نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: دوست لجباز

1130
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    389
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    دوست لجباز

    سلام یه دختر22 ساله ام 17 سالگیم از طریق چت با یه پسر دوس شدم منتبریز اون شیراز زدو عاشق شدیم به قول خودمون....به خاطر من تصمیم گرفت زندگیشو بسازه اون رفت سربازی من دانشگاه این شدو فهمیدم من عاشق نبودم فقط عادت بود...چندسال که گذشت من شدم الف دانشگاه دیدم به زندگی کلا عوض شد انتظاراتم از همسر ایندم این که دوس دارم با چه طور ادمی ازدواج کنم اون حتی 5 درصدشم نداره نمیخوامش اما اون دست از سرم برنمیداره میگه یکی دیگرو میخوای برا همین میخوای بری تهدیدم میکنه ازم عکس داره صدامو ضبط کرده من از بابام خیلی حساب میبرم اونم میدونه اگه بابام بفهمه منو دارمیزنه همش تهدیدم میکنه پریه میکنه برگردم عذاب وجدان دارم خسته شدم زندگیمو داره نابود میکنه یکی به دادم برسه تو رو خدا.

  2. 2 کاربران زیر از SHILA بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    389
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دارم دیوونه میشم یکی به دادم برسه.

    یکی نیست جواب بده؟؟؟

  4. 2 کاربران زیر از SHILA بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دارم دیوونه میشم یکی به دادم برسه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHILA نمایش پست ها
    سلام یه دختر22 ساله ام 17 سالگیم از طریق چت با یه پسر دوس شدم منتبریز اون شیراز زدو عاشق شدیم به قول خودمون....به خاطر من تصمیم گرفت زندگیشو بسازه اون رفت سربازی من دانشگاه این شدو فهمیدم من عاشق نبودم فقط عادت بود...چندسال که گذشت من شدم الف دانشگاه دیدم به زندگی کلا عوض شد انتظاراتم از همسر ایندم این که دوس دارم با چه طور ادمی ازدواج کنم اون حتی 5 درصدشم نداره نمیخوامش اما اون دست از سرم برنمیداره میگه یکی دیگرو میخوای برا همین میخوای بری تهدیدم میکنه ازم عکس داره صدامو ضبط کرده من از بابام خیلی حساب میبرم اونم میدونه اگه بابام بفهمه منو دارمیزنه همش تهدیدم میکنه پریه میکنه برگردم عذاب وجدان دارم خسته شدم زندگیمو داره نابود میکنه یکی به دادم برسه تو رو خدا.
    سلام
    به مشاور خوش آمدید
    در رابطه با موضوعاتی که مطرح کردید باید بگم که شما در گذشته براحتی به فردی آن هم از طریق فضای مجازی، اعتماد کرده و به او دل بستید و اشتباه بزرگتر اینکه عکسهای شخصی خودتون رو در اختیار ایشون قرار دادین. اما خداروشکر به اشتباهتون پی برده اید و بقول معروف "ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است" ، اما برای جبران این مسئله شاید ناچار به انجام کارهایی بشوید که ممکن است در ظاهر آزاردهنده باشد اما در باطن به سود شما خواهد بود

    حال برایم بگویید که در خانواده چند نفر هستید؟ چند خواهر و چند برادر دارید؟
    شغل مادر و پدرتون؟
    آیا در خانواده ی خودتون و یا فامیل کسی هست که باهاش صمیمی باشید؟
    آیا کسی از این مسئله باخبر هست؟

  6. کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    389
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دارم دیوونه میشم یکی به دادم برسه.

    یه خواهر بزرگتر دارم خواهر ومادرم در جریانند مادرم خانه دار پدرم فرهنگی مادرم گفت که اون موقع بچه بودی و اون هیچ کاری نمیتونه بکنه من میدونم تو به اشتباهت پی بردی اما پدرم فوق العاده مذهبی هستند.من فقط به فکر پدر وابروش هستم.

  8. 2 کاربران زیر از SHILA بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دارم دیوونه میشم یکی به دادم برسه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط SHILA نمایش پست ها
    یه خواهر بزرگتر دارم خواهر ومادرم در جریانند مادرم خانه دار پدرم فرهنگی مادرم گفت که اون موقع بچه بودی و اون هیچ کاری نمیتونه بکنه من میدونم تو به اشتباهت پی بردی اما پدرم فوق العاده مذهبی هستند.من فقط به فکر پدر وابروش هستم.
    سلام مجدد
    اولا اینکه باید بگم که ترس شما از جانب پدرتون بی مورد هست چرا که پدرها در بدترین شرایط نیز معمولا از فرزندشان پشتیبانی میکنند و این جدی بودن پدران اقتضای جایگاهشون و لازمه ی مدیریت زندگی میباشد. منظورم این هست که ایشون قاعدتا از شما دلخور خواهند شد اما در نهایت انتظار میرود این دلخوری جایش را با دلسوزی و حمایت از شما عوض کند
    درضمن هیچگاه از یاد نبرید که وعده ی سر خرمن دادن و بازی کردن با احساسات و افکار دیگران کار پسندیده ای نیست و سعی کنید از این قبیل اشتباهات رو مجددا تکرار نکنید (چرا که اگر این جریان بالعکس برای خودتان پیش می آمد ، به نظرتون چه احساسی داشتید؟!!!)
    اما در نهایت و با توجه به شرایط بالا، شما نباید آینده تون رو بخاطر احساسات دوره ی نوجوانی که تا الان گریبان گیر زندگیتان شده را تباه کنید
    و پیشنهادم اینه که بخاطر داشته باشید که تنها کسانیکه در زندگی خیرخواه شما هستند معمولا خانوداه ی آدم میباشد ، پس ین رابطه را قطع بکنید و درصورتیکه ایشون در آینده اقدام به مزاحمت کردند، از طریق مادرتون و یا خودتون مستقیما با پدرتون مطرح کنید و از ایشون کمک بخواین

    باز هم با هم در ارتباط خواهیم بود

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم به خانواده بگم دختری رو دوست دارم
    توسط fardayenik در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 11-11-2014, 02:38 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد