نوشته اصلی توسط
usf
سلام.
مشکل من احساسیه
حدود 6 سال پیش، یه پسری تو دانشگاه به من علاقمند شد، خیلییی زیاد، انقدر که کل دانشگاه میدونستن و به قول خودش عشقش معیار اندازه گیری شده بود، ولی من اصلاااا نمیدیدمش. اون چهارسال منتظر من موند و اصلا از ابراز علاقش با انواع راههایی که بلد بود دست برنداشت، ولی من نمیدونم چرا نمیتونستم دوسش داشته باشم. تا اینکه سال چهارم دانشگاه، من با یه پسری آشنا شدم... اون پسر اشتباه ترین آدم ممکن بود برای من، هیچ شباهتی به هم نداشتیم و خیلی زود این رو متوجه شدم و اون ارتباط خیلی زود تموم شد. ولی اون ما رو با هم دیده بود و ضربه خیلیییی بدی خورده بود.
الان دو سال از اون قضایا میگذره. حدود سه ماه پیش دوباره مکالمه من و اون شروع شد.
اون با دختری آشنا شده و گفت که از وضعیتش راضیه، ولی هنوز مشخصه که من رو دوست داره... تو این سه ماه که با هم صحبت کردیم.. من عاشقش شدم... الان میفهمم که اون همون آدمیه که من میخوام و من هیچ وقت بهش اجازه ندادم که باهاش آشنا بشم.
میفهمه که بهش علاقمند شدم و میدونم که بهم علاقه داره ولی الان وارد رابطه ایه و این موضوع که من اون رو تو گذشته انتخاب نکردم آزارش میده. من مطمئنم که اون همون آدمیه که باید تو زندگیه من باشه و اونم میدونه من همون آدمیم که باید تو زندگیش باشم... ولی این مشکلات وجود داره. من نمیدونم باید چیکار کنم؟