همیشه از یادآوریش عذاب میکشم و به گریه می افتم
    دختری هستم 19 ساله یه دایی دارم که 10 سال از من بزرگتره
    تو بچگی هروقت که منو تنها گیر می اورد آزارم میداد (منظور از آزار همون دست زدن به ...)دقیق یادم نمیاد که تو چه سنی بودم ولی اونقدر بچه و احمق و خر بودم که وقتی اینکارو با من میکرد به هیچکس نمیگفتم عذاب میکشیدم کابوس میدیدم ولی به طور احمقانه ای خجالت میکشیدم که به کسی بگم و هر دفعه که به خونه ی ما میومد ازش فرار میکردم ولی بازم بود همه جا بود گاهی از خودم حالم بهم میخوره از این خجالتی بودنم و اینکه نمیتونستم بگم نه
    حالا که به این سن رسیدم میفهمم که با من چکار کرد شاید به نوعی ارضام میکرد حتی تمام حرف هایی که تو اون لحظه ها بهم میگفت تو حافظم مونده و عذابم میده
    همون ارضا کردن ها منو به ادمی تبدیل کرد که همیشه خودش خودشو ارضا میکرد اوایل نمیدونستم چکاریه و چرا انجامش میدم فقط انجام میدادم یکم که سنم بیشتر شد دیگه بعد از اونکارا عذاب وجدان میگرفتم حس میکردم کار بدیه اصلا هیچ لذتی برام نداشت یعنی هیچوقت نداشت فقط مثل یه کار که باید انجام بشه تو طول زندگیم انجام میدادم ولی بازم نمیدونستم دقیقا چیه به خودم قول میدادم که دیگه اینکارو نکنم اگه کردم روزه بگیرم یا چمیدونم پول بندازم صندوق صدقات یا هرچیز دیگه که منو ترک بده
    ولی نشد رفتم تحقیق کردم تو اینترنت شاید باورتون نشه دنیا رو سرم آوار شد خودارضایی؟؟؟من؟؟؟نوشته بود هرکس همچین کاری بکنه مورد لعن و نفرین خدا و اماما قرار میگیره اوضاع روحیم داغون بود هرروز تو مدرسه گریه میکردم افسرده شده بودم میترسیدم تو خونه گریه کنم و کسی چیزی بپرسه تا اینکه با روحانی مدرسه حرف زدم گفت توبه کن کردم یه چندتا دعا بهم داد و خوندم الان من تو ترکم ولی مشکل اعصاب دارم دستام دائما میلرزه سرگیجه و سیاهی رفتن چشم دارم همیشه احساس گناه دارم نمیدونم پرده بکارتی وجود داره یا نهعادت ماهانه ام اگه قرص نخورم شاید 3 ماه نشم از ایندم میترسم از زندگیم میترسم از همه چی میترسم هیچ زندگی خوبی و تو ایندم نمیبینم من عاشق بچه ام و اگه بچه دار نشم هیچوقت خودمو نمیبخشم و کلی درد و مرض دیگه که همش به خاطر وجود یه ادم کثیف بود کسی که میتونست بهترین دوستم باشه اما نشد نذاشت روزی نیست که نفرینش نکنم گاهی حس میکنم اینا همش خوابه یا ساخته خیال خودمه ولی وقتی تک تک اون لحظه یادم میاد اون "خوبه خوشت میاد دوست داری" میفهمم که ازهر راستی راست تره
    من دختر مقیدی هستم برا همین برام درد داره الان نمیدونم کدوم نمازم درسته کدوم روزم درسته دارم می میرم تو این جهنمی که برای خودم درست کردم
    نمیدونم چرا اومدم اینارو اینجا گفتم فقط یکم سبکم کرد همین میدونم کاری از دست کسی برنمیاد ولی حداقل ازتون میخوام برام دعا کنید که از این زندگی راحت شم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    دوست عزیز در مورد فراموش کردن خاطرات بد گذشته باید حضورا" مشاوره روانشناسی مراجعه کنید

    ولی در مورد خودارضایی باید بگم نباید در این مورد اغراق کنید و خودتون رو اینقدر نگران کنید

    به هر حال اگر گناهی بوده که شما اطلاعی نداشتید ... درهای توبه خدا بازه و شما نباید خدارو عاجز از بخشش خودتون ببینید

    در من برای آینده افکار مثبت به کار بگیر چون امروزت فردای شمارو میسازه ...

    بهتره هر وقت افکار منفی به سراغت میاد اونارو بنویسی و چند بار بخونی و پاره کنی و دور بریزی ...

    ورزش کن و گذشته رو با تمام سختی هاش پشت پنجره دلت بذار ...

    نمیتونی فراموشش کنی ولی بهش اجازه ورود به دلت و ذهنت رو هم نده ....

    هر وقت خواست وارد بشه موقعیت خودت رو تغییر بده و خودت رو با کاری مشغول کن
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9312
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    20
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    دوست عزیز در مورد فراموش کردن خاطرات بد گذشته باید حضورا" مشاوره روانشناسی مراجعه کنید

    ولی در مورد خودارضایی باید بگم نباید در این مورد اغراق کنید و خودتون رو اینقدر نگران کنید

    به هر حال اگر گناهی بوده که شما اطلاعی نداشتید ... درهای توبه خدا بازه و شما نباید خدارو عاجز از بخشش خودتون ببینید

    در من برای آینده افکار مثبت به کار بگیر چون امروزت فردای شمارو میسازه ...

    بهتره هر وقت افکار منفی به سراغت میاد اونارو بنویسی و چند بار بخونی و پاره کنی و دور بریزی ...

    ورزش کن و گذشته رو با تمام سختی هاش پشت پنجره دلت بذار ...

    نمیتونی فراموشش کنی ولی بهش اجازه ورود به دلت و ذهنت رو هم نده ....

    هر وقت خواست وارد بشه موقعیت خودت رو تغییر بده و خودت رو با کاری مشغول کن
    من نمیتونم حضوری برم پیش روانشناس
    چون هم از گفتن اینا حضوری میترسم هم دوس ندارم که هیچ یک از اعضای خانوادم چیزی بدونن که درصورت رفتن پیش روانشناس حتما میفهمن
    من توبه کردم ولی گاهی خدا هم اگه ببخشتت بازم خودت نمیتونی خودتو ببخشی
    ولی درباره افکار مثبت منفی ممنون حتما این کارارو انجام میدم
    البته الانم دارم ورزش میرم هم ایروبیک هم یوگا که یوگا خیلی خیلی بهترم کرده در مقایسه با قبلا
    بازم ممنون از راهنماییتون

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ...saraaa نمایش پست ها
    من نمیتونم حضوری برم پیش روانشناس
    چون هم از گفتن اینا حضوری میترسم هم دوس ندارم که هیچ یک از اعضای خانوادم چیزی بدونن که درصورت رفتن پیش روانشناس حتما میفهمن
    من توبه کردم ولی گاهی خدا هم اگه ببخشتت بازم خودت نمیتونی خودتو ببخشی
    ولی درباره افکار مثبت منفی ممنون حتما این کارارو انجام میدم
    البته الانم دارم ورزش میرم هم ایروبیک هم یوگا که یوگا خیلی خیلی بهترم کرده در مقایسه با قبلا
    بازم ممنون از راهنماییتون
    خب همین نوشتن خاطرات و از بین بردنشون یکی از راه های فراموش کردن گذشته است ...

    عزیزم بهتره تمام این خاطرات رو اگه بخوایت بهشون بها بدید و هر روز فکرشونو بکنی مطمئن باش

    تمام زندگیتو از بین میبره ...

    راستش یکی از روش ها که در روانشناسی هم تاثیر زیادی در بهبود داره اینه که بیخیال بشی ...

    مثل خیلی از افراد که در سختی میگن بیخیال توام در این مورد بکار ببرش ...

    و یکبار برای همیشه در موردش فکر کردی دیگه پرونده رو برای همیشه ببند ////
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  6. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    عزیزم تو چرا باید خجالت بکشی و احساس گناه کنی اونی که اینکارو با تو کرده باید تاوان بده تو معصوم بودی الانم به گذشته فکرنکن هرچقد که خودت درگیر کنی بیشتر داغونت میکنه مهم اینه که الان پشیمونی بعدش تو اصلا خودت نمیدونستی این گناهه پس اصلا گناهی نکردی چون بعدش که متوجه شدی ترک کردی ، مطمئن باش آینده قشنگی درانتظاره فقط به گذشتت دیگه فکرنکن گذشته مال گذشتست.

  8. کاربران زیر از rozita بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9312
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    20
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    ممنونم از همتون ممنون
    الان داشتم به یه دوستی میگفتم بعضی افراد خیلی خوب حرف میزنن و ساخته شدن برای آروم کردن دیگران شما همه از اون دسته اید
    تلاشمو میکنم که به توصیه هاتون عمل کنم با اینکه سخته ولی ممکنه
    فقط میخوام که یه کوچولو برام دعا کنید ترک کردن یه عادت 10 یا 12 ساله خیلی سخته خیلی

  10. کاربران زیر از ...saraaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10222
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    ضمن مشاوره از حضور در محل خلوت و تنها ماندن جدا خوددراي نماييد.توبه كنيد واميدوار به آينده

  12. کاربران زیر از sammaxxx بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ...saraaa نمایش پست ها
    سلام
    نمیدونم چجوری بگم مشکلمو آخه تا حالا به کسی نگفتم و این منو میترسونه و همیشه از یادآوریش عذاب میکشم و به گریه می افتم
    دختری هستم 19 ساله یه دایی دارم که 10 سال از من بزرگتره
    تو بچگی هروقت که منو تنها گیر می اورد آزارم میداد (منظور از آزار همون دست زدن به ...)دقیق یادم نمیاد که تو چه سنی بودم ولی اونقدر بچه و احمق و خر بودم که وقتی اینکارو با من میکرد به هیچکس نمیگفتم عذاب میکشیدم کابوس میدیدم ولی به طور احمقانه ای خجالت میکشیدم که به کسی بگم و هر دفعه که به خونه ی ما میومد ازش فرار میکردم ولی بازم بود همه جا بود گاهی از خودم حالم بهم میخوره از این خجالتی بودنم و اینکه نمیتونستم بگم نه
    حالا که به این سن رسیدم میفهمم که با من چکار کرد شاید به نوعی ارضام میکرد حتی تمام حرف هایی که تو اون لحظه ها بهم میگفت تو حافظم مونده و عذابم میده
    همون ارضا کردن ها منو به ادمی تبدیل کرد که همیشه خودش خودشو ارضا میکرد اوایل نمیدونستم چکاریه و چرا انجامش میدم فقط انجام میدادم یکم که سنم بیشتر شد دیگه بعد از اونکارا عذاب وجدان میگرفتم حس میکردم کار بدیه اصلا هیچ لذتی برام نداشت یعنی هیچوقت نداشت فقط مثل یه کار که باید انجام بشه تو طول زندگیم انجام میدادم ولی بازم نمیدونستم دقیقا چیه به خودم قول میدادم که دیگه اینکارو نکنم اگه کردم روزه بگیرم یا چمیدونم پول بندازم صندوق صدقات یا هرچیز دیگه که منو ترک بده
    ولی نشد رفتم تحقیق کردم تو اینترنت شاید باورتون نشه دنیا رو سرم آوار شد خودارضایی؟؟؟من؟؟؟نوشته بود هرکس همچین کاری بکنه مورد لعن و نفرین خدا و اماما قرار میگیره اوضاع روحیم داغون بود هرروز تو مدرسه گریه میکردم افسرده شده بودم میترسیدم تو خونه گریه کنم و کسی چیزی بپرسه تا اینکه با روحانی مدرسه حرف زدم گفت توبه کن کردم یه چندتا دعا بهم داد و خوندم الان من تو ترکم ولی مشکل اعصاب دارم دستام دائما میلرزه سرگیجه و سیاهی رفتن چشم دارم همیشه احساس گناه دارم نمیدونم پرده بکارتی وجود داره یا نهعادت ماهانه ام اگه قرص نخورم شاید 3 ماه نشم از ایندم میترسم از زندگیم میترسم از همه چی میترسم هیچ زندگی خوبی و تو ایندم نمیبینم من عاشق بچه ام و اگه بچه دار نشم هیچوقت خودمو نمیبخشم و کلی درد و مرض دیگه که همش به خاطر وجود یه ادم کثیف بود کسی که میتونست بهترین دوستم باشه اما نشد نذاشت روزی نیست که نفرینش نکنم گاهی حس میکنم اینا همش خوابه یا ساخته خیال خودمه ولی وقتی تک تک اون لحظه یادم میاد اون "خوبه خوشت میاد دوست داری" میفهمم که ازهر راستی راست تره
    من دختر مقیدی هستم برا همین برام درد داره الان نمیدونم کدوم نمازم درسته کدوم روزم درسته دارم می میرم تو این جهنمی که برای خودم درست کردم
    نمیدونم چرا اومدم اینارو اینجا گفتم فقط یکم سبکم کرد همین میدونم کاری از دست کسی برنمیاد ولی حداقل ازتون میخوام برام دعا کنید که از این زندگی راحت شم
    سلام

    عزیز خیلی متاسفم از آنچه که خواندم, ولی خوب عزیزم تو هم یکی از میلیونها قربانی جنسی در دنیا هستی که در کودکی به علت معصومیت و نادانی و ناتوانی توسط یک شخص بیمار و مریض که خود نیز ممکنه قربانی شخص دیگری بوده آسیب دیدی و مورد آزار و اذیت واقع شدی.

    ولی خوب اینو بدان که تنها تو نیستی که این آسیب رو دیدی میلیونها نفر مثل تو هستند. و من خودم بالغ بر صد تا مورد مراجعه داشتم. در ثانی گلم تو نه مقصری نه کثیفی نه نادان ونه.... بلکه به علت بچگی

    مورد ظلم واقع شدی.

    در مورد خود ارضایی, خود ارضایی برای شخص بالغ شده جنسی در مواقعی که دست رسی به ارضای کاملا طبیعی(هم خوابگی) وجود ندارد, کاملا طبیعسیت و باعث تعادل بیوشیمی مغز میشه البته

    حتما به صورت اعتیاد و عادت مکرر (که نسبت نرمال به سن و جنسیت تعیین میشه) غلطه ولی در مورد شما و قربانیان حتی اعتیاد به خود ارضایی زیاد و از لحاظ مشاورین حاذق طبیعیه گلم و عادی.

    ببین حتما نیاز به درمان حضوری داری گلم مشاور رازداره بیماره اولا. دوما کوتاه مدت دارو میخوای. بدون مشاوره و دارو باید عمری عذاب بکشی!؟

    پس مشاوری میخوای که حاذق به متد هیپنو تراپی باشه (rem) که بتونه در چند جلسه در این حالت این ترس و نفرت رو در تو از بین ببره تا بتونی به زندگیت بپردازی. خوب خواهی شد رجوع کن و از بقیه عمرت لذت ببر عزیز. موفق باشی

    دکترا در روانشناسی

  14. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10133
    نوشته ها
    2,240
    تشکـر
    990
    تشکر شده 9,053 بار در 2,070 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    سلام عزیز.شما آدم مومن و معتقدی هستید پس توبه کنید و خودتون رو ب خدا بسپارید.. و ب گذشته فکر نکنید...

  16. کاربران زیر از احمد یوسفی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9312
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    20
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آزار و اذیت در بچگی

    ممنونم از حرفاتون آقای شهرام
    اما من نمیتونم به مشاوره مراجعه کنم هم برای خودم سخته حضوری حرف زدن در برابر کسی هم میترسم
    همین دلایلو برای دکتر زنان هم دارم
    حداقل الان نمیتونم برم چون نمیخوام کسی متوجه بشه از اعضای خانوادم
    نمیتونم به خودم بقبولونم که این چیزا عادیه یعنی نباید باشه
    من تا چند سال دیگه صبر میکنم تلاشمو میکنم که ترک کنم که فراموش کنم که اروم باشم
    خیلی سخته خیلی بیشتر از خیلی سخته اما میتونم میدونم که میتونم چون میترسم از خودم از خدا از آیندم از همه چی
    من الان توی دورانی هستم که تک تک لحظه هام با ترس سپری میشه نمیدونم وضعم چقدر خرابه که از نظر شما باید دارو بخورم ولی هرچقدر هم که باشه چاره ای جز صبر کردن ندارم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 10 رمز موفقیت به روایت ریچارد برانسون
    توسط mahsa42 در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-06-2014, 05:28 PM
  2. عوامل مؤثر در کیفیت و کمیت رابطه زناشویی
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی جنسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-14-2013, 12:50 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد