رابطه قبل از ازدواج

[sheydaaa]

سلام
ببخشيد ميخوام يه دل سير حرف بزنم ...شما به بزرگي خودتون ببخشيد
بعضي از شماها منو ميشناسين بعضياتون نميشناسين... پس توضيحات اوليه رو ميدم واسه اونايي كه منو نميشناسن
من يه دختره احمق ولي عاشقم...
حدود3_4سال پيش با يه پسري بودم كه خيليم همو دوست داشتيم،همه چي خوب بود ولي وقتي بحثه خواستگاري پيش كشيده شد خانواده اون گفتن راهش دوره بايد از شهر خودمون زن بگيري و خانواده منم گفتن چون باهاش رابطه داشتي قبلا پس خوشبخت نميشي و حق ندارين باهم ازدواج كنين ولي مايه مدت باز باهم بوديم تا بلكه فرجي بشه اما نشد كه نشد... اونم سرد شده بود و من احساس كردم نباشم تو زندگيش بهتره....
درست همون موقعي كه داشتم ازش جدا ميشدم و دل ميكندم با پسري بودم كه فقط منو به عنوان خواهر خودش قبول داشت و هروقت به مشكلي برميخورد بهش كمك ميكردم....
تو اون مدت ماحتي صداي همو هم نشنيده بوديم ....
تافهميد كه از اون جداشدم ازم خواستگاري كرد اما من توبه كرده بودم كه ديگه با كسي قبل ازدواج دوست باشم
ولي اون باز بعد از چند وقت اومد و گفت كلي نذر و نياز كردم ، يه زماني دختري مثل تو رو از خدا ميخواستم چون تو مال يكي ديگه بودي اما الان خودتو از خدا ميخوام چون مثل تو ديگه نيست ، اگه مال من نشي دوباره ميشم همون آدم قبل،زندگي بدون تو برام معني نداره پس خودمو ميكشم
منم از ترس اينكه كاري دست خودش بده قبول كردم كه يه مدت ديگه باهاش باشم تا آروم شه اما گفت واسه هميشه ميخوامت و من بهش قول دادم كه هميشه براش بمونم
اولش حسي بهش نداشتم اما الان واقعا عاشقشم...
ما حتي باهم محرم شديم اما كسي خبر نداره... مامان و خواهر هاش خبر دارن اما من هيچ كدوم از خانوادم خبر ندارن... بهم گفت بهشون بگم اما نميدونم چطوري بهشون بگم
مامانم انگار يه چيزايي فهميده كه باز باكسي هستم ...اگه بفهمه دنيا جهنم ميشه...
حالا ازتون ميخوام اگه تو اين مورد تجربه اي دارين يا ميتونين كمكم كنين و راهي جلو پام بزارين بهم بگين...
متشكرم

[پریماه.]

چطور بدون اجازه پدر محرم شدی؟؟؟چی خوندین بین هم خوندید؟؟کی خونده اصلا؟؟قبول؟؟

[sevda]

دوست عزیز نمیشه که از این دل بکنی به اون یکی دل ببندی عشق خیلی کلمه مقدسه شما فقط وابسته اش شدی جون از یکی دل کندی می خواستی یکی همدمت باشه به نظر من که رابطه معقولانه ای نیست. من خودم الان تو یه رابطه ای هستم برا همین میگم بهت بهتره بیشتر در مورد این رابطه فکر کنی با توجه به اینکه میگی صداشم نشنیده بودم حتما تو اینترنت آشنا شدی کسی که هر روز جلو چشممونه رو خوب نمیتونیم بشناسیم چه برسه ب کسی که از پشت پی سی شناخت

[sheydaaa]

چطور بدون اجازه پدر محرم شدی؟؟؟چی خوندین بین هم خوندید؟؟کی خونده اصلا؟؟قبول؟؟

طبق گفته مراجع تقليدمون هيچ اشكالي نداشت

[sheydaaa]

دوست عزیز نمیشه که از این دل بکنی به اون یکی دل ببندی عشق خیلی کلمه مقدسه شما فقط وابسته اش شدی جون از یکی دل کندی می خواستی یکی همدمت باشه به نظر من که رابطه معقولانه ای نیست. من خودم الان تو یه رابطه ای هستم برا همین میگم بهت بهتره بیشتر در مورد این رابطه فکر کنی با توجه به اینکه میگی صداشم نشنیده بودم حتما تو اینترنت آشنا شدی کسی که هر روز جلو چشممونه رو خوب نمیتونیم بشناسیم چه برسه ب کسی که از پشت پی سی شناخت

من امتحان كردم...وابستگي نبود...اگه وابستگي بود نميتونستيم دور ازهم بمونيم و بعد از چند وقت كه برميگيديم پيش هم باز به هم علاقه داشته باشيم........
ميدونم مقدسه....و هيچ وقت تا قبل از محرم شدنمون اين حسي كه الان نسبت بهش دارمو نداشتم....من زود عاشقش نشدم كه بگيم الكيه...و به دلايل الكيي بهش دل ندادم....اره تو اينترنت بود... درسته نميشه كامل ادمارو شناخت... مگه اينايي كه به نظر شما معقولانه ازدواج ميكنن قبل ازدواج همو كامل ميشناسن؟
پسره نماز خونيه...مذهبيه...خداپيغمبرحا ليشه...دستش به دهنش ميرسه...خوش اخلاقه...براش مهمم....دوستم داره....از اين بيشتر؟بازم ميگين بده؟ كاره بدي كردم؟

[sheydaaa]

طبق گفته مراجع تقليدمون هيچ اشكالي نداشت

البته بدون اشكال هم نبود...ولي تو اين شرايط اين كار به نفع هردومون بود

[محمدزاده]

من امتحان كردم...وابستگي نبود...اگه وابستگي بود نميتونستيم دور ازهم بمونيم و بعد از چند وقت كه برميگيديم پيش هم باز به هم علاقه داشته باشيم........
ميدونم مقدسه....و هيچ وقت تا قبل از محرم شدنمون اين حسي كه الان نسبت بهش دارمو نداشتم....من زود عاشقش نشدم كه بگيم الكيه...و به دلايل الكيي بهش دل ندادم....اره تو اينترنت بود... درسته نميشه كامل ادمارو شناخت... مگه اينايي كه به نظر شما معقولانه ازدواج ميكنن قبل ازدواج همو كامل ميشناسن؟
پسره نماز خونيه...مذهبيه...خداپيغمبرحا ليشه...دستش به دهنش ميرسه...خوش اخلاقه...براش مهمم....دوستم داره....از اين بيشتر؟بازم ميگين بده؟ كاره بدي كردم؟

اره عزيزم بعد ازداوج فكر ميكني مشكلي برات پيش نمياد نميگه با من محرم شدي از كجا معلوم با كس ديگه نبوده باشي با من اينطور بودي با كس ديگه چطوربودي خب ناخود اگاه شك ميكنه ديگه دست خودش نيست بخاطر خودت ميگم خودت اسير اين عشق و اون عشق نكن عزيزمن شما خانم به اين خوبي خوشگلم كه هستي قدر و منزلت خودت و بدون لياقت شما قطعا اين نبوده چرا نبايد با توافق خانوادت ازدواج كني مگه خانوادت بد شما رو ميخان حتما اونا شمار و بيشتر از خودشون دوست دارن د از پدر و مادرت نافرماني نكن و از خودت نرنجون

[sheydaaa]

اره عزيزم بعد ازداوج فكر ميكني مشكلي برات پيش نمياد نميگه با من محرم شدي از كجا معلوم با كس ديگه نبوده باشي با من اينطور بودي با كس ديگه چطوربودي خب ناخود اگاه شك ميكنه ديگه دست خودش نيست بخاطر خودت ميگم خودت اسير اين عشق و اون عشق نكن عزيزمن شما خانم به اين خوبي خوشگلم كه هستي قدر و منزلت خودت و بدون لياقت شما قطعا اين نبوده چرا نبايد با توافق خانوادت ازدواج كني مگه خانوادت بد شما رو ميخان حتما اونا شمار و بيشتر از خودشون دوست دارن د از پدر و مادرت نافرماني نكن و از خودت نرنجون

همه اينارو ميدونم ولي من دوستش دارم...
ايني كه شماهم ميگي بهش گفتم...گفتم بعدا بهم شك نميكني و از اين حرفا....... ميگه از چشمام هم بيشتر بهت اعتماد دارم... تازه من هيچ وقت چيزيو ازش پنهان نميكنم....اونم همين طور...
اون واقعا منو ميخواد.....اگه نميخواست به خانوادش نميگفت....اگه نميخواست اصرار نميكرد به مامانم بگم.....اگه نميخواست واسه من حلقه نميگرفت.....اگه نميخواست خودشو به آبو آتيش نميزد كه بياد شهرمونو منو ببينه...

[babak]

در ابتدا که شما میگی چه کار کنم .. ولی در واقع شما خودت همه کارها رو کردی دیگه جائی برای راهنمائی نمیمونه ..محرمیت با اشکال هم که داشتی..هر راهی هم که جلو پات میذارن بچه ها شما یه جواب داری که بدی (که البته از نظر خودت موجهه) ..شما مطمئن باش که کار خوبی نکردی ..خانواده بد شما رو نمیخوان ولی اینجوری به اونها هم ضربه زدی..لااقل به مادرت بگو که یه آدم عاقل پاشو میون بذاره و طبق عرف و رسم جامعه شما رو زودتر به ایشون برسونه تا همینجوری که داری پیش میری براشون یه نوه نیاری ...

[sheydaaa]

در ابتدا که شما میگی چه کار کنم .. ولی در واقع شما خودت همه کارها رو کردی دیگه جائی برای راهنمائی نمیمونه ..محرمیت با اشکال هم که داشتی..هر راهی هم که جلو پات میذارن بچه ها شما یه جواب داری که بدی (که البته از نظر خودت موجهه) ..شما مطمئن باش که کار خوبی نکردی ..خانواده بد شما رو نمیخوان ولی اینجوری به اونها هم ضربه زدی..لااقل به مادرت بگو که یه آدم عاقل پاشو میون بذاره و طبق عرف و رسم جامعه شما رو زودتر به ایشون برسونه تا همینجوری که داری پیش میری براشون یه نوه نیاری ...

نه بابا اين چه حرفيه؟
اتفاقا به مامان گفتم...بعدشم مامانش زنگ زد و بامامانم صحبت كرد...
خداروشكر يه جورايي همه چي داره حل ميشه...
مرسي از همگي كه راهنمايي كردن

[loee]

تا اونجایی که میدونم اگر دختری باکره باشه به اذن پدر برای محرم شدن با خواستگارش نیاز داره بعنی اینکه اجازه پدر باید باشه اما راجب رابطه پنهانی قبل از ازدواج شما باید همون موقع که تازه رابطه شروع شده بود همه چی رو به خانوادتون بگفتید حالا اگر خجالت میکشید خب ماجراتون رو به دایی یا عمو خاله عمه و بزرگتری بگویید تا به خانوادتون اطلاع بدهند و بهتره زیر نظر بزرگترها رابطه داشته باشید تا آسیبی بهتون وارد نشه حداقل اونها چندپیراهن از شما بیشتر پاره کردن و تجربه بیشتری دارند

[eshgh]

شیدا جون انشاالله که همه چیز برات خوب پیش بره منم مشکلی مشابه شما دارم اما حادتر. برای منم دعا کن