سلام من عاشق پسرخالمم که 4سال از من بزرگ تره ولی تو یک شهر زندگی نمیکنیم چندوقت پیش بهم زنگ زده ولی منظورشو زیادنمیگه چجوری بفهمم دوسم داره یانه
سلام من عاشق پسرخالمم که 4سال از من بزرگ تره ولی تو یک شهر زندگی نمیکنیم چندوقت پیش بهم زنگ زده ولی منظورشو زیادنمیگه چجوری بفهمم دوسم داره یانه
باسلامنوشته اصلی توسط ناهید
سلام من عاشق پسرخالمم که 4سال از من بزرگ تره ولی تو یک شهر زندگی نمیکنیم چندوقت پیش بهم زنگ زده ولی منظورشو زیادنمیگه چجوری بفهمم دوسم داره یانه
به مشاور خوش آمديد
براى اينكه بتونيم بهترين راهكارها رو در اختيارتون قرار بديم نيازه اطلاعات بيشترى در اختيارمون قرار بدين.
پس لطفا بيشتر برام توضيح بدين
سلام نمیدونم دیگه چی بگم ؟؟؟
يعنى توضيح بدين كه ايشون براى چى با شما تماس گرفتن و توى تماسشون به شما چى گفتن؟
لطفا سن خودتون و ايشون رو نيز ذكر كنيد
والاما4 سال تفاوت سنی داریم اون روزی که اومده بودند به شهرما شبش که رفتیم بدرقشون کنیم چند لحظه بعد یه شماره ناشناس با یه پیام اومد که ناهید خوبی بعدش منم فک کردم مزاحمه به تندی برخورد کردم گفت تو منو اذیت کردی و منم میخوام اذیتت کنم و تا چندروز یعنی از4شهریورتا دیروزچهاردهمش میحرفیدم به من اعتمادکرد رازاشو گفت و وقتی هم که تماس میگرفتیم فقط از خودش تعریف میکرد واسرار داشت که به مادرم بگوییم به من زنگ میزند بعدش دیگه نحرفیدیم حالا نمیدونم دوسم داره یانه
ببينيد دوست عزيز درباره اينكه ايشون نسبت به شما علاقه اى داره يا نه، شما بايد مستقيما اين موضوع رو ازشون بپرسيد
به اين معنى كه آيا ايشون علاوه بر فاميل بودن قصد دوستى با شما دارند؟ قصد ازدواج با شما دارند؟ و يا صرفا ايشون بدنبال يه گوش شنوا بوده كه خودشو تخليه كنه كه در عين حال بدونه شنونده ى حرفهاش رازدار هم هست؟
توى صحبتهاتون گفتين كه ايشون خواستن كه مادرتون از ارتباط تلفنى شما و تماسهاتون اطلاع داشته باشن، دليل اين تقاضاشون رو هم گفتن؟
بله گفتن که اگر کسی فهمید یکی باشه پشتمون ولی خیلی سردو بی احساسه چون یه بارشکست خورده اصلا عاطفی نیست چیکارکنم احساساتشو بروزبده؟؟؟
و من بیشتر هدفم کمک به ایشونه که احساساتشو به دست بیاااااره میتونیدکمکم کنید؟؟؟؟؟
فدایتان ناهید(مریم)
در حال حاضر نكته اى كه شما بايد بهش توجه كنيد اينه كه با خودتون روراست باشيد و بهتره با ايشون مستقيما صحبت كنيد تا هدف اصلى ايشونو از اين ارتباط رو بدونين
اگه قصدشون ازدواجه كه مسيرش مشخصه، در غير اينصورت پيشنهاد ما اينه كه احساسى برخورد نكرده و بخاطر چند روزى خوشى، وقت باارزش خودتون رو هدر نديد و مسير آينده زندگيتونو تغيير ندين
بنابراين درمورد كمك به ايشون براى بروز احساساتش و... بايد بگم بهتره درصورتيكه از قصد ايشون براى ازدواج با خودتون اطمينان پيدا كردين اونوقت اين كمك شما ميتونه تأثير بيشترى داشته باشه و گرنه با اخلاقى كه از ايشون ذكر كرديد چه بسا در آينده كمك شما رو بعنوان تحميل خودتون بر خودشون تلقى كنن
ممنون از کمکتون و یعنی توصیه شما اینه که دیگه باهاش ارتباط برقرارنکنم؟؟؟
فدایتان ناهید(مریم)
سلام
منظور ما صرفا قطع كردن ارتباط توى اين مرحله نيست، بلكه مهم روشن شدن تكليف شما در اين رابطه ميباشد
يعنى در وهله ى اول از قصد و نيت ايشون اطلاع پيدا كنيد تا به جايگاه خودتون توى اين رابطه پى ببريد و بتونيد بهترين تصميم رو براساسش بگيريد و سرگردان و بلاتكليف نباشيد
اخه منم دوسش دارم نمیخوام از دستش بدم
فدایتان ناهید(مریم)
من خجالت میکشم مستقیما ازش بپرسم دوسم داره یانه چون میدونم فکر بد یا فک میکنه پررو شدم اون روز میگه اگه دوست نداشتم زنگ نمیزدم ولی نمیدونم چیکارکنم کلافه شدم
فدایتان ناهید(مریم)
دقيقا نكته قابل توجه همينجاست كه ما نميخوايم كه اين رابطه حالت يكطرفه داشته باشه، چرا كه شايد اين در حال حاضر و در شروع اين ارتباط زياد به چشم نياد، چونكه الان پاى احساسات و خصوصا دوست داشتن درميونه و در اينگونه موارد غالبا ضعفها از سوى افراد ناديده گرفته ميشه و باعث ميشه آدم چشمشو روى خيلى از مسائل ببنده... ولى بعدها درصورتيكه اين رابطه يكطرفه باشه بسيار آزاردهنده و غيرقابل تحمل خواهد بود
پس گرچه كار سختيه ولى اگه شما آينده ى روشن و موفقى رو براى زندگيتون ترسيم كردين و ميخواين اونو محققش كنيد و براى اينكه كارى رو از روى احساس و بدون فكر انجام ندين كه بعدا پشيمونى داشته باشه، بايد كمى سختى به خودتون بدين تا بعدش راحتى در پى داشته باشه
گفتين خجالت ميكشيد مستقيما ازشون اين سؤال رو بپرسيد، اما باز هم پيشنهاد ما اينه كه اين سؤال رو بپرسيد ، بعنوان مثال ميتونيد از ايشون اينطورى بپرسين كه تو گفتى دوست داشتم كه بهت زنگ زدم، حالا من ميخوام بدونم چارچوب اين علاقه ما نسبت به هم چيه؟ يعنى اين دوست داشتن من از طرف تو توى چه قالبيه؟
درواقع بنشينيد و مفصل با هم صحبت كنيد و سنگهاتونو وا بكنيد، چرا كه به قول معروف جنگ اول به از صلح آخر...
چونكه اين حق شماست كه هدف ايشونو از اين ارتباط بدونيد
پس اراده كنيد و به خدا توكل كنيد و نذاريد احساستون بر منطق شما غلبه كنه و باعث بشه از مسير درست منحرف بشيد
باتوجه به اینکه قبلا ایشون شکست خوردن والانم فکرمیکنن تموم دختراهمون طورن اصلا خیلی سرد وبی احساس رفتارمیکنن و اکثرمواقعی که من حرف میندازم وسط میگن تو مثل خواهرمی ولی بعضی مواقعه میشه واقعا شک میکنم واون روزم من ازیکی از فامیلامو که بهش میگفتم داداش تعریف میکردم برگشت بهم گفت منم داداشم؟؟منم ازش پرسیدم منظورشو بگه ولی بهانه دراورد نگفت حالا چیکارکنم؟؟؟؟؟؟
فدایتان ناهید(مریم)
ممنون میشم اگه زودترجوابموبدین
فدایتان ناهید(مریم)
این سرد و بی احساس بودن گرچه از دید شما ناشی از شکست در روابط قبلی ایشونه ولی به هر یک از دلایل زیر میتونه باشه
بعنوان مثال اینکه ایشون در کل یه همچین آدمی باشه یا اینکه نسبت به شما احساسی نداشته باشه و و یا اینکه به قول شما چون قبلا ایشون شکست خوردن والانم فکرمیکنن تموم دخترا همونطورن باشه
از طرفی این مدل ارتباط رو نمیشه براش جایگاه خاصی رو درنظر گرفت چرا که دسته بندی روابط تقریبا مشخصه مثلا: زن و شوهر- خواهر و برادر- اقوام و فامیل- و در نهایت دوست پسر و دوست دختر
حالا در اینجا شما در اصل فامیل هستید که رابطه دوستی بینتون ایجاد شده و باید برای این رابطه هدف خاصی تعریف بکنید و نمیشه روی این رابطه سه عنوان قرار داد.
بنابراین پیشنهاد میکنم اول از همه با خودتون روراست باشید و تلاش کنید در پدیده ی انتخاب همراه زندگیتون عقل رو بر احساساتتون حاکم کنید چرا که اینطوری نتیجه ی مطلوبتری نیز خواهید گرفت
باسلام و واقعا ممنون ومتشکرم از راهنمایی های خوبتان من به گفته ی شما خواسنم از ایشون بپرسم که تماسشون با من برایه چی بوده ولی راستیتش نتونستم جرات نکردم که این حرفوبپرسم من میخوام دوس داشتنمو بهش ثابت کنم ولی واقعا نمیدونم چجوری میتونم این کارارو بکنم باتوجه به اینکه ازهم دیگه دورهستیم ببیند ایشون منو دوسم داره چون خودش اینو گفته ولی نمیدونم توچه چهرچوبی دوسم داره؟؟ فامیلی؟؟؟؟؟دوستی؟؟ازدواج؟ ؟؟؟ولی نمیدونم چیکارکنم واقعا نمیدونم کلافه شدم بودن با اون به من انرژی میده ولی دوری ازش دیوونم میکنه از بچگیم دوسش دارم
فدایتان ناهید(مریم)
گفتين كه ايشون گفته كه دوستون داره، ولى نميدونين اين دوست داشتن تو چه قالب و چارچوبيه..!
و شما جرأت نكردين ازش اين سؤال رو بپرسيد، ميدونيد چرا؟
ميدونم كه خودتون جوابش رو ميدونيد ولى با اينحال من هم جوابشو يادآورى ميكنم، چون شما از اينكه جواب موردنظرتونو نشنويد واهمه داشتين و به قول خودتون آخه شما دوسش دارين و ميخواين اينو بهش ثابت كنيد
در واقع شما نميخواين كه واقع گرا باشيد بلكه ترجيح ميدين با تفكرات خودتون زندگى كنيد اما نكته قابل توجه اينجاست كه اين مسئله شايد در كوتاه مدت نه تنها هيچ ضررى براتون نداشته باشه بلكه سودى هم به حالتون داشته باشه، اما بايد بگم كه اين نفعش آنى و زودگذره و آسيبى كه به شما وارد ميكنه خودشو در آينده نشون ميده
علاوه بر اينها فراموش نكنيد كه هميشه لازم به اثبات همه چيز نيست چرا كه در اكثر موارد احساسات آدمها نسبت به هم بوضوح قابل درك هست، بعنوان مثال همونطور كه شما گفتيد كه ايشون سرد و بى احساس برخورد ميكنه مطمئنا ايشون هم ديده كه شما چطورى رفتار ميكنيد
درضمن شما علاوه بر اين رابطه اى كه در حال حاضر با هم داريد، نسبت فاميلى نيز دارين، پس به اين فكر كنيد كه اگه اينهمه عزت نفستون رو زير پا بذاريد و اينقدر از خودتون براى رابطه اى كه هيچ قاعده اى براش تعريف نشده مايه بذارين، درصورتيكه ازدواجى بين شما شكل بگيره ايشون براتون ارزش و احترامى در آینده قائل نخواهد بود، و برعکسش اگر وصلتى هم صورت نگيره جز خجالت و پشيمانى براى شما نتيجه ى ديگرى نخواهد داشت
سلام وممنونم که بهم کمک می کنید میتونید اگر زحمت نباشد گفته هاتو نو جمع بندی بکنید و نتیجه نهایی وخلاصشوبه من بگید تا منم از این سردرگمی دربیام ممنونم ازتون
فدایتان ناهید(مریم)
در مورد شما البته توهین نباشه هر چی بیشتر کشش بدی عزیز خودت بیشتر عذاب می کشی ترستو بگذار کنار و رک شو باهاش. من تجربش کردم که دارم میگم . فردا ی نگاه بهت بکنه آدم اون نگاه رو هزار جور تعبیرش می کنه عزیزم.از من گفتن.
ما راهكارهاى مناسب رو بنا به شرايط و با توجه به مطالبى كه خود فرد بيان ميكنه در اختيار افراد ميزاريم
اما نكته ى مهم اينجاست كه تصميم گيرنده نهايى خود شما هستيد و برعهده شماست كه اين راهكارها رو جمع بندى كرده و با توجه به شرايطتتون مطلوبترين انتخاب رو داشته باشيد
باسلام خدمت شما مشاورعزیز من به گفته های شما عمل کردم ولی جرات نکردم بازم بپرسم دوسم داره یانه ولی اون روز ایشون به من اس دادن که چقد دوسم داریو منم واقیتو گفتم کارم خوب بوده یا بد چیکارکنم؟؟؟؟؟؟
فدایتان ناهید(مریم)
سلام ممنون میشم زود جوابمو بدین
فدایتان ناهید(مریم)
ما به شما يادآور شده بوديم كه چارچوب رابطه تون رو مشخص كنيد و تعيين چارچوب معنيش ابراز علاقه تون به ايشون نيست بلكه برعكس، شما بايد علاقه ى ايشونو محك ميزديد و بعنوان مثال وقتى اين سؤال رو ازتون پرسيد بايد منظورشونو جويا ميشدين نه اينكه فى البداهه جوابشو بدين
باعرض سلام وخسته نباشید دوباره حالا من چجوری دوباره این موضوع رو باهاش باز کنم چیکارکنم ؟؟؟؟ راستی از اون روز به بعد خیلی رفتارش تغییر کرده
فدایتان ناهید(مریم)
ببینید دوست عزیز، به نظرم شما اولین کاری که باید بکنید اینه که خجالت و ترس رو کنار بزارید، در واقع تنها کار ضروری درمان ترس تون هست تا بدین وسیله بتونید جرأت رویارویی با مسائل و واقعیات رو داشته باشید و در نهایت بتونید تصمات لازم رو اتخاذ کنید
قبل از شروع يه رابطه جدى درقالب ازدواج بيان عشق و علاقه اصلا كار درستى نيست خودتو تحقير نكن صبرداشته باش ازطرف اون مساله به طورجدى مطرح بشه عشق هرقدر دست نيافتنى جلوه كنه حرص وطمع واسه بدست اوردنش بيشتره
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟