نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: آبروم در خطـره.....!

1997
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38101
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    آبروم در خطـره.....!

    سلام

    ( میدونم طولانیه ولی پیشاپیش از مشاوران کمال تشکرو بابت مطالعه این متن دارم.)


    من 17 سالمه و حدودا 2 سال پیش تو یک سایت تفریحی عاشقانه عضو شدم و گه گداری فعالیت میکردم .اونجا با یک آقا پسری آشنا شدم
    و خب اتفاقات زیادی افتاد در نهایت بعداز 3.4ماه ازهم جداشدیم ...ولی خب باز به دلایلی توی این 2 سال مثلا 1 هفته باهم بودیم بعد 6 ماه دوباره نبودیم یعنی اگه کله رابطه های این 2سال رو جمع کنیم شاید به 6ماه هم نرسه ...ولی خب برگشتنی بوده!
    اوایل مادرو خواهرم از این رابطه خبر داشتندو خیلی مخالفت میکردن ولی خب من چون اون پسرو بچگانه دوس داشتم پافشاری به ادامه این رابطه داشتم...وخب بعد از اولین جداییمون که به مامانم گفتم همه چیز تموم شد دیگه مادرم متوجه نشدن بعدا این رابطه ادامه پیدا کرده...
    خب من تموم حرفایی رو که میگن باید کامل از طرف جدا بشی و اینکه هی تو رابطه رفت و آمد باشه ووو....غلطه قبول دارم و میدونم اینطوری نمیشه کسیو فراموش کرد....ولی خب من اشتباه کردم!
    و من هنوز توی سایت تا 1 هفته پیش عضو بودم....(1هفته پیش پسوردمو اشتباه زدم که دیگه نرم!)
    میخوام از اون روزی بگم که قرار شد با خانواده بریم شهر اون آقا پسر به نیت مسافرت خانوادگی....
    حدودا یک ماه پیش قرار شد بریم شهرشون ...(من اونجا با اون اقاپسر رابطه نداشتم و نزدیک 7 ماه بود هیچ صحبتی باهاش نداشتم.)
    خب بگم که دختر بی بند و باری نیستم و اعتقادت خودمو دارم.... اون لحظه ای که گفتن میخوایم بریم شهر آقا پسر دلم شاد شد ولی عقلم میگفت نه!
    نمیخواستم اشتباه کنم دوباره ......ولی کردم!

    به خدا واگذار کردم....آخه نظر سنجی کرده بودن که بریم اون شهر یانه....و من واقعا هم میخواستم که برم وهم نمیخواستم!
    به خدا گفتم اگه یه صلاحم نیست ....یه کاری کن نرم!
    ولی......ما رفتیم شهرشون!
    متاسفانه آدم به شدت احساساتی هستم( الان میگین :سنت اینطور اقتضا میکنه باشی)....آره همونی ک میگین
    باید پیش بینی میکردم که وقتی برسم شهرشون دلم دوباره برنده میشه و بهونشو میگیره(خب میگین:. عشق نیست عادته!....بله عادت کرده بودم بهش)
    خب من کاری که نباید رو کردم و خواستم که بعد این 2 سال از نزدیک ببینمش....قرار شد 4 روز بعد ببینمش!
    اون سفری که رفته بودیم خواهرم و شوهرخواهرمم هم همراهمون بودند...شوهر خواهرم به شدت روی من حساسه(نمیدونم چرا اینقد زیاد)
    به طوری که گوشی من وقتی کسی رمزشو چند بار بزنه عکس میگیره از طرف و من چند بار عکس ایشونو تو گوشیم دیدم که تلاش میکردن رمز منو پیدا کنن!!!

    خب بگذریم....

    من سرم توی اون 4 روز زیادی روی گوشی بود و همین باعث شک خانواده و تمرکزشون رو من شده بود....
    هیچ کجا نمتونستیم همو ببینیم....مجبور شدم آدرس خونه ای که اجاره کرده بودیم رو بدم و برم ببینمش...البته که این ملاقات جنبه ی دیگه ای هم داشت و اون این بود که این اقا پسر تو 7 ماهی که باهم نبودیم ...گاهی پیام میداد که برگرد و بذار من بیام خواستگاریت و من هرچی بهشون میگفتم الان تو سن بلوغ هستم وممکنه این یک دوست داشتن کاذب باشه قبول نمیکردن....من میخواستم حرفامو و دلایلمو رودررو بهشون بگم...
    خب قرار شد جای خونه هم رو ببینیم....حدودا ساعت2 بعداز ظهر بود که پیام داد :من پایینم بیا تا ببینیم همو
    من دویدم از پنجره به پایین نگاه کردم...شوهر خواهرم شک کرد ایشونم از پنجره ذیگه به پایین نگاه کردن!
    ولی کسی نبود....پیام دادم که کجایی و گفتن بیرون کوچه....خب ساعت 2بعداز ظهر...هیچ دلیلی نداش از خونه بزنم بیرون!
    حدودا بعد نیم ساعت که داشتیم آماده میشدیم بریم خرید ...من زودتر آماده شدم و سوییچ ماشین رو برداشتم وگفتم تو ماشین کار دارم!

    آره...رفتم که ببینمش.)ومن اونقدر استرس داشتم که ایشون از ماشین اومد بیرون فقط در حد سلام و چطورین بود و من اونقد ترسیدم که 10ثانیه هم واینستادم و دویدم سمت خونه....

    اقا پسر پیام دادن که توماشین میمونه تا موقعیت دیگه ای پیش بیاد ./ولی من میدونستم که نمیشه!

    وقتی داشتیم میرفتیم خرید وقتی میخواستم سوار ماشین بشم به ماشین اقاپسر که یکم دورتر از ماشین ما بود یه نگاه کردم و یه لبخند ریز زدم... شووهر خواهرم متوجه شد و از ماشین پیاده شد...دویدن به سمت ماشین آقا پسر و یه نگاه بد بهش کرد و برگشت ...

    (فهمیده بود ولی چون چیزی ازمون ندیده بود نمتونست حرفی بهش بزنه!)

    من سعی میکنم چیزیو از خانوادم پنهون نکنم... وحتی گاهی که زیادی پیام میدادن به مامانم میگفتم و مامانم آدم معتقدی هست ولی زیاد
    از دنیای مجازی و خطراتش آگاه نیست و چیزی نمیگفته

    به هرحال خواهرم بعدا بهم گفتن که شوهر خواهرم گفتن من باکسی هستم و خواستن که همه چیزو به خانوادم بگن...منم همه چیزو به خواهرم گفتم و اون الان پشتمه ولی هرچی به دومادمون میگه که با کسی نیستم ومیخواد متقادعدش کنه ...تون میگه تو ساده ای این دختره دوس پسر داره!(ولی واقعا میگم که من بعدازاینکه آقا پسرو دیدم ازش خداحتفظی کردم وتموم راه های ارتباطیمو بستم....به هرحال حق بدین که میخواستم بعد 2سال آدمیو که باهاش بودم فقط ببینم!)

    بعد ازمسافرت اخلاق مادرم به شدت باهام سرد شد....و دیروز اونقد دلایل این سردیو پرسیدم که گفتن وقتی سمت ماشین رفتی اون روز من از پنجره نگاهت کردم و دیدم از طرف دیگه اومدی خونه....و شک کردم که با اقا پسری)
    شاید برای اولین بار بود که توچشماش نگا کردم دروغ گفتم(تا الان شده ب مادرم چیزی نگم ولی دروغ سعی کردم نگم)
    فکرکنم تونستم مادرمو متقاعد کنم که اشتباه شده ....ولی الان تقریبا آبروم پیش شوهرخواهرم ومادرم رفته!
    بخدا بخدا میدونم اشتباه کردم....من حتی توبه هم کردم که دیگه از این غلطا نکنم....همیشه هم از خدا خواستم آبرومو نبره پیش کسی
    ولی الآن بدجور گیرم....من فقط میخوام که دوباره اعتماد بقیه رو بدست بیارم(بازهم میگم که میدونم کار اشتباهی کردم....)

    شرمنده اگه زیاد شد
    ( لطف کنید اگه واقعا چاره و حرف مرحم وکمک کننده ای ندارید....بابت کارهای اشتباهم سرزنشم نکنید...(اینجانب از طرف خواهرم و دیگر بستگان سرزنش شدم!))


    سپاس
    ویرایش توسط rozemaryam : 03-27-2018 در ساعت 02:08 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    یکدختر احساسی چطوری عادت کردن و وابسته شدن را میدونه؟

    متنت که خوندم به ی دختر 17ساله احساسی نمیخورد...

    شما دوسال پیش ک 15سالتون بوده چگونه فرق همه نوع دوست داشتن ها را میدونستید؟

    تو نوشتنت محافظه کاری و مکث بوده چون بین جملات احساس و منطق میاد.

    بگذریم...

    نه به عنوان احساسی ونه به خط اول که بهش میاد نامه رسمیه نه به جملات ک ی جاهایی چت تلگرامی بهش میاد و ی جاهایی نامه رسمی دولتی و نه به خط اخر

    با این تفاسیری ک همه بهت مشکوکن متنی ک نوشتی پای کامپیوتر یا لپ تاب بوده نه با گوشی،انوخ اجازه گوشی داشتن تاحدودی سلب میشه ولی کامپیوتر بازی نه؟


    شما یک دوستی داشتید که تبدیل ب تجربه بدون خطر شده و باید راه هایی که اطرافیان ب شما بی اعتماد هستند را براشون توضیح بدید نه با زبان بلکه با رفتار
    ویرایش توسط amir1370 : 03-27-2018 در ساعت 02:54 PM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  3. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozemaryam نمایش پست ها
    سلام


    شرمنده اگه زیاد شد
    ( لطف کنید اگه واقعا چاره و حرف مرحم وکمک کننده ای ندارید....بابت کارهای اشتباهم سرزنشم نکنید...(اینجانب از طرف خواهرم و دیگر بستگان سرزنش شدم!))


    سپاس
    سلام دوست عزیز

    به سایت مشاور خوش اومدید

    سال نو مبارک

    هم اسم منم هستی گفتم برات پست بذارم

    خیلی خوبه که متوجه اشتباهت شدی و تصمیم گرفتی که دیگه تکرارش نکنی

    خانواده هم بد شما رو نمیخواد مسلما و از روی دلسوزی هست که نگران شما میشن...

    الان تنها کاری که میتونی برای جلب اعتماد خانوادت کنی این هستش که سرت گرم کارهای شخصی خودت باشه

    مثلا چی؟ یکیش اینکه درست رو بخونی و با نمرات عالی نشون بدی که بیشتر از هرچیزی حواست پی درس خوندن هست تا بازی گوشی

    یا میتونی تا یه مدتی گوشیتو خاموش کنی و سراغ اینترنت و ... نری ( اینم باز کمکت میکنه که رو درست متمرکز بشی)

    تو جمع خانوادگی باش...و باهاشون صحبت کن در مورد مسائل مختلف و نشون بده که خانواده برات اهمیت داره

    تا یه مدتی کنار مادرت باش و توی کار خونه و خرید بهش کمک کن که ببینه دوس داری کنارشون باشی

    و حتما تو یه تایم خلوت با مادرت صحبت کن و بگو که میدونم اشتباه کردم اما میخوام جبران کنم و از شما کمک بگیرم و بهش قول بده که تصمیمت جدی هست!

    اما در مورد دامادتون!

    ایشون نمیدونم با چه اجازه ای میخاستن گوشی شما رو چک کن

    چون به هیچوجه حقی در مورد شما ندارن!

    بهتره کمی ازشون فاصله بگیری و اجازه ندی که در مورد مسائل خصوصی شما سرک بکشند!

    اگر دیدی خیلی اذیت میشی لازم نیست که به پدر و مادرت بگی باعث کدورت بشه...خیلی سربسته به خواهرت بگو که به ایشون تذکر بدن!

    همونطور که خودت هم اشاره کردی تو سن حساسی هستی و به راحتی وابسته میشی

    همه ی دخترا تو این سن اینگونه هستن

    ولی از طرز نوشتار شما مشخصه دختر عاقل و فهمیده ای هستی!

    در مورد اینجور روابط و خطراتش کتاب خیلی میتونه بهت کمک کنه...کتابهایی با این موضوعات پیدا کن و اطلاعاتت رو تو این زمینه بالا ببر

    در نهایت اینکه مواظب دنیای پاک و معصومانت باش و قدر خانوادتو بدون که نگرانت هستن و حواسشون بهت هست

    خیلی ها بخاطر بی تفاوتی خانواده الان تو جایگاهای بدی هستن

    ان شاءالله که مشکل شما هم زودتر حل میشه

  5. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37525
    نوشته ها
    158
    تشکـر
    35
    تشکر شده 37 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    به سایت مشاور خوش اومدید

    سال نو مبارک

    هم اسم منم هستی گفتم برات پست بذارم

    خیلی خوبه که متوجه اشتباهت شدی و تصمیم گرفتی که دیگه تکرارش نکنی

    خانواده هم بد شما رو نمیخواد مسلما و از روی دلسوزی هست که نگران شما میشن...

    الان تنها کاری که میتونی برای جلب اعتماد خانوادت کنی این هستش که سرت گرم کارهای شخصی خودت باشه

    مثلا چی؟ یکیش اینکه درست رو بخونی و با نمرات عالی نشون بدی که بیشتر از هرچیزی حواست پی درس خوندن هست تا بازی گوشی

    یا میتونی تا یه مدتی گوشیتو خاموش کنی و سراغ اینترنت و ... نری ( اینم باز کمکت میکنه که رو درست متمرکز بشی)

    تو جمع خانوادگی باش...و باهاشون صحبت کن در مورد مسائل مختلف و نشون بده که خانواده برات اهمیت داره

    تا یه مدتی کنار مادرت باش و توی کار خونه و خرید بهش کمک کن که ببینه دوس داری کنارشون باشی

    و حتما تو یه تایم خلوت با مادرت صحبت کن و بگو که میدونم اشتباه کردم اما میخوام جبران کنم و از شما کمک بگیرم و بهش قول بده که تصمیمت جدی هست!

    اما در مورد دامادتون!

    ایشون نمیدونم با چه اجازه ای میخاستن گوشی شما رو چک کن

    چون به هیچوجه حقی در مورد شما ندارن!

    بهتره کمی ازشون فاصله بگیری و اجازه ندی که در مورد مسائل خصوصی شما سرک بکشند!

    اگر دیدی خیلی اذیت میشی لازم نیست که به پدر و مادرت بگی باعث کدورت بشه...خیلی سربسته به خواهرت بگو که به ایشون تذکر بدن!

    همونطور که خودت هم اشاره کردی تو سن حساسی هستی و به راحتی وابسته میشی

    همه ی دخترا تو این سن اینگونه هستن

    ولی از طرز نوشتار شما مشخصه دختر عاقل و فهمیده ای هستی!

    در مورد اینجور روابط و خطراتش کتاب خیلی میتونه بهت کمک کنه...کتابهایی با این موضوعات پیدا کن و اطلاعاتت رو تو این زمینه بالا ببر

    در نهایت اینکه مواظب دنیای پاک و معصومانت باش و قدر خانوادتو بدون که نگرانت هستن و حواسشون بهت هست

    خیلی ها بخاطر بی تفاوتی خانواده الان تو جایگاهای بدی هستن

    ان شاءالله که مشکل شما هم زودتر حل میشه
    رزمریم خانم چرا فرق میزاری پارتی بازی میکنی براش
    چون هم اسمته انقد طولانی و کامل جواب دادی
    حالا من یه سوال بپرسم اصلا به تاپیکم نمیای

  7. کاربران زیر از ناراحتم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38101
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    یکدختر احساسی چطوری عادت کردن و وابسته شدن را میدونه؟

    متنت که خوندم به ی دختر 17ساله احساسی نمیخورد...

    شما دوسال پیش ک 15سالتون بوده چگونه فرق همه نوع دوست داشتن ها را میدونستید؟

    تو نوشتنت محافظه کاری و مکث بوده چون بین جملات احساس و منطق میاد.

    بگذریم...

    نه به عنوان احساسی ونه به خط اول که بهش میاد نامه رسمیه نه به جملات ک ی جاهایی چت تلگرامی بهش میاد و ی جاهایی نامه رسمی دولتی و نه به خط اخر

    با این تفاسیری ک همه بهت مشکوکن متنی ک نوشتی پای کامپیوتر یا لپ تاب بوده نه با گوشی،انوخ اجازه گوشی داشتن تاحدودی سلب میشه ولی کامپیوتر بازی نه؟


    شما یک دوستی داشتید که تبدیل ب تجربه بدون خطر شده و باید راه هایی که اطرافیان ب شما بی اعتماد هستند را براشون توضیح بدید نه با زبان بلکه با رفتار


    سلام .بابت پاسخگوییتون متشکرم

    اول اینکه من زیاد متوجه طرز نوشتار نبودم و شاید چون هرچی به نظر میرسیده نوشتم همینطور فی البداهه تلگرامی و رسمی و ...تایپ شده

    گفتید که نباید بذارن کامپیوتر بازی کنم....من مادرم تا دیروز شک داشتن که گفتم تونستم تقریبا متقاعدشون کنم
    و باتوجه به اینکه گفتم تقریبا همه چیزو به مادرم میگم و چیزیو پنهان نمیکنم ازشون زیادی حساس نشدن

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozemaryam نمایش پست ها
    سلام .بابت پاسخگوییتون متشکرم

    اول اینکه من زیاد متوجه طرز نوشتار نبودم و شاید چون هرچی به نظر میرسیده نوشتم همینطور فی البداهه تلگرامی و رسمی و ...تایپ شده

    گفتید که نباید بذارن کامپیوتر بازی کنم....من مادرم تا دیروز شک داشتن که گفتم تونستم تقریبا متقاعدشون کنم
    و باتوجه به اینکه گفتم تقریبا همه چیزو به مادرم میگم و چیزیو پنهان نمیکنم ازشون زیادی حساس نشدن
    خب حساس نشدن یعنی اعتماد کرده بعد اینجا دنبال اعتماد کردن طرفین میگردی؟

    متنت سالم نیست


    پسر خوب یا دختر خوب اینجا تلگرام و چت روم نیست ملتا ایستگاه کنی چندتا تایپیک هم مثل این دیدم ولی چیزی نگفتم

    نمونش تایپیک mahol یا تایپیک هایی ک ملت از سر بیکاری میان میزنند..

    تمومش کن


    البته با شناختی ک از دخترا دارم تو شرایط امرجنسی،نمیان ب تایپیک شاخ و برگ بدن...پسر نادان بسه،درسته اینجا مجازیه ولی ما تجربه واقعی داریم
    ویرایش توسط amir1370 : 03-27-2018 در ساعت 03:34 PM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  10. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38101
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    به سایت مشاور خوش اومدید

    سال نو مبارک

    هم اسم منم هستی گفتم برات پست بذارم

    خیلی خوبه که متوجه اشتباهت شدی و تصمیم گرفتی که دیگه تکرارش نکنی

    خانواده هم بد شما رو نمیخواد مسلما و از روی دلسوزی هست که نگران شما میشن...

    الان تنها کاری که میتونی برای جلب اعتماد خانوادت کنی این هستش که سرت گرم کارهای شخصی خودت باشه

    مثلا چی؟ یکیش اینکه درست رو بخونی و با نمرات عالی نشون بدی که بیشتر از هرچیزی حواست پی درس خوندن هست تا بازی گوشی

    یا میتونی تا یه مدتی گوشیتو خاموش کنی و سراغ اینترنت و ... نری ( اینم باز کمکت میکنه که رو درست متمرکز بشی)

    تو جمع خانوادگی باش...و باهاشون صحبت کن در مورد مسائل مختلف و نشون بده که خانواده برات اهمیت داره

    تا یه مدتی کنار مادرت باش و توی کار خونه و خرید بهش کمک کن که ببینه دوس داری کنارشون باشی

    و حتما تو یه تایم خلوت با مادرت صحبت کن و بگو که میدونم اشتباه کردم اما میخوام جبران کنم و از شما کمک بگیرم و بهش قول بده که تصمیمت جدی هست!

    اما در مورد دامادتون!

    ایشون نمیدونم با چه اجازه ای میخاستن گوشی شما رو چک کن

    چون به هیچوجه حقی در مورد شما ندارن!

    بهتره کمی ازشون فاصله بگیری و اجازه ندی که در مورد مسائل خصوصی شما سرک بکشند!

    اگر دیدی خیلی اذیت میشی لازم نیست که به پدر و مادرت بگی باعث کدورت بشه...خیلی سربسته به خواهرت بگو که به ایشون تذکر بدن!

    همونطور که خودت هم اشاره کردی تو سن حساسی هستی و به راحتی وابسته میشی

    همه ی دخترا تو این سن اینگونه هستن

    ولی از طرز نوشتار شما مشخصه دختر عاقل و فهمیده ای هستی!

    در مورد اینجور روابط و خطراتش کتاب خیلی میتونه بهت کمک کنه...کتابهایی با این موضوعات پیدا کن و اطلاعاتت رو تو این زمینه بالا ببر

    در نهایت اینکه مواظب دنیای پاک و معصومانت باش و قدر خانوادتو بدون که نگرانت هستن و حواسشون بهت هست

    خیلی ها بخاطر بی تفاوتی خانواده الان تو جایگاهای بدی هستن

    ان شاءالله که مشکل شما هم زودتر حل میشه


    ازشما هم خیلی متشکرم
    فقط امیدوارم که بتونم دوباره اعتماد خانوادمو بدست بیارم....

    به خواهرم گفتم که شوهرش زیادی روی من حساسیت نشون میده ولی خب متاسفانه ایشون در جواب گفتن من مثله خواهرشونم پس باید حواسشون کاملا به من باشه...ولی طوری که رفتار میکنن که من واقعا از رفتاراشون اذیت میشم....بیشتر از مادرم نگران افکار و حرف های ایشونم

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38101
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    خب حساس نشدن یعنی اعتماد کرده بعد اینجا دنبال اعتماد کردن طرفین میگردی؟ یعنی چی؟

    متنت سالم نیست[replacer_img]
    شما لطف دارین

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    ناموصن یکم متن های کاربرا را اول بخونید و بعد پاسخ بدید...

    مردم ایران مریضن،عقده دارند،کمبود دارند،میان داخل این انجمن ها تخلیه میشن و میرن

    کمبود محبت از سمت خانواده در سنین 4تا 10سالگی
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozemaryam نمایش پست ها
    ازشما هم خیلی متشکرم
    فقط امیدوارم که بتونم دوباره اعتماد خانوادمو بدست بیارم....

    به خواهرم گفتم که شوهرش زیادی روی من حساسیت نشون میده ولی خب متاسفانه ایشون در جواب گفتن من مثله خواهرشونم پس باید حواسشون کاملا به من باشه...ولی طوری که رفتار میکنن که من واقعا از رفتاراشون اذیت میشم....بیشتر از مادرم نگران افکار و حرف های ایشونم
    خب پس اگر خواهرتون چیزی نگفتن خودت تا جایی که میتونی ازش فاصله بگیر

    یه بار دیگه هم با خواهرت صحبت کن و بگو که حریم خصوصی شما فقط به خودتون و پدر و مادرتون مربوط میشه و رفتارهای ایشون مناسب نیستن

    اگر بازم خواهرتون نظرش همین بود با مادرت هم در این مورد صحبت کن

    بگو من یه دخترم نباید اجازه بدن هرکسی در مورد مسائل شما نظر بده چون اینجوری فک میکنن میتونن برای شما حتی تصمیم بگیرن

    به مادرتون بگید اگر مسئله ای هست باید بین خودتون باشه نه دیگران و حتی داماد چون پای آبروی دخترانه ی شما وسطه...پس بهتره اینجور مسائل مثه راز باشه بینتون و فقط پدر و مادر در این مورد نظر بدن

    اینکه ایشون میاد سر گوشی شما و چک میکنه اصلا رفتار درستی نیست و نباید این اجازه رو بهشون بدید

    و خود شما هم با رفتارت نشون بده که اجازه نمیدی کسی به حریمت نزدیک بشه

    نمیگم بداخلاقی کن یا خدایی نکرده توهین کنی...قاطعانه و با آرامش حرفاتو بزن

    سرسنگین و محترمانه رفتار کن...جوری که نه دامادتون نه هیچ مرد دیگری بخواد در مورد شما نظر بده یا تصمیم بگیره

  15. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ناراحتم نمایش پست ها
    رزمریم خانم چرا فرق میزاری پارتی بازی میکنی براش
    چون هم اسمته انقد طولانی و کامل جواب دادی
    حالا من یه سوال بپرسم اصلا به تاپیکم نمیای
    خیلی حرفت مسخره بود

    من واسه همه کامل جواب میدم

    و هم اسم بودن رو صرف شوخی گفتم

  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    ناموصن یکم متن های کاربرا را اول بخونید و بعد پاسخ بدید...

    مردم ایران مریضن،عقده دارند،کمبود دارند،میان داخل این انجمن ها تخلیه میشن و میرن

    کمبود محبت از سمت خانواده در سنین 4تا 10سالگی
    شما شکاک و بدبین هستین

    اینو در مورد یه تاپیک دیگه هم بهتون گفتم

    کسی که میاد سایت مشاوره بگیره اونقد حالش پریشون هست که شاید متوجه نباشه داره چطور تایپ میکنه

    اما اینکه شما به همه شک داری و فک میکنی همه دروغ میگن واقعا نیاز به بررسی داره...

  18. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38101
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    خب حساس نشدن یعنی اعتماد کرده بعد اینجا دنبال اعتماد کردن طرفین میگردی؟

    متنت سالم نیست


    پسر خوب یا دختر خوب اینجا تلگرام و چت روم نیست ملتا ایستگاه کنی چندتا تایپیک هم مثل این دیدم ولی چیزی نگفتم

    نمونش تایپیک mahol یا تایپیک هایی ک ملت از سر بیکاری میان میزنند..

    تمومش کن



    من واقعا متوجه منظورتون نمیشم

    آقای محترم فکرنکنید من بیکارم و واسه سرگرمی این متنه طولانیو نوشتم . آخر تاپیک هم دقیقا منظورم با افرادی امثال شما بود که به جای کمک کردن فقط حاله آدمارو بدتر میکنید

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozemaryam نمایش پست ها
    من واقعا متوجه منظورتون نمیشم

    آقای محترم فکرنکنید من بیکارم و واسه سرگرمی این متنه طولانیو نوشتم . آخر تاپیک هم دقیقا منظورم با افرادی امثال شما بود که به جای کمک کردن فقط حاله آدمارو بدتر میکنید
    خودتو ناراحت نکن عزیزم

    متاسفانه یا خوشبختانه این سایت امکان این رو داره که تمام کاربران تو پست ها نظر بدن

    شما فقط اونایی که به دردت میخوره رو در نظر بگیر و نسبت به بقیه بی تفاوت باش

  21. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    شما شکاک و بدبین هستین

    اینو در مورد یه تاپیک دیگه هم بهتون گفتم

    کسی که میاد سایت مشاوره بگیره اونقد حالش پریشون هست که شاید متوجه نباشه داره چطور تایپ میکنه

    اما اینکه شما به همه شک داری و فک میکنی همه دروغ میگن واقعا نیاز به بررسی داره...

    داخل پیغام خصوصی براتون نوشتم روانشناسی ک خوش باوره سرش کلاه میره

    روانشناس باید : جزیی نگر/ حساس/جستجوگر/حافظه بالا/سوال کننده

    رز مریم 5تارفیقام اوردم این تایپیک دیدن همه میگن طرف ک اینو نوشته پسره از کسی ک حقوق خونده تا کسی ریاضی و نرم افزار و کارمند دولتی

    ناموصن ب اسم طرف شک نکردی؟؟

    یک با جزیی بخون همه متنون نوشته شده در یک محیط ارام نوشته شده ولی بیانش میخواسته طبیعی بیاد ولی از ترس اینکه خراب نکنه ی جا احساسی ی جا منطقی یا جا دروغ .

    این چه انجمنی هست راحت میشه هزارتا کار کرد؟؟؟

    هرچی من میگم میگید بدبین هستید،ی چارتا کلمه بلد شدید ،والا ی ادم بیاد تایپیک را بخونه شک میکنه
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozemaryam نمایش پست ها
    من واقعا متوجه منظورتون نمیشم

    آقای محترم فکرنکنید من بیکارم و واسه سرگرمی این متنه طولانیو نوشتم . آخر تاپیک هم دقیقا منظورم با افرادی امثال شما بود که به جای کمک کردن فقط حاله آدمارو بدتر میکنید

    برو ادم شو همین
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  24. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    داخل پیغام خصوصی براتون نوشتم روانشناسی ک خوش باوره سرش کلاه میره

    روانشناس باید : جزیی نگر/ حساس/جستجوگر/حافظه بالا/سوال کننده

    رز مریم 5تارفیقام اوردم این تایپیک دیدن همه میگن طرف ک اینو نوشته پسره از کسی ک حقوق خونده تا کسی ریاضی و نرم افزار و کارمند دولتی

    ناموصن ب اسم طرف شک نکردی؟؟

    یک با جزیی بخون همه متنون نوشته شده در یک محیط ارام نوشته شده ولی بیانش میخواسته طبیعی بیاد ولی از ترس اینکه خراب نکنه ی جا احساسی ی جا منطقی یا جا دروغ .

    این چه انجمنی هست راحت میشه هزارتا کار کرد؟؟؟

    هرچی من میگم میگید بدبین هستید،ی چارتا کلمه بلد شدید ،والا ی ادم بیاد تایپیک را بخونه شک میکنه
    فقط میتونم بخندم به حرفاتون

  25. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38101
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    خوبیه این سایت اینه که آدم میفهمه کساییم هستن که مشکلشون حادتره

  27. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38101
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    9
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    داخل پیغام خصوصی براتون نوشتم روانشناسی ک خوش باوره سرش کلاه میره

    روانشناس باید : جزیی نگر/ حساس/جستجوگر/حافظه بالا/سوال کننده

    رز مریم 5تارفیقام اوردم این تایپیک دیدن همه میگن طرف ک اینو نوشته پسره از کسی ک حقوق خونده تا کسی ریاضی و نرم افزار و کارمند دولتی

    ناموصن ب اسم طرف شک نکردی؟؟

    یک با جزیی بخون همه متنون نوشته شده در یک محیط ارام نوشته شده ولی بیانش میخواسته طبیعی بیاد ولی از ترس اینکه خراب نکنه ی جا احساسی ی جا منطقی یا جا دروغ .

    این چه انجمنی هست راحت میشه هزارتا کار کرد؟؟؟

    هرچی من میگم میگید بدبین هستید،ی چارتا کلمه بلد شدید ،والا ی ادم بیاد تایپیک را بخونه شک میکنه



    در مریضی شما که شکی نیست ولی من برای حقوقدان و مهندسای جامعم متاسفم که اینطور قضاوت میکنن
    به هرحال ممنونم که باعث خنده من شدید....نیم ساعته 10 بار دارم پستمو میخونم ..هی یه نگاه به خودم میندازم...هیچ شبیه پسرا نیستم
    ولی اگه شما میگید پسرم باشه قبول

    فقط لطف کنید دیگه اینجا پیام نذارید نمیخوام تاپیک خراب شه

  28. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    داخل پیغام خصوصی براتون نوشتم روانشناسی ک خوش باوره سرش کلاه میره

    روانشناس باید : جزیی نگر/ حساس/جستجوگر/حافظه بالا/سوال کننده

    رز مریم 5تارفیقام اوردم این تایپیک دیدن همه میگن طرف ک اینو نوشته پسره از کسی ک حقوق خونده تا کسی ریاضی و نرم افزار و کارمند دولتی

    ناموصن ب اسم طرف شک نکردی؟؟

    یک با جزیی بخون همه متنون نوشته شده در یک محیط ارام نوشته شده ولی بیانش میخواسته طبیعی بیاد ولی از ترس اینکه خراب نکنه ی جا احساسی ی جا منطقی یا جا دروغ .

    این چه انجمنی هست راحت میشه هزارتا کار کرد؟؟؟

    هرچی من میگم میگید بدبین هستید،ی چارتا کلمه بلد شدید ،والا ی ادم بیاد تایپیک را بخونه شک میکنه
    شما که انقدر نکته سجنید باید بدونید ناموس رو با سین مینویسن نه صاد

    و یه نکته دیگه ای که باید اضافه کنم این هستش همونطور که تو خصوصی هم بهتون گفتم من خیلی حوصله و وقت زیادی برای این کارآگاه بازیا ندارم!!!

    و اینجا هم یه سایتی هست که هرکسی میتونه پست بذاره...چه خوب چه بد...

    من طبق وظیفه ی خودم عمل میکنم و راهنمایی میکنم یا به دردشون میخوره یا یکی دیگه میاد میخونه و به درد اون یکی میخوره

    دیگه اونقد بیکار نیستم که برم دوستامو جمع کنم ببینم آیا این شخصی که تازه وارد سایت شده داره راست میگه دروغ میگه اشتباهی اسمشو نوشته یا هرچیز دیگری!!!!!!!!!

    چون در قبال کاری که میکنم منتظر دریافت پاداش نیستم که بعدش بخام حرص بخورم بگم ای وای این کاربر دروغ گفته بود چرا من بهش کمک کردم الان جایزه نمیدن بهم

  29. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    کسی ک تایپیک را زده برای ی بی اعتمادی و بزرگ کردن اتفاق

    چطور دوسال پیش تو اوج دلتنگی و فهمیدن اینکه چرا عشقش یهو رفته نمید اینورا؟

    ملت داستان های خوبی میگن تایپیک های اینجا بعد 1روز کلن صاحاب تایپیک هم جواب نمیده دیگه چون میان ی دلتنگی را رفع میکنن

    در مورد ناموصن ک گفتم چت تلگرامی هم میحرفیم.. نمیشه زیاد خشک بود

    ولی این انجمن بیشتر بهش میخوه رل بازار باشه تا کمک...ههمونم چارتا جمله گنده منده خوندیم و بلد شدیم هممون شدیم کاربلد

    تعداد تایپیکایی ک افراد میزنن اگر بعد چند ساعت پست اول را پاک کنی و درمورد پست اول ازشون سوال کنی توش میمونن

    تقریبا چهارساله اینجام بیشتر تایپیک ها را میخونم بعضیاشون راست هستن بعضیاشون نه

    بعدم یکم فکر کنید دامادی ک خیلی حساسه خواهر زن را میبره مشاوره و تو مجازی ولش نمیکنه بازم بتابه

    امیدوارم اشتباه کرده باشم ولی این انجمن مشاوره بیشتر برای رفع دلتنگی و ارامشه تا راهکار

    متن پست اول بازم میگم از ی دختر احساسی نیست...دختر احساسی خیلی رسمی ک نیست سعی میکنه دردشا با ارامش و احساس بگه ک بیشتر جواب بدن این عنوانش مثه چراغ قرمزه ولی متنی ک میخونیم زیاد امرجنسی نیست

    وگرنه خود منم بلدم با ی ایدی میام تایپیکی میزنم تا 10روزم ادامش میدم .

    زیاد ک ب خودمون مطمئن باشیم،عقبیم...

    چون اگر ب خودم مطمئن بودم کسی را سراغ این تایپیک نمیوردم

    عزت زیاد
    ویرایش توسط amir1370 : 03-27-2018 در ساعت 05:34 PM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  30. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : آبروم در خطـره.....!

    کاش اینجا فقط مشاورها و کسانی که علم کافی دارن نظر میدادن. اینکه هر کسی با هر سن وتحصیلاتی میتونه اینجا مشاوره بده خوب نیست و ممکنه افراد بدتر گمراه بشن و اشتباهات دیگری ازشون سر بزنه.
    این دخترخانم هم بهتره درمقابل دامادشون سرسنگین باشه و سعی کنه باهاش هم کلام نشه. در حضور خانواده گوشی به دست نگیره، رابطشو با مادرش صمیمی تر کنه، خوب درس بخونه و خیلی کارهای مثبت دیگه...ممکنه اوایل محل ندن اما اگر به تدریج ببینن که واقعا فرق کردید و دنبال بهتر شدن هستید، دوباره رابطشون با شما خوب میشه. بلاخره دختر خانواده هستید قطعا عزیز هستید براشون. دشمن یا غریبه نیستید . کم محلیشونم از رو دوس داشتنه که شما به خودتون بیایید.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد