نوشته اصلی توسط
Introvertt
سلام
بنده با دختری آشنا شدم که برونگراست.پر حرف و شاد و سرخوش.
ولی من یکم درونگرا هستم.یعنی معمولا کم حرف ولی شاد و اهل تفریح!
ایشون به قول خودش عاشق مهمونی رفتن و اینکه براش مهمون بیاد.منم دوس دارم مهمونی رو ولی نه هر کسی.یعنی فقط معدود افرادی که لذت میبرم از همنشینی باهاشون.
اینم بگم مدتی که با هم هستیم چون هر دو شوخ طبع ایم مدام میگیم و میخندیم.ولی شاید 70-80% صحبت ها رو ایشون بکنه.
ولی تو جمع دوست های مشترک که هستیم هر دو به اندازه هم صحبت میکنیم.منظورم اینه وقتی یه سری دوست مشترک و نزدیک هر دو باشن مثل همیم.
ولی مشکل اینجاس من کلا با همه کس نمیتونم صمیمی بشم و دایره کسایی که بخوام باهاشون رفت و آمد کنم بزرگ نیست.
با اینکه تا اینجای رابطه خیلی ایشون رو مناسب یافتم و هیچ مشکلی هم با برونگراییشون ندارم ولی خوب چه کنیم از دست این روانشناسا که همش میگن حواستون به برونگرایی درونگرایی و اختلافشون باشه.
حتی یه مقاله خوندم بدترین نوع ازدواج زن برونگرا و مرد درونگراست!!
حالا نمیدونم این درونگرایی من که قاعدتا الان که اول رابطه است کمرنگ شده وقتی وارد زندگی بشیم و یکم به حالت عادی برگرده چه مشکلاتی ایجاد میکنه؟
میتونیم این اختلاف رو مدیریت کنیم؟شما موارد مشابه دیدین؟
ممنون