با سلام
من دختری 23 ساله هستم حدود 3 ساله با پسری دوستم که واقعا منو دوست داره و برای به نتیجه رسیدن دوستیمون هر کاری میکنه و کل هدفش اینکه تا سال دیگه ازدواج کنیمو همیشه به فکر خوشحال کردنو سورپرایز کردنه منه تو این 3 سال همیشه برای تولدام مهمونی گرفته و سورپرایزم کرده و همیشه بهترین کادوها و جاها میریم و جز من واقعا به کسه دیگه ای فکر نمیکنه و تمامیتشو برام میزاره/ که البته منم تو اینجور چیزا کم نزاشتم براش / ولی چون خانواده اونا از لحاظ مالی از ما قویترن و من نمیدونستم قراره رابطمون روزی جدی بشه چنتا دروغ در مورد خانوادم بهش گفتم که نمیدونم باید چیکار کن / از طرفی هم خانوادش و هم خودش نسبت به وضعیت مالیه ما بی اهمیت نیستنو کلا آدمای تجملاتین و براشون مهمه و این بهم حس خوبی نمیده و باعث میشه خیلی وقتا نتونم جلوش خودم باشم / چند ماهه پیش به صورت اتفاقی با پسری آشنا شدم که خیلی بهم ابراز علاقه میکرد من نادیده میگرفتم و حتی یه مدتی رابطمو با اون دوستام قطع کردم تا اینکه روز تولدم دوستامو دعوت کرد رستوران و منو سورپرایز کردن و خوب بعد اون رابطمون ناخودآگاه صمیمی تر شد و من نمیتونستم بگم که کسه دیگه ای توی زندگیمه/ پسر واقعا خوبیه فقط وضع مالیه خیلی معمولی دارن و پدرش فوت شده سرمایه خاصی ندارن ولی اونم قصدش باهام ازدواجه/ ولی نمیدونم چرا حس مثبتی بهش دارم و این که جلوش خودمم خیلی به چشم میاد
واقعا این وسط گیر کردم و نمیدونم باید چیکار کنم؟ کدومو انتخاب کنم/ ولی باید زودتر یه انتخابی کنم چون این کار درستی نیست و ماه هیچ وقت پشت ابر نمیمونه
لطفا راهنماییم کنید