روشهای رفتارگرایی در کنترل این مشکل می تواند بسیار موثر باشد: درمانهای اجتنابی یعنی مواجهه واقعی یا خیالی با محرک نامطلوب و سپس دریافت یک محرک نامطلوب مثل ضربه برقی می تواند در درمان این مشکل موثر باشد. مثلا درمانگر باید بیمار را با موقعیتهای تحریک کننده مواجه کند و هر گاه که بیمار دچار تحریک شد، ضربه الکتریکی به وی وارد نماید تا به مرور این موقعیتها برای وی انزجار آور شود.
**دو روشی که در ادامه عنوان می گردد مربوط به کنترل خیالپردازی های این بیماران است. مسلما تا زمانی که خیال پردازی در میان نباشد فرد این گونه در برابر این نوع محرکها تحریک نمی شود. لذا دو روش ذیل به این منظور ارایه می گردد:
روش دیگر عادت آموزی است. در روش عادت آموزی، فرد باید با افکار تحریک کننده خود دایما مواجه شود. برای مثال تمام افکار آزاردهنده و تحریک کننده خود را پیدا کرده و انها را بر روی یک نوار ضبط کند(حتی در این زمینه فیلمهای ویدیویی آموزشی هم وجود دارد که در دسترس درمانگران است) سپس دایما این نوار را گوش کنید تا این افکار برایش به صورت عادت در بیاید و دیگر به آنها توجهی نداشته و با مرور این افکار دچار تهییج و تحریک نشود.
تحریک شدن این دسته از افراد توام با اضطراب است بنابراین تنها راه کنترل این تنش و اضطراب، یادگیری روشهای آرامش ورزی است که به فرد کمک می کند تا با این نوع موقعیتها به درستی مواجه گردد
ایجاد وقفه در فکر ، منظور از وقفه در فکر این است که بیمار بتواند بر فرآیند فکری خود کنترل یابد و هرگاه افکار تحریک کننده و تهییج دکننده به ذهنش رسید توانایی کنترل بر آن را داشته باشد. برای این کار فرد باید خودخواسته این افکار را در ذهن ایجاد کند و سپس بلافاصله فریاد بکشد، “ایست”. این فریاد می تواند واقعاً شنیده شود یا فقط در ذهنشان باشد. به این فریاد ادامه دهید تا فکر منفی از بین برود.
و روش دیگر یادگیری آرامش آموزی است. از آنجا که تحریک شدن این دسته از افراد توام با اضطراب است بنابراین تنها راه کنترل این تنش و اضطراب، یادگیری روشهای آرامش ورزی است که به فرد کمک می کند تا با این نوع موقعیتها به درستی مواجه گردد. فراموش نکنید که ما تنها توضیحاتی اجمالی از روشهای درمانی را ارایه دادیم و درمان قطعی این مشکلات تنها از طریق ارزیابی کامل بیمار و دخالت مستقیم درملانگر در فرآیند درمان میسر است