نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: انتخاب همراه

971
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28798
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    انتخاب همراه

    <div>سلام و خسته نباشید دختری هستم 27 ساله که 3 سال پیش با اقایی اشنا شدم و چون در ابتدا رابطه ما رسمی و درحد احوال پرسی بود شناخت درستی به دست نیاوردم تا اینکه رابطه ما به شناخت همدیگه و شناخت خانواده ها از هم البته به صورت دورادور رسید . یک سال اول من شرایط ازدواج نداشتم تا سال دوم که به ایشان گفتم الان میتوانند به خواستگاری بیان. اما به دلایل دعواها و اختلاف نظرات وعدم امادگی پسر تا به امروز این کار به تعویق افتاده. من بارها به این اقا پسر اوتیماتوم دادم که به خواستگاری بیان و هر بار به دلایلی شانه خالی می کردن و من به علت علاقه زیادی که به این اقا داشتم از بد قولی ایشان گذشتم و به خواستگارهای خود جواب رد دادم. تا این بار. اما الان که قضیه جدی شده من دچار تردید شده ام. البته به دلایل زیادی…</div><div>1 مخالفت خانواده پسر به خاطر مشکل اعتیاد برادرم</div><div>( هر چند که قول داده اند که خانواده خود را راضی کننداماترس من به خاطر سنگ اندازی ها و دخالت های بعدی خانواده پسر می باشد و تاثیر این نخواستن در زندگی اینده مشترکم و اینکه بارها این اقا روی این مشکل و مشکلات خانوادگی ما تاکید کرده اند که نکند فلان بشود و بهمان. من از سرکوب های خود ایشان هم میترسم)</div><div>2. خیانت پسر و بی اعتمادی نسبی بنده</div><div>(اینکه دوباره خیانت می کند یا نه. اینکه بارهادر طی گفتگوها گفته بودیم که خیانت بد است و دلیلی نخواهد بود برای این عمل زشت. ولی چون حاضر با برقراری رابطه جنسی با این اقا نشدم ایشان دست به خیانت زدند.</div><div>3 تضادهای اخلاقی زیاد</div><div>(اینکه من مایلم انسان در طول زندگی در تمام زمینه ها پیشرفت کند چه مالی چه فرهنگی و چه اخلاقی اما ایشان معتقدند که بعد از اینکه به اسایش مالی رسیدم برای ارتقا فرهنگ و اخلاق خود با ارامش خاطر تلاش میکنند. اینکه انسان برای گرفتن حق خود باید شجاع و جسور باشد اما ایشان می گویند که در جاهایی عرف نمی پسندد و باید سکوت کرد. خیلی اهل مطالعه هم نیست)</div><div>4 بحث و جدل های زیاد بین ما</div><div>(ازبد دهنی بیزارم وو بارها روی این موضوع تاکید کرده ام اما بازهم ایشان به شوخی و جدی بددهن هستندچه با من چه در برخورد با اجتماع . از شوخی پشت تلفن بیزارم و ایشان مدام این کار را تکرار می کنند.</div><div>و مهم ترین و اخرین تردید هم بر میگردد به اینکه این اقا بسیار تاکید دارند که دوس دارم همسر اینده من حرف گوش کن باشد نه اینکه اجبار ماندن در خانه یا کار زور دیگر ، نه. و دلیلش هم این است که اینکه من چون در اجتماع هستم و در گیر مشکلات با تجربه تر هستم و ارامش خاطر می خواهم از این لحاظ.</div><div>من ادم دلسوز مهربان و باهوش و مایل به پیشرفت هستم اینکه خیلی زود عصبانی میشوم و زود هم فرو کش میکند و این اقا الان دست گذاشته اند روی این نقطه ضعف و میگویند باید تا قبل ازدواج تغییرکنی و زن باید صبور باشد و نباید در برابر من گارد بگیری و من عصبانی هستم تو باید ارام باشی و مرا باسیاست رفتاری ارام کنی. من فاقد این سیاست هستم اما به ایشان قول داده ام که در طی زندگی و از الان برای بهبود این اخلاق خود تلاش میکنم و نیازمند گذر زمان هستم اما ایشان خیلی اصرار دارند که در طی این یک ماه که به خواستگاری مانده ایراداتی که از بنده گرفته اند را رفع کنم. من حتی با این حرفشان مشکل دارم که میگویند تغییر کن بعد ، ازدواج. انسان باید شریک زندگی خود را با خصوصیت الانش انتخاب کند و در طی زندگی با کمک هم برای رفع نواقص تلاش کنند. میترسم از زورگویی و ایراد گیری این اقا &nbsp;البته بارها گفته اند که محدودیتی برای همسرم نخواهم گذاشت اما به خاطر محیط زندگی و برنامه های پیشرفت زندگی &nbsp;دوس دارند که همسرشان گوش به حرفشان باشند و کمک حال برنامه هاشون.،اینکه من هر خواسته و ایرادی گرفته ام از خود این اقا ایشان همه را موکول به بعد ارامش مالی کرده اند حتی وقت گذاشتن و محبت به همسر،هر چند الان تا حدودی به نیازهای بنده از لحاظ محبت و وقت گذاشتم میرسند اما خیلی بدقول هستند. و هر بار همه را به مشغله زیاد کار و زندگی و فراموشی ربط میدهند</div><div>ایشان ادم مهربان،با پشتکار و سمج در اهداف خود و پر تلاشی هستند. از حاشیه بیزارند</div><div>هر دو تحصیل کرده و لیسانس هستیم خانواده ها هر دو در یک سطح اند. هر دو همشهری و هم زبان و اختلاف سنی ما نیز یک سال است.</div><div>به عقل و منطق خود شک کرده ام. بارها از هم جدا شدیم اما به خاطر علاقه به هم باز هم رابطه را از نو شروع کردیم . بارها تصمیم گرفتم که به خاطر همین مسائل به ایشان جواب رد بدهم اما باز هم به علت علاقه قلبیم دچار تردید شدم</div><div>و ترسی که جدیدا به ان دچار شده ام این است که من از بالا رفتن سن خودمیترسم اینکه حالا که تمام خواستگارهای خود را به خازطر این اقا جواب کردم چرا این اقا را نیز از دست بدهم. به ایشان وابستگی زیادی هم دارم.</div><div>ممنون میشوم که جواب پر و در خور تاملی به بنده بدهید</div>

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : انتخاب همراه

    من که نفهمیدم چی نوشتین لطفا خیلی خلاصه تر مشکل اصلیتون رو بیان کنین

    Sent from my E6533 using Tapatalk

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25598
    نوشته ها
    811
    تشکـر
    301
    تشکر شده 358 بار در 251 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : انتخاب همراه

    خانم محترم بنظرم یک آدم نمیتونه یک ماهه تغییر کنه از طرفی باید اینو در نظر بگیرید که شما اگر نتونید همسر آیندتونو با همین ویژگی تحمل کنید قطعا نمیتونید تو زندگی تحمل کنید وبفکر این نباشد که مثلا در زندگی من شخصیت طرفو تغییر میدم یا این مشکلشو رفع میکنم پیشنهاد من برای انتخاب برای شما یا همسر آیندتون اینه که با خودتون بگین مثلا من الان با همه این ویژگی الان همسر آیندم میتونم یک عمر بسازم وبرام سخت نباشه جوابی که میدید تعیین گذاره که شما به درد هم میخورید یا نه اگه نمیتونید ویژگی الان همسر آیندتونو تا ابد با همین چیزی که هست تحمل کنید این دیگه میشه عدم تفاهم که پس باید ازین وصلت کنار بکشید
    امضای ایشان
    Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28798
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انتخاب همراه

    ممنون از نظراتتون.منم همینو میگم تغییر یه ماهه که نمیشه.. از این جور صحبتا پی میبرم که نکنه بی منطق هم باشه. و اینکه بعضی از خصوصیات و که گفتم دوس ندارم. میگن که ندارن و در اینده بهتر میشن. و از بد قولی میترسم. چون چند باری بد قولی هم داشتن

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : انتخاب همراه

    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا82 نمایش پست ها
    <div>سلام و خسته نباشید دختری هستم 27 ساله که 3 سال پیش با اقایی اشنا شدم و چون در ابتدا رابطه ما رسمی و درحد احوال پرسی بود شناخت درستی به دست نیاوردم تا اینکه رابطه ما به شناخت همدیگه و شناخت خانواده ها از هم البته به صورت دورادور رسید . یک سال اول من شرایط ازدواج نداشتم تا سال دوم که به ایشان گفتم الان میتوانند به خواستگاری بیان. اما به دلایل دعواها و اختلاف نظرات وعدم امادگی پسر تا به امروز این کار به تعویق افتاده. من بارها به این اقا پسر اوتیماتوم دادم که به خواستگاری بیان و هر بار به دلایلی شانه خالی می کردن و من به علت علاقه زیادی که به این اقا داشتم از بد قولی ایشان گذشتم و به خواستگارهای خود جواب رد دادم. تا این بار. اما الان که قضیه جدی شده من دچار تردید شده ام. البته به دلایل زیادی…</div><div>1 مخالفت خانواده پسر به خاطر مشکل اعتیاد برادرم</div><div>( هر چند که قول داده اند که خانواده خود را راضی کننداماترس من به خاطر سنگ اندازی ها و دخالت های بعدی خانواده پسر می باشد و تاثیر این نخواستن در زندگی اینده مشترکم و اینکه بارها این اقا روی این مشکل و مشکلات خانوادگی ما تاکید کرده اند که نکند فلان بشود و بهمان. من از سرکوب های خود ایشان هم میترسم)</div><div>2. خیانت پسر و بی اعتمادی نسبی بنده</div><div>(اینکه دوباره خیانت می کند یا نه. اینکه بارهادر طی گفتگوها گفته بودیم که خیانت بد است و دلیلی نخواهد بود برای این عمل زشت. ولی چون حاضر با برقراری رابطه جنسی با این اقا نشدم ایشان دست به خیانت زدند.</div><div>3 تضادهای اخلاقی زیاد</div><div>(اینکه من مایلم انسان در طول زندگی در تمام زمینه ها پیشرفت کند چه مالی چه فرهنگی و چه اخلاقی اما ایشان معتقدند که بعد از اینکه به اسایش مالی رسیدم برای ارتقا فرهنگ و اخلاق خود با ارامش خاطر تلاش میکنند. اینکه انسان برای گرفتن حق خود باید شجاع و جسور باشد اما ایشان می گویند که در جاهایی عرف نمی پسندد و باید سکوت کرد. خیلی اهل مطالعه هم نیست)</div><div>4 بحث و جدل های زیاد بین ما</div><div>(ازبد دهنی بیزارم وو بارها روی این موضوع تاکید کرده ام اما بازهم ایشان به شوخی و جدی بددهن هستندچه با من چه در برخورد با اجتماع . از شوخی پشت تلفن بیزارم و ایشان مدام این کار را تکرار می کنند.</div><div>و مهم ترین و اخرین تردید هم بر میگردد به اینکه این اقا بسیار تاکید دارند که دوس دارم همسر اینده من حرف گوش کن باشد نه اینکه اجبار ماندن در خانه یا کار زور دیگر ، نه. و دلیلش هم این است که اینکه من چون در اجتماع هستم و در گیر مشکلات با تجربه تر هستم و ارامش خاطر می خواهم از این لحاظ.</div><div>من ادم دلسوز مهربان و باهوش و مایل به پیشرفت هستم اینکه خیلی زود عصبانی میشوم و زود هم فرو کش میکند و این اقا الان دست گذاشته اند روی این نقطه ضعف و میگویند باید تا قبل ازدواج تغییرکنی و زن باید صبور باشد و نباید در برابر من گارد بگیری و من عصبانی هستم تو باید ارام باشی و مرا باسیاست رفتاری ارام کنی. من فاقد این سیاست هستم اما به ایشان قول داده ام که در طی زندگی و از الان برای بهبود این اخلاق خود تلاش میکنم و نیازمند گذر زمان هستم اما ایشان خیلی اصرار دارند که در طی این یک ماه که به خواستگاری مانده ایراداتی که از بنده گرفته اند را رفع کنم. من حتی با این حرفشان مشکل دارم که میگویند تغییر کن بعد ، ازدواج. انسان باید شریک زندگی خود را با خصوصیت الانش انتخاب کند و در طی زندگی با کمک هم برای رفع نواقص تلاش کنند. میترسم از زورگویی و ایراد گیری این اقا &nbsp;البته بارها گفته اند که محدودیتی برای همسرم نخواهم گذاشت اما به خاطر محیط زندگی و برنامه های پیشرفت زندگی &nbsp;دوس دارند که همسرشان گوش به حرفشان باشند و کمک حال برنامه هاشون.،اینکه من هر خواسته و ایرادی گرفته ام از خود این اقا ایشان همه را موکول به بعد ارامش مالی کرده اند حتی وقت گذاشتن و محبت به همسر،هر چند الان تا حدودی به نیازهای بنده از لحاظ محبت و وقت گذاشتم میرسند اما خیلی بدقول هستند. و هر بار همه را به مشغله زیاد کار و زندگی و فراموشی ربط میدهند</div><div>ایشان ادم مهربان،با پشتکار و سمج در اهداف خود و پر تلاشی هستند. از حاشیه بیزارند</div><div>هر دو تحصیل کرده و لیسانس هستیم خانواده ها هر دو در یک سطح اند. هر دو همشهری و هم زبان و اختلاف سنی ما نیز یک سال است.</div><div>به عقل و منطق خود شک کرده ام. بارها از هم جدا شدیم اما به خاطر علاقه به هم باز هم رابطه را از نو شروع کردیم . بارها تصمیم گرفتم که به خاطر همین مسائل به ایشان جواب رد بدهم اما باز هم به علت علاقه قلبیم دچار تردید شدم</div><div>و ترسی که جدیدا به ان دچار شده ام این است که من از بالا رفتن سن خودمیترسم اینکه حالا که تمام خواستگارهای خود را به خازطر این اقا جواب کردم چرا این اقا را نیز از دست بدهم. به ایشان وابستگی زیادی هم دارم.</div><div>ممنون میشوم که جواب پر و در خور تاملی به بنده بدهید</div>


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد