نمایش نتایج: از 1 به 34 از 34

موضوع: دوست پسرم حساسه

6098
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26361
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy دوست پسرم حساسه

    اگه میشه کمکم کنید از روز اولی که باهاش اشنا شدمتاحالا خیلی باهام گرم و صمیمی صحبت میکنه اصلا سردو متکبر نیس خیلی هم خونگرمه ولی روز به روز تعصب و غیرتش رو من زیاد میشه و روز به روز به من حساس میشه هرجا میرم باید بهش بگم حق ندارم با پسر دایی هام پسر خاله هام و پسر عمه هامو پسر عمو هام هم نباید رفتار دوستانه ای داشته باشم چون به سرعت برق و باد این رفتار من بهش گزارش میشه(حالا نمیدونم کی هست ولی هرکی هست از خونواده خودمه) کلا اخلاق عالی داره ولی یبار که تولد دوستم بود منو دوستام بعد از شام با ماشین رفتیم دور دور اصلا حواسم نبود به این که ساعت چنده و یادم رفته بود بهش بگم با دوستام برای تولد یکیشون رفتیم بیرون یدفعه بهم اس ام اس داد کفت کجایی منم گفتم خونه (از ترس این که عصبانی نشه ) چطور مگه گفت هیچی عشقم دلم برات تنگ شده بود میخواستم ببینم کجایی بوس بوس شبت بخیر گلم. منم براش نوشتم تو هم همینطور بوس بوس شب بخیر و گوشیو قفل کردم همینجوری که با صدای اهنگ تو ماشین همه باهم یه قر ریزی میدادیم ماشینو پیچوندیم تو خیابون بعدی که یدفعه من نگاهم گره خورد تو ماشین مدل بالایی که بغل ماشین ما در حال رانندگی بود و چن تا پسر عوضیو لش توش نشسته بودن سرنشین ماشین یه پسر چشای زاغ و بادی بیلدینگ بود و هی به ما نگاه میکردن و لبخندای معنی دار میزدن به دوستم گفتم حواست به این ماشین بقلیه باشه دوستم یه نگاه به اون ماشینه کرد و سریع نگاهشو برگردوند و به من و دوستام گفت دوس دارید با بعضیا کورس بزاریم بقیه دوستام موافقت کردن به جز من که شدیدا از این جور کورس گذاشتنا تو این موقع شب اونم این جوری و بااین پسرا میترسیدم (من صندلی جلو نشسته بودم ) اما دوستم توجهی به من نکرد و صدای ضبطو تا اخرش زیاد کردو و با اخرین سرعتی که میتونست از کنار ماشین اونا رد شد ومن که خیلی وحشت زده بودم به فرناز (دوستم) گفتم که تورو خدا بسه اینکارارو نکن اما اون بازم توجهی نکرد و اون ماشین هم مدام خودشو به ما میرسوند ولی دوستم هی ازشون سبقت میگرفت (ول کن هم نبودن) هی از این خیابون به اون خیابون میپیچید و اونا هم دنبال ما میومدن تا این که وقتی که تو ی خیابونی پیچیدیم یه دفعه من داد زدم فرناز تورو خدا نگه دار جلو تو نیگاه کن یه دفعه دوستم پاشو گذاشت رو ترمز و و ماشین قبل از این که تصادف کنه وایساد رو بروی اون ماشین که نور چراغاش داشت مارو کور میکرد منو دوستام خیلی ترسیده بودیم تا این که من از ماشین پیاده شدم و فرناز هم از ماشین به دنبال من پیاده شد من دستمو بالای چشمام گذاشته بودم که نور ماشین چشممو اذیت نکنه یه دفعه ارش ( دوس پسرم) از اون ماشین پیاده شد!!!!! در حالی که خون خونشو میخورد و چشماش از عصبانیت برق میزد به طرفم اومد با مشتای گره شده و من هم که خیلی ترسیده بودم و دستام هم یخ کرده بود اومدم که در برم یهو یقه مو گرفت و با عصبانیت شدیدی در گوشم گفت اینجا چه غلطی میکنی؟ مگه تو نگفته بودی که خونه ای ؟)) منم با لکنت زیاد بهش گفتم بخدا اصلا حواسم نبود که بهت بگم ولی بخدا اومدیم که تولد دوستمو جشن بگیریم و اومدیم بیرون دور دور . بهم با غیض و عصبانیت زیادی گفت از این کورسی که با این نره غولا گذاشتین معلومه ،ادمت میکنم دختره پررو.!!!!)) بعد رفت سراغه اون پسرا و یه فصل کتک همشونو مهمون کرد و اونا هم سوار ماشین شدن و در حالی که خط و نشون برا ارش میکشیدن رفتن بعدش ارش برگشت رو به من داد زد گفت بخدا قسم میکشمت ، این وقت شب تو با دوستات اومدی عوضی بازی و کورس گذاشتن با این بی ناموسا اونم با این وضع و ارایش و این مانتو؟و یدفعه دستشو خابوند رو صورتم و تو دهنم جوری که خون اومد و من گریم گرفت( خوب تولد دوستم بود دیگه ارایش کرده بودم و تیپ زدم) من که به گریه و تته پته افتاده بودم گفتم بخدا ما قصد بدی نداشتیم و این لباس پوشیدنای ما وفقط برای این بود که جشن تولد دوستمه و ما اومدیم بیرون جشن بگیریم و فرناز هم اومد جلو و گفت اره اقا ارش حق با اونه نه اون تقصیری داره نه ما نمیخواستیم اون جوری بشه اون کاری نکرده ترو خداسرش داد نزنین بعد ارش به به گفت اینارو ول کن با من بیا من میرسونمت چون دیگه بهت اعتماد ندارم و نمیزارم با اینا بری و به فرناز هم تقریبا همینا رو گفت و فرناز هم که هنوز تو بهت بود گفت باشه و با هم خدااحافظی کردیم و من سوارم اشین شدم و اونا رفتن چن دقیقه سکوت بینمون بود تا این که دوباره یه فریادی زد و به من گفت عشوه گری هاتو ولگردیهات تموم شد؟ من ترسیدم و دوباره زدم زیر گریه و اون ماشینو روشن کرد و راه افتاد وقتی رسیدیم سر خیابونی که توش میشستیم ماشینو نگه داشت و گفت منو نگاه کن من ترسیده بودم نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم ولی دوباره گفت منو نگاه کن من نگاش کردم و گفتم بله ؟ گفت از اعتمادم نسبت بهت کم شده و بهت اخطار میدم این اخرین باریه که این جوری ،با این وضع، و این موقع شب میری بیرون دور دور وگرنه نه من و نه تو . شیر فهم شدی ؟ من گفتم بله فهمیدم بعدش یهو با یه صدای اروووومی گفت در ضمن من خیلی از این رفتارم ناراحتم و ازت معذرت میخوام وامید وارم که منو ببخشیو این اخرین باریه که با این مانتو میا ی بیرون وگرنه پارش میکنم منم گفتم منم معذرت میخوام ازت عشقم واقعا پشیمونم و دیگه چیزی نگفت تا وقتی که رسیدیم در خونه مون و شب به خیر گفتیم به همو اون رفتو منم رفتم خونه ولی از اون به بعد خیلیییییی بیشتر کنترلم میکنه (در ضمن اون 29 سالشه و من 20 سالمه ) دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم خواهشا کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25235
    نوشته ها
    501
    تشکـر
    134
    تشکر شده 231 بار در 167 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    -_-
    ویرایش توسط a girl : 04-28-2021 در ساعت 02:40 AM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    خانوم شوهرته!!!! تا حالا غیر این دوست پسر داشتی؟؟؟؟ولی هرچی مراقی باش این دوستی ها این مدلی یا به ازدواج ختم میشه(البته قصدت از دوستی ازدواج باشه) یا جدایی که اخرش هم برای شما خوب نخواهد بود چون هیچ تهعد بهت نداره ولی پسره حق داره با یک سری عیاش کورس گذاشتین انتظاری داری چیزی هم نگه!!

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    به دوست پسرت بگو بیاد اینجا ببینه مشکل منو خوب میشه. مشکل من آپدیت میشه. روز به روز واسش یه نسخه جدید میاد. ورژنهاش عوض میشه.

    http://forum.moshaver.co/f123/%D8%AF...70/#post158999

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    یاد رمانهای هما افتادم، اون وقت دوست پسرتون چه جوری شمارو پیدا کرد؟
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  6. 3 کاربران زیر از سایه هستی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رها غمگین نمایش پست ها
    اگه میشه کمکم کنید از روز اولی که باهاش اشنا شدمتاحالا خیلی باهام گرم و صمیمی صحبت میکنه اصلا سردو متکبر نیس خیلی هم خونگرمه ولی روز به روز تعصب و غیرتش رو من زیاد میشه و روز به روز به من حساس میشه هرجا میرم باید بهش بگم حق ندارم با پسر دایی هام پسر خاله هام و پسر عمه هامو پسر عمو هام هم نباید رفتار دوستانه ای داشته باشم چون به سرعت برق و باد این رفتار من بهش گزارش میشه(حالا نمیدونم کی هست ولی هرکی هست از خونواده خودمه) کلا اخلاق عالی داره ولی یبار که تولد دوستم بود منو دوستام بعد از شام با ماشین رفتیم دور دور اصلا حواسم نبود به این که ساعت چنده و یادم رفته بود بهش بگم با دوستام برای تولد یکیشون رفتیم بیرون یدفعه بهم اس ام اس داد کفت کجایی منم گفتم خونه (از ترس این که عصبانی نشه ) چطور مگه گفت هیچی عشقم دلم برات تنگ شده بود میخواستم ببینم کجایی بوس بوس شبت بخیر گلم. منم براش نوشتم تو هم همینطور بوس بوس شب بخیر و گوشیو قفل کردم همینجوری که با صدای اهنگ تو ماشین همه باهم یه قر ریزی میدادیم ماشینو پیچوندیم تو خیابون بعدی که یدفعه من نگاهم گره خورد تو ماشین مدل بالایی که بغل ماشین ما در حال رانندگی بود و چن تا پسر عوضیو لش توش نشسته بودن سرنشین ماشین یه پسر چشای زاغ و بادی بیلدینگ بود و هی به ما نگاه میکردن و لبخندای معنی دار میزدن به دوستم گفتم حواست به این ماشین بقلیه باشه دوستم یه نگاه به اون ماشینه کرد و سریع نگاهشو برگردوند و به من و دوستام گفت دوس دارید با بعضیا کورس بزاریم بقیه دوستام موافقت کردن به جز من که شدیدا از این جور کورس گذاشتنا تو این موقع شب اونم این جوری و بااین پسرا میترسیدم (من صندلی جلو نشسته بودم ) اما دوستم توجهی به من نکرد و صدای ضبطو تا اخرش زیاد کردو و با اخرین سرعتی که میتونست از کنار ماشین اونا رد شد ومن که خیلی وحشت زده بودم به فرناز (دوستم) گفتم که تورو خدا بسه اینکارارو نکن اما اون بازم توجهی نکرد و اون ماشین هم مدام خودشو به ما میرسوند ولی دوستم هی ازشون سبقت میگرفت (ول کن هم نبودن) هی از این خیابون به اون خیابون میپیچید و اونا هم دنبال ما میومدن تا این که وقتی که تو ی خیابونی پیچیدیم یه دفعه من داد زدم فرناز تورو خدا نگه دار جلو تو نیگاه کن یه دفعه دوستم پاشو گذاشت رو ترمز و و ماشین قبل از این که تصادف کنه وایساد رو بروی اون ماشین که نور چراغاش داشت مارو کور میکرد منو دوستام خیلی ترسیده بودیم تا این که من از ماشین پیاده شدم و فرناز هم از ماشین به دنبال من پیاده شد من دستمو بالای چشمام گذاشته بودم که نور ماشین چشممو اذیت نکنه یه دفعه ارش ( دوس پسرم) از اون ماشین پیاده شد!!!!! در حالی که خون خونشو میخورد و چشماش از عصبانیت برق میزد به طرفم اومد با مشتای گره شده و من هم که خیلی ترسیده بودم و دستام هم یخ کرده بود اومدم که در برم یهو یقه مو گرفت و با عصبانیت شدیدی در گوشم گفت اینجا چه غلطی میکنی؟ مگه تو نگفته بودی که خونه ای ؟)) منم با لکنت زیاد بهش گفتم بخدا اصلا حواسم نبود که بهت بگم ولی بخدا اومدیم که تولد دوستمو جشن بگیریم و اومدیم بیرون دور دور . بهم با غیض و عصبانیت زیادی گفت از این کورسی که با این نره غولا گذاشتین معلومه ،ادمت میکنم دختره پررو.!!!!)) بعد رفت سراغه اون پسرا و یه فصل کتک همشونو مهمون کرد و اونا هم سوار ماشین شدن و در حالی که خط و نشون برا ارش میکشیدن رفتن بعدش ارش برگشت رو به من داد زد گفت بخدا قسم میکشمت ، این وقت شب تو با دوستات اومدی عوضی بازی و کورس گذاشتن با این بی ناموسا اونم با این وضع و ارایش و این مانتو؟و یدفعه دستشو خابوند رو صورتم و تو دهنم جوری که خون اومد و من گریم گرفت( خوب تولد دوستم بود دیگه ارایش کرده بودم و تیپ زدم) من که به گریه و تته پته افتاده بودم گفتم بخدا ما قصد بدی نداشتیم و این لباس پوشیدنای ما وفقط برای این بود که جشن تولد دوستمه و ما اومدیم بیرون جشن بگیریم و فرناز هم اومد جلو و گفت اره اقا ارش حق با اونه نه اون تقصیری داره نه ما نمیخواستیم اون جوری بشه اون کاری نکرده ترو خداسرش داد نزنین بعد ارش به به گفت اینارو ول کن با من بیا من میرسونمت چون دیگه بهت اعتماد ندارم و نمیزارم با اینا بری و به فرناز هم تقریبا همینا رو گفت و فرناز هم که هنوز تو بهت بود گفت باشه و با هم خدااحافظی کردیم و من سوارم اشین شدم و اونا رفتن چن دقیقه سکوت بینمون بود تا این که دوباره یه فریادی زد و به من گفت عشوه گری هاتو ولگردیهات تموم شد؟ من ترسیدم و دوباره زدم زیر گریه و اون ماشینو روشن کرد و راه افتاد وقتی رسیدیم سر خیابونی که توش میشستیم ماشینو نگه داشت و گفت منو نگاه کن من ترسیده بودم نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم ولی دوباره گفت منو نگاه کن من نگاش کردم و گفتم بله ؟ گفت از اعتمادم نسبت بهت کم شده و بهت اخطار میدم این اخرین باریه که این جوری ،با این وضع، و این موقع شب میری بیرون دور دور وگرنه نه من و نه تو . شیر فهم شدی ؟ من گفتم بله فهمیدم بعدش یهو با یه صدای اروووومی گفت در ضمن من خیلی از این رفتارم ناراحتم و ازت معذرت میخوام وامید وارم که منو ببخشیو این اخرین باریه که با این مانتو میا ی بیرون وگرنه پارش میکنم منم گفتم منم معذرت میخوام ازت عشقم واقعا پشیمونم و دیگه چیزی نگفت تا وقتی که رسیدیم در خونه مون و شب به خیر گفتیم به همو اون رفتو منم رفتم خونه ولی از اون به بعد خیلیییییی بیشتر کنترلم میکنه (در ضمن اون 29 سالشه و من 20 سالمه ) دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم خواهشا کمکم کنید
    یه لحظه فکر کردم دارم رمان میخونم
    تخمه من کووووو
    خب بقیشو کی میخای تعریف کنی/؟؟
    خیلی داستانهای خوبی میگی خداییش نویسنده که نیستی؟

  8. 3 کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    شما احیانا رمان زیاد میخونی نه !!!!!
    م.مودب پور :/

  10. 4 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali.moshaver نمایش پست ها
    یه لحظه فکر کردم دارم رمان میخونم
    تخمه من کووووو
    خب بقیشو کی میخای تعریف کنی/؟؟
    خیلی داستانهای خوبی میگی خداییش نویسنده که نیستی؟


    چه جالب .منم به همین فکر میکردم !
    داشتم تو دلم میگفتم خدا کنه از این رمان کش دارها نباشه

  12. 3 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    چه جالب .منم به همین فکر میکردم !
    داشتم تو دلم میگفتم خدا کنه از این رمان کش دارها نباشه
    اره خداییش
    من اخرش گفتم چه حیف شددددد که تموم شد

  14. 2 کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم .[replacer_img][replacer_img]

    اصلا این تعهدی که شما نسبت به دوست پسرتون دارید وتعصبی که ایشون نسبت به شما دارن .

    انصافا بینظیره !!!
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  16. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    شما احیانا رمان زیاد میخونی نه !!!!!
    م.مودب پور :/
    خدایشش خیلی باحال گفتی م.مودب پور

    خوندم کتاباشو

    انصافا منم فک کردم آخرش میخواد بگه اینا رو از یه کتاب نوشته و سرکاریم

    اینجای صحبت رو به استارتر هست

    آخه دختر خوب دوست پسرم حساسه دیگه چه صیغه ایی؟؟؟؟

    دوست پسرت حساسه؟؟ ولش کن..تمام

    مگه بقیه دخترا که دوست پسرن ندارن مردن؟؟؟

    خدایی نکنید این کارا رو دخترا

    تنها کسی که بعد از خانوادت بهشون متعهدی همسرته

    بیخیال این دوستیا باباااااا

  18. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم


    هیسسس، فقط

    این ترم واسه یکی از درسا باید خلاصه یه رمان تحویل میدادم، کاش دو سه ماه زودتر اومده بودی اینجا
    خدایا... هعیییی

  20. کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط desboy نمایش پست ها

    هیسسس، فقط

    این ترم واسه یکی از درسا باید خلاصه یه رمان تحویل میدادم، کاش دو سه ماه زودتر اومده بودی اینجا
    خدایا... هعیییی
    خدا کنه برگرده دوباره ازش بخاییم بیشتر بنویسه
    خداییش قدرت نویسندگی هم ذاتیه

  22. کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali.moshaver نمایش پست ها
    خدا کنه برگرده دوباره ازش بخاییم بیشتر بنویسه
    خداییش قدرت نویسندگی هم ذاتیه
    آره ، مثلا هر هفته قسمت جدیدش رو بذاره واسمون
    ولی حتما بهش بگیم این منبع الهاماتشم بهمون معرفی کنه، ( همون قضیه کپی رایت و اینا دیگه )

  24. کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم .[replacer_img][replacer_img]

    اصلا این تعهدی که شما نسبت به دوست پسرتون دارید وتعصبی که ایشون نسبت به شما دارن .

    انصافا بینظیره !!!
    :
    خدا خیرت بده ستیلا جون
    خیلی خندیدم ب این جمله اخر
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  26. کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    کجاش شبیه رمان بود!!!! دختره کافیه یکم ساده باشه،پسره رو گوشی دختره ردیاب بزاره،یا جی پی ارس گوشیش باز باشه،یا خود ایرانسل امکانتی داشت یک موقع محل مشترک مورد نظر لو میداد اونم استفاده کرده و ایرانسل گفته مشترک مورد نظر شما در حال کورس با چهار تا نره گول که از ماشین گنده ها دارن می باشد

    پ.ن:جنایی شد خب

    فقط امیدوارم از اون دخترای مهتابی فکر و یا پیروان راه اشتباه نباشه و بعدا بیاد تاپیک بزنه دوز پسرم باهام رابطه داشت الان خواستگار اومده بگم یا نه!!!!

  28. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    دوستان منم مثل شما فکر میکنم. عین یه رمان بود !!!

    ولی بیاید فکر کنید ممکن 1درصد درست باشه !!!

    من احتمال میدم طبق حرف زدنش دختر کم سن و سال و ساده ای هست !!

    خیلی قاطعانه بگم ازش جدا شو که در اینده خیلی نزدیک وقتی به خودت بیایی میفهمی زندگیت نابود کرد حتی باهاش ازدواج کنی با این تعصب های الکی اذیتت میکنه



    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  29. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    پریماه گذشته از تعصبات الکیه این اقا که شاید قصدش دوستی نباشه.
    احتمالا شاید به ازدواج فکر می کنه .البته باز هم این تعصبات توجیه پذیر نیست .
    یه دختر تا پاسی از شب به قول خودش تو خیابون چی کار می کرد .
    نمیگم تولد دوستش نمیرفت ولی کورس گذاشتن رو تو خیابون رو تو شب اصلا برای یه دختر به سن ایشون مناسب نمیدونم .
    دروغگویی ایشون هم توجیه پذیر نیست .
    این خانم از الان یاد میگیره که تو زندگی مشترک هم دروغ بگه .دروغ افت زندگی مشترکه .

    این خانم حتی مشکلش رو دقیق مطرح نکرده .حتی نگفته که قصدشون از این رابطه چیه .
    البته خودش گفته دوست پسر .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  30. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    پریماه گذشته از تعصبات الکیه این اقا که شاید قصدش دوستی نباشه.
    احتمالا شاید به ازدواج فکر می کنه .البته باز هم این تعصبات توجیه پذیر نیست .
    یه دختر تا پاسی از شب به قول خودش تو خیابون چی کار می کرد .
    نمیگم تولد دوستش نمیرفت ولی کورس گذاشتن رو تو خیابون رو تو شب اصلا برای یه دختر به سن ایشون مناسب نمیدونم .
    دروغگویی ایشون هم توجیه پذیر نیست .
    این خانم از الان یاد میگیره که تو زندگی مشترک هم دروغ بگه .دروغ افت زندگی مشترکه .

    این خانم حتی مشکلش رو دقیق مطرح نکرده .حتی نگفته که قصدشون از این رابطه چیه .
    البته خودش گفته دوست پسر .
    اره منم اصلا کارشوون نمیپسندم کورس گذاشتن
    ایشون میگن مخالفت کردن و کارشون خیلیم درست بوده ولی باید بدون این کار دوستاش اصلا عاقبت خوبی به دنبال نداره. و ممکن بود بد و بدتر هم میشد و کار یه ادم درست نیست پس باید از همچین دوستان فاصله بگیره!
    اگه یه دوست خوب و عاقلی بود وقتی متوجه مزاحمت پسرا میشد دنبال راهی میگشت که از راهی بره که اون پسر ها گمشون میکردن ( مخصوصا اینکه چندتا دختر مجرد بودن )

    باید بدونه این و دوستان خیلی میتونن رو زندگی تاثیر منفی بذارن!
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  32. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    جالبه جالبه دوست پسرا کاسه داغتر آش میشن .بابا و داداش دختره ایراد نمیگیرن که کجا میری کی میری با کی میری دوست پسر که هنوز نه به داره نه به بار ایراد میگیره

  34. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26361
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    اونو دیگه نمیدونم منم بخاطر اینکه همش با خودم میگفتم این چجوری منو پیدا کرده این قدر ترسیده بودمو وبه تته پته افتاده بودم

  35. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26361
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نه برادر من من نه نویسنده ام نه خیالباف ولی برا اینکه میخواستم یه مشاوره خوب به من بدین مجبور شدم کل موضوعو بگم با جز ییات

  36. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26361
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    من یکی از رمان های ایشون رو به اسم رمان یاسمین رو خوندم اما باور کیند بخدا من نه از رو رمان اینو نوشتم نه خیلی اهل این رمانها هستم

  37. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26361
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    بی مزه

  38. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    خانوم کی بی مزه ست؟؟؟!!! اینا بی خیال شما انگار خیلی ساده ای ااااااا مراقب باش وارد روابط جنسی نشی .


    پیدا کردنت هم کاری نداره که یا یکی خبره میده یا با چی پی اس و کار گذشتن ردیاب وکلی راه دیگه میشه فهمید کجای

  39. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رها غمگین نمایش پست ها
    من یکی از رمان های ایشون رو به اسم رمان یاسمین رو خوندم اما باور کیند بخدا من نه از رو رمان اینو نوشتم نه خیلی اهل این رمانها هستم
    رها خانم نیاز نبود این جزئیات رو بنویسی

    من تو همون پستم بهت گفتم تو اصلا تعهدی بهش نداری که بخواد اینجوری اذیتت کنه

    حتی اگه داستان هم باشه داستان خوبی نیست

    تو به دوست دخترت اجازه میدی تو گوشت بزنه که به دوست پسرت اجازه میدی؟؟؟؟؟؟؟

    شاید دوست دخترم دلش بسوزه خب

    ببین دختر خوب حتی همسر آدم هم اجازه نداره بهش آسیبی برسونه چه برسه به دوست پسر

    اگه قصدتون هم واقعا ازدواجه رفتار ایشون اصلا توجیه نداره بازم

    هرچند رفتار شما هم درست نبود... هم دروغ گفتی، هم تا دیروقت بیرون بودی، هم کورس گذاشتنتون و ...

    بهرحال این روابط چون از اساس اشتباهه اتفاقات ناشایست هم زیاد پیش میاد

    پس بهتره روی یه رابطه ی درست و حسابی حساب باز کنی

    و هرکسی اجازه ورود به حریمت رو نداشته باشه که بتونه بهت سیلی بزنه

    امیدوارم متوجه حرفام شده باشی

    موفق باشی

  40. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رها غمگین نمایش پست ها
    اگه میشه کمکم کنید از روز اولی که باهاش اشنا شدمتاحالا خیلی باهام گرم و صمیمی صحبت میکنه اصلا سردو متکبر نیس خیلی هم خونگرمه ولی روز به روز تعصب و غیرتش رو من زیاد میشه و روز به روز به من حساس میشه هرجا میرم باید بهش بگم حق ندارم با پسر دایی هام پسر خاله هام و پسر عمه هامو پسر عمو هام هم نباید رفتار دوستانه ای داشته باشم چون به سرعت برق و باد این رفتار من بهش گزارش میشه(حالا نمیدونم کی هست ولی هرکی هست از خونواده خودمه) کلا اخلاق عالی داره ولی یبار که تولد دوستم بود منو دوستام بعد از شام با ماشین رفتیم دور دور اصلا حواسم نبود به این که ساعت چنده و یادم رفته بود بهش بگم با دوستام برای تولد یکیشون رفتیم بیرون یدفعه بهم اس ام اس داد کفت کجایی منم گفتم خونه (از ترس این که عصبانی نشه ) چطور مگه گفت هیچی عشقم دلم برات تنگ شده بود میخواستم ببینم کجایی بوس بوس شبت بخیر گلم. منم براش نوشتم تو هم همینطور بوس بوس شب بخیر و گوشیو قفل کردم همینجوری که با صدای اهنگ تو ماشین همه باهم یه قر ریزی میدادیم ماشینو پیچوندیم تو خیابون بعدی که یدفعه من نگاهم گره خورد تو ماشین مدل بالایی که بغل ماشین ما در حال رانندگی بود و چن تا پسر عوضیو لش توش نشسته بودن سرنشین ماشین یه پسر چشای زاغ و بادی بیلدینگ بود و هی به ما نگاه میکردن و لبخندای معنی دار میزدن به دوستم گفتم حواست به این ماشین بقلیه باشه دوستم یه نگاه به اون ماشینه کرد و سریع نگاهشو برگردوند و به من و دوستام گفت دوس دارید با بعضیا کورس بزاریم بقیه دوستام موافقت کردن به جز من که شدیدا از این جور کورس گذاشتنا تو این موقع شب اونم این جوری و بااین پسرا میترسیدم (من صندلی جلو نشسته بودم ) اما دوستم توجهی به من نکرد و صدای ضبطو تا اخرش زیاد کردو و با اخرین سرعتی که میتونست از کنار ماشین اونا رد شد ومن که خیلی وحشت زده بودم به فرناز (دوستم) گفتم که تورو خدا بسه اینکارارو نکن اما اون بازم توجهی نکرد و اون ماشین هم مدام خودشو به ما میرسوند ولی دوستم هی ازشون سبقت میگرفت (ول کن هم نبودن) هی از این خیابون به اون خیابون میپیچید و اونا هم دنبال ما میومدن تا این که وقتی که تو ی خیابونی پیچیدیم یه دفعه من داد زدم فرناز تورو خدا نگه دار جلو تو نیگاه کن یه دفعه دوستم پاشو گذاشت رو ترمز و و ماشین قبل از این که تصادف کنه وایساد رو بروی اون ماشین که نور چراغاش داشت مارو کور میکرد منو دوستام خیلی ترسیده بودیم تا این که من از ماشین پیاده شدم و فرناز هم از ماشین به دنبال من پیاده شد من دستمو بالای چشمام گذاشته بودم که نور ماشین چشممو اذیت نکنه یه دفعه ارش ( دوس پسرم) از اون ماشین پیاده شد!!!!! در حالی که خون خونشو میخورد و چشماش از عصبانیت برق میزد به طرفم اومد با مشتای گره شده و من هم که خیلی ترسیده بودم و دستام هم یخ کرده بود اومدم که در برم یهو یقه مو گرفت و با عصبانیت شدیدی در گوشم گفت اینجا چه غلطی میکنی؟ مگه تو نگفته بودی که خونه ای ؟)) منم با لکنت زیاد بهش گفتم بخدا اصلا حواسم نبود که بهت بگم ولی بخدا اومدیم که تولد دوستمو جشن بگیریم و اومدیم بیرون دور دور . بهم با غیض و عصبانیت زیادی گفت از این کورسی که با این نره غولا گذاشتین معلومه ،ادمت میکنم دختره پررو.!!!!)) بعد رفت سراغه اون پسرا و یه فصل کتک همشونو مهمون کرد و اونا هم سوار ماشین شدن و در حالی که خط و نشون برا ارش میکشیدن رفتن بعدش ارش برگشت رو به من داد زد گفت بخدا قسم میکشمت ، این وقت شب تو با دوستات اومدی عوضی بازی و کورس گذاشتن با این بی ناموسا اونم با این وضع و ارایش و این مانتو؟و یدفعه دستشو خابوند رو صورتم و تو دهنم جوری که خون اومد و من گریم گرفت( خوب تولد دوستم بود دیگه ارایش کرده بودم و تیپ زدم) من که به گریه و تته پته افتاده بودم گفتم بخدا ما قصد بدی نداشتیم و این لباس پوشیدنای ما وفقط برای این بود که جشن تولد دوستمه و ما اومدیم بیرون جشن بگیریم و فرناز هم اومد جلو و گفت اره اقا ارش حق با اونه نه اون تقصیری داره نه ما نمیخواستیم اون جوری بشه اون کاری نکرده ترو خداسرش داد نزنین بعد ارش به به گفت اینارو ول کن با من بیا من میرسونمت چون دیگه بهت اعتماد ندارم و نمیزارم با اینا بری و به فرناز هم تقریبا همینا رو گفت و فرناز هم که هنوز تو بهت بود گفت باشه و با هم خدااحافظی کردیم و من سوارم اشین شدم و اونا رفتن چن دقیقه سکوت بینمون بود تا این که دوباره یه فریادی زد و به من گفت عشوه گری هاتو ولگردیهات تموم شد؟ من ترسیدم و دوباره زدم زیر گریه و اون ماشینو روشن کرد و راه افتاد وقتی رسیدیم سر خیابونی که توش میشستیم ماشینو نگه داشت و گفت منو نگاه کن من ترسیده بودم نمیتونستم تو چشاش نگاه کنم ولی دوباره گفت منو نگاه کن من نگاش کردم و گفتم بله ؟ گفت از اعتمادم نسبت بهت کم شده و بهت اخطار میدم این اخرین باریه که این جوری ،با این وضع، و این موقع شب میری بیرون دور دور وگرنه نه من و نه تو . شیر فهم شدی ؟ من گفتم بله فهمیدم بعدش یهو با یه صدای اروووومی گفت در ضمن من خیلی از این رفتارم ناراحتم و ازت معذرت میخوام وامید وارم که منو ببخشیو این اخرین باریه که با این مانتو میا ی بیرون وگرنه پارش میکنم منم گفتم منم معذرت میخوام ازت عشقم واقعا پشیمونم و دیگه چیزی نگفت تا وقتی که رسیدیم در خونه مون و شب به خیر گفتیم به همو اون رفتو منم رفتم خونه ولی از اون به بعد خیلیییییی بیشتر کنترلم میکنه (در ضمن اون 29 سالشه و من 20 سالمه ) دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم خواهشا کمکم کنید
    خودتم اشتبا کردی
    تا اونوقت شب بیرون و کورس و .....
    ولی خب
    هیچ تعهدی وجود نداره که بخای همه اینارو ب اون طرف بگی

    تو اجازه دادی بزنه تو گوشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
    ینی واسادی و فقط نگا کردی؟؟؟
    اصن اون اقا حق نداره همچین کاری کنه
    چی کارته؟؟؟؟همسرته؟چی کار توعه؟
    حتی اگ شوهرتم بود همچین حقی نداره

    اگه قصدتون ازدواجه ک باید بدونی
    وقتی الان میزنه زیر گوشت
    بعدا بدتر از اینو انجام میده

    ب نظرمن بهتره رابطه تموم شه
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  42. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    اینو بخون بخند. من یه روانیم. اول هر چیز ناراحت کننده ای به مخم میرسید میگفتم به خاطر بیماریمه و ناراحت نباش واقعی نیست. الان به خودم میگم من از روانی بودنم ناراحتم. نچرا روانی شدم و این فکرای ناراحت کننده غیر واقعی اومد تو سرم. نباید بیاد. این خودش ینی روانی بودن. من می دونم اگه واسه این هم دلیل بیارم و بگم غیر واقعیه باز هم مشکل واسم پیش میاد که چرا؟من روانی شدم و الان نمیخوام اون تو زندگیم باشه. ینی از گذشته اتفاق افتاده رو نمیخوام. چون واسم دردناکترین چیز دنیاست دردناکترین چیزی که واست دردناکه واسه من از اون بیشتر دردناک تره. من وقتی دلیلی برای ناراحت شدن نداشتم گفتم از روانی بودنت ناراحت باش. چرا روانی شدی نباید میشدی. انگار که قتل کردم. میگم حتی دست خودتم نبود نباید میشدی. ینی از سرنوشتم ناراحتم. اگه باز هم خوشحال بشم. باز یه چیز دیگه منو ناراحت میکنه. که بخاطر همین میگم روانیم. دیگه هیچی نمی گم.

  43. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    خب اقا امید قبل ازدواج توبه میکنه دیگه :d
    خوبه که ..
    اره دیگه !توبه می کنند! جالبه اونوموقع حالال وحرام و خدا وخانواده مهم نبود ولی حالا که می ببیند ترشیده میشن ،زود پی به اشتباهات خودشون پی می برند و چون توبه کردند فکر می کنند می تونند سر یکی دیگه کلاه بزارند.

    کلاه گذاشتن یک طرف ماجراست ،طرف دیگه افزایش فحشا وبیماری و بعدا که فهمید میشه طلاق وخیانت بعد ازدواج و بدبینی و شک تو جامعه و کلی مکافات دیگه که جامعه تاوانش میده....

    میگن توبه کردند اکثرا هم با عیاش جماعت دوست میشن رابطه دارند معلوم نیست ایدز گرفتند یا نه بعد با حیله وحقه خودشون قالب کنند ،بعد یک طفل معصوم هم فدای این ندونم کاری اینا میشه.

  44. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    میدونستم خیلی رو این موضوع حساسی خواستم اذیتت کنم ...
    زیاد بهش فکر نکن..
    خخخخخخ چی بگم ان شاءالله که درست میشه همه چی

  45. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    دوست عزیز اینکه دوست پسر شما اینقدر روتون غیرتی هست نشون میده که شما رو به احتمال زیاد برای ازدواج میخاد
    چون اگه واسش مهم نبودی هیچ وقت اینقدر پیگیر نبود و یه مدت باهات عشق و حال میکرد و اخرش هم خدانگهدار.
    ولی اینکه دوست پسرت اینقدر روت غیرتی هست نشونه خوبی هست
    ولی بقیش به خودتون بستگی داره که این رابطه رو به کجا هدایت کنید
    اگه زرنگ باشید و دوست پسرتونو مجبور کنید که بیاد خاستگاریت همه چی ختم به خیر میشه
    ولی اگه همینطوری این رابطه ادامه پیدا کنه
    ممکنه در اینده مشکلات زیادی بین شما ایجاد بشه و چه بسا از هم سیر بشید
    و نهایتا شکست بزرگی بخورید
    پس همه چیز بستگی به خود شما داره

  47. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26361
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    خودتم اشتبا کردی
    تا اونوقت شب بیرون و کورس و .....
    ولی خب
    هیچ تعهدی وجود نداره که بخای همه اینارو ب اون طرف بگی

    تو اجازه دادی بزنه تو گوشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
    ینی واسادی و فقط نگا کردی؟؟؟
    اصن اون اقا حق نداره همچین کاری کنه
    چی کارته؟؟؟؟همسرته؟چی کار توعه؟
    حتی اگ شوهرتم بود همچین حقی نداره

    اگه قصدتون ازدواجه ک باید بدونی
    وقتی الان میزنه زیر گوشت
    بعدا بدتر از اینو انجام میده

    ب نظرمن بهتره رابطه تموم شه
    اخه شما نمیدونید که الان چقدر مثه سگ پشیمونه کاراش رو نمیشه از قبل حدس بزنی عصر که بهم زنگ زده بود چقدر گریه میکرد و پشیمون بود!!!!!! گریه شو حتی مامان و باباشم تاحالا ندیدن با تو جه به شناختی که ازش دارم .بهش گفتم نه به اون عصبانیتت و اون تودهنی که بهم زدی و تهمتایی هم که بهم زدی نه به حالا که اینقدر پشیمونی

  48. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رها غمگین نمایش پست ها
    اخه شما نمیدونید که الان چقدر مثه سگ پشیمونه کاراش رو نمیشه از قبل حدس بزنی عصر که بهم زنگ زده بود چقدر گریه میکرد و پشیمون بود!!!!!! گریه شو حتی مامان و باباشم تاحالا ندیدن با تو جه به شناختی که ازش دارم .بهش گفتم نه به اون عصبانیتت و اون تودهنی که بهم زدی و تهمتایی هم که بهم زدی نه به حالا که اینقدر پشیمونی
    قصدتون ازدواجه؟
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  49. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26361
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوست پسرمنم حساسه چیکارش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    قصدتون ازدواجه؟
    بله حتی چندین بار م اومدن خواستگاری اما داداشام مخالفت میکردن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوست پسر بدهکار
    توسط lili lovely در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 14
    آخرين نوشته: 08-27-2021, 02:39 PM
  2. بحث آزاد:پیشنهاد رابطه جنسی بین دختر و پسر
    توسط saeed021 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 01-26-2020, 01:46 AM
  3. پاسخ: 92
    آخرين نوشته: 10-13-2019, 10:54 AM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-28-2015, 01:31 PM
  5. دوست پسر سخن چین
    توسط یاسمین76 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 07-27-2014, 12:04 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد