احساس سرد شدن رابطه!

[caran]

سلام.. من و نامزدم از ابتدا رابطه خوبی با هم داشتیم..احساسات همدیگر رو خوب درک میکردیم و به هم احترام زیادی میذاشتیم و خلاصه روی منوال زندگی میگذشت..اما هرچقدر میگذره احساس میکنم احساسش مثل قبل نیست و شاید کمی عوض شده...بهانه هایی نابجا میاره و من باید با کلی بحث تا حدود یک ساعت راضیش کنم دست از تند خویی و ناراحتی به خاطر بهانه هاش برداره من به دلیل لاغری زیادم مدام بیماری های کوتاه مدت و کوچک میاد سراغم...حس میکنم که نامزد من کم کم فکر میکنه که من دروغ میگم بخاطر بیماری هام و ضعف داشتنم..چون توجهی به من نمیکنه..وقتی حرف از ناتوانی میزنم و میگم که این کارو نتونستم به دلیل ضعف و بیماریم انجام بدم بهانه های الکی میاره و حتی بعد تمام شدن بحث توجهی به حال ناخوش من نداره و احساس میکنم برای اون مهم نیستم... به طور کلی رابطه ما در حال سرد شدن هست به طوری که با هر حرف کوچک دعوا راه میوفته و با اینکه خیلی دلم میخواد این ارتباط تموم بشه اما نمیتونم...هرچقدر فکرمیکنم میبینم نمیتونم بدون اون با کس دیگه ای ازدواج کنم یا زندگی کنم واقعا شب و روز ندارم ممنون میشم کمکم کنید

[خليلي]

سلام.. من و نامزدم از ابتدا رابطه خوبی با هم داشتیم..احساسات همدیگر رو خوب درک میکردیم و به هم احترام زیادی میذاشتیم و خلاصه روی منوال زندگی میگذشت..اما هرچقدر میگذره احساس میکنم احساسش مثل قبل نیست و شاید کمی عوض شده...بهانه هایی نابجا میاره و من باید با کلی بحث تا حدود یک ساعت راضیش کنم دست از تند خویی و ناراحتی به خاطر بهانه هاش برداره من به دلیل لاغری زیادم مدام بیماری های کوتاه مدت و کوچک میاد سراغم...حس میکنم که نامزد من کم کم فکر میکنه که من دروغ میگم بخاطر بیماری هام و ضعف داشتنم..چون توجهی به من نمیکنه..وقتی حرف از ناتوانی میزنم و میگم که این کارو نتونستم به دلیل ضعف و بیماریم انجام بدم بهانه های الکی میاره و حتی بعد تمام شدن بحث توجهی به حال ناخوش من نداره و احساس میکنم برای اون مهم نیستم... به طور کلی رابطه ما در حال سرد شدن هست به طوری که با هر حرف کوچک دعوا راه میوفته و با اینکه خیلی دلم میخواد این ارتباط تموم بشه اما نمیتونم...هرچقدر فکرمیکنم میبینم نمیتونم بدون اون با کس دیگه ای ازدواج کنم یا زندگی کنم واقعا شب و روز ندارم ممنون میشم کمکم کنید

كارن عزيز سلام
در رابطه اي همانند ازدواج اين ايجاد رابطه نيست كه مهم است بلكه حفظ و درك آن مهمتر است..دوران نامزدي يا به اصطلاح عقد از دوران طلايي و كوتاه و فوق كليدي در زندگي هر شخصي است.بديهي است در صورت عدم درك ميتوان به اين زندگي پايان داد.اما بايد ديد آيا واقعا آن دليل چقدر مهم و ارزشمند است.امروزه بسياري از جوانان به زندگي خود براحتي پايان ميدهند ووقتي دليل را جويا ميشويم بعضا با دليايلي همچون عدم تفاهم در محل زندگي از سوي زوجه ويا توقعات بي مورد ديگر.
اول ازهمه بايد بگي سر چي اختلاف داريد؟
دوم اينكه آيا دلخوري و كدورتتون ازهمون موضوعه و يا ناشي از تيرگي رابطه در اتفاقات گذشته هست؟
سوم اينكه شما و همسرتون چندسالتونه و چه مدت عقدين و چيجوري آشنا شدين؟

[caran]

اختلافات ما بیشتر بر سر این هست که هردو فکرمیکنیم نمیتونیم همدیگر رو درک کنیم و این موضوع اصلی اکثر دعواهای ماست..هروقت که من میگم الان نمیتوانم و مشکله برام اینکارو انجام بدم و موقعیت خوبی ندارم بحث و دعوا راه میندازه که تو منو درک نمیکنی ومنم همین رو میگم..حتی به خاطر تماس گرفتن و زنگ زدن معمولی هم جر و بحثمون میشه
ما حدود 8 ماهه نامزد هستیم..فقط محرمیت ساده
خود نامزدم منو دیده بود و من با خانوادم موضوع رو مطرح کردم و خانواده ها باهم آشنا شدن
اما در ابتدا اصلا این مشکلات نبود..حتی یک بار خودش گفت یا از هم جدا میشیم یا اخلاقت رو درست کن..درصورتی که مشکل از درک نکردن اونه
نمیدونم شایدم مشکل از من باشه و شاید هم از اون..اما واقعا به کمک یه نفر نیاز دارم

[خليلي]

يقيناً يا مشكل از هردوي شماست يا از هيچكدوم.زندگي يه امر مشترك و دو طرفه هست.در اين موارد بايد باهم صحبت كنيد.بايد به همديگر بفهمونيد كه هدف از كنار هم بودنتون احساس آرامش هست و قصد آزار همديگه رو نداريد.به همسرتون بگيد بايد گذشت كنيد و اين گذشت نبايد درگاهي براي سواستفاده باشه.بايد بگيد براي هم زندگي ميكنيد.به نظر مياد درگيريهاتون ناشي از كدورت هاي قبلي هست و اين موارد كه باعث كدورت ميشه بهونه اي براي باز شدن زخم هاست.به شما و همسرتون كتاب دكتر باربارا در آنجلس را پيش نهاد ميكنم.خيلي كمك ميكنه.بهتره فكر جدايي نباشيد.از كجا معلوم در ازدواج بعدي بهتر بشه وضعيت.مگه موقع انتخاب همديگه رو نپسنديدي؟!

شما و همسرتون چندسالتونه؟

[caran]

بله پسندیده بودیم..اتفاقا خیلی از اخلاق ما باهم جور بود اما جدیدا این مسایل پیش اومده
نامزدم دانشجو و خودم 18 ساله ام

[خليلي]

يقينا اختلافاتتون ناشي از كم بودن تجربه و البته تا حدود زيادي كم بودن گذشت هست.زندگي جنگ نيست بلكه خوده بهشت است.حتما كتابي كه بهتون معرفي كردمو بخونيد.كمك فوق العاده اي ميكنه.

[n@jmeh]

يقينا اختلافاتتون ناشي از كم بودن تجربه و البته تا حدود زيادي كم بودن گذشت هست.زندگي جنگ نيست بلكه خوده بهشت است.حتما كتابي كه بهتون معرفي كردمو بخونيد.كمك فوق العاده اي ميكنه.

اقای خلیلی بابت دعوتت ممنون فکر کردم مشکل خودتونه خدای نکرده چشام چهارتا شد ولی دیدم نه خوشحال شدم


خیلی زود واسه ازدواج اقدام نکردید؟


شما هردو بچه اید باید تحملتونو بالا ببرید یقینا بین زن و شوهر کسی نمیتونه بگه مقصر کیه

شما اول باید سعی کنید نیاز نامزدتون از نیاز خودتون واجب تر باشه

متاسفانه یکی از عادات ما زنها این هست که همش غر میزنیم و این رو هم از مادران و مادر بزرگانمون به ارث بردیمه

شما برای حل این مشکلتون باید خیلی راه ها هست که باید برید و صبر و حوصله بخرج بدهید که کامل و واضح نمی شه این جا گفت بهتون میگم تو اینترنت سرچ کنید و حتما عمل کنید

زنها از چه مردانی خوششان میآید

چگونه دعواهای بینمان را کمتر کنیم

چگونه میتوانیم دیگران را قانع کنیم

چگونه میتوانیم همسری نمونه باشیم

چه چیزهایی به زن نباید بگوییم

البته فقط شما نمی تونید به تنهایی دعوا رو از بین ببرید فقط میتونید از پیشرفتش جلوگیری کنید

برای این که دعوا کامل از بین بره به نامزدتون هم بگید همین موضوعات رو بخونه فقط به جای زن "مرد" رو سرچ کنه

(موفق باشید)

[caran]

ممنون بابت کمک شما و بسیار متشکرم
ما درسته که سن کمی داریم اما از نظر عقلی رشد کافی رو (شاید) داشتیم..به همین دلیل خانواده های ما راضی بودن اما به دلیل سن کم نامزدی ساده بوده
حتما از حرفاتون و کمک هاتون استفاده میکنم بلکه افاقه کنه
با تشکر

[سمیراه]

عزیزم سلام
شاید زیاد اه و ناله کردی
مردا از زنایی که مدام بگن مریضم مریضم خوششون نمیاد
یا مدام اه ناله کنن
شاید اولش نگران بشن و هی ازت پرستاری کنن
اما وقتی هی بگی ممکنه براش عادی بشه
سعی کن زیاد اه ناله نکنی و خودت رو شاد نشون بدی

[saman sb]

عزیزم سلام
شاید زیاد اه و ناله کردی
مردا از زنایی که مدام بگن مریضم مریضم خوششون نمیاد
یا مدام اه ناله کنن
شاید اولش نگران بشن و هی ازت پرستاری کنن
اما وقتی هی بگی ممکنه براش عادی بشه
سعی کن زیاد اه ناله نکنی و خودت رو شاد نشون بدی

به عنوان یک مرد کاملن با شما موافقم !!!

[saman sb]

فکر میکنم اگه از نظر جسمی کمی به خودتون بیشتر توجه کنید توی رابطه تاثیر مثبات داشته باشه !
همونطور که دوستمون گفتن مردها از خانومایی که دائمن مریض باشن و یا به طرف این حس رو القا بکنن خششون نمیاد ...البته این حس بیشتر مواقع بصورت ناخودآگاه و ناخاسته هست ..!
همونینطور هم از خانوماای که از نظر بدنی خیلی ضعیف و لاغر باشن...(این مورد شاید در مورد همه آقایون صدق نکنه ولی به نظر من اکثریت اینطور هستن ) !

[خليلي]

اقای خلیلی بابت دعوتت ممنون فکر کردم مشکل خودتونه خدای نکرده چشام چهارتا شد ولی دیدم نه خوشحال شدم


خیلی زود واسه ازدواج اقدام نکردید؟


شما هردو بچه اید باید تحملتونو بالا ببرید یقینا بین زن و شوهر کسی نمیتونه بگه مقصر کیه

شما اول باید سعی کنید نیاز نامزدتون از نیاز خودتون واجب تر باشه

متاسفانه یکی از عادات ما زنها این هست که همش غر میزنیم و این رو هم از مادران و مادر بزرگانمون به ارث بردیمه

شما برای حل این مشکلتون باید خیلی راه ها هست که باید برید و صبر و حوصله بخرج بدهید که کامل و واضح نمی شه این جا گفت بهتون میگم تو اینترنت سرچ کنید و حتما عمل کنید

زنها از چه مردانی خوششان میآید

چگونه دعواهای بینمان را کمتر کنیم

چگونه میتوانیم دیگران را قانع کنیم

چگونه میتوانیم همسری نمونه باشیم

چه چیزهایی به زن نباید بگوییم

البته فقط شما نمی تونید به تنهایی دعوا رو از بین ببرید فقط میتونید از پیشرفتش جلوگیری کنید

برای این که دعوا کامل از بین بره به نامزدتون هم بگید همین موضوعات رو بخونه فقط به جای زن "مرد" رو سرچ کنه

(موفق باشید)

[replacer_a] عزیز
شما لطف دارید.در این سایت دوستان خیلی خوبی همچون شما مشکل منو ترمیم کردن.توی اینجا بچه ها بجای اینکه پا بگیرن واقعا دست همو میگیرن.با ارزوی خوشبختی برای شما

[caran]

عزیزم سلام
شاید زیاد اه و ناله کردی
مردا از زنایی که مدام بگن مریضم مریضم خوششون نمیاد
یا مدام اه ناله کنن
شاید اولش نگران بشن و هی ازت پرستاری کنن
اما وقتی هی بگی ممکنه براش عادی بشه
سعی کن زیاد اه ناله نکنی و خودت رو شاد نشون بدی

خودمم اینو حس کردم : )
بله درسته اما واقعا مجبور میشدم دلیل اصلیم رو که ناتوانیم بوده بگم
خودم احساس میکنم یکم گذشت برای هردومون خوبه

[ساینا91]

دوستم به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمعی روشن کن
اگه جسمت ناتوانه و به خاطر لاغریه بیش از حده برو خودت رو بساز.مورد دیدم بخاطر لاغری بیش از حد زن مرد به طلاق فکر میکرده.
پس همین چیزای به طاهر کوچیکو جدی بگیر و راحت ازش نگذر
دوم اینکه وقتی زیاد اهو ناله میکنی دیگه واسه همسررت عادی میشه و توجه نمیکنه بهت.مث کسی که تن تن قهر میکنه و دیگه کسی همچین ادمیو جدی نمیگیره