ولی به نظرم عشق خیلی مقدسه و خیلی کم میشه عشق واقعی رو پیدا کرد عشق باید دوطرفه باشه این عشق واقعیه یعنی یه روح در دوبدن
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
ببین بعضی افراد فرشته ای در قالب انسان هستن که خدا با گذاشتن اونا سر راه ادم باعث میشه که طرف به عشق خدابرسه و خدا رو بشناسه که شاید فرد به تنهایی نرسه چون هر انسانی یکسری نیازها و خواسته های داره که اگر رفع نشه همیشه فرد یک احساس کمبود داره و همیشه یه گوشه ذهنش درگیر رفع اون نیازشه (مثلا دوست داره یکی بهش محبت کنه و خودش به یکی محبت کنه )خدا خودش ما انسان ها رو اینجوری افریده و با ازدواج انسان کامل میشه و یک انسان کامل بهتر خدا رو میشناسه و به عشق حقیقی میرسه
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
اون قسمت حرفت رو قبول دارم که نیاز داریم به کسی محبت کنیم و کسی به ما محبت کنه
اما این اسمش عشق نیست
این نمیتونه تعریف عشق باشه
درسته آدما میتونن از طریق بعضی افراد به خدا برسن ولی بین خود همون آدما عشقی نیست
شاید یه دلبستگی باشه که بشه بهش گفت محبت اما عشق نیست
من عشق بین آدما رو قبول ندارم
منظورمم اصلا عشق مادر و فرزندی و ... نیست
عشق بین دوتا جنس رو میگم که میخوان باهم باشن
این وجود نداره
از سر نیاز هست درسته
اما اسمش عشق نیست
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
مخالفم دروغ نیست فقط کامل نیست.
همه آرزوها و مهرها و محبت ها و شفقّت ها که خلق دارند بر انواع چیزها ـ به پدر و مادر و دوستان و آسمان ها و زمین ها و باغ ها و ایوان ها و علم ها و عمل ها و طعام ها و شراب ها ـ همه آرزوی حق دارند و آن چیزها جمله نقاب ها است.
چون از این بگذرند و آن شاه را بی این نقاب ها ببینند، بدانند که آن همه، نقاب ها و روپوش ها بود....
حق تعالی این نقاب ها را برای مصلحت آفریده است. اگر جمال حق بی نقاب روی نماید، ما طاقت آن نداریم و بهره مند نشویم.
به واسطه ی این نقاب ها مدد و منفعت می گیریم... حق تعالی چون بر کوه به حجاب تجلی می کند، او نیز پُر درخت و پُر گل و سبز و آراسته می گردد و چون بی حجاب تجلی می کند، او را ریز ریز و ذره ذره می گرداند.
خوبی در وجود همه هست درسته ؟
خدا در روح همه دمیده دیگه ؟ فکر میکنم اونی که عاشق میشه دلبسته ی اون خوبیه میشه.
سرچشمه ی خوبی هم که کسی نیست جز خود خدا . پس در حقیقت همه اش یکیه .
حال که انسان اشرف مخلوقات است
باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.
ملت عشق، الیف
بنظرم نمیشه عشق رو واسه زمین و افراد زمینی بیان کرد
عشق مختص خداست و فقط باید واسه خدا ب کار برد این واژه رو
ولی دوس داشتن رو میشه واسه افرادی ک داریم باهاشون زندگی میکنیم بیان کنیم ، واینکه بخوایم این واژه رو واسه انسان بکار ببریم ک نمودی از خدا بر زمین هم کاملا اشتباه، اگه نمود خدا بر زمین بود ک خطا نمیکرد و اشتباهی مرتکب نمیشد
دقیقا همین حرف شماست ما جذب خوبی میشیم چون ذات انسان ر به سمت خوبی میره ، مگه اینکه اون ذات بیمار شده باشه و دیگه خوبی رو نپذیره و ندونه چی خوبه و چی بده
زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن
چه همه به من توپیدن
بابا خب این نظر منه
منظورمم شخص خاصی نیست
عشق از نظر من اینه
ای بابا
بهترین کار ممکنه رو انجام دادی، آفرین به اراده یی ک داری
آفرین داره کارت ، بشین درست درمون درستو بخون که واقعا استعدادشو داری که به یه جایگاه خوب برسی
دیگه انرژی تو پای افکار منفی و خودکشی و ازینجور قضایا نذار
بحث تایپیک بحث عشقه ، نمیخوام خارج شم از بحث تایپیک
خودتو دوس داشته باش ، یاد بگیر ک دیگران رو دوس داشته باشی همونجوری ک هستن
وقتی ک بدون هیچ منتی همه رو دوس داشته باشی ، رنگ زندگیتم عوض میشه و دیدت بهتر میشه به زندگی
قطعا تاثیر مستقیم روو نوشته هاتم خواهد داشت
موفق و سربلند باشی
زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن
اره انسان با همه ی گناهاش لیاقت کامل یک عشق واقعی رو نداره ولی هیچ کس کسیو به خاطر بدی هاش عاشقش نمیشه..
الان دو تا بحث پیش میاد اینکه این احساس دروغه یا نه درست نیست در این حد در این معنای عشق به فرد بمونه ؟
اینکه بگیم دروغه رو قبول ندارم اما اینکه بگین درست نیست در این معنی که در ذهن همه ما هست بمونه یعنی بالاتر از عشق به فرد نره غلطه/ اره موافقم.
حال که انسان اشرف مخلوقات است
باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.
ملت عشق، الیف
زندگی بدون عشق مثل تلویزیون سیاه و سفیده ،
وقتی عاشق می شی همه چیز رنگی می شه.
حتی چیزهایی که قبلنم برات بی اهمیت بودن وقت عاشقی قشنگه و خوشگلن
کلا حس خوبیه حس عاشقی.
امیدوارم که همه عشق رو تجربه کنن.
صد البته با فرد درستش.
تعریف علمی:احساس پاک و قلبی شدید نسبت به کسی یا چیزی
تعریف ساده:عشق به کسی یا چیزی اونقدری که نتونی بی اون دووم بیاری
تعریف عاشقانه:وابستگی نفس هات به نفس هاش
ضمن عرض سلام و احترام
شاید مطلب زیر تا حدی برای درک یا تشخیص بهتر کمک کنه...
http://forum.moshaver.co/f124/%D8%A2...618/#post64278
درضمن یه نکته ای رو خطاب به تمامی عزیزان بگم : صرف اینکه کسی تجربه ی غم انگیز یا شکستی عاطفی داشته رو نباید به پای عشق بزاره و از نا امیدی در مورد این پدیده یا عدم وجودش صحبت کنه
احساسات پوچ و زودگذر این دوره و زمونه که بقوله معروف سر کوچه عاشقن و ته کوچه فارغ اسمش عشق نیست.اینکه یکی وارد زندگیتون شد و حالا چون شما احساسی واقعی داشتید ولی اون نداشت
و بعد 2 روز گذاشت و رفت این اسمش عشق نیست...حتی نزدیک به اون هم نیست...عشقِ واقعی جدایی نداره...دروغ نداره...خیانت درش جایی نداره...غرور و خودخواهی و ظاهر بینی و ظاهر پرستی
کوچترین جایی درش نداره.پس عجولانه قضاوت نکنید.بین حرف زدن در مورد یک راه یا حتی شناختنش با قدم گذاشتن در اون وادی فرسنگها فاصله هست...عشق واقعی و حقیقی دنیای دیگریست و
دست یافتن بهش اراده ای آهنین و قلبی پاک و دریایی از هر دو طرف میخواد.برای همین فکر میکنین وجود داشتنش محاله.اما بزار یچیزیو بهت بگم : موجودیتش از خود شمایی که داری وجودت رو
به وضوح تو آیینه میبینی هم حقیقی تره.ولی وقتی که لایق شناختش شدی.اونوقت می فهمی که عشق نه تنها واقعیه بلکه انسان رو به نهایت عزّت و کمال و معرفت حقیقی میرسونه.چون ذاتش همینه
هراونچه که لازم بود گفته شد.در آخر امیدوارم دوستان و بزرگواران به نتیجه و جمع بندی خوبی برسن و اگر اعتقادی به اشتباه در ذهن دارن زودتر ازش دست بکشن که باعث تباهی یا پشیمانی در آینده نشه
...بسیار سفر باید / تا پخته شود خامی... سلامت و سربلند باشید.
***
If You Always Put Limits On Everything You Do
Physical Or Anything Else
It Will Spread Into Yor Work And Into Yor Life
There Are No Limits
There Are Only Plateaus , And You Must Not Stay There
You Must Go Beyond Them
***
فکر میکنم این بیت عشق رو به خوبی نشون داده :
گرچه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم....عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
حال که انسان اشرف مخلوقات است
باید در هر گام به یاد داشته باشد که خلیفه خدا بر زمین است
و طوری رفتار کند که شایسته ی این مقام باشد.
انسان اگر فقیر شود، به زندان افتد، آماج افترا شود، حتی به اسارت رود،
باز هم باید مانند خلیفه ای سرافراز، چشم و دل سیر و با قلبی مطمین رفتار کند.
ملت عشق، الیف
حالا که روبروی شیشه شفاف پنجره می نشینم
می بینم
زندگی ام پر از خاطرات سفرهای نرفته ست
پر از بی عشقی ها، ترس ها و شرم های بیهوده
پر از کارهای نکرده و نجابت های خاموش
می بینم پرم از بی زندگی و احتیاط از بروز فاجعه
ای کاش ای کاش ای کاش
فاجعه رخ می داد
همیشه عشق پشت بی احتیاطی هاست
پشت درهای بسته ای که یک سویش بز زنگوله پاست و سوی دیگرش گرگ سفید
بی عشق اقیانوس می میرد
عشق که باشد در یک فنجان چای هم طوفان روی می دهد
حالا از فرشته مرگ هم خجالت می کشم
که بیاید بگوید
در ازای مرگ کدام زندگی نکرده را از تو بگیرم
تو را از کدام آرزو بترسانم
شرم دارم که بگوید
تو را از کدام عزیزترین بگیرم
شرم دارم که بگوید
تو سال ها پیش از آمدن من خودت را از خودت گرفته ای
زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)