نمایش نتایج: از 1 به 19 از 19

موضوع: نامزدم برای ازدواج دو سال وقت میخواد....

2209
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    نامزدم برای ازدواج دو سال وقت میخواد....

    سلام.از همه دوستای گلم میخوام کمکم کنن میدونم متنی که نوشتم طولانیه ازین بابت معذرت میخوام ازتون ولی خواهش میکنم بخونین و کمکم کنین
    من بار دومیه که اینجا پست میذارم.اما برای اینکه همه مشکل منو بدونن خلاصه ای از کل ماجرا میگم.
    من عید امسال با اقا پسری بنام امید اشنا شدم که همشهریمون نیست(شمالیه) و هم دانشگاهی هستیم. اوایل اشنایی ازش خواستم خانوادشو درجریان بذاره اونم پذیرفت منم جریانو ب مامانم گفتم مامانمم به بابام گفت.بعد از مدتی بهش گفتم اگه منو دوست داری تابستون خانوادتو بیار خونمون جهت اشنایی اون پذیرفت.حتی چند روز بعدشم با یک ترفند زیرکانه مامانمو اون رو سر راه هم قرار دادم(البته ب مامانم گفتم امید میخواد باهات صحبت کنه)اون جلو مامانم قول داد که خانوادشو میاره خونمون که دو خانواده اشنا بشن ولی خرداد ماه بعد از اتمام امتحانا رفت گیلان ازش پرسیدم خانوادتو راضی کردی گفت بابام میگه تا درست تموم نشه نمیام جلو اون ترم5 هست و من ترم7 البته اون سربازیشو رفته. من چندین بار ازش خواستم بیاد جلو تا اشنایی کنار خانواده ها باشه اما هربار میگفت من 2 سال وقت میخوام.
    چند بار با بابام سراین موضوع بحث کردم بابای من راضی نیست میگه دختر ب گیلان نمیدم ولی مامانم میگه امید اگه بیاد جلو و مسر باشه خودم باباتو راضی میکنم.اما متاسفانه امید هیچ جوره نمیخواد خانوادشو راضی کنه
    من هر چند روز ی بار سراین موضوع باش بحث میکنم و اخرشم میگه برو ازدواج کن منم دغ میکنم میمیرم....
    سوالی که ازتون داشتم اینه پسری که دختری رو دوست داشته باشه برای رسیدن بهش تلاش میکنه یا نه؟
    من فقط ازش خواستم خانوادم خانوادشو ببینه تا با فرهنگشون اشنا بشیم ولی اون میگه باید 2 ســــــــــال صبر کنی.من دختر بزرگ خانوادمم و خاستگارای خوبی دارم شرایطم برای ازدواج مناسبه و میتونم بهترین عروسی رو داشته باشم.اما بخاطر عشقمونم که شده ب امید میگم اگه خانواده ها همو پسندیدن حاضرم ی عقد مختصر داشته باشیم تا تو بری سرکار...اما اون میگه نه من الان اینو نمیخوام میگه تو اگه منو میخوای پام بمون 2 سال...چه تضمینی هست بعد 2 سال بیاد؟؟یا اینکه اگر اومد بابام راضی بشه؟؟اون زبون منو نمیفهمه ازش خسته شدم...روز به روز علاقم کمتر میشه بش و با هردعوا و بحث حس تنفرم بیشتر میشه....
    خواهش میکنم شما بگید چه کار کنم
    بمونم 2 سال (با رعایت چهارچوب و موازین شرعی)
    یا اینکه بیخیالش بشم اگه هم اتفاقی براش افتاد عین خیالمم نباشه(میدونم ادمی نیس خودکشی کنه چون شجاع نیست)
    بازم تشکر بابت وقتی که به من دادین
    ویرایش توسط DELBAR : 08-31-2014 در ساعت 10:50 PM
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    عزیزم در مورد دیگران خیلی راحت نمیشه صحبت کرد ...

    به هرحال شما مدتی رو باهم بودید و شما بهتر میدونید که ایشون فردی هست که پای قولش بمونه ...

    این موضوع رو باید از چند جهت ها نگاه کرد یکی اینکه ایشون بدون کار و درامد واقعا" نمیتونه زندگی خوب رو برای شما ایجاد کنه ..

    چون در زندگی داشتن استقلال مالی یکی از مهمترین پایه های ازدواجه ...

    به همین خاطرم نمیتونه به شما قولی بده که نتونه بهش اجرا کنه ...

    و از طرف دیگه مکنه در این دوسال واقعا" تغییر کنه و شاید در اون روز همین حس حالا رو نداشته باشه

    به هرحال به خاطر مساعد نبودن اوضاو واحوال معیشتی این پاقا واقعا" نمیشه به طور قاطع حرفی رو به زبون آورد


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6045
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    سلام , من از یه دختر خوشم اومده ولی اصلا نمی خواد باهام دوست بشه می گم دلیلت چیه میگه می خوام تنها باشم نمی خوام از دستش بدم کمکم کنین لطفا

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6086
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    سلام دلبر جان. من اینجا نظر خودم رو میگم و نمیگم هم که لزوما درسته. فقط نظر شخصیم رو میگم شاید کمکتون بکنه.
    پسری که شما رو بخواهد در اولین فرصت پا پیش میزاره و چیزی نمیتونه مانعش بشه. اینکه دو سال وقت می خواهد برای چی؟ درسش تموم بشه؟ خوب میتونه پا پیش بزاره و توی این دو سالی که زمان میخواهد خانواده ها با هم آشنا بشن و شما هم نامزد باشید. مگه اینکه در مورد شما صد در صد مطمین نباشه. البته اگر دلیل منطقی داره میتونید بهش فرصت بدید. ولی لازمه که عشق و پایبندیش رو به خودتون محک بزنید. مطمینید شما رو برای ازدواج میخواهد؟ خیلی از این وعده ها لزوما واقعی نیست و صرفا برای جلب اعتماد و نگه داشتن طرف مقابل تو یه رابطه دوستی داده میشن. آیا اینکه شما رو رد میکنه دلیلش این نیست که میخواهد شما از این رابطه کنار بکشید و تمومش کنید که مثلا بعدا نگید که با شما بازی شده و شما خودتون خواستید که همه چیز تموم بشه؟ کمی ازش دور بشید. البته منظورم این نیست که مثلا با بحث و دعوا رابطه رو قطع کنید. بلکه ارتباطتون رو کمتر کنید و ببینید اون چقدر به سمت شما میاد و برای بهبود رابطه تلاش میکنه و در غیر اینصورت از این فرصت برای دورتر شدن استفاده میکنه.
    در نهایت اگر دیدید به هیچ روشی تکلیفتون رو روشن نمیکنه بهش بگید که بهتره هر کدومتون به زندگی خودتون برسید و شما خونه باباتون هستید و اگر شما رو میخواهد میتونه به عنوان یک خواستگار هر وقت صلاح دید پا پیش بزاره و اون موقع مثل هر خواستگار دیگه ای با توجه به شرایط روند رو طی میکنید و امیدوارید که همه چیز اونطور که به صلاح خوشبختیتونه پیش بره. یعنی دقیقا همونطور که با هر خواستگار دیگه ای رفتار میکنید.

  5. 2 کاربران زیر از *Sara* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5717
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    49
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    سلام عزیزم...من هم شرایط شمارو داشتم و الان تقریبا سه ساله که صبر کردم..اینکه خانوادتو مطلع کردی خیلی خوبه و از طرفی خانواده پسر هم حق دارن..به خودت نگاه کن و ببین میتونی صبر کنی یا نه چون سختی کشیدن زیاد داره..البته چون سربازیشو رفته یه امتیاز محسوب میشه که زودتر و زودتر بیاد جلو ولی خب تو میگی هنوز ترم پنجه و این یعنی هنوز یه مدرک برای رفتن به کاری رو نداره...بیشتر باهاش صحبت کن و با مشاوره هم در ارتباط باش..

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5640
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    سلام دلبر جان
    اونطوری که از متن داستانت پیداست علاقه ات به اندازه ای نیست که به خاطرش صبر کنی و این هم به این دلیله که از عشق اون مطمئن نیستی،
    اگه طرفین واقعا عاشق هم باشن به خاطر هم 2 سال سهله 20 سال صبر می کنن.
    باز تو خودت طرفت رو میشناسی،.....
    من و همسرم که پای عشقمون 4 سال با هزاران مصیبت ایستادیم و بعد ازدواج کردیم نه کار داشت نه سربازی رفته بود،مشکلات زیادی هم داشتیم،
    ولی نه من و نه اون یک درصد به این موضوع نتونستیم فکر کنیم که به هم نرسیم نمی فهمی چی میگم
    .
    .
    ولی دنبال کسی باش که معیارای
    عشق
    اخلاق
    خانواده
    صداقت
    پاکی
    رو داشته باش،پول خودش میاد
    من از زندگیم خیلی راضی هستم و خدا رو شکر می کنم
    الان از اولین آشنایی ما 9 سال میگذره

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mil@d نمایش پست ها
    سلام , من از یه دختر خوشم اومده ولی اصلا نمی خواد باهام دوست بشه می گم دلیلت چیه میگه می خوام تنها باشم نمی خوام از دستش بدم کمکم کنین لطفا

    خب دیگه وقتی دوست داره تنها باشه شما چطور میخوای نظرشو عوض کنی ؟

    به زور که نمیشه متوسل شد ...پس بهتره در این مورد یکبار برای همیشه با ایشون صحبت کنید

    و اگه نظرش تغییر نکرد شما خیلی محترمانه از زندگیش بیرون بیایت ...

    چون نباید در زندگی و در هر مرحله ای خواست خودخواهانه ای داشته باشید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5351
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    سلام دلبر خانم امید و آرزو دارم که به عشقتون برسید .دوستمون راست میگه من هم حدودا الان 4ساله که پای عشی موندم که الان نیست حدود یک ماه ونیم که تنهام گذاشته ولی خب من موندم پای عشقم البته بهتر بگم موندم پای دل خودم میبینی که موندن پای یه پسر یا دختر همیشه به وصال ختم نمیشه مثل من که
    آخرش به تنهایی ختم شد حتی روزی که داشت میرفت دلیل هم نیاورد
    ولی من هنوز هم دوستش دارم ولی دیگه انتظار اومدن ازش ندارم دیگه هم برا همیشه از عشق و این کارا دست کشیدم .یه کاری هم میتونی انجام بدی یه مدت بهش جواب نده حتی اگه التماس کرد یه جوری که فکر کنه یه آدم تازه وارد زندگیت شده اگه ازتم پرسید چرا کم ج میدی یا چرا جواب نمیدی بگو درس دارم یا سرم شلوغه کار دارم از این بهونه ها هر از گاهی هم بهش یه گوشه چشمی نشون بده بدک نیس .شک نکن جواب میده فقط کم نیار

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    ممنون سارا جان ک وقتت رو بهم دادی و متن منو خوندی
    عزیزم من الان 1 ماهی میشه رابطم باش کمه ب دلیل اینکه الان تهران سرکار میره و نمیبینمش رابطمون کمه خیلی اسمس نمیدم بش یعنی بیشتر صبر میکنم تا اون بده ازین بابت که منو دوست داره واسه ازدواج مطمینم چون خواهرش بامن در ارتباطه اسمس میده بم اون میگفت همه فامیلشون میدونن این قضیه رو ولی خب اصرارشون برای صبر فقط درس امید هست ... و یک سری دلایل ک برای من تا حدی قانع کننده است
    من با امید حرف زدم قرار شد 14 ماه فرصت بدم بهش تا درسش تموم بشه و این مدت باش رابطه نداشته باشم یعنی باش بیرون نرم اسمس حیلی کم و زنگ زدنم خیلی کم یعنی ی رابطه عادی البته میخام به قول تو محکش کنم ببینم چه جوریاست !!!
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    واااااااااااااااااای عزیززززززم چه قشنگگگگگ انشالا 900سال کنار هم باشین اونم با لب خندون و دل شاد
    من خیلی دوستش دارم ولی نمیخام اینو بدونه که خیلی دوستش دارم باید سخت بگیرم تا تلاشش رو بیشتر کنه
    ی چیزی هم ک هست من هنوز میترسم اون اونقدری که میگه دوستم نداشته باشه من نمیخام همه عشقمو دو دستی بش بدم ک اگه روزی خدایی نکرده رفت من بمونم ی دنیا اشک و حسرت
    هروقت بهم ثابت کرد منو واقعا میخاد من دنیامو بش میدم
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط myoosef نمایش پست ها
    سلام دلبر خانم امید و آرزو دارم که به عشقتون برسید .دوستمون راست میگه من هم حدودا الان 4ساله که پای عشی موندم که الان نیست حدود یک ماه ونیم که تنهام گذاشته ولی خب من موندم پای عشقم البته بهتر بگم موندم پای دل خودم میبینی که موندن پای یه پسر یا دختر همیشه به وصال ختم نمیشه مثل من که
    آخرش به تنهایی ختم شد حتی روزی که داشت میرفت دلیل هم نیاورد
    ولی من هنوز هم دوستش دارم ولی دیگه انتظار اومدن ازش ندارم دیگه هم برا همیشه از عشق و این کارا دست کشیدم .یه کاری هم میتونی انجام بدی یه مدت بهش جواب نده حتی اگه التماس کرد یه جوری که فکر کنه یه آدم تازه وارد زندگیت شده اگه ازتم پرسید چرا کم ج میدی یا چرا جواب نمیدی بگو درس دارم یا سرم شلوغه کار دارم از این بهونه ها هر از گاهی هم بهش یه گوشه چشمی نشون بده بدک نیس .شک نکن جواب میده فقط کم نیار
    بله کاملا حق باشماست گاهی هر عشقی ب وصال ختم نمیشه
    من دقیق همین کاری که شما میگید رو انجام میدم یعنی ی لحظه سرد و خشک ی لحظه گرم
    اینجوری خیلی طرفم میاد حتی تو دعوا من چندباری باش بد حرف زدم که میدونم نباید بش بی احترامی میکردم ولی خب کار ب توهینم کشید اون هیچ بی ادبی نکرد بام فقط میگفت تو زن خودمی حالا برو باهرکی میخای بجنگ .... نمیدونم چی پیش میاد
    بازم ممنون از راهنماییت
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6086
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    دلبر جان شما چند سالته؟ دوستتون چند سالشه؟ با توجه به اینکه ترم 5 هستن و سربازی هم نرفتن فکر میکنم باید 21 یا نهایتا 22 سالتون باشه. درسته؟

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5351
    نوشته ها
    33
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط DELBAR نمایش پست ها
    بله کاملا حق باشماست گاهی هر عشقی ب وصال ختم نمیشه
    من دقیق همین کاری که شما میگید رو انجام میدم یعنی ی لحظه سرد و خشک ی لحظه گرم
    اینجوری خیلی طرفم میاد حتی تو دعوا من چندباری باش بد حرف زدم که میدونم نباید بش بی احترامی میکردم ولی خب کار ب توهینم کشید اون هیچ بی ادبی نکرد بام فقط میگفت تو زن خودمی حالا برو باهرکی میخای بجنگ .... نمیدونم چی پیش میاد
    بازم ممنون از راهنماییت

    سلام هیچ وقت دستتو خالی نکن همیشه بذار تشنه عشقت و محبتت باشه اون وقتی که من همهی عشمو محبتمو با جون دل گذاشتم وسط فکر میکنی چی شد ولم کرد و رفت حتی دوستش هم میگفت که نباید محبتت را خالصانه پاش بذاری ولی درستش اینطوری نیست وقتی دوتا انسان همدیگرو دوست دارن باید جونشونو برا هم بدن نه این که برا نگه داشتن همدیگه محبت رو از طرف مقابل دریغ کنن .البته الان دیگه اینطوری شده و نمیشه کاریش کرد دوست داشتی میتونم تجربه هامو در اختیارت بذارم مراقب باش که غرورت نشکنه و زیر پای طرفت نذاری که دیگه نمیشه جمش کرد البته بگم پسرا مخصوصا از نوع عاشقش اینطور اخلاق رو ندارن .من خودم هر وقت طرفم هرچی میگفت میگفتم عیب نداره الان اعصابت خورده هیچی بهش نمیگفتم ولی خب تنهایی تنهایی تنهایی
    بیخیال ایشالا که بهم میرسید و زندگی خوبی رو شروع میکنید

  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط myoosef نمایش پست ها
    سلام هیچ وقت دستتو خالی نکن همیشه بذار تشنه عشقت و محبتت باشه اون وقتی که من همهی عشمو محبتمو با جون دل گذاشتم وسط فکر میکنی چی شد ولم کرد و رفت حتی دوستش هم میگفت که نباید محبتت را خالصانه پاش بذاری ولی درستش اینطوری نیست وقتی دوتا انسان همدیگرو دوست دارن باید جونشونو برا هم بدن نه این که برا نگه داشتن همدیگه محبت رو از طرف مقابل دریغ کنن .البته الان دیگه اینطوری شده و نمیشه کاریش کرد دوست داشتی میتونم تجربه هامو در اختیارت بذارم مراقب باش که غرورت نشکنه و زیر پای طرفت نذاری که دیگه نمیشه جمش کرد البته بگم پسرا مخصوصا از نوع عاشقش اینطور اخلاق رو ندارن .من خودم هر وقت طرفم هرچی میگفت میگفتم عیب نداره الان اعصابت خورده هیچی بهش نمیگفتم ولی خب تنهایی تنهایی تنهایی
    بیخیال ایشالا که بهم میرسید و زندگی خوبی رو شروع میکنید

    دعا کن برامون.... من خیلی میترسم که همه عشقمو بدم بش اخرش پشیمونم کنه ولی تا اینجا که بررسی میکنم میبینم خیلی خیلی دوستم داره و تا اینجا اون بیشتر بهم محبت کرده تا من به اون .
    اگه مطمین شم که اون و من بهم میرسیم هیچ چیزی ازش دریغ نمیکنم
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4589
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    10
    تشکر شده 106 بار در 63 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط *Sara* نمایش پست ها
    دلبر جان شما چند سالته؟ دوستتون چند سالشه؟ با توجه به اینکه ترم 5 هستن و سربازی هم نرفتن فکر میکنم باید 21 یا نهایتا 22 سالتون باشه. درسته؟
    من 21 سالمه اون سربازی رفته ازین بابت ی امتیاز مثبت داره 23 سالشه اون ترم5 تاریخ من ترم7 زیست مشکل من الان خانواده ها و کار ایشونه البته اون میگه میرم نیرو انتظامی اگه شد که خیلی خوبه ولی نشد ی کار دیگه فقط خداکنه نیرو انتظامی جور بشه درسته سختی داره ولی نیرو انتظامی بهترین گزینه ماست.
    اون از لحاظ جسمی و اعتقادات همه چیزش به نیرو انتظامی میخوره فقط ازمون و مصاحبه...دوستان شما اطلاعاتی درین مورد دارین؟؟
    امضای ایشان
    دستمو بگیر....... نذار اشتباه برم

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6176
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    98
    تشکر شده 76 بار در 44 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    عزیزم رابطتو باهاش ادامه نده,جز پشیمونی ثمره ای نداره.
    من نه امید می شناسم و نه شما رو ولی با اطمینان کامل بهت میگم ادامه دادن رابطت کار 100% اشتباهیه.
    من شرایطی تقریبا مثل شرایط تورو داشتم.اگه پسره واقعا پایبند زندگی باشه برای رسیدن بهت تلاششو میکنه. شوهر من 6 سال خاستگارم بود بیشتر از60 بار به طور رسمی اومدن خاستگاری و گفتم نه. با تحصیلاتش مشکل داشتم.چند تا شرط سخت براش گزاشتم که عملی کردنش 1سال طول میکشید در عین این 1 سال هر دو خانواده اسرار داشتن که ما باهم به طور کاملا شرعی و در چهار چوب درستش رابطه داشته باشیم. فقط تلفنی و خونه همدیگه رفتن با اطلاع کامل خانواده ها . ولی من سفت وایسادمو قبول نکردم.2سال شوهرم سخت ترین لحظات زندگیشو داشت تا شرطای منو اجرا کنه. الان اصلا یک ذره هم پشیمون نیستم چون میدونم عرضه هر کاری داره و واسه زندگیش مایه میزاره و می تونم تا آخر عمرم راحت بهش تکیه کنم. ولی مطمئن باش اگه حتی دو روز باهاش رابطه داشتم الان پشیمون می شدم. شاید باورت نشه ولی شوهر من تو این دو سال به خاطر این همه سختی که کشید 8 کیلو وزن کم کرد.
    بزار خودشو بهت ثابت کنه به خاستگارای دیگت فکر کن این اگه مرد زندگی بود خودشو نشون میده. ازدواج چیز الکی نیست.یه عمره سخته یه عمر پیش یکی باشی با شک و تردید. من با اینکه شوهرمو دوستم داشتم تا یه هفته قبل از بله برون روی تمامی خاستگارام دقیق فکر میکردم و شرایطشون می سنجیدم.
    بی گدار به آب نزنی دختر که یه عمر پشیمونی پشتشه.

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6303
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    5
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    سلام.شما بايد توي اين مسئله احساس و عقلتون رو از هم جدا كنيد. تا بتونيد تصميم درست بگيريد. چون ميخواين يكبار ازدواج كنيد و يك عمر با شريك زندگيتون باشيد. يك مسئله مهم اينه كه اين آقا در يك شهر ديگه زندگي ميكنند و يقينا از نظر فرهنگي با جاييكه شمابزرگ شديد فرق دارن. به اين موضوع خيلي بايد اهميت بديد. دوم اينكه اگر اين آقا هنوز منبع درآمدي نداره كه بشه روش حساب كرد. بهرحال زندگي فقط يك دوست داشتن نيست و مسائل مالي هم قسمتي از اون هست. نكته اي كه بنظرم بايد بهش از همه بيشتر توجه داشته باشيد اينه كه اگر پسري واقعا به استقلال رسيده باشه و اگر همه اون مواردي كه در بالا گفتم هم با شما به توافق رسيده باشه ، ديگه دليلي براي جلوگيري از آشنايي خانواده ها و شناخت بيشتر وجود نداره ،مگر دليلي كه ايشون نگفته تا حالا به شما و مخفي نگه داشتن. بهرحال اميدوارم بتونيد با توجه به شرايط خوبي كه داريد با عقل و بازم تكرار ميكنم با عقل درست تصميم بگيريد. موفق باشيد.

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6303
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    5
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط *Sara* نمایش پست ها
    سلام دلبر جان. من اینجا نظر خودم رو میگم و نمیگم هم که لزوما درسته. فقط نظر شخصیم رو میگم شاید کمکتون بکنه.
    پسری که شما رو بخواهد در اولین فرصت پا پیش میزاره و چیزی نمیتونه مانعش بشه. اینکه دو سال وقت می خواهد برای چی؟ درسش تموم بشه؟ خوب میتونه پا پیش بزاره و توی این دو سالی که زمان میخواهد خانواده ها با هم آشنا بشن و شما هم نامزد باشید. مگه اینکه در مورد شما صد در صد مطمین نباشه. البته اگر دلیل منطقی داره میتونید بهش فرصت بدید. ولی لازمه که عشق و پایبندیش رو به خودتون محک بزنید. مطمینید شما رو برای ازدواج میخواهد؟ خیلی از این وعده ها لزوما واقعی نیست و صرفا برای جلب اعتماد و نگه داشتن طرف مقابل تو یه رابطه دوستی داده میشن. آیا اینکه شما رو رد میکنه دلیلش این نیست که میخواهد شما از این رابطه کنار بکشید و تمومش کنید که مثلا بعدا نگید که با شما بازی شده و شما خودتون خواستید که همه چیز تموم بشه؟ کمی ازش دور بشید. البته منظورم این نیست که مثلا با بحث و دعوا رابطه رو قطع کنید. بلکه ارتباطتون رو کمتر کنید و ببینید اون چقدر به سمت شما میاد و برای بهبود رابطه تلاش میکنه و در غیر اینصورت از این فرصت برای دورتر شدن استفاده میکنه.
    در نهایت اگر دیدید به هیچ روشی تکلیفتون رو روشن نمیکنه بهش بگید که بهتره هر کدومتون به زندگی خودتون برسید و شما خونه باباتون هستید و اگر شما رو میخواهد میتونه به عنوان یک خواستگار هر وقت صلاح دید پا پیش بزاره و اون موقع مثل هر خواستگار دیگه ای با توجه به شرایط روند رو طی میکنید و امیدوارید که همه چیز اونطور که به صلاح خوشبختیتونه پیش بره. یعنی دقیقا همونطور که با هر خواستگار دیگه ای رفتار میکنید.
    من هم با سارا خانم كاملا موافقم و اين بهترين و منطقي ترين كار هست.

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6226
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    13
    تشکر شده 38 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سردرگمم و شدیدا نیاز به همفکری دارم

    باسلام
    بنظر من اگه واقعا دوسشون داری صبر کن
    در غیر این صورت!!هرچه زودتر رابطه تموم شه بهتره
    شادوخوشبخت باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد