نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: تهدید کردن پسر

1087
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2162
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    تهدید کردن پسر

    سلام خانواده ای مذهبی و مقید دارم از اون خانواده ها که دوستی با پسر گناه کبیره ست و مجازاتش کم از مرگ نیست 6 سال پیش با پسری اشنا شدم به صورت تلفنی که رفته رفته ارتباطمون بیشتر شد مخفیانه .تا جایی که من بهش اعتماد کردم همه جیک و پوک زندگیمو بهش گفتم از دو شهر مختلف هستیم اواخر با همدیگر مشکل پیدا کردیم من میخوام این رابطه رو تمومش کنم ولی اون تهدید کرده به خانوادم اطلاع میده ابرومو میبره چون میدونه خیلی از این موضوع میترسم چند روز پیش اطلاع داد که میخواد بیاد شهرمون فلان ساعت بیا فلان جا اگر سر قرار نرم دم در خونه نمیاد ؟گوشیمو خاموش کردم به نظرتون کار درستی کردم لطفا راهنماییم کنید که این مشکلو حل کنم بدون ابرو ریزی

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1341
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    سلام ندا جان نظره شخصیمه
    پسرا حرفه چرت زیاد میزنن اگه ضعفه شماروببینن از این قضیه بیشتراستفاده میکنن

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : کمک میخوام

    سلام
    به نظرمن .کلا شماره پسره و هرچی اسمس ازش دارید ازروی گوشیتون کاملا پاک کنید و مدتی ازاین خط استفاده نکنید . اینجوری خودش بیخیال میشه و کم کم یادش میره

    وشما هم به این راحتی (مخصوصا تو این دوره زمونه و وضع جامعه ما ) به کسی حتی یه کوچولو هم اعتماد نکنید

    شماره تو خاموش کن و اصلا به فکر هیچی نباش و نذار فکرش درگیرت کنه .

    ایشالا موفق باشید

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2162
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    مرسی

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    سلام ندا خانم
    یعنی فقط رابطتون تلفنی بود
    حالا به همین راحتی بعد 6 سال می تونی فراموشش کنی ؟
    اگه بتونی که خیلی جالبه
    خب ؟ چی شد ؟ چکار کردی؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2162
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    سلام ما راهمون دوره تا 4 سال اولش تلفنی بود چند دفعه قرار بود بیاد دیدنم ولی نشد شایدم نخواست که بشه تا اینکه از طرف دانشگاه رفتم نمایشگاه کتاب اونم تا نمایشگاه اومد بعد اون 3 دفعه دیگه هرچند ماه میومد دیدنم (نمیدونم چرا قبلا نمیشد بیاد بعد دیدن من خیلی راحت میشد )راستش دوستم خیلی توداره من که نتونستم زیاد بشناسمش حتی بعد چند سال .6سال که میگم دوستیمون دائمی نبود میشد که یه ماهم از هم خبر نداشته باشیم . بعد دیدنم یعنی اردیبهشت پریسال اصرار به ازدواجش بیشتر شد ولی من مثل همیشه میگفتم نه تا اینکه یهو قاطی کرد .فراموش کردن راحت نیست اون اولین پسری بود که تو زندگیم وارد شد من خیلی دوستش داشتم ولی در کل ادمی نیستم که احساساتی برخورد کنم برخلاف اون.برا همین خواستم رابطه رو تمام کنم که به زندگیش برسه اون الان 30 سالشه من خودخواه نیستم میخوام سرو سامون بگیره ازدواج کنه به ارامش برسه . چند روز پیش اومد اینجا با اینکه من جواب تلفن و مسجاشو ندادم تهدید کرد یه روز که گذشت و نیومد خونمون فعمیدم فقط تهدید بوده رفتم دیدنش حرفای اخرمونو زدیم و خداحافظی کردیم دلم براش تنگ شده ولی تحمل میکنم امیدوارم هرچه زودتر دختر مناسبشو پیدا کنه کسی که بتونه جواب محبتشو بده

  7. کاربران زیر از ندا محمدی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    سلام آخه برا چی خداحافظی کردین اونم بعد 6 سال؟

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2162
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    با هم نمیتونستیم ازدواج کنیم نمیخواستم مانع سروسامون گرفتن زندگیش بشم به مونس احتیاج داشت تنهاست منم از راه دور اونم با محدودیت هایی که تو زندگیم هست نمیتونستم همیشه باهاش باشم تنهایی شو پر کنم میگفت من راضی ام ولی داشتیم خودمونو گول میزدیم قرار بود هر وقت یکی از ما دو نفر ازدواج کردیم باهم خداحافظی کنیم ولی اون عملا به کس دیگه و ازدواج فکرم نمیکرد واسه همین از زندگیش رفتم بیروون که راه زندگیشو پیدا کنه به نظرتون اشتباه کردم؟

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    یعنی از اول به ازدواج فکر نمیکردین ؟
    چرا نمی تونید ازدواج کنید؟
    مشکلتون چیه؟

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    سلام راستی اگه میشه لطف کنید پست من رو بخونید و جواب بدید
    ممنون می شم

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2162
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : کمک میخوام

    سلام تک ستاره من از عضویتم تو این روم سا یت نمیگذره نمیدونم پست شما رو چطور پیدا کنم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد