نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: برزخ احساس

1234
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16234
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    14
    تشکر شده 8 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    9

    Exclamation برزخ احساس

    سلام
    بعد از چهارسال اشنایی با یک دختر ب دلایلی جدا شدیم شکست عشقی رو تجربه کردم دو سه ماه میگذره و هنوز نمیتونم باور کنم هنوزم بهش حس دارم تا چند شب پیش با یکی اشنا شدم ک داستان زندگیش مثل خودمه
    من ۲۳ سالمه برام همیشه عقل حرف اول بوده همیشه عاقلانه تصمیم گرفتم
    این دختر واقعا منو اروم میکنه منو میفهمه و کلی تفاهم دیگه
    براش مرد ایندش مهمه ک دوسش داشته باشه این اشنایی خیلی زود اتفاق افتاد اما حس میکنم دوسش دارم نمیگم عاشقم‌اما بهش فک میکنم
    نمیدونم حسم چیه واقعا؟؟
    اون خستس از بازی روزگار منم همیطور اون منو درک میکنه منم درکش میکنم چون دوتامون شکستو خوردیم
    حرف اینه من گنگم بخدا گیجم نمیفهمم‌ چمه چیکار کنم
    بگم عاشقشم بعد نرسیم بهم اینبار میمیرم رفقا من چیکار کنم
    دوسش داشته باشم
    اون کاری کرد بعد ی مدت دوباره ب زندگی برگردم درمقابل اونم‌بهم‌همینو‌میگه
    من نمیگم عاشقما اما ی جورایی نمیتونم ولش کنم برام اهمیت داره
    حالا موندم چیکار کنم بخدا تو نماز همش تو فکرم
    بادوستام‌حرف زدم یکی جواب درس ندادن
    رفقا کمکم کنید انتخاب درستی داشته باشم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : برزخ احساس

    سلام دوست عزیز
    به نظرم قبل اینکه وارد رابطه ی دیگه ای بشین
    اول یه مدت به خودتون زمان بدین که شرایط روحیتون به حالت عادی برگرده
    چون این مواقع آدم ممکنه به خاطر شکستی که خورده و حال نامساعد روحیش به اولین مورد جواب بده و فکر کنه همون همسر رویاهاشه
    یعنی بیشتر تابع احساس هست
    یه روانشناس میگفت یه خانومی بوده که وقتی با همسرش دعواشون میشده با آژانش از خونه میزده بیرون که تو شهر بچرخونتش و آروم بشه
    چند بار وقتی خانومه میره تو ماشین و حالش از دعوا با همسرش خوب نیست شروع میکنه درددل کردن و آقاهه هم سعی میکنه آرومش کنه
    بعد مدتی عاشق اون آقای راننده ی آژانس میشه
    اگه خودتون سختتون هست برید پیش یه مشاور یا از افراد صاحب نظر کمک بگیرید که اول دختر اولی رو فراموش کنید و با اون قضیه کنار بیاید و بتونید خودتونو پیدا کنید
    سپس با دید و چشمان باز و علاقانه تر تصمیم جدیدی بگیرید.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 02-20-2017 در ساعت 08:42 PM

  3. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16234
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    14
    تشکر شده 8 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برزخ احساس

    من با وجود کوتاه اون دختر نفر قبلیو فراموش کردم
    ب کل نه ولی مث قبل نیستم حالم خیلی با اون بهتره کنارش احساس ارامش دارم
    حس میکنم واقعا پشتمه
    ممنون از پاسخ جامعت

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : برزخ احساس

    نقل قول نوشته اصلی توسط nadia86 نمایش پست ها
    من با وجود کوتاه اون دختر نفر قبلیو فراموش کردم
    ب کل نه ولی مث قبل نیستم حالم خیلی با اون بهتره کنارش احساس ارامش دارم
    حس میکنم واقعا پشتمه
    ممنون از پاسخ جامعت
    خواهش می کنم
    درسته این دختر خانوم دومی هم اینطور که فرمودید شرایطشون مثل شما هست و هر دو به شدت نیازمند عاطفه هستین
    برای یه دختر شکست عاطفی خیلی مشکل تر هست و ممکنه از روی احساس وارد رابطه با فرد دیگه ای بشه
    البته این رو نمیشه قطعی گفت چون من دقیقا از شرایط ایشون آگاه نیستم
    به همین خاطر عرض کردم باید زمان بدید که شرایط روحیتون بهتر بشه و بعد تصمیم جدی بگیرید
    مهم تر هم اینکه اصلا برای ادامه ی رابطه عجله نکنید
    باید شناخت با چشمان باز و درست حاصل بشه که بتونید تصمیمات بعدی رو بگیرید.
    موفق باشید.

  6. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16234
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    14
    تشکر شده 8 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : برزخ احساس

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    خواهش می کنم
    درسته این دختر خانوم دومی هم اینطور که فرمودید شرایطشون مثل شما هست و هر دو به شدت نیازمند عاطفه هستین
    برای یه دختر شکست عاطفی خیلی مشکل تر هست و ممکنه از روی احساس وارد رابطه با فرد دیگه ای بشه
    البته این رو نمیشه قطعی گفت چون من دقیقا از شرایط ایشون آگاه نیستم
    به همین خاطر عرض کردم باید زمان بدید که شرایط روحیتون بهتر بشه و بعد تصمیم جدی بگیرید
    مهم تر هم اینکه اصلا برای ادامه ی رابطه عجله نکنید
    باید شناخت با چشمان باز و درست حاصل بشه که بتونید تصمیمات بعدی رو بگیرید.
    موفق باشید.
    دقیقا خودشم همینو گفت ک خودمم تاییدش کردم
    گفت بزار دوماه بگذره اگه شرایط جور شد وو حسمون واقعی بود قبوله اما خودمو نمیدونم
    نمیدوم حسم چیه نمیفهمم واقعیه یا نه
    قراره تا چن هفته نیاد تل
    تا دور از همچی فکر کنیم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : برزخ احساس

    دوست عزیز شاید بشه گفت مهمترین عوامل توافق در ازدواج موارد زیر هستند


    1 – رشد عاطفی و فکری
    2 – تشابه علایق و طرز تفکر
    3 – تشابه مذهبی ( مسائل عینی مذهبی مد نظر است نه کلیات )
    4 – تشابه تحصیلی و طبقاتی
    5 – تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی
    6 – تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها
    7 – رابطه با خانواده زن و شوهر
    سعی ما بر این است که در این یادداشت و یادداشت های بعدی موارد هفتگانه فوق را شرح دهیم و در این یادداشت معیار اول را بحث می کنیم.
    مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی ، رشد عاطفی و فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری تنها بستگی به سن ندارد ، بلکه سن روانی ، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر روشنفکری است. اگر این عوامل فراهم باشد ، بهترین سن برای ازدواج 25 سالگی برای مرد و 22 سالگی برای زن است.
    در این سن یک فرد عادی به اندازه کافی رشد و ثبات فکری و عاطفی دارد و امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است ، اگر چه در این سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمی در آمده ، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه کرد که این سن را تنها از لحاظ کلی انتخاب کردیم ، بدین معنی که خیلی ازدواجهای مقرون به خوشبختی وجود دارد که زن و مرد در موقع ازدواج بسیار مسن تر یا جوان تر از سن مذکور بوده اند.


    رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگر چه در اجتماع کنونی ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت می گیرد ،‌ معهذا باید گفت که روان شناسان ، زناشویی کودکان تازه بالغ را که آمادگی وارد شدن به زندگی پر مسئولیت زناشویی را ندارد ، صلاح نمی بینند.


    مسئله دیگری که از لحاظ بهداشت روانی قابل ملاحظه است اینکه آیا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشویی خواهد شد یا خیر ؟ تحقیقاتی که در این زمینه موجود است نشان می دهد که مردان تمایل دارند که با زنان کم هوش تر از خود ازدواج کنند و اغلب زنهای خیلی با هوش مجرد می مانند. از لحاظ خوشبختی زناشویی ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ، کمی برتر از زن باشد ، زیرا محیط ما چنین اقتضاء می کند. ولی تفاوت زیادی در این مورد نباید وجود داشته باشد‌ ، زیرا در غیر این صورت علایق و طرز تفکر آنان با یکدیگر توافق نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقیت آمیزی که در آن زن با هوش و فعالی شریک است ، وجود داشته باشد ، ولی خطرات ناشی از آن زیاد است . در واقع هوش یک معیاری است که علایق و طرز تفکر خاصی را تولید می کند و درصورت اختلاف هوشی زیاد انطباق و توافق طرفین به شدت کاهش می یابد.
    رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.
    یکی از مهمترین عوامل رشد ، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است . مثلا شخص ممکن است سی یا چهل سال عمر کرده باشد ، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود . چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شود.


    شخصی که رشد عاطفی کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می تواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری کند . او به پیشرفت های فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی ،‌ عشق ، ازدواج و تربیت کودک با روشنفکری می نگرد.
    مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ‍ ، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.
    طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.
    نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.


    مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.


    البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.
    شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ،‌ ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.
    در وهله اول ،‌اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد ، امکان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.


    یکی دیگر ا زمشکلات ازدواج افرادی که دارای مذاهب مختلفند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممکن است هر یک از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یکی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشکل حادی پیش نخواهد آمد.
    بسیار پیش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهیم کلی در مورد مذهب استفاده می کنند و هر دو توافق پیدا می کنند ولی بعد از ازدواج ، در نمودها و مصادیق آن موارد کلی ، دچار اختلاف می شوند.


    مثلا ، هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ،‌ ایمان ،‌ حجاب و …. حمایت می کنند .
    ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند.
    یکی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد.
    یکی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد ، دیگری موسیقی را آرامش روح می داند.
    یکی زندگی مرفه را در تعارض با مذهب نمی داند ،‌ دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود می داند.
    یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید :
    در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ،‌ دیگری میگوید مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.


    یکی برای مسافرت ، مشهد و زیارت را در نظر می گیرد ، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود . و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشترکشان پیش می آید ،‌ که با تولد فرزندان حادتر می شود ،‌ چون تفاوت در سبک تربیتی فرزندان را نیز شامل می گردد. و هر کدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود ، فرزندان را تربیت کند.
    لذا توصیه می شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روی مفاهیم کلی بحث نشود ، و به نمودها ، مصادیق و مثالهای عینی آن توجه شود . سعی شود با مثالهایی ، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار داد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33849
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    170
    تشکر شده 134 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : برزخ احساس

    نقل قول نوشته اصلی توسط nadia86 نمایش پست ها
    سلام
    بعد از چهارسال اشنایی با یک دختر ب دلایلی جدا شدیم شکست عشقی رو تجربه کردم دو سه ماه میگذره و هنوز نمیتونم باور کنم هنوزم بهش حس دارم تا چند شب پیش با یکی اشنا شدم ک داستان زندگیش مثل خودمه
    من ۲۳ سالمه برام همیشه عقل حرف اول بوده همیشه عاقلانه تصمیم گرفتم
    این دختر واقعا منو اروم میکنه منو میفهمه و کلی تفاهم دیگه
    براش مرد ایندش مهمه ک دوسش داشته باشه این اشنایی خیلی زود اتفاق افتاد اما حس میکنم دوسش دارم نمیگم عاشقم‌اما بهش فک میکنم
    نمیدونم حسم چیه واقعا؟؟
    اون خستس از بازی روزگار منم همیطور اون منو درک میکنه منم درکش میکنم چون دوتامون شکستو خوردیم
    حرف اینه من گنگم بخدا گیجم نمیفهمم‌ چمه چیکار کنم
    بگم عاشقشم بعد نرسیم بهم اینبار میمیرم رفقا من چیکار کنم
    دوسش داشته باشم
    اون کاری کرد بعد ی مدت دوباره ب زندگی برگردم درمقابل اونم‌بهم‌همینو‌میگه
    من نمیگم عاشقما اما ی جورایی نمیتونم ولش کنم برام اهمیت داره
    حالا موندم چیکار کنم بخدا تو نماز همش تو فکرم
    بادوستام‌حرف زدم یکی جواب درس ندادن
    رفقا کمکم کنید انتخاب درستی داشته باشم

    "سایبان آرامش ما ، ماییم"
    دوست خوبم سلام. دو نکته در صحبتتون هست که باید بهش مفصل پرداخته بشه. من اینجا به طور خلاصه یه بحثی در حد سوادم انجام میدم، باقیش بعهده ی شما

    اولا هیچ کس، مطلقا هیچ کس نباید و نمی تواند منشا آرامش انسان باشد غیر از خودش. اگر با این دید که یک نفر بیاید و به شما آرامش بدهد: بدانید و بدانید که اولا این آرامش مقطعی است ثانیا تا وقتی شخص مورد نظر باز خورد خوبی دریافت می کند با شما خواهد ماند (این باز خورد میتواند پول احساس و... باشد) مگر همسر شما باشد!. به قول حضرت مولانا : ای نسخه ی نامه ی الهی که تویی/ وی آینه ی جمال شاهی که تویی// بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست// از خود بطلب هر آنچه که خواهی که "تویی"

    مورد دوم را با سخنی از آلبر کامو براتون میگم : " همیشه در مورد کسانی که عاشقشان هستیم دو بار خودمان را فریب می دهیم، یکی در مورد خوبی هایشان و یکی در مورد بدی هایشان". شما اکنون در وضعیت مناسب برای تمییز دادن آنچه که ار آن به "عشق" تعبیر کردید نیستید. شما اکنون به مانند راننده ای هستید که در شب و در جاده ای پر پیچ و خم چراغ های ماشینش را از دست داده است. بهترین کار در این زمان تعمیر چراغ ماشین است نه ادامه ی کورکورانه ی راه. چرا که ادامه ی راه با همین وضعیت مهلک و خطرناک است. شما اکنون باید به خودتان برسید، وضعیتتان را سامان بدهید اگر کار عقب افتاده ای دارید که ذهنتان را مشوش میکند به آن رسیدگی کنید و برای "خودتان" وقت بگذارید. چون شما هستید که باید آرامش بخش وجود خودتان باشید. ("فی انفسهم")

    فقط به دوسوال پاسخ بدم :
    1- آیا خداوند منشا آرامش نیست؟ قطعا بله- وقتی صحبت از خود به معنی ذات انسان می گردد این ذات از ذات باری تعالی جدا نیست. همانطور که می فرماید (نحن اقرب الیه من حبل الورید) "ما از رگ گردن به تو نزدیکتریم".
    2- ازدواج باعث آرامش است؟ ازدواج- اگر در بهترین و درست ترین حالت و شناخت انجام شود- چون پاسخی مناسب به غرایض ذاتی انسان است موجب آرامش "این غرایض می گردد". لکن ازدواج کردن افسردگی و وسواس را درمان نمیکند. اضطراب را درمان نمیکند. شخص وسواسی پس از ازدواج همچنان مظطرب و وسواسی است.
    ویرایش توسط AmirAli65 : 02-20-2017 در ساعت 09:48 PM

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : برزخ احساس

    سلام
    این حس تعلق خاطر یا دوست داشتن و ارامشی ک میگویید برای این است ک هردوتون در حال حاضر درد دارید و مسکن هم هستین
    ی مسکن هیچوقت داروی قطعی نیست میتواند درد را ساکت کند اما نمیتواند درمان کند
    هدف از زندگی لذت بردن و رشد و تعالی هست نه اینکه کنار امدن با خاطرات تلخی ک در گذشته اتفاق افتاد و تحمل آن .
    شاید واقعا نیمه گمشده هم باشید اما در حال حاضر ک هردو درگیر درد گذشته و فراموش کردن ان هستید زمان مناسب برای فهمیدن نیست.

    یا علی مدد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد