به خاطر جدایی از همسرم و تلاشی که الان برای برگشتنش میکنم احساس میکنم تو این چند ماه احساسش نسبت بهم عوض شده خیلی دوسش دارم نمیتوم بدون اون زندگی کنم
باید برش گردونم اما احساس میکنم دیگه مث روزای اول دوسم نداره نمیدونم چه کار کنم خودش میگه دوسم داره اما بهتره یه مدت جدا باشیم اما خب خیلی بهم بی تفاوت شده یا لااقل من
اینجوری فکر میکنم خیلی سخته اعصابم بهم ریخته خنده رو از یاد بردم دوسش دارم نمیتونم بیخیال باشم اما تا وقتی خیالم از خودش جمع نشه چجوری انگیزه تلاش کردن داشته باشم......