نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: ترس از ازدواج

754
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31700
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس از ازدواج

    سلام علیکم
    من دختر 23 ساله ای هستم که حدود 6 ماه از نامزدی ناموفقم(طلاق)میگذرد
    خواستگار خوبی برام آمده است
    اما تردید و ترس ازدواج خیلی دارم
    برای آشنایی بیشتر با خواستگار رفتم بیرون
    اما وقتی تنها میشم ترس و تردید باعث میشه تصمیم بگیرم و بهشون جواب منفی بدم
    دلیلی جز ترسم ندارم
    خواستگار خوبی ست از نظر خانواده
    اما ترس من، منو خیلی اذیت میکنه
    نمیدونم چیکار کنم
    براشون از نامزدی ناموفقم گفتم و ایشون قبول کردن.حتی خودشون متوجه ترس ازدواج من هستن
    لطفا راهنماییم کنید
    سپاس

  2. 2 کاربران زیر از توکلی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ازدواج

    خب دوست عزيز شما بايد ببينى ترست دقيقا از چى هست ريشه ترست رو بايد پيدا كنى تا بتونى براش راه حل پيدا كنى..
    هر شكستى نميتونه دليلى برا شكست مجدد باشه و باعث بدست آوردن تجربه خوبى برا زندگى آيندت ميشه


    Sent from my iPhone using Tapatalk

  4. کاربران زیر از sooshiyant بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط توکلی نمایش پست ها
    سلام علیکم
    من دختر 23 ساله ای هستم که حدود 6 ماه از نامزدی ناموفقم(طلاق)میگذرد
    خواستگار خوبی برام آمده است
    اما تردید و ترس ازدواج خیلی دارم
    برای آشنایی بیشتر با خواستگار رفتم بیرون
    اما وقتی تنها میشم ترس و تردید باعث میشه تصمیم بگیرم و بهشون جواب منفی بدم
    دلیلی جز ترسم ندارم
    خواستگار خوبی ست از نظر خانواده
    اما ترس من، منو خیلی اذیت میکنه
    نمیدونم چیکار کنم
    براشون از نامزدی ناموفقم گفتم و ایشون قبول کردن.حتی خودشون متوجه ترس ازدواج من هستن
    لطفا راهنماییم کنید
    سپاس
    سلام

    میشه تا حدودی گفت ترس طبیعیه ، چون یک بار ازدواجتون با شکست مواجعه شده از قدم گذاشتن در این مسیر کمی ترس دارین

    پس بهترین کار اینه که با ترس تون روبرو بشین ...

    وقتی به انتخابتون اطمینان دارین و میدونید که ترس فقط مربوط به گذشته است بهتره بهش بها داده نشه

    الحمدالله نامزدتون هم که آگاه هستن و مشکلی ندارن ، پس با توکل بر خدا پیش برین .

  6. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ترس از ازدواج

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558


    معمولا افراد مطلقه به دلیل ضربه روحی شدیدی كه پس از طلاق می خورند یا از ازدواج مجدد وحشت دارند و دیگر به ازدواج فكر نمی كنند یا اینكه در ازدواج بعدی دچار اشتباهاتی مثل سختگیری های بسیار،‌ سخت پسندی، شك و تردید فراوان به جنس مخالف و... می گردند. یكی از اعتقادات و اشتباهات چنین افرادی این است كه اگر قرار باشد با كسی ازدواج كنم او حتما باید صد و هشتاد درجه با نامزد قبلی تفاوت داشته باشد. یعنی اگر فرد قبلی بی پول بوده جذب فردی که تمام زندگی اش در کار و پول خلاصه شده می شوند و اگر مهربان و گرم بوده، به دنبال فردی مغرور و سرد می گردند. اگر قبلی کم سن و سال بوده، فرد بعدی را طوری انتخاب می کنند که به قول خودشان سن بالا و با تجربه باشد و...



    در واقع زمانی كه دو نفر در دوران نامزدی از همدیگر جدا می شوند، نه تنها دچار شكست عاطفی و روحی می شوند بلكه از لحاظ روانی نیز تحت تاثیر قرار گرفته و دید و نظرشان نسبت به ازدواج و داشتن شریك زندگی و حتی معیارهای وی تغییر می یابد. همین امر باعث خارج شدن آنها از مسیر اصلی موفقیت و گمراه شدنشان می گردد. خشم و ترس ناشی از ازدواج ناموفق قبل باعث منفی شدن دید آنها نسبت به افرادی از سنخ همسر قبلی شان می گردد. به بیان دیگر این افراد مدام ویژگیها و خصوصیات بد نامزد قبلی شان را در ذهن دارند و اصلا به جوانب مثبت شخصیتی و اخلاقی وی نمی اندیشند و چون فرد قبل را كوهی از بدی و زشتی ها می بینند برای ازدواج مجدد به دنبال فردی می روند كه صد در صد برعكس نامزد قبلی شان باشد و این یعنی آغاز تازه شكستی دیگر زیرا:
    نامزد جدید شخصی است كه به دلیل تفاوت زیاد با فرد قبلی و ویژگی ها و اخلاقیاتش انتخاب شده، نه به دلیل ویژگی های مثبت و ارزنده خودش. به همین دلیل همیشه و در طول زندگی آینده اش باید همین فرد باشد و حق تغییر ندارد چون یقینا در آتش غضب و نفرت همسرش خواهد سوخت.


    فردی كه تنها از روی نفرت و انزجار از فرد قبلی،‌ نامزد جدیدش را انتخاب كرده یعنی هنوز نتوانسته است از قفس نفرت و خشم خود خلاص گردد. به همین دلیل همسر مطمئنی نبوده و فرد نمی تواند پایه های زندگی اش را بر مبنای اعتماد به وی و تكیه بر او بنا نهد.


    معمولا این افراد به دلیل داشتن تجربه ناموفق قبلی، برای فرار از شكست مجدد در زندگی جدید خیلی خشك و غیر قابل انعطاف هستند. به همین دلیل همسر اینگونه افراد باید دارای گذشت و فداكاری بسیار باشند.


    نامزد جدید شخصی است كه به دلیل تفاوت زیاد با فرد قبلی و ویژگی ها و اخلاقیاتش انتخاب شده، نه به دلیل ویژگی های مثبت و ارزنده خودش. به همین دلیل همیشه و در طول زندگی آینده اش باید همین فرد باشد و حق تغییر ندارد





    با توجه به تمام دلایل قید شده در بالا افرادی كه قصد ازدواج با یك فرد مطلقه را دارند باید به برخی موارد توجه بسیار زیادی کنند:
    1. مشاوره گرفتن از افراد متخصص و خبره و تكیه نكردن بر دانش شخصی خود.
    2. توجه بسیار به خلقیات و اعتقادات فرد مقابل در مورد اطرافیان و جامعه به خصوص در مورد جنس مخالف.
    3. تحقیق و تفحص از زندگی قبلی فرد مقابل و صحبت رو در رو با نامزد قبلی جهت شناخت خواستگار.
    4. بررسی نامزد قبلی خواستگار جهت شناسایی روحیات خواستگار كه براساس آن بتواند به تطبیق یا عدم تطبیق خود با خواستگار پی ببرد.
    5. طولانی تر كردن دوران آشنایی جهت شناخت بیشتر روحیات فرد مقابل.
    6. تلاش جهت عدم وابستگی روحی و عاطفی به خواستگار در دوران آشنایی به دلیل رسیدن به شناختی كامل و درست از وی.
    7. واقع بینی نسبت به مشكلات فرد مقابل و تطابق یا عدم تطابق خود با وی.
    8. تصمیم گیری براساس یافته های حقیقی خود و نظر قطعی مشاور و متخصص ازدواج.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از ازدواج

    بخت یعنی بخت اول؟
    ریشه ترس از ازدواج در افراد طلاق گرفته را می توان در زندگی ناموفق اول جستجو کرد
    اصلا بدون در نظر گرفتن اینکه چرا این همه ازدواج به طلاق منجر می شود، نمی شود این سوال را پیدا کرد که چرا طلاق گرفته از ازدواج مجدد می ترسند. امروزه ، مهم ترین دلیل شخصی طلاق به جز مسائل اقتصادی و اجتماعی، که زندگی را به بن بست می رساند، انتخاب ناآگاهانه و سریع درامر ازدواج است. این افراد با دنیایی امید و آرزو اما بدون تفکر و تعقل – حتی تفکری یک ماهه – برای شروع یک زندگی تصمیم می گیرند. بعد از ان هم کارناوال های رنگ و وارنگ و پرزرق و برقی به اسم عروسی راه می اندازند و درست از فردای روز عروسی دیگر نمی دانند چه باید کنند. بنابراین خیلی زود به بن بست می رسند خیلی زود هم جدا می شوند. حالا این آدم ها وقتی به ازدواج دوم فکر می کنند اصلا افق روشنی از زندگی مشترک در ذهن شان نیست و نمی دانند کجای مسیر را اشتباه پیموده اند و همین نداشتن آگاهی از زندگی قبل سبب می شود هر زندگی را با دیده ترس و ابهام بنگرند.

    این ترس واقعی است
    نکند دوباره به جایی برسم که نتوانم زندگی را ادامه دهم؟ این سوال خیلی سوال ترسناکی است و البته سوالی است که هر طلاق گرفته ای از خودش می پرسد و اگر جواب قاطع و مطمئنی برای سوالش نداشته باشد، این ابهام باعث به وجود آمدت ترسی بزرگ می شود که از دور هم قابل مشاهده است. به این ترتیب این مسئله هرگز نمی تواند ظاهری باشد و حتما طلاق گرفته هایی که به ازدواج مجدد فکر می کنند دچار این ترس می شوند. این ترس به چند دلیل در بین خانم ها در حال افزایش است؛ مثل ترس از طلاق که همیشه بین خانم ها بیشتر بوده. دلیلش هم واضح است. در جامعه ما یک خانم همیشه مجبور بوده است به خاطر جدایی اش توضیح بیشتری بدهد. بیشتر مورد پرس و جو و تفتیش قرار می گیرد. حالا بعد از طلاق که تحمل تبعاتش کار سختی است، وقتی کار به ازدواج مجدد می رسد باز این خانم ها هستند که مجبورند در آستانه ازدواج دوم توضیحات بیشتری در مورد زندگی ناموفق گذشته شان بدهند. البته این ترس به وفور در میان آقایان طلاق گرفته هم دیده می شود. اما فراوانی آن در بین خانم ها زیادتر است و می شود پیش بینی کرد ترس خانم ها روز به روز هم بیشتر می شود.
    حالادیگر دچار وسواس شده ای
    تا وقتی ادم ها خودشان را خوب نشناسند و ندانند زندگی گذشته شان چرا به جدایی رسید، حق دارند بترسند. اما شناخت به راحتی و سرعت باعث می شود آدم ها طرف مقایل شان را صحیح تر انتخاب کنند و خودشان هم در زندگی شیوه سالمی برای ادامه این ارتباط انتخاب کنند. اما اگر بعد از این که زن و مرد طلاق گرفته فهمید چه اشتباهاتی داشته است و متوجه شد طرف مقابلش چه چیزهایی نداشته که زندگی شان به اینجا رسیده است دیگر نباید از ازدواج مجدد ترسی در دلش باشد. ازاینجا به بعد اگر ترسی وجود داشت دیگر اسمش ترس نیست، وسواس است. خیلی از آدم ها در این شرایط دچار وسواس می شوند. کسانی که از ترس تکرار تجربه قبلی به دام کمال گرایی می افتند و اصلا یادشان می رود خودشان هم انسان هستند و البته انسان های کاملی نیستند، به شدت سعی می کنند از اشتباه دوری کنند. البته دوری از اشتباه و آگاهی نسبت به انتخاب های اساسی خیلی مهم است. اما نه به این شکل که رنگ و بوی وسواس گونه به خودش بگیرد. وسواسی که اثراتش درطلاق گرفته ها بیشتر از ترس به چشم می خورد.
    روزشمار نداشته باشید
    زمان مورد نیاز یک فرد برای آماده شدن و شروع یک زندگی دیگر هم از مسائلی است که سبب می شود شدت خطر پذیری و در نهایت ترس از ازدواج مجدد کاهش پیدا کند. البته در نظر گرفتن یک زمان استاندارد و توصیه آن به همه طلاق گرفته ها برای ازدواج دوم کار اشتباهی است. نمی توان گفت یک سال بعد از جدایی یا پنج سال بعد از آن باید به فکر ازدواج مجدد افتاد. به نظر من هر آدمی در این مرحله با روش خود با این بحران کنار می آید . هر کسی خودش بهتر می فهمد آیا از نظر روحی برای شروع یک زندگی آماده است یا نه. ممکن است کسی شش ماه بعد از جدایی بتواند زندگی دیگری شروع کند، همچنین امکان دارد کسی تا سه سال بعد هم این آمادگی را نداشته باشد. بنابراین در نظر گرفتن یک استاندارد زمانی برای همه آدم ها بسیار اشتباه است. اما این واقعیت وجود دارد که خیلی زود یا خیلی دیر اقدام کردن برای زندگی دوم کار اشتباهی است. خیلی زود تصمیم فرد را تحت تاثیر زندگی سابقش قرار دهد و خیلی دیر تصمیم گرفتن هم نشانه وسواس است. بنابراین باید زمان معقولی با توجه به شرایط و روحیه، تصمیم گیری برای انتخاب آدم مناسب شروع می شود.
    این زندگی سهم من است
    اسم شکست گذاشتن بر زندگی ناموفق اول ، فقط ادامه مسیر زندگی را سخت تر می کند، اتفاقی که بیشتر تجربه است تا شکست.
    طلاق گرفته ها به قوت قلب دادن بی خودی و اعتمادبنفس کاذب احتیاج ندارند. اتفاقا اصلا هم به این احتیاج ندارند که مدام به آنها تلقین کنید تو بیگناه بودی و طرف مقابلت یک دیو بود.
    این آدم ها فقط نیاز دارند تگاه بدبینانه به زندگی را کنار بگذارند و به خودشان به چشم آدم های شکست خورده نگاه نکنند. نگاهی که اگر وجود داشته باشد حتما روی انتخاب های بعدی شان هم تاثیر می گذارد. باید به این آدم ها ثابت کرد ازدواج ناموفق در زندگی انسان امروزی شکست به حساب نمی آید.
    واقعا در زندگی های امروزی، نمی توان نام این اتفاق را شکست گذاشت، بلکه باید به آن به عنوان تجربه ای تلخ یاد کرد.
    اگر این باور در بین افراد طلاق گرفته جا بیفتد آن وقت می توان گفت ازدواج های دوم برخلاف باور عموم ازدواج های خوب و موفقی از کار در می آیند.
    هر انسانی می تواند با داشتن تجربه ای در انجام کاری، آن کار را برای بار دوم درست تر و راحت تر انجام دهد.
    در مورد ازدواج دوم هم همین طور خواهد بود، اگر طلاق گرفته ها به ازدواج اول شان به چشم تجربه ای ارزشمند نگاه بیندازند و از خاطرات آن برای جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات جدید استفاده کنند، در نتیجه این بار با دید بازتری انتخاب خواهند کرد.
    من چه می خواهم
    برای اینکه بدانید چه می خواهید و خواسته های تان را در هیجان های کاذب فراموش نکنید از انتظارات خود فهرست تهیه کنید.
    نسخه واحدی برای همه افرادی که می خواهند برای بار دوم ازدواج کنند وجود ندارد. نمی توان یک سری توصیه را آماده کرد و به همه گفت به این توصیه ها عمل کنید و مطمئن باشید زندگی خوب و موفقی را شروع خواهید کرد.
    اما می توان به همه توصیه کرد فهرستی از انتظارات خود در زندگی تهیه کنند. حتی می توانند آن را مکتوب و درباره اش فکر کنند.
    انتظارات شان را با شرایط موجود مطابقت بدهند و بعد نزدیک ترین فرد به آن انتظارات را پیدا کنند.
    در این مرحله لازم است به خودشان اعتماد کنند تا بتوانند با وسواسی حتمی، که در کمین شان است، مقابله کنند.
    نکته مهم این است که این فهرست باید با جزئیات قابل توجهی تهیه شود؛ جزئیاتی مانندظاهر، وضعیت مالی، وضعیت اجتماعی ، سطح خانوادگی و ...

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ترس از ازدواج

    [replacer_a]

    یکی از مشکلات رایج بعد از طلاق یا بهم خوردن نامزدی، مشکل در تصمیم گیری برای ازدواج دوم و نداشتن اعتماد به نفس برای انتخاب درست همسر و ترس از شکست دوباره در ازدواج دوم است.

    بسیاری از افراد بعد از شکست در انتخاب اولشان بیشتر به دنبال بیان عیب و ایرادهای نامزد یا همسر سابق شان هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستی هایی که در انتخاب همسر و زندگی مشترک داشته اند توجه چندانی نمی کنند. به اصطلاح بیشتر نقش قربانی و کسی که مظلوم واقع شده را ایفا می کنند و همین موضوع باعث می شود، دوباره در انتخاب همسر دچار اشتباه شوند.

    تنها برای فرار از مشکلات ازدواج نکنید
    تصمیم گیری برای ازدواج مجدد در افراد مطلقه باید عاقلانه و آگاهانه تر انجام شود. پیش از ازدواج باید دوباره به خودشناسی و شناسایی نیازها بپردازند و مشکلات و چالش های پیش روی خود را در ازدواج پیشین و زندگی آینده شناسایی کنند تا علل فروپاشی زندگی گذشته مانعی بر سر راه آینده نباشد.

    بسیاری از افراد در ازدواج دوم برای فرار از تنهایی، فشار های خانوادگی و اجتماعی یا رفع نیاز های عاطفی و مالی و... بدون درنظر گرفتن معیارهای مناسب فقط برای فرار از شرایط موجود تن به ازدواج مجدد می دهند.

    ازدواج هایی که مبنای احساسی دارند ازدواج های پرخطری هستند؛ فردی که تنها برای فرار از شرایط موجود ازدواج می کند، کسی که فکر می کند دیر شده و سنش بالا رفته، فردی که به لحاظ احساسی هنوز درگیر رابطه قبلی است، فردی که معیارهای تناسب سنی، ظاهری، تحصیلی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، جایگاه اجتماعی، شغلی و حتی سلامت جسمی و روانی، طرف مقابل را نادیده می گیرد و فقط به ازدواج فکر می کند، به طور حتم در زندگی دوم خود نیز با مشکلات متعددی مواجه می شود. البته اگر ازدواج دوم با بررسی های لازم انجام شده باشد به اندازه ازدواج اول شانس موفقیت دارد.

    به خودتان فرصت دهید
    دیگر شرط موفقیت ازدواج دوم این است که فرد یک بازه زمانی قابل قبولی را پس از طلاق سپری کرده باشد. یکی از دلایل شکست در ازدواج دوم فاصله زمانی کم بین طلاق و ازدواج دوم است، چرا که هنوز مشکلات روحی و روانی فرد پابرجاست. به ندرت پیش می آید که طلاقی ناشی از اشتباه فقط یکی از زوجین باشد. به همین خاطر قبل از ازدواج دوباره، باید در روح خود جست وجو کنید تا ببینید که به جای رفتارهای اشتباه گذشته چطور باید رفتار کنید تا ازدواج دوم تان دوام بیاورد.

    برای این که برای ازدواج دوباره آماده شوید به طی چند مرحله ذهنی و یادگرفتن یک سری مهارت نیاز دارید. یادتان باشد همین تجربه ازدواج ناموفق از شما آدم با تجربه تری ساخته است که با آدم قبل از ازدواج اول متفاوت است.
    در ادامه به چند پیش نیاز که برای ازدواج دوم باید آن ها را انجام دهید اشاره می کنیم:

    از درگیری ذهنی با ازدواج قبلی خلاص شوید
    روان شناس ها می گویند لااقل 6 ماه برای خلاص شدن از یک شکست عاطفی وقت لازم است. یادتان باشد این که شما طلاق قانونی را انجام داده باشید و اگر زن هستید دوره عده هم گذشته باشد به معنی این نیست که شما حتماً آماده ازدواج دوم هستید. شما باید به این مرحله برسید که دیگر مرتب به ازدواج قبلی فکر نکنید، غم ناشی از طلاق هنوز به صورت پررنگ در زندگی تان حضور نداشته باشد و مدام نخواهید از همسر قبلی تان انتقام ذهنی بگیرید. اگر احساس می کنید برای رسیدن به این مرحله به زمان زیادی نیاز دارید، حتماً با یک روان شناس مشورت کنید.

    طلاق فرصتی برای خودشناسی است
    سهم خودتان را واقع بینانه از فرآیند طلاق قبلی معلوم کنید. یادتان باشد حالا شما باتجربه تر هستید، سن تان بیشتر است و راحت تر می توانید درباره خودتان قضاوت کنید. آن مشکلاتی که شما در به وجود آمدن شان مقصر بوده اید را از آن مشکلاتی که همسر قبلی تان مقصر آن بوده یا فقط به خاطر متفاوت بودن شخصیت شما و همسر سابق تان اتفاق افتاده است از هم جدا کنید. برای اصلاح رفتارهایی که به نظر خودتان غلط است، همچنین برای یادگرفتن مهارت هایی که در ازدواج قبلی آن ها را بلد نبوده اید، مثلا مدیریت خشم یا گفت وگوی منطقی با همسر و... حتماً برنامه مشخصی داشته باشید.خواندن کتاب های علمی و در عین حال ساده درباره این مهارت ها یا مراجعه به روان شناس در این موارد حتماً موثر است.

    خودتان را پنهان نکنید
    اگر شما گذشته خود را به طور کامل پذیرفته اید،نباید از آشکارشدن آن هراس داشته باشید.درنظر داشته باشید که خانواده طرف مقابل نیز نقش مهمی در زندگی مشترک شما خواهند داشت. لذا پنهان کردن گذشته خود از خانواده و بستگان درجه یک او به معنی پنهان کردن بخشی از هویت خودتان از آن هاست. لذا در ازدواج همواره صداقت پیشه کنید و این ضرب المثل معروف را نیز به خاطر داشته باشید که ماه زیر ابر پنهان نمی ماند.خانواده های بسیاری هستند که بعد از آگاهی از چنین موضوعی همچنان از عروس یا داماد آینده خود حمایت می کنند و حتی اجازه مطلع شدن یا دخالت دیگران را نیز در این امر نمی دهند.پس بنابراین نگرانی به دلتان راه ندهید و موضوع ازدواج گذشته خود را با آنان در میان و قضاوت را به عهده آنان بگذارید.

    درباره این که موضوع ازدواج قبلی خود را چه زمانی مطرح کنید، بهتر است در نخستین جلسه ای که با طرف مقابل خود صحبت می کنید از گذشته خود سخن بگویید.به خاطر داشته باشید که او حق دارد سوالاتی را در این زمینه از شما بپرسد و شما نیز تا حد امکان به تمام آ ن ها با صداقت پاسخ دهید.نوع سوالاتی که او از شما می پرسد نیز تا حدی نشان دهنده نگرش او به زندگی و خواسته های او ازشما و زندگی مشترک با شماست. البته بهتر است زمان و چگونگی مطرح کردن ازدواج قبلی شما با خانواده همسر آینده تان به عهده خواستگارتان باشد. اما حتما پیگیر باشید که مسئله را برای آن ها بازگو کند.اجازه بدهید تا نظرات خانواده اش را نیز بشنود و حتی به او فرصت فکر کردن بدهید. هرچه او با نگاه واقع بینانه و همه جانبه تری به این مسئله بپردازد، با اطمینان بیشتری برای شروع زندگی مشترک قدم برخواهد داشت و این در نهایت به نفع و صلاح زندگی شما خواهد بود.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد