نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: ازدواج بعد از شکست عاطفی

920
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9807
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج بعد از شکست عاطفی

    سلام. خسته نباشید..
    دختری هستم 21 ساله و دانشجوی سال سومی.
    دقیقا قبل از ورود به دانشگاه با پسری آشنا شدم که اوایل آشناییمون هیچ علاقه ای بهش نداشتم. ولی بعد از یه مدت که رگه های علاقه رو تو خودم حس کردم خواستم رابطه رو تموم کنم. چون از نظر منطقی من و اون هیچوقت جور درنمیومدیم. اون ترک ترکیه هست و سنی من شیعه.. و این قضیه که کلا از بیخ فرهنگمون با هم فرق داره.
    وقتی بهش گفتم میخوام رابطمون رو تموم کنیم خیلی سعی کرد منو متقاعد کنه ولی نهایتا قبول کرد که نمیتونم با شرایط کنار بیام. اما بعد از مدت خیلی کوتاهی خود من نتونستم دوریش رو تحمل کنم و برگشتم..
    اون سال آخر دانشگاهش رو میگذروند و من سال دوم. این رو هم بگم که من ارومیه درس میخونم و رفت و آمد از ترکیه خیلی آسونه. ما سه سال با هم دیگه بودیم و تو این سه سال تا ریز جزئیات همدیگه رو شناختیم. هر روز نسبت به علاقه ی خودم به اون و همچنین عشق اون به خودم مطمئن تر شدم. قرار شد بعد از درسش برای مشخص کردن تکلیف جفتمون بیاد و این بار با پدرم صحبت کنه.
    دقیقا همین تابستونی که گذشت بود که رفتارش عوض شد.
    میدونستم که واسش مشکلی پیش اومده. قبل ازینکه خودش چیزی بگه فهمیده بودم اتفاقی افتاده و نتونسته ترم آخرش رو بگذرونه و مدرک گرفتنش به دست انداز افتاده. واسه همین هم شغلش که دبیری هست, معلق میشه. سر همین قضیه شدیدا تحت فشار پدرش بود. که تو اون اوضاع بعد از پیله کردن های من و دست گذاشتن رو نقطه ضعفش یهویی زد زیر همه چیز.که من و تو غیر ممکنیم و این مدت من تو رویا بودم. زندگی برای مردا خیلی سخته خودتو حروم من بازنده نکن.. و از این حرفای تکراری و همیشگی پسرا..
    الان حدودا پنج ماه از اون موقع میگذره. من هر چند وقت یکبار باهاش حرف زدم و فهمیدم هنوز مثل قبل به نظرش ما غیر ممکن میرسیم.
    اما چون مطمئن بودم هنوز هم مثل قبل به من علاقه داره هیچوقت کوتاه نیومدم.
    اما الان دیگه خسته شدم. از صبر کردن برای اون که حتی برای علاقه ی خودش هم ارزش قائل نیست خسته شدم. اگه میدونستم هیچ حسی نداره خیلی راحت میتونستم بذارم و برم. ولی وقتی میبینم خودش هم خیلی از این جدایی عذاب میکشه نمیتونم تحمل کنم.
    اما بعد با خودم فکر میکنم میبینم اگه خیلی میخواست کاری میکرد همینطوری نمینشست بگه ما غیرممکنیم.
    الان کاملا به این نتیجه رسیدم که باید بیخیالش بشم. خواستگارای زیادی دارم که شرایط واقعا خوبی دارن.. تصمیم گرفتم که الکی فرصتای خوبم رو از دست ندم.
    اما هر بار تا میام به کس دیگه ای فکر کنم یا نزدیک به این میشه کسی پاشو برای خواستگاری بذاره تو خونمون دیوونه میشم.
    از یه طرف این که میدونم اون هنوز دوستم داره (اما به درد خودش میخوره!)
    از طرف دیگه خودم شدیدا عاشقش بودم و هنوز هم بیقرارم.
    گاهی فکر میکنم این بیقراری از عشق نیست دیگه.. دل تنگ اون نیستم دل تنگ لحظه های خوبی هستم که باهاش داشتم. اون لحظه ها رو میتونم با کس دیگه ای هم داشته باشم.
    اما میترسم ازدواج کنم و هنوز هم بهش فکر کنم. ازدواج کنم و فکرم به اون باشه.
    منی که الان لب مرز ازدواج هستم و با این همه آرزو میکنم عقل تو سر اون بیاد و یک کلمه به من بگه پشیمونم تا من این ازدواج رو شروع نشده به هم بزنم..
    همین چند روز پیش ازم خواست تا عکسی از من ببینه وقتی ازش پرسیدم چرا فقط گفت که میخواست ببینتم. ولی دیگه هیچ حرفی نزد که میخواد برا ما شدن سعی کنه یا نه..

    من الان شدیدا آشفتم.. زندگیم به هم ریخته.. موندم تو دو راهی. نمیدونم صبر کنم یا بیخیال بشم و برا خودم زندگی معقولانه ای تشکیل بدم..
    اگه بیخیال باید بشم چطور فراموشش کنم؟.. چطور هرچی احساس نسبت بهش دارم رو تو قلبم دفن کنم؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9782
    نوشته ها
    1,515
    تشکـر
    1,321
    تشکر شده 940 بار در 563 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج کردن دقیقا بعد از شکست عاطفی

    به احتمال قوی ایشون شما رو به اندازه کافی نمیخوان.و این احساسشونم یه احساس طبیعه که تو وجود همه هست.براش ارزوی خوشبختی کنید و اونو از قلبتون بیرون کنین و بعدش یه زندگی تازه شروع کنین.با سرگرم شدن..مخصوصا یه مهارتی یاد گرفتن و کارای عملی و علمی انجام دادن.ورزش مداوم و مقاله دادن و....میشه کم کم اونو فراموش کنین.

    من از تموم زندگی...
    خدارو بالا سر دارم

  3. کاربران زیر از ملکه اسمان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9718
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    79
    تشکر شده 214 بار در 117 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن دقیقا بعد از شکست عاطفی

    سلام.
    میفهممت...دخترا ادمای احساساتی هستن و زودرنج...در مورد زندگیه تو این تویی که باید یبار برای همیشه تصمیم بگیری..یکبار مسیر سرنوشتتو انتخاب کن طوریکه اصلا بعدا حسرتشو نخوری.یه کاغذ بردار یه جدول بکش و شرایططو تو دوستی با پسره و ازدواج با شخص دیگه ای دسته بندی کن.ببین کدوم یکی نکات مثبت تری داره.ایا پسره بهتره یا پسره فقط یه عشق گذرا بوده؟! و زندگیت مهمتره!؟...درضمن یادت باشه انتخابی نکنی که خانوادت رنجیده بشن.هم به نفع خودت باشه و هم خانوادت.البته یادت باشه دین و مذهبتون چیز خیییلی مهمیه.شاید دوروز دیگه با اون ازدواج کنی سر فرهنگای خانواده و فامیل و اصول زندگی اصلا سازگاری نداشته باشین..هر کدوم که صلاح میدونی...اینجوری بی برنامه پیش بری زندگیت به فنا میره.
    - امیدوارم مسیر درستو انتخاب کنی.با غصه خوردنم چیزی درست نمیشه -موفق باشید
    امضای ایشان
    .:: M:R NIRO NAJA ::.

  5. کاربران زیر از m-a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9718
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    79
    تشکر شده 214 بار در 117 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن دقیقا بعد از شکست عاطفی

    ملکه اسمان- فک نکنم بشه از دست عشق به این راحتیا خلاص شد.اینا تا ازدواج پیش رفتن.زمان میبره...نیاز به یه تحول داره...یچیزی که این فکرو کلا از ذهنش بیرون کنه.شدنیه؟!!!
    امضای ایشان
    .:: M:R NIRO NAJA ::.

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9782
    نوشته ها
    1,515
    تشکـر
    1,321
    تشکر شده 940 بار در 563 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج کردن دقیقا بعد از شکست عاطفی

    شدنی شدنش بستگی ب قدرت و ضعف ادم داره.اگه ادم قوی باشه با مرور زمان و توکل بخدا میشه.ولی نمیگم ساده اس.حداقل برا منم که ساده نیست.ولی وقتی راه درست این باشه ادم مجبوره با خودشم بجنگه که هم خودش اروم شه هم اون یه جورایی راحت تر بشه.

    من از تموم زندگی...
    خدارو بالا سر دارم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ازدواج بعد از شکست عاطفی

    خب شاید وقفه هایی در زندگی که فکر میکنم جز به لفط خداوند نباشه برای ما پیش میاد

    تا بهتر نگاه کنیم و متوجه اختلافاتمون بشیم ...و درست و منطقی تصمیم بگیریم ...

    پس شما که به قول خودتون از بیخ مشکل فرهنگی و عقایدی دارید چطور میخوایت از این زندگی انتظار ارامش داشته باشید؟

    چیزی که الان شما رو به هم ریخته نه عشق و دوست داشتن بلکه فقط یک وابستگی بیهوده است که

    گاهی شما به هر چیزی و هر کسی میتونید داشته باشید ...

    پس یکبار برای همیشه این مشکل رو برای خودتون حل کنید و برای اینکه تکلیف خودتون و ایشون رو حل کنید رابطه

    رو با تمام سختی کات کنید و این کارو تا ساده ترین وسیله های ارتباطی بین خودتون بکشید

    حالا موبایله یا چت روم یا .... هر چیزی رو از دور خارج کنید تا بتونید خودتون رو از این وضعیت رها کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج بعد از شکست عاطفی

    عزیزم شرایط سختی دارید شما اگه واقعا قصد تموم شدن این رابطه رو دارید اول باید تکلیف خودتون روشن کنید یعنی حتی اون احوال پرسی یا خبری که ازش میگیرید وعکس بازی و اینارو کاملا قطع کنید اینا بیشتر شمارو یجورایی امیدوار و دلخوش میکنه نمیذاره تصمیم درستی بگیرید...و یک مدت تقریبا طولانی به هیچ خاستگار یا دوستی فکرنکنید تا کاملا با این موضوع و خودتون کنار بیاید و تو این مدت هم خودتون با درس و ورزش و هرچیزی که ذهنت دور میکنه و بهت آرامش میده فکرکنید تا ببینید زمان براتون چی میخاد ، زمان خیلی چیزارو حل میکنه...

  11. کاربران زیر از rozita بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج بعد از شکست عاطفی

    گاهي وقت ها خيلي زود دير مي شه و اون موقع اصلا جايي براي پشيموني نمي مونه پس خواهش مي كنم اين سراب از ذهنتون خارج كنيد چون انتهاش پشيمونيه و اين حالت شما يك وابستگيه غير منطقيه كه زمان بيشتر اوقات حلال مشكلات. اميدوارم روزهاي خوشي پيش رو داشته باشي

  13. کاربران زیر از آبي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9807
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج بعد از شکست عاطفی

    از همه خیلی ممنونم برای راهنمایی و کمک هاتون..
    فقط یه مشکلی اینجا هست. الان چند ماهه تصمیم دارم اون شخص رو فراموش کنم که نتونستم. با خودم میگم اگه مطمئن بودم اون حسی نداره به من یا بر عکس اگه مطمئن بودم احساس من فقط یک وابستگی بود دردسری نداشتم برای گذشتن. راهی هست که بفهمم و به خودم بقبولونم که من فقط وابسته بودم؟ که اگه یه فرد دیگه ای رو به زندگیم راه بدم میتونم اون خوشی ها رو با اون تجربه کنم و دوست داشته باشم اون فردو؟ مشکل من اینه که نمیتونم به خودم اعتماد کنم. عقل و منطقم میگه باید بگذرم ولی قلبم نهیب میزنه که تو سه سال یه نفر دیگه رو مرد زندگیت دونستی. چطور میتونی کس دیگه ای رو به جاش بیاری و احساس خوبی کنی؟
    خونوادم تحت فشار گذاشتن منو میگن دیگه بسه رد کردن خواستگارا بدون دلیل. دیگه وقتشه انتخاب کنی. این منو به وحشت میندازه. یعنی من حتی فرصت هم ندارم با خودم کنار بیام. ببینم اصلا میتونم کس دیگه ای رو به قلبم راه بدم؟ الان یه نفری هستن که دقیقا از همون سه سال پیش که من هجده نوزده ساله بودم از خونوادم اجازه گرفته بود برای خواستگاری. سه ساله که من حتی به خونوادم اجازه ندادم درموردش حرف بزنن. الان طوری شده که کل فامیل میدونن که این آقا که از اقوام دور هست چقدر به من علاقه داره که سه سال همینطوری میره و میاد. ولی من با این همه حتی یک ذره هم نمیتونم ریسک کنم و قبول کنم جلو بیاد. که البته شرایط و موقعیتش طوری هست که اگه من کس دیگه ای رو دوست نداشتم بدون معطلی قبول میکردم!!
    اما الان وحشت دارم از این که تو این مدت کم نتونم کسیو که دوسش داشتم فراموش کنم و این به نوعی خیانت به همسر آیندم هم محسوب میشه..

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9718
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    79
    تشکر شده 214 بار در 117 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج بعد از شکست عاطفی

    اینارو بعنوان یه دوست میگم =
    1=عشق همیشه دوباره بوجود میاد...
    2=شاید اون لیاقتتو نداشت
    3=اینده ای بساز که گذشتت جلوش زانو بزنه
    4=اگه خدا بهت داد نعمته اگه نداد حکمته.
    امضای ایشان
    .:: M:R NIRO NAJA ::.

  16. کاربران زیر از m-a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شکست پُلی است برای پیروزی؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-06-2022, 02:15 AM
  2. یک آزمایش روانشاسی/ تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!
    توسط farokh در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2014, 09:11 AM
  3. چگونگی حمایت از کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-30-2013, 01:13 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد