ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
چهار سال پیش من و دختر داییم به هم علاقمند شدیم، و از طریق خانواده مطرح کردیم و خانواده ها هم موافقت کردند که بعد از اتمام درس ها اقدام کنیم. خانواده داییم خارج از کشور زندگی می کنند، این چهار سال همیشه هم دیگه رو دوست داشتیم و در حالی که اختلاف نظرهایی هم وجود داشته ولی همیشه به توافق رسیدیم، خیلی رابطه نزدیک و صمیمی ای داشتیم و هردو کاملا در مورد عشق صادق بودیم و هستیم، ولی چند روز پیش بهم گفت بیا دیگه ادامه ندیم و برای همیشه این رابطه رو قطع کنیم، گفت میخواد هیچ وقت ازدواج نکنه و تا آخر تنها بمونه، گفت دوستم داره ولی دیگه نمیخواد با هیچ کس ازدواج کنه و کلی گریه می کرد و ... در صورتی که این چهارسال همیشه در مورد آینده مون برنامه ریزی می کردیم. نمی دونم یه دفعه چی شد؟ چه احساسی پیدا کرده؟ چرا این احساس رو می کنه؟ با اینکه میدونه میتونیم باهم خوشبخت باشیم. من تو این چند روز کلی باهاش حرف زدم از برنامه هایی که داشتیم، از اینکه بالاخره این دوری تموم میشه، از خاطراتمون، ولی هنوزم گریه می کنه و همین حرفارو میزنه، حرفهایی که احساس می کنم از ناامیدی میاد، لطفا کمک کنید تو این شرایط چی کار کنیم؟
در ضمن اگه خیلی تلاش کنیم که کارای ازدواج مون درست بشه، حداقل 2 سال طول میکشه. تو حرفاش می گفت 2 سال میشه 3 سال، 3 سال میشه 4 سال و ... آخرش هم هیچی. در صورتی که شاید تا یک هفته پیش کلی باامید و آرزو باهم برنامه ریزی می کردیم. |sadsmiley|
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hamilearn
چهار سال پیش من و دختر داییم به هم علاقمند شدیم، و از طریق خانواده مطرح کردیم و خانواده ها هم موافقت کردند که بعد از اتمام درس ها اقدام کنیم. خانواده داییم خارج از کشور زندگی می کنند، این چهار سال همیشه هم دیگه رو دوست داشتیم و در حالی که اختلاف نظرهایی هم وجود داشته ولی همیشه به توافق رسیدیم، خیلی رابطه نزدیک و صمیمی ای داشتیم و هردو کاملا در مورد عشق صادق بودیم و هستیم، ولی چند روز پیش بهم گفت بیا دیگه ادامه ندیم و برای همیشه این رابطه رو قطع کنیم، گفت میخواد هیچ وقت ازدواج نکنه و تا آخر تنها بمونه، گفت دوستم داره ولی دیگه نمیخواد با هیچ کس ازدواج کنه و کلی گریه می کرد و ... در صورتی که این چهارسال همیشه در مورد آینده مون برنامه ریزی می کردیم. نمی دونم یه دفعه چی شد؟ چه احساسی پیدا کرده؟ چرا این احساس رو می کنه؟ با اینکه میدونه میتونیم باهم خوشبخت باشیم. من تو این چند روز کلی باهاش حرف زدم از برنامه هایی که داشتیم، از اینکه بالاخره این دوری تموم میشه، از خاطراتمون، ولی هنوزم گریه می کنه و همین حرفارو میزنه، حرفهایی که احساس می کنم از ناامیدی میاد، لطفا کمک کنید تو این شرایط چی کار کنیم؟
در ضمن اگه خیلی تلاش کنیم که کارای ازدواج مون درست بشه، حداقل 2 سال طول میکشه. تو حرفاش می گفت 2 سال میشه 3 سال، 3 سال میشه 4 سال و ... آخرش هم هیچی. در صورتی که شاید تا یک هفته پیش کلی باامید و آرزو باهم برنامه ریزی می کردیم. |sadsmiley|
شاید باید بهتون تبریک بگم چون بنظر من این دختر عاشق شماست و حرفاش هم فقط برای تحریک شما نسبت به اقدام برای زودتر بهم رسیدنه..بهتره زودتر اقدام کنید چهار سال انتظار برای یک دختر واقعا خسته کنندست ...درنگ نکنید و تحت هر شرایط به کم قانع شید و اقدام کنید
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
nard_121
شاید باید بهتون تبریک بگم چون بنظر من این دختر عاشق شماست و حرفاش هم فقط برای تحریک شما نسبت به اقدام برای زودتر بهم رسیدنه..بهتره زودتر اقدام کنید چهار سال انتظار برای یک دختر واقعا خسته کنندست ...درنگ نکنید و تحت هر شرایط به کم قانع شید و اقدام کنید
اره احتمالش وجود داره. وقتی دخترا بی طاقت میشن این حرفارو میزنن.ولی شایدم مشکلی داره که میخواد از عشقش بگذره.!!!!
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
ولی دلیلی نمیشه که بعد از این مدت بخواد این رفتارو داشته باشه
به نظر من زن و یا مردی که تحمل سختی رو نداره ، واقعا" برای زندگی مشترک مناسب نیست
و به همون سرعتی که شعله ور میشه ؛ به همون سرعت هم سرد و خاموش میشه|hmmsmiley|
زندگی که مسابقه دو سرعت نیست هر چیزی شرایطی داره و مقدماتی که باید مهیا بشه
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
ولی دلیلی نمیشه که بعد از این مدت بخواد این رفتارو داشته باشه
به نظر من زن و یا مردی که تحمل سختی رو نداره ، واقعا" برای زندگی مشترک مناسب نیست
و به همون سرعتی که شعله ور میشه ؛ به همون سرعت هم سرد و خاموش میشه|hmmsmiley|
زندگی که مسابقه دو سرعت نیست هر چیزی شرایطی داره و مقدماتی که باید مهیا بشه
حرف شما درسته ولی نه در این مورد و من با شما مخالفم
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
ولی دلیلی نمیشه که بعد از این مدت بخواد این رفتارو داشته باشه
به نظر من زن و یا مردی که تحمل سختی رو نداره ، واقعا" برای زندگی مشترک مناسب نیست
و به همون سرعتی که شعله ور میشه ؛ به همون سرعت هم سرد و خاموش میشه|hmmsmiley|
زندگی که مسابقه دو سرعت نیست هر چیزی شرایطی داره و مقدماتی که باید مهیا بشه
سلام،البته ببخشینا،تمام کلامتون رو قبول دارم،ولی به نظرتون 4سال صبر کردن زود شعله ور شدنه؟؟؟!!!!!
دخترا حساسن و .......
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
ولی دلیلی نمیشه که بعد از این مدت بخواد این رفتارو داشته باشه
به نظر من زن و یا مردی که تحمل سختی رو نداره ، واقعا" برای زندگی مشترک مناسب نیست
و به همون سرعتی که شعله ور میشه ؛ به همون سرعت هم سرد و خاموش میشه|hmmsmiley|
زندگی که مسابقه دو سرعت نیست هر چیزی شرایطی داره و مقدماتی که باید مهیا بشه
آقای فرخ من همیشه با این دید پست های شما رو میخونم که حرفای منطقی ودرستی میزنید
و الانم باورم نمیشه این پست رو خودتون گذاشته باشین
شما دقت کردین؟؟ ایشون گفتن چهار سال..چهار سال واسه یه دختر خیلی حرفه چون هرچی سنش میره بالاتر از اون احساسات لطیفش کاسته میشه
و خطاب به اون دوستمون هم باید بگم به خانمتون حق بدید که ناراحت و ناامید باشه چون فکر میکنه اگه اتفاقی میخواست بیفته بعد چهار سال باید میفتاد
سخت گیر نباشید و زندگیتون رو با کم شروع کنین
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
کاملا موافقم بارز مریم عزیز
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
ممنونم دوستان بابت راهنمایی هاتون، من خودم مطمئن هستم که این احساس فقط از روی فشاری که روی احساساتش اومده بهش وارد شده، باید به عرض تمام دوستان برسونم تو این چند روز از هر طریق (ایمیل، پی ام، تلفن و ...) پیام می دادم و جوابم رو نمی داد و فقط تو یه کلمه می گفت دیگه بهم پیام نده، با خودم تصمیم گرفتم چند روز تنهایی با خودش در مورد همه چی فکر کنه بهتره و همینو بهش گفتم، گفتم ناامیدی تو زندگیمون معنا نداره و باهم که باشیم میتونیم به همه اهدافمون برسیم، چند روز پیام نمیدم که بتونی آروم فکر کنی به همه چیز، بعد باهم صحبت می کنیم.
چند ساعت نگذشت که بهم پیام داد، گفت بخاطر حرفایی که زدم متاسفم، اینقد ناامید بودم که باور کرده بودم بهم نمی رسیم، ولی وقتی گفتی چند روز پیام نمیدی، هنوز دو ساعت نگذشته بود وقتی به این فکر می کردم که اگه واقعا از دستت بدم چی؟! دیدم بدون تو نمیتونم و تازه داشتم حسش می کردم..، درسته جوابتو نمی دادم ولی میدونستم بازم پیام میدی، ولی وقتی گفتی پیام نمیدی قلبم داشت وامیستاد...
نظر دوستان عزیز درست بود، اینقد روی احساساتش فشار اومده بود که به این صورت فوران کرده بود و هیچ کدوم از حرفهاش حرفهای دلش نبودند که اینو از میدونستم چون حرفهاش بوی ناامیدی میداد. الان مثل این چهارسال بازهم صمیمی هستیم و انشاالله به توصیه تون عمل می کنم بیشتر طولش نمی دم. :)
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
ولی دلیلی نمیشه که بعد از این مدت بخواد این رفتارو داشته باشه
به نظر من زن و یا مردی که تحمل سختی رو نداره ، واقعا" برای زندگی مشترک مناسب نیست
و به همون سرعتی که شعله ور میشه ؛ به همون سرعت هم سرد و خاموش میشه|hmmsmiley|
زندگی که مسابقه دو سرعت نیست هر چیزی شرایطی داره و مقدماتی که باید مهیا بشه
ممنونم آقای فرخ :) شاید دید شما کمی متفاوت بوده از شرایط، ولی من قبل از مطرح کردن موضوع، بیشتر موضوعات مشابه فروم رو مطالعه کردم و پاسخ های شما همیشه پاسخ های منطقی و خوبی بودند، اینبار هم با پاسخ شما مخالف نیستم ولی دید شما رو به این موضوع متفاوت می دونم. با سپاس |smilingsmiley|
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hamilearn
ممنونم دوستان بابت راهنمایی هاتون، من خودم مطمئن هستم که این احساس فقط از روی فشاری که روی احساساتش اومده بهش وارد شده، باید به عرض تمام دوستان برسونم تو این چند روز از هر طریق (ایمیل، پی ام، تلفن و ...) پیام می دادم و جوابم رو نمی داد و فقط تو یه کلمه می گفت دیگه بهم پیام نده، با خودم تصمیم گرفتم چند روز تنهایی با خودش در مورد همه چی فکر کنه بهتره و همینو بهش گفتم، گفتم ناامیدی تو زندگیمون معنا نداره و باهم که باشیم میتونیم به همه اهدافمون برسیم، چند روز پیام نمیدم که بتونی آروم فکر کنی به همه چیز، بعد باهم صحبت می کنیم.
چند ساعت نگذشت که بهم پیام داد، گفت بخاطر حرفایی که زدم متاسفم، اینقد ناامید بودم که باور کرده بودم بهم نمی رسیم، ولی وقتی گفتی چند روز پیام نمیدی، هنوز دو ساعت نگذشته بود وقتی به این فکر می کردم که اگه واقعا از دستت بدم چی؟! دیدم بدون تو نمیتونم و تازه داشتم حسش می کردم..، درسته جوابتو نمی دادم ولی میدونستم بازم پیام میدی، ولی وقتی گفتی پیام نمیدی قلبم داشت وامیستاد...
نظر دوستان عزیز درست بود، اینقد روی احساساتش فشار اومده بود که به این صورت فوران کرده بود و هیچ کدوم از حرفهاش حرفهای دلش نبودند که اینو از میدونستم چون حرفهاش بوی ناامیدی میداد. الان مثل این چهارسال بازهم صمیمی هستیم و انشاالله به توصیه تون عمل می کنم بیشتر طولش نمی دم. :)
واقعا خوشحال شدم|biggrinsmiley||biggrinsmiley|
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hamilearn
ممنونم دوستان بابت راهنمایی هاتون، من خودم مطمئن هستم که این احساس فقط از روی فشاری که روی احساساتش اومده بهش وارد شده، باید به عرض تمام دوستان برسونم تو این چند روز از هر طریق (ایمیل، پی ام، تلفن و ...) پیام می دادم و جوابم رو نمی داد و فقط تو یه کلمه می گفت دیگه بهم پیام نده، با خودم تصمیم گرفتم چند روز تنهایی با خودش در مورد همه چی فکر کنه بهتره و همینو بهش گفتم، گفتم ناامیدی تو زندگیمون معنا نداره و باهم که باشیم میتونیم به همه اهدافمون برسیم، چند روز پیام نمیدم که بتونی آروم فکر کنی به همه چیز، بعد باهم صحبت می کنیم.
چند ساعت نگذشت که بهم پیام داد، گفت بخاطر حرفایی که زدم متاسفم، اینقد ناامید بودم که باور کرده بودم بهم نمی رسیم، ولی وقتی گفتی چند روز پیام نمیدی، هنوز دو ساعت نگذشته بود وقتی به این فکر می کردم که اگه واقعا از دستت بدم چی؟! دیدم بدون تو نمیتونم و تازه داشتم حسش می کردم..، درسته جوابتو نمی دادم ولی میدونستم بازم پیام میدی، ولی وقتی گفتی پیام نمیدی قلبم داشت وامیستاد...
نظر دوستان عزیز درست بود، اینقد روی احساساتش فشار اومده بود که به این صورت فوران کرده بود و هیچ کدوم از حرفهاش حرفهای دلش نبودند که اینو از میدونستم چون حرفهاش بوی ناامیدی میداد. الان مثل این چهارسال بازهم صمیمی هستیم و انشاالله به توصیه تون عمل می کنم بیشتر طولش نمی دم. :)
دوست عزیز واقعا براتون خوشحالم:53::53::53:
انگار واسه خودم اتفاق خوبی افتاده باشه بی اختیار لبخند به لبم نشست
قدر همدیگر رو بدونید...عشق زیبایی دارید..حالا که هردوتون انقد به فکر هم هستید و علاقه مند حتما راحت میتونید با سختی ها کنار بیاید
پس زودتر زندگیتون رو شروع کنین و یه خبر خوب دیگه به ما بدید..منتظریمااااااااا
ان شاءالله که همیشه شاد و موفق باشید
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
دوست عزیز واقعا براتون خوشحالم:53::53::53:
انگار واسه خودم اتفاق خوبی افتاده باشه بی اختیار لبخند به لبم نشست
قدر همدیگر رو بدونید...عشق زیبایی دارید..حالا که هردوتون انقد به فکر هم هستید و علاقه مند حتما راحت میتونید با سختی ها کنار بیاید
پس زودتر زندگیتون رو شروع کنین و یه خبر خوب دیگه به ما بدید..منتظریمااااااااا
ان شاءالله که همیشه شاد و موفق باشید
چقدر انرژی مثبت میدید :53: :53: برای شما هم آرزوی خوشبختی و موفقیت می کنم :53: :53:
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hamilearn
چقدر انرژی مثبت میدید
:53: :53: برای شما هم آرزوی خوشبختی و موفقیت می کنم :53: :53:
خواهش میکنم.. ممنون از لطفتون!
این خیلی خوبی که برای آدم آرزوی موفقیت کنن..حس خوبی به آدم میده|happysmiley||happysmiley|
پاسخ : ناامیدی از ازدواج بعد از 4 سال
واقعا من این دختر رو کامل درک میکنم هم فشار روحی روانی روشه هم خانواده چهار سال هم زمان کمی نیست و خیلی هم وفادار هست که بدون هیچ تعهدی به پای شما نشسته البته عشق این چیزا حالیش نیست . شما هم عجله کنید دیگه اگه شرایط ازدواج فراهم هست دیگه برا چی زمان رو از دست بدید. اون دختر واقعا گناه داره. زودتر ازدواج کنیدشرایط رو از این سختتر نکنید