.
جفت کارتون هارو دیدم راجب باربی این عکسی که گذاشتید دقیقا همون چیزی که گفتید همش دارن میرن پیش دوست پسرشون
باربی اره ولی نمیدونم کارتون انا دیدید یا نه بدون قضاوت دارید اینو میگید اصلا اینطور نیست اتفاقا داستان از اولش از این شروع شد که نباید به هرکسی زود اعتماد کرد داره توش میگه هرپسری امد طرفتون باهاتون خوب حرف زد گفت دوستتون و داره زود باورش نکنید چون انا داره میگه میخوام باهاش ازدواج کنم که السا هم داره به انا میگه این درست نیست تو این مدت کم چطور به این باور رسیدی که این پسره به دردت میخوره. السا عصبانی میشه. و دست به کار خطر ناکی میزنه تو ناراحتی باعث میشه یخ وارد قلب خواهرش شه و شهرش تو برف فرو بره که بعدش ماجراهایی پیش میاد .که اخرش به انا ثابت میشه پسره تو زرد از اب امده و نقشه داشته .
اتفاقا از بچه های 8ساله سوال پرسیدم به نظرتون داره. چی میگه این کارتون گفتن
نباید به پسره اعتماد کرد حرف خواهرش و گوش کنه
السا خواهر انا نباید زود عصبانی میشد باعث شد خواهرش و مردمان شهرش اسیب بینن.
( فقط این قسمت من بهشون گفتم )
و. اخر کارم گفتن اولوف چقد خنگه ( ادم برفی) داشت فکر میکرد. میتونست تو تابستون زنده بمونه.
همین اولوف داره تو رویاش تصور میکنه میتونه تو تابستون بین گل ها و چمن ها راه بره ولی نمیدونست یه ادم برفی فقط تو برف دوم میاره
که کنار شومینه نشست اب شد خودش گفت به من نمیساخت گرما. .
نتیجه : گاهی فکر کردن به چیزی فقط تو تصورمون قشنگ ولی در واقعیت ممکن مارو به نابودی بکشونه
میبینی این همه نتیجه گیری قشنگ حتی از زبون دختر بچه های 8 ساله
اون وقت فقط گیر دادن دوست پسر گرفته اره با یه شاهزاده دوست شد ولی میخواست بگه اعتماد نباید. کنن که این همه مشکل به وجود بیاد
شب خوش